يازدهم ذي القعده، سالروز ميلاد با بركت پيشواي هشتم، خورشيد تابان آسمان پرنور ايران، غريب آشنا، نگين خراسان، شهد شيرين مشهد، حضرت امام رضا عليهالسلام است. در اين روز ديدگاه رنجور و خسته امام موسي بن جعفر عليهالسلام ، به چهره دلربا و جمال نوراني فرزند نورسيدهاش روشن شد و صبح سپيد را از پس پرده شب تاريك نويد داد. در روز جشن و سرور اهل بيت پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله ، سر بر آستان باعظمت حضرتش ميساييم و ذرات غبار حرم پاكش را توتياي چشمان خود ميكنيم.
امام رضا عليه السلام در يك نگاه
وجود مقدس امام رضا عليهالسلام در سال شهادت جد بزرگوار خود امام صادق عليهالسلام به دنيا آمد. ايشان در دامن پرمهر و محبت پدر و مادر پاك دامن خود، مراحل رشد و شكوفايي جسمي و روحي را پشت سر گذاشت. امام رضا عليهالسلام مدت 35 سال از امامت پدر بزرگوار خود را درك كرد و از محضر نوراني حضرتش بهرهمند شد. آن حضرت از 35 سالگي امامت امت اسلامي را به عهده گرفت و در 55 سالگي به شهادت رسيد.
ازدواج
تاريخ ازدواج امام رضا عليهالسلام به درستي معلوم نيست، ولي همسر گرامي حضرت، سبيكه يا خيزران، از زنان با فضيلت عصر خود بود. در عظمت شأن و مقام ايشان همين بس كه امام كاظم عليهالسلام به يزيد سليط امر كرد سلام حضرت را به ايشان برساند. نيز امام جواد عليهالسلام تنها فرزند امام رضا عليهالسلام از ايشان متولد شده است.
موقعيت امام در مدينه
امام رضا عليهالسلام ، هفده سال از امامت بيست ساله خود را در شهر مدينه و در كنار اهل بيت خود سپري، و از آنجا امت اسلامي را رهبري و هدايت كرد. حضرت، شاگردان پدر را به دور خود جمع كرده، به تدريس و تكميل حوزه علميه جد بزرگوارش امام صادق عليهالسلام پرداخت و در اين راستا، گامهاي استواري برداشت. موقعيت امام رضا عليهالسلام در مدينه، همه دانشمندان و شخصيتهاي سياسي و اجتماعي حجاز را تحت الشعاع قرار داده بود. ايشان در تمام شئون مادي و معنوي، پناهگاه و مرجعي براي مردم به شمار ميآمد. وجود مقدس امام رضا عليهالسلام خود در اين باره به مأمون فرمود: «اينكه من در اينجا وليعهد شدهام، از نظرم هيچ بر موقعيتم نيفزوده است؛ زيرا من در مدينه، در جايگاهي بودم كه نامهام به مشرق و مغرب حكومت اسلامي ميرفت. در آنجا هيچ كس عزيزتر از من بود و هر كس حاجتي داشت، آن را از من ميطلبيد و من هم تا حد توان نيازهاي نيازمندان را تأمين ميكردم».
عصر هارون
امام رضا عليهالسلام پس از شهادت پدر بزرگوار خود، در سال 183 قمري، به امامت رسيد. مدت امامت ايشان بيست سال بود كه ده سال از آن در دوران هارون الرشيد گذشت. اين مدت، دوران آزادي نسبي فعاليتهاي فرهنگي و علمي امام رضا عليهالسلام به شمار ميرود؛ زيرا هارون در اين مدت چندان با حضرت كاري نداشت و ايشان آزادانه به فعاليتهاي خود ادامه ميداد. امام رضا عليهالسلام ، در اين دوره توانست شاگرداني را تربيت و علوم و معارف اسلامي را توسعه دهد. مهمترين علت كاهش فشار از طرف هارون، نگراني وي از عواقب شهادت امام كاظم عليهالسلام بود؛ زيرا اگر چه هارون تلاش فراواني براي پنهان كردن اين جنايت به عمل آورد، اما سرانجام راز اين جنايت بزرگ فاش شد و باعث نفرت مردم از هارون گرديد. امام رضا عليهالسلام هم از اين فرصت استثنايي استفاده كرده، امامت خود را آشكار ساخت.
