_(8).jpg)
آنگاه پس از ستايش پروردگار و درود بر پيامبر صلی الله علیه و آله و خاندان گرامياش فرمود:
«مأمون موضوع مهم زمامداري مسلمانان را [پس از خود] به من انتقال داد.2 پس هر كس پيماني را كه خداوند خواسته است محكم باشد، بگسلد و رشتهاي را كه خداوند دوست داشته استوار بماند، پاره كند و حرام خدا را حلال نمايد و احترام آن را رعايت نكند و يا به سبب مخالفت با ولايتعهدي، امام را مورد سرزنش قرار دهد و با اين عمل خود، اسلام را هتك كند، من صبر و شكيبايي اختيار ميكنم و البته روش گذشتگان ما در برابر افراد نادان و فرومايه به همينگونه بوده است. آنان در برابر حوادث و اوضاع ناگوار صبر كردند و من نميدانم سرانجام من و شما چگونه خواهد بود. حكم و فرمان، مخصوص پروردگار است و اوست كه به حق حكم ميكند، او بهترين جداكننده حق از باطل است».3
نكته مهم اين است كه آن حضرت هرگز در اين سخنان از مأمون ستايش نكرده است. گرچه شايد همگان انتظار داشتند تا حضرت در گفتارش نامي هم از مأمون به عنوان خليفه بياورد، ولي امام از او و دستاندركاران برگزاري اين مراسم تشكر نكرد. با اين روش، جايگاه معنوي خود را براي حاضران يادآور شد و نارضايتي خويش را آشكار ساخت!
پی نوشت :
2. درباره متن عهدنامه نک: اربلي، کشف الغمة، ج3، ص172.
3. عيون اخبار الرضا، ج2، ص146 ح17؛ مقاتل الطالبيين، ص376.
منبع: کتاب امام رضا(ع) از ديدگاه اهل سنت