پس از مرگ هارون خليفهي عباسي در سال 193، پسرش مأمون بر گور او در سراي و باغ حميد بن قحطبه در روستاي سناباد قبهاي ساخت. حدود ده سال بعد، چون امام رضا (ع) وفات يافت، آن حضرت را نزديک هارون در قبه به خاک سپردند (- ابن بابويه، 1404 ق، ج 1، ص 28، ج 2، ص 147؛ مجلسي، 1403 ق، ج 48، ص 323).
اين قبه که بعدا حرم و روضه منور امام رضا (ع) شد، تقريبا مربع است و اضلاع آن 10 / 40 متر در 10 / 90 متر است (مؤتمن، 1348، ص 63). پس از آن که ده گمنام سناباد شهر نوقان در ناحيه توس پيکر پاک امام را در آغوش گرفت، افتخاري عظيم يافت و از آن پس قبهي هاروني به مشهد (جاي حضور مردم؛ جاي شهادت) مشهور شد و به تدريج شهري به نام مشهدالرضا يا مشهد طوس يا مشهد در اطراف آن به وجود آمد که نخستين ساکنان آن سادات و علويان بودند (حافظ ابرو، 1982، ص 96؛ شوشتري، 1354، ج 1، ص 115). پس از آن، اهميت مشهد روز به روز افزونتر شد به گونهاي که به اندک مدتي طوس از رونق افتاد و مشهد شهري بزرگ شد و شهرهاي مهم خراسان آن روز، مانند مرو، نيشابور، هرات و بلخ را تحت الشعاع قرار داد. طوس از سال 200 به بعد، از برکت مزار متبرک امام رضا (ع)، به کانوني علمي بدل شد (- سخاوي، 1407 ق، ص 286). در نيشابور نيز از پرتو حضور امام، تشيع رواج يافت و قوت يافت. به طوري که در سدهي چهارم شيعيان در اين شهر پايگاهي نيرومند داشتند و از نصب صندوق (ضريح) بر قبر هارون جلوگيري کردند (- صريفيني، 1403 ق، ص 401 - 400).
در سال 352 که ابن بابويه، محدث بزرگ شيعي، از ري به زيارت مشهد الرضا رفت، مشهد داراي بنايي براي اقامت و عبادت زائران و خادم و متولي بود ( - 1404 ق، ج 2، ص 312). ابن حوقل (درگذشت پس از 367) جغرافي دان و جهانگرد مسلمان از «مشهد» زيباي روستاي سناباد ياد کرده که قبر امام هشتم و قبر هارون را در خود جاي داده بود و آن جا بارويي بلند و استوار داشت و گروهي در آن اعتکاف ميگذراندند (ابن حوقل، 1939، ص 434). مقدسي، ديگر جهانگرد مشهور قرن چهارم در کتاب احسن التقاسيم (تأليف 375) گفته است که درون ديوار پيرامون مشهد امام رضا (ع) خانهها و بازاري بود و عميدالدوله فائق خاصه (درگذشت 389) سردار معروف سامانيان - که بر خراسان و ماوراءالنهر فرمان ميراندند و پايتخت آنان بخارا بود - مسجدي زيبا در اين مشهد ساخت که در خراسان بي مانند بود (1967، ص 333). ابوبکر شهمرد، پيشکار فائق خاصه نيز در آباداني مشهد امام رضا (ع) کوشيد (بيهقي، 1356، ص 531).
گفته شده است سبکتکين (درگذشت 387)، حاکم غزنوي و فرمانرواي خراسان، هنگامي که طوس را گرفت، به تعصب ديني و تحت تأثير کراميان مشهد الرضا را تخريب کرد و زائران آن را کشت. چون پسر وي، محمود غزنوي، جانشين شد و خراسان را از دست سامانيان گرفت، دستور داد مشهد را از نو به زيبايي بسازند و اوقاف آن را باز گردانند. (ابن اثير، 1386 - 1385 ق، ج 9، ص 401؛ ذهبي، 1409 - 1401 ق، ج 16، ص 500). از بن ديوار قبهاي که در عهد مأمون ساخته شده بود، اندکي بيش از دو متر باقي مانده بود که در تجديد بنا روي آن با آجر ديواري ساختند و سقف آن را با آجر ضربي زدند (مولوي، 1356، ص 89). اين مأموريت به دست سوري بن معتز، که از طرف محمود حکومت خراسان را عهده داشت، انجام شد. وي در 425 مشهد را از نو ساخت و توسعهي بسيار داد و منارهاي براي آن ساخت و دهي فاخر خريد و بر آن وقف کرد (بيهقي، 1356، ص 532 - 531). ابوالحسن عراقي دبير غزنويان (درگذشت 429) نيز کاريز مشهد را که خشک شده بود، بار ديگر روان کرد و آن جا کاروانسرايي ساخت و دهي بر اين کاروانسرا و کاريز وقف کرد
(بيهقي، 1356، ص 713 - 712). گفته ميشود مسجد کوچک بالا سر مبارک به عرض 4 / 5 متر و طول 8 متر متصل به ضلع غربي حرم از بناهاي او است.(مولوي، 1356، ص 91 - 90).