امام رضا عليهالسلام و امين
با درگذشت هارونالرشيد در سال 193 قمري در شهر طوس، فرزندش امين به خلافت رسيد و به مدت پنج سال زمام امور كشورهاي اسلامي را به دست گرفت. در اين دوران، برخوردي ميان امام رضا عليهالسلام و مأموران عباسي صورت نگرفته است؛ زيرا دستگاه خلافت عباسي، گرفتار اختلافهاي داخلي و نبردهاي امين و مأمون عباسي بر سر خلافت بود و فرصتي براي آزار و اذيت علويان به ويژه امام رضا عليهالسلام نداشت. امام، در فاصله سالهاي 193 تا 198 قمري كه مصادف با حكومت امين بود، از آزادي نسبي برخوردار بود و توانست با استفاده از اين فرصت، كارهاي ناتمام پدران بزرگوار خود را سر و سامان داده، خدمات علمي و فرهنگي زيادي به امت اسلامي عرضه كند.
عصر مأمون
با استقرار مأمون عباسي بر تخت سلطنت در سال 198 قمري، فصل تازهاي از زندگي امام رضا عليهالسلام شروع شد. اين بخش از زندگي حضرت، با ناملايمات و سختيهاي فراواني همراه بود و فرصت هر گونه فعاليت آزادانه را از ايشان گرفت. در اين دوران پنج ساله، مأمون تصميم گرفت امام را از مدينه به شهر مرو، مقر حكومت خود آورده، ضمن استفاده از موقعيت علمي و اجتماعيشان ،كارهاي حضرت را زير نظر بگيرد. مأمون ابتدا از امام به صورت محترمانه دعوت كرد تا همراه با بزرگان آل علي عليهالسلام به مركز خلافت بيايند، ولي امام از قبول دعوت خليفه خودداري كرد. مأمون اصرار فراواني نمود و نامههاي متعددي ميان آن دو رد و بدل شد تا سرانجام حضرت به طرف شهر مرو حركت كرد.
مسافر ايران
هنگامي كه امام رضا عليهالسلام خود را از سفر به خراسان ناگزير ديد، در چند نوبت كنار مرقد پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله حاضر شد و با وداع خويش، نگراني و ناخرسندي خود را از اين سفر آشكار ساخت. بعد از مراسم وداع با جد بزرگوار و اهل بيت خود، كاروان امام به حركت افتاد. مسير حركت امام از مدينه به خراسان به گونهاي طراحي شده بود كه از هر گونه واكنش احتمالي شيعيان و علويان به دور باشد. بر همين اساس، مأمون دستور داد حضرت را از داخل شهرهاي شيعه نشين عبور نداده، احساسات و عواطف آنان را تحريك نكنند. آنان كاروان حامل امام را از شهر مدينه به بصره و از آنجا به شهر اهواز حركت دادند. كاروان در ادامه مسير خود، وارد فارس شد و آنجا را به قصد مرو ترك كرد. همچنين كاروانيان پيش از رسيدن به مرو، مدتي در نيشابور استراحت كردند.
نگين نيشابور
امام رضا عليهالسلام در ميان استقبال با شكوه و بينظير مردم نيشابور، وارد اين شهر شد و چند روزي در آنجا اقامت گزيد. امام رضا عليهالسلام در شهر نيشابور با نماياندن چهره محبوب خود براي مردم ولايتمدار، در پاسخ به دو تن از علماي بزرگ شهر، حديث سلسلةُ الذَّهب را چنين روايت فرمود: «من از پدر خود و پدرم از پدران خود و آنها از پيامبر اسلام و ايشان از جبرئيل و او از خداوند متعال شنيد كه فرمود: كلمه توحيد (لا اله الّا اللّه) دژ مستحكم من است. هر كس وارد دژ من شود از عذاب و كيفر الهي در امان است». بعد از خواندن حديث توحيد، شتر امام به راه افتاد، ولي هنوز ديدگان هزاران انسان شيفته به سوي او بود كه ناگهان ايستاد و امام سر خود را از كجاوه بيرون آورد و كلمات جاويدان ديگري به زبان جاري ساخت و با صداي بلند فرمود: «كلمه توحيد شروطي هم دارد، من از جمله شروط آن هستم». امام رضا عليهالسلام با اين بيان، مسئله ولايت را همانند تنهاي بر آمده از ريشه درخت توحيد معرفي كرد. در آن روز، اين حديث، به دست بيست هزار نفر نوشته شد.
خورشيد مرو
كاروان حامل امام رضا عليهالسلام ، شهرها و روستاها را يكي پس از ديگري طي كرده و سرانجام پس از تحمل حدود چهارماه سفر و گذر از مناطق مختلف، در نيمه اول سال 201 قمري وارد شهر مرو، مركز حكومت مأمون عباسي شد. با ورود امام به اين شهر، شور و هيجان وصف ناپذيري مردم را فرا گرفت و شيفتگان مقام ولايت، با شور و احساسات پاك خود مقدم حضرت را گرامي داشتند. عبور مركب امام از ميان انبوه جمعيت كه تا خارج شهر به استقبال آمده بودند، شكوهي فراوان و منظرهاي شگفتانگيز پديد آورده بود. امام پس از طي مسير و عبور از ميان صفوف به هم فشرده مردم، در منزلي نزديك مركز حكومتي كه از قبل آماده شده بود مستقر شد.
ولايتعهدي
چند روز پس از استقرار امام رضا عليهالسلام در مركز حكومت عباسي، مذاكراتي بين حضرت و مأمون آغاز شد. مأمون تظاهر كرد ميخواهد خلافت را به حضرت واگذار كند، ولي امام اين پيشنهاد را نپذيرفت. مأمون كه چيزي جز اين از حضرت انتظار نداشت، از موقعيت پيش آمده استفاده كرده، هدف اصلي خود، يعني واگذاري ولايتعهدي را به حضرت پيشنهاد كرد. امام باز هم نپذيرفت. مأمون از راه تهديد وارد شده و گفت: «بايد پيشنهاد مرا بپذيري زيرا چارهاي جز اين نميبينم. تو همواره بر خلاف ميل من پيش ميآيي و خود را از قدرت من در امان ميبيني. به خدا سوگند اگر از قبول پيشنهاد ولايتعهدي خودداري كني، تو را وادار به اين كار ميكنم و چنانچه باز هم قبول نكني، به قتلت ميرسانم». امام به ناچار پيشنهاد مأمون را پذيرفت و فرمود: «من به شرطي ولايتعهدي تو را ميپذيرم كه هرگز در امور مملكتي و در هيچ يك از امور دستگاه خلافت همانند عزل، نصب، حكم، قضاوت و فتوا دخالت نكنم».
اهداف شوم مأمون
يكي از ترفندهاي سياسي مأمون در مقابله با نارضايتي عمومي و فرونشاندن شورشها ،دعوت از امام رضا عليهالسلام بود تا از مدينه به خراسان بيايد و او از اين راه خلافت خود را مشروعيت بخشد و با خيال آسوده حكومت كند. هدفهايي كه مأمون در سياست احظار امام رضا عليهالسلام به خراسان داشت عبارت است از: 1. زير نظر داشتن فعاليتهاي امام و جدا كردن حضرت از مردم؛ 2. كاشتن بذر شك و بدبيني و شايعات در مورد رهبري اهل بيت و اتهام گرايش به قدرت و سازش با حكومت؛ 3. جلب و جذب جنبشهاي علوي؛ 4. داشتن انساني نيرومند از نظر علمي و معنوي در دستگاه حكومتي خود براي برطرف ساختن مشكلات و تنگناها؛ 5. در دستداشتن امام به عنوان برگ برنده در مقابل علويان ديگري كه با دستگاه عباسي مخالفت ميكردند؛ 6. احساس خطر مأمون از طرف امام.
مأمون و نگارش عهدنامه
مأمون، عهدنامه ولايتعهدي امام رضا عليهالسلام را به خط و انشاي خويش نوشت و امام رضا عليهالسلام نيز به خط شريف خود بر اين عهدنامه مطالبي اضافه كرد. در قسمتي از اين عهدنامه كه از سوي مأمون نوشته شده ، آمده است: «براي رسيدن به انتخاب وليعهد، شب و روز به پيشگاه خدا مناجات كردم و از او خواستم در انتخاب وليعهد كسي را الهام فرمايد كه خشنودي و طاعت خدا در آن باشد. به همين دليل در افراد خاندان خود و علي بن ابي طالب با دقت نظر كردم و كسي را جز علي بن موسي نيافتم كه براي اين مقام لايقتر باشد». اين عهدنامه در روز دوشنبه، هفتم رمضان سال 201 نوشته شد.
مناظرات علمي
مأمون پس از تحميل مقام ولايتعهدي به امام رضا عليهالسلام ، جلسات گسترده بحث و مناظره تشكيل ميداد و دانشمندان بزرگ را به اين جلسات دعوت ميكرد. اگرچه منظور از اين جلسات در ظاهر اثبات مقام والاي امام هشتم در رشتههاي گوناگون علوم بود، در زير پوشش ظاهري اهداف و مقاصد پليدي دنبال ميشد. مأمون ميخواست مقام والاي امام هشتم را تنها در بعد علمي منحصر كرده و به تدريج آن حضرت را از مسائل سياسي كنار بزند و شعار جدايي دين از سياست را عملي سازد. او مايل بود مسئله مناظره امام با علماي بزرگ زمان خود، نقل محافل و مجالس شود و همه علاقهمندان و عاشقان مكتب اهل بيت در جلسات خود به اين مسائل بپردازند و از پيروزيهاي امام در اين مباحث سخن بگويند تا مأمون كارهاي سياسي خود را با خيال راحت دنبال كرده، آن را پوششي بر نقاط ضعف حكومت خود قرار دهد.
قيامها
در عصر امام رضا عليهالسلام ، قيامهاي فراواني از سوي علويان بر ضد دستگاه عباسي شكل گرفت. علت اين انقلابها و قيامها، ظلم و فساد بيپايان خلفاي عباسي به مردم و علويان بود. افزون بر اين كه آنان معتقد بودند رهبري جامعه اسلامي حق علويان است و عباسيان غاصبان خلافتاند. برخي از اين قيامها عبارت است از:
1. قيام ابوالسرّايا: وي از نوادگان امام حسن مجتبي عليهالسلام است كه يكي از گستردهترين انقلابهاي عصر خود را رهبري ميكرد. مركز قيام ايشان كوفه بود. در اين قيام دويست هزار تن از ياران خليفه به دست انقلابيون كشته شدند.
2. قيام ابراهيم بن موسي بن جعفر عليهالسلام كه در يمن انجام شد.
3. قيام محمدبن سليمان، از نوادگان امام حسين عليهالسلام كه در شهر مدينه قيام مردم را رهبري ميكرد.
4. قيام محمد ديباج، فرزند امام صادق عليهالسلام و عموي امام رضا عليهالسلام كه در مكه و نواحي حجاز رخ داد.
شاگردان
امام رضا عليهالسلام در مدت بيست ساله امامت خود، شاگردان بسياري را تربيت كرد و آنها را به سر منزل كمال رساند. در منابع اسلامي، اصحاب و شاگردان حضرت بيش از سيصد نفر ذكر شده كه براي نمونه، به چند از آنان اشاره ميكنيم:
1. احمدبن محمد بَزَنطي كوفي كه از افراد مورد اعتماد و اطمينان، و از راويان احاديث اهل بيت است. وي از محضر امام كاظم عليهالسلام و امام رضا عليهالسلام كسب فيض نمود و كتابي در معارف اسلامي نوشت. بزنطي در سال 221 قمري از دنيا رفت.
2. احمدبن محمد اشعري قمي كه از مفاخر و بزرگان فقهاي قم بوده، از محضر امام رضا عليهالسلام ، امام جواد عليهالسلام و امام هادي عليهالسلام كسب فيض كرده است.
3. زكريابن آدم كه از بزرگان اماميه به شمار ميآيد. در عظمت علمي او همين بس كه امام رضا عليهالسلام به علي بن مسيب فرمود: «هر زمان كه به ما دسترسي نداشتي، مسائل و معارف خود را از زكريابن آدم بپرس». قبر پاك زكريا، در قبرستان شيخان شهر مقدس قم است.
آثار
وجود منبع علوم آل محمد صلياللهعليهوآله و فيض ربوبي در شهر مدينه، باعث شد تا دانشمندان و بزرگان جهان اسلام از نقاط مختلف براي كسب فيض از محضر امام رضا عليهالسلام به مدينه آمده و از علوم ايشان بهرهمند شوند. ايشان در مدت امامت خود توانست آثار مهمي اعم از تفسير قرآن، اخلاق، احكام اسلامي، پزشكي و... از خود به يادگار بگذارد. امام رضا عليهالسلام آثاري داشتهاند كه برخي از آنها عبارت است از: رسالهاي در مورد حلال و حرام و واجب و مستحب كه به درخواست مأمون خليفه عباسي نوشته و براي او فرستاد؛ رسالهاي در طب و مسائل مختلف پزشكي كه حضرت، خواص دارويي گياهان و انواع ميوهها را بيان فرموده است؛ رسالهاي در علل و فلسفه احكام كه در جواب پرسشهاي محمدبن سنان براي وي نوشت.
اوضاع فرهنگي
عصر امام رضا عليهالسلام از نظر اعتقادي، فكري و فرهنگي، عصر آشفتهاي بود. مكتبهاي فقهي و كلامي متعددي در متن جامعه حضور داشتند و هر كدام از آنها در ايجاد فساد عقيدتي در ميان مردم تلاش ميكردند. واقفيه، يكي از گروههاي دامنهداري بود كه به امامت امام رضا عليهالسلام ، اعتقادي نداشتند. آنها بر اين باور بودند كه امام كاظم عليهالسلام ، همان مهدي موعود بوده، از نظرها غايب شده است. سران اين گروه منحرف، به خاطر مسائل مادي، حاضر شدند با دادن رشوه، مسئله امامت امام رضا عليهالسلام را مسكوت بگذارند. فرقههاي غلات، مفوّضه، مُرجئه، جبريون و اهل حديث، از ديگر فرقههاي اسلامي بودند كه به ترويج افكار و انديشههاي خود ميپرداختند. افزون بر فرقههاي اسلامي، يهوديان، مسيحيان، مجوسيان و ستارهپرستان نيز با مطرح كردن شبهههاي ديني، سعي ميكردند مسلمانان را از دايره اسلام خارج كنند.
مسافر بغداد
پس از سپردن منصب ولايتعهدي به امام رضا عليهالسلام مردم بغداد كه مهمترين سنگر و پناهگاه عباسيان بود، دست به آشوب و شورش همگاني زدند. آنان به خارج شدن خلافت از دست عباسيان و سپردن آن به دودمان حضرت زهرا عليهاالسلام معترض بودند و به همين دليل، مأمون را از خلافت عزل و با ابراهيم بن مهدي معروف به ابنشكله، يكي از لجوجترين دشمنان امام علي عليهالسلام بيعت كردند. وقتي اين خبر به گوش خليفه رسيد، براي فرونشاندن شورش و خلاصي از محبوبيت روز افزون امام در خراسان، به حضرت دستور داد تا همراه لشكر به سوي بغداد حركت كند. مأمون قصد داشت خودش در مرو باقي بماند. امام با درخواست مأمون مخالفت كرد و خليفه مجبور شد همراه امام به سوي بغداد حركت كند.
توطئه
مأمون به همراه امام رضا عليهالسلام و فضل بن سهل وزير ايرانياش، با لشگر بزرگي از مرو حركت و در مسير راه به سرخس رسيدند. در آنجا مأمون براي از بين بردن امام و فضل نقشه كشيده بود. به همين دليل از آن دو خواست تا همراه او به حمام سرخس بروند. مأمون ميخواست نقشه شوم خود را به دست مردان مسلح خود عملي كند. امام رضا عليهالسلام پيشنهاد مأمون را نپذيرفت و از قبول درخواست مكرر خليفه سرباز زد. امام، حتي فضل بن سهل را نيز از اين كار منع كرد، ولي او به حرف حضرت گوش نداد. هنگامي كه فضل وارد حمام شد، به دست نوكران مأمون به قتل رسيد و امام رضا عليهالسلام از اين توطئه مأمون جان سالم به در برد.
هديه به دوست
معمر بنخلا ميگويد: به سوي خراسان ميرفتم كه در بين راه، ريّان بن صلت به من گفت: دوست دارم وقتي به خراسان رسيدي، سلام مرا به امام رضا عليهالسلام برساني و از حضرت بخواهي يكي از پيراهنهاي خويش را با درهمهايي كه به نام ايشان ضرب شده، به من ببخشد. معمر ميگويد: همين كه به محضر امام شرفياب شدم، بيمقدمه فرمود: ريّان كجاست؟ آيا دوست دارد با ما ملاقات كند و ما از پيراهن خود او را بپوشانيم و از درهمهاي خويش به او بدهيم؟ معمر ميگويد: گفتم سبحاناللّه! قسم به خدا كه من هنوز سؤالم را مطرح نكرده بودم. امام فرمودند: اي معمر! مؤمن، صاحب توفيق است. برو و به ريان بگو نزد ما بيايد. ريان به محضر امام مشرف شد و يكي از پيراهنهاي حضرت را گرفت. وقتي از خانه حضرت خارج ميشد، از او پرسيدم: چه چيزي در دست داري؟ گفت: سي درهم.
خبر از سرّ درون
شخصي به نام ابوحامد ميگويد: روزي به امام رضا عليهالسلام نامهاي نوشته و از حضرت درخواست كردم در حقم دعا كند. حضرت در جواب نامه نوشت: برايت دعا كردم، ولي نماز عصر خود را از وقت خود تأخير نينداز و زكات اموالت را پرداخت كن. وقتي نامه حضرت را خواندم، به خود آمده گفتم: من در نامه خود در مورد نماز عصر و زكات سؤالي نكرده و كسي جز از خدا از اين مطالب آگاه نبود. من همواره نماز عصر را در لحظههاي پاياني وقتش ميخواندم و زكات اموال خود را هم مرتب نميدادم.
نماز اول وقت
امام رضا عليهالسلام و عمران صابي يكي از دانشمندان بزرگ عصر مأمون، در حضور خليفه عباسي درباره توحيد بحث ميكردند. امام رضا عليهالسلام با استدلال محكم، به شبهههاي او پاسخ ميداد. هر لحظه بحث و مناظره آن دو اوج ميگرفت تا اينكه هنگام نماز ظهر فرا رسيد. حضرت همان لحظه از جا برخاست و فرمود: وقت نماز فرا رسيده است. عمران كه چنين انتظاري نداشت گفت: اي آقاي من! ادامه بحث و پاسخ سؤال مرا قطع نكن، همانا دلم آتش گرفت. حضرت تحت تأثير احساسات و عواطف او قرار نگرفت و با كمال قاطعيت فرمود: نماز را ميخوانيم و دوباره باز ميگرديم. حضرت با همراهان خود برخاسته نماز خواندند و سپس به مجلس مناظره بازگشت و به ادامه بحث پرداخت.
احترام به دوستان
يونس بن يعقوب، يكي از شاگردان امام صادق عليهالسلام و امام كاظم عليهالسلام و از اهالي عراق بود كه در سفر به مدينه منوره از دنيا رفت. هنگامي كه حضرت رضا عليهالسلام از وفات يونس آگاه شد، به پاس سابقه طولاني محبت او به اهلبيت، از او به نيكي ياد كرد و به سرپرست قبرستان بقيع پيام داد تا اجازه دهند يونس را در آنجا به خاك بسپارند. حضرت حنوط و كفن يونس را فرستاد و به شاگردان پدرش اعلام كرد كه در تشيع جنازه او شركت كنند. شخصي به نام علي بن الحسين ميگويد: روزي در قبرستان بقيع كنار قبر يونس بن يعقوب رفتم. نگهبان قبرستان از من پرسيد: صاحب اين قبر كيست كه ابوالحسن الرضا عليهالسلام به من سفارش كرده تا چهل روز بر روي قبرش آب بپاشم. گفتم: اين قبر يونس بن يعقوب، آزاد كرده امام صادق عليهالسلام است.
جود و بخشش
امام رضا عليهالسلام همانند پدران بزرگوار خود در آشكار و نهان، كمكهاي زيادي به مستمندان و نيازمندان مينمود و براي حل مشكلات آنان از هيچ كوششي دريغ نميكرد. روزي شخصي خدمت امام رضا عليهالسلام رفت و گفت: اي فرزند رسول خدا! به اندازه جوانمردي خويش به من عطا كن و كمكي به من برسان. حضرت فرمودند: اي مرد! چنين تواني ندارم كه به اندازه جوانمردي خودم انفاق كنم. او گفت: پس به اندازه جوانمردي من كمك كن. حضرت به غلام خود فرمود: دو هزار دينار به او بده. در قضيهاي ديگر، حضرت تمام اموال خود را در روز عرفه بين مردم تقسيم كرد. فضل بن سهل كه شاهد ماجرا بود به حضرتش اعتراض كرد و گفت: اي ابالحسن! اين كار خسارت بزرگي است. حضرت فرمودند: بلكه اين كار غنيمت است؛ هرگز بخشش آنچه را در برابر آن به اجر و كرم الهي ميرسم خسارت نميدانم.
همسفره غلامان
روزي امام رضا عليهالسلام با غلامان خود كه بعضي از آنان سياه پوست بودند، سر يك سفره غذا ميخوردند. در اين هنگام مردي از شيعيان بلخ وارد شد و حضرت را به آن حال مشاهده كرد. پس رو به حضرت كرد و گفت: اي فرزند رسول خدا! براي شما شايسته نيست با غلامان همغذا شده و بر يك سفره بنشينيد. حضرت در جواب او فرمودند: «به درستي كه خداي ما يكي است و همه ما از يك پدر و مادر (آدم و حوا) هستيم. پاداش و جزا هم براي اعمال انسانهاست. علاوه بر اين كه غذا خوردن با غلامان علامت تواضع و فروتني است». بعد امام دوباره مشغول خوردن غذا شد و به همراه آنان از سفره كنار رفت.
فروتني
روزي حضرت رضا عليهالسلام وارد حمام عمومي شد و براي شست و شو در جايي نشست. مردي كه حضرت را نميشناخت رو به امام كرد و از ايشان خواست تا پشت او را كيسه بكشد و بر روي او آب بريزد. حضرت شروع به كيسه كشي و نظافت بدن او كرد. شخصي از راه رسيد و امام رضا عليهالسلام را در حال شستن بدن مرد ديد. با ديدن اين منظره، ناراحت شد و به سوي مرد آمده و گفت: آيا اين مرد كيسه كش را ميشناسي؟ گفت: ايشان علي بن موسي عليهالسلام است. مرد با شنيدن اين حرف ناراحت شد و از جاي خود برخاست و از حضرت معذرت خواهي كرد، ولي حضرت با كمال مهرباني و فروتني او را دلداري داد.
پرداخت بدهكاري
يكي از ساكنان مدينه ميگويد: امام رضا عليهالسلام به دستور مأمون عباسي از مدينه به سوي خراسان رفت. من چهار هزار درهم از آن حضرت طلب داشتم كه فقط من و آن حضرت از آن باخبر بوديم. فرداي آن روز امام جواد عليهالسلام كسي را فرستاد كه به نزد ايشان بروم. من به خانه حضرت جواد عليهالسلام رفتم. با ديدن من فرمود: پدرم از مدينه رفته است، آيا تو چهار هزار درهم از ايشان طلب داري؟ گفتم: آري اي فرزند رسول خدا. حضرت گوشه جانماز را بلند كرد، ديدم مقداري دينار در آنجاست. حضرت آنها را كه قيمت روز آن چهار هزار درهم بود، بابت طلبكاريام به من داد.
نماز باران
در يكي از سالهاي ولايتعهدي امام رضا عليهالسلام ، خشكسالي خراسان را فراگرفت. منافقان از اين فرصت استفاده كرده، اين حادثه را به بدقدمي امام تعبير كردند. در چنين موقعيتي، مأمون از امام درخواست كرد نماز باران بخواند. حضرت دستور داد مردم سه روز روزه بگيرند و در روز سوم كه مصادف با روز دوشنبه بود، به همراه جمعيت زيادي به بيابان رفت. امام رضا عليهالسلام بعد از راز و نياز، دستان خود را به سوي خالق بينياز بالا گرفت و فرمود: «بار پروردگارا! تو حق ما اهل بيت را بر مردم بزرگ و با اهميت شمردهاي و همان گونه كه دستور دادهاي به ما متوسل شده و به فضل و رحمت تو اميدوار هستند و چشم به احسان و نعمت تو دارند. پروردگارا! باران رحمت خود را بر آنان نازل فرما». بعد از دعاي امام رضا عليهالسلام به يكباره آسمان دگرگون شد و باران بسياري باريد و همه جا از رحمت بيپايان الهي سيراب گرديد.
رهيافته
عبداللّه بن مغيره عراقي ميگويد: من واقفي مذهب و معتقد بودم كه بعد از امام كاظم عليهالسلام امامي نيست. در يكي از سالها براي انجام مراسم حج به مكه رفتم. در آنجا در مورد مذهب خود دچار شك و ترديد شده، خود را كنار خانه خدا رساندم و به ديوار كعبه چنگ زدم. از خداوند بزرگ خواستم مرا به بهترين دين خود راهنمايي كند. در همانجا به قلبم خطور كرد كه بعد از مراسم حج، به محضر امام رضا عليهالسلام رفته و او را زيارت كنم. به قصد مدينه از مكه حركت كردم و به منزل حضرت رسيدم. به خادم ايشان گفتم به حضرت اطلاع دهد مردي عراقي به در خانه آمده و منتظر اجازه ايشان است. در همين لحظه صداي امام رضا عليهالسلام را شنيدم كه دوبار مرا صدا كرد و فرمود: «اي عبداللّه بن مغيره وارد خانه شو». وارد خانه حضرت شدم. هنگامي كه حضرت به چهره من نگاه كرد فرمود: «خداوند دعايت را مستجاب كرد و تو را به دين خود هدايت فرمود». در همان لحظه به ولايت و امامت امام رضا عليهالسلام شهادت دادم و بعد از چند روزي به عراق برگشتم.
مقام امامت
حضرت امام رضا عليهالسلام در سخناني ميفرمايد: «امام، خورشيد تاباني است كه جهاني را نوراني كرده و در افقي است كه دستها و ديده بدان نميرسد. امام ماه تابنده، چراغ فروزنده، نور طلوع كننده و ستاره راهنما در تاريكيهاي شب است. امام ابري باران زا، آسماني سايه بخش، زميني هموار، و چشمهاي جوشان است. امام، پدري مهربان، همانند مادري دل سوز و پناه بندههاي خداست». امام رضا عليهالسلام در بيان امامت و ولايت حضرت ابراهيم عليهالسلام ميفرمايد: «حضرت ابراهيم پس از اين كه به مقام امامت مفتخر شد، از درگاه خداوند آرزو كرد نسل او نيز از اين افتخار بهرهمند شوند. خداوند در پاسخ او فرمود: «امامت، عهد و پيمان الهي است كه ظالمان و تبهكاران شايسته آن نيستند». خداوند با اين بيان، امامت و رهبري هر انسان ظالم و گنهكاري را تا روز قيامت باطل كرده است.
خمس
يكي از دستورهاي مالي براي مسلمانان، پرداخت يك پنجم از مازاد درآمد سال است كه خمس ناميده ميشود. در زمان غيبت امام زمان عليهالسلام ، فقهاي جامع شرايط، عهدهدار مصرف خمس هستند. گروهي از مردم خراسان به حضور امام رضا عليهالسلام رسيده و از حضرت خواستند آنها را از پرداخت خمس معاف داشته و خمس اموالشان را به آنان ببخشد. حضرت كه ميدانست آنان شايسته بخشش نيستند و با نيرنگ ميخواهند اين وظيفه الهي را ترك كنند، به آنها فرمود: «اين چه نيرنگي است كه به كار ميبريد؟ شما با زبان خود به ما اظهار اخلاص و دوستي ميكنيد، ولي از حقي كه خداوند آن را براي ما قرار داده كوتاهي مينماييد». حضرت در ادامه سخنان خود فرمود: «حلال نميكنيم، حلال نميكنيم، حلال نميكنيم». همچنين آن حضرت در بيان فضيلت و آثار و بركات خمس ميفرمايد: «خمس، مايه كمك به دين ماست».
زكات
زكات، يكي از واجبات الهي و از منابع اقتصادي حكومت اسلامي است كه نقش فراواني در گسترش عدالت اجتماعي و اقتصادي داشته، ميتواند حكومت را براي برطرف سازي شكاف طبقاتي ياري دهد. زكات هزينهاي است كه افراد داراي شرايط، بايد براي برخي از كالاهاي زندگي خود پرداخت كنند. پيشواي هشتم امام رضا عليهالسلام در مورد آثار و بركات پرداخت زكات ميفرمايد: «اگر مردم زكات و حقوق مالي خود را بپردازند، هيچ فقيري پيدا نميشود. خداوند زكات را براي تأمين زندگي نيازمندان و در امان ماندن اموال ثروتمندان واجب كرد. خداوند كساني را كه از نعمت سلامت برخوردارند، موظف كرد تا براي رفع نيازهاي بيچارگان و مبتلايان آماده باشند و به آنان كمك كنند. بدانيد كه زياد شدن اموال، ايجاد محبت و مهرباني در ميان طبقات مختلف مردم و تأمين آبرومندانه نيازهاي درماندگان، از آثار و بركات پرداخت زكات است».
صله رحم
در مجموعه رهنمودهاي اسلام، خدمت به خويشاوندان و محبت به آنان اهميت زيادي دارد. فلسفه پافشاري دين اسلام به صله رحم و نهي از قطع رحم اين است كه اگر تمام مردم در مورد اطرافيان و اقوام خود احساس وظيفه كنند، هيچ فردي در جامعه انساني از نگاه محبت و رسيدگي اجتماعي محروم نميماند و بيشتر معضلات اجتماعي حل ميشود. امام رضا عليهالسلام در مورد آثار و فوايد صله رحم ميفرمايد: «كسي كه دوست دارد روزگار درازي را در دنيا زندگي كرده و رزق و روزي او زياد شود، صله رحم كند». در مقابل، قطع رحم باعث كوتاهي عمر و از بين رفتن نعمتها ميشود.
گناه
بيشتر بدبختيهايي كه دامنگير افراد ميشود، معلول آلودگي به انواع گناهان است. همان گونه كه فرد سالم در اثر رعايت نكردن بهداشت فردي و اجتماعي به انواع بيماري دچار ميشود، فرد گنهكار نيز به سبب تخلف از آموزههاي انسانساز دين، به انواع بلاها و گرفتاريهاي دنيوي و اخروي ميافتد. پيشوايان بزرگ ما، در سخنان خود، كيفرها و آثار گناهان را گوشزد كردهاند تا مسلمانان را از سقوط در گرداب هلاكت بازدارند. امام رضا عليهالسلام در يكي از سخنان ارزشمند خود در مورد آثار گناه ميفرمايد: «هر چه مردم گناهان جديد و تازهاي مرتكب ميشوند كه پيشتر انجام نميشد، خداوند هم بلاهاي جديدي بر آنان ميفرستد و آنها را بدان مبتلا ميكند».
نهي از شراب
خداوند در قرآن كريم مردم را از استعمال مشروبات الكلي نهي كرده، نوشيدن آنها را از گناهان كبيره بر ميشمارد. در بعضي از سخنان اهلبيت عليهمالسلام نيز شراب كليد تمام بديها و زشتيها معرفي شده است. امام رضا عليهالسلام فلسفه تحريم شراب را چنين بيان ميكند: «خداوند خوردن شراب را ممنوع كرد؛ زيرا مايه فساد و تباهي جوامع انساني و موجب از بين رفتن عقل آدمي است. شرابخواري، زمينههاي انكار خداوند و بسياري از كارهاي زشت و ناپسند را فراهم كرده، انسان را در مقابل گناهان بيباك ميكند». امام در ادامه فرمود: «كسي كه از شيعيان و پيروان مكتب ماست، بايد از نوشيدن آن بپرهيزد؛ زيرا شراب از نوشابههاي دشمنان ماست و پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله فرمودند لباس دشمن مرا نپوشيد و خوراك آنها