در روز عاشوراي سال 510 به سبب مشاجرهاي که ميان يک نفر علوي و فقيهي از اهل سنت طوس روي داد و به جنگ و آشوب ميان شيعيان مشهد، و اهالي طوس - که در آن روزگار اکثرا اهل سنت بودند - انجاميد، مشهد غارت و تخريب شد. بعدا در 515 مشهد بازسازي شد و عضدالدين فرامرز بن علي (از امراي سلطان سنجر سلجوقي، حکومت 552 - 511) در اين سال بارويي استوار پيرامون مشهد ساخت تا از حملهي متجاوزان در امان باشد (ابن اثير، 1386 - 1385، ج 10، ص 523 - 522).
برخي از مؤلفان متأخر، بناي حرم مطهر رضوي را به شرفالدين ابوطاهر سعد بن علي قمي، وزير سلطان سنجر، (وزارت 516 - 515) نسبت دادهاند (- اعتمادالسلطنه، 1362، ص 339؛ شوشتري، 1354، ج 2، ص 462 - 461). به دنبال آن برخي احتمال دادهاند که گنبد کنوني و گلدستهي نزديک آن همان بنايي است که در قرن ششم به دست شرفالدين ابوطاهر قمي ساخته شده است. با اين حال، از قديمترين سنگ قبر مبارک حضرت رضا (ع) که به تاريخ 516 و داراي نوشتهاي به خط کوفي است و اکنون در موزهي آستان قدس نگهداري ميشود، معلوم ميشود که فردي به نام ابوالقاسم احمد بن علي بن احمد علوي حسيني که ظاهرا از نقيبان ناحيهي طوس بوده، دستور تجديد بناي مشهد رضوي را داده است (عطاردي، 1371، ج 1، ص 96 - 95). مطابق احتمالات ديگر، بناي گنبد بالاي سقف حرم منسوب به سلطان محمد خدا بنده اولجايتو (حکومت 716 - 703) (اعتمادالسلطنه، 1362، ص 341) و گلدستهي نزديک آن منسوب به شاهرخ تيموري (مروي، 1364، ج 1، ص 169) يا شاه تهماسب اول صفوي (حکومت 984 - 930) است (اعتمادالسلطنه، 1362، ص 311).
گفته شده است مردي به نام انوشيروان مجوسي اصفهاني که از سوي خوارزمشاه (قطبالدين محمد، حکومت 521 - 490) به سفارت نزد سلطان سنجر رفته بود، چون به مشهد رسيد، در اثر توسل به حضرت رضا (ع) از بيماري برص بهبود يافت و مسلمان شد و سپس ضريحي از نقره براي مرقد مطهر درست کرد (ابن حمزه طوسي، 1412 ق، ص 206 - 205) مشهد علي بن موسي الرضا از حمله سال 548 ترکان غز که در شهرهاي خراسان، از جمله طوس، غارت و کشتار و ويراني نمودند سالم ماند (ابن اثير، 1386 - 1385ق، ج 11، ص 181).
در اواخر عهد سلجوقيان پس از سال 557 زمرد ملک، دختر سلطان محمود بن محمد سلجوقي (خواهر زاده سلطان سنجر سلجوقي) ازارهي حرم را با کاشيهاي نفيس رنگي به اشکال کوکبي و شش گوشه و هشت گوشه آراست (مولوي، 1356، ص 89). در زمان خوارزمشاهيان در 612 علي بن محمد مقري کتيبهي کاشي خط ثلث برجسته و چيني نماي بسيار نفيس دو طرف در ورودي حرم و نيز کاشيهاي کتيبه بالاي ازارهي داخل قبه و سه محراب نفيس ضلع جنوبي حرم را وقف کرد که تماما موجود است (مولوي، 1356، ص 90).
منبع: كتاب امام رضا (ع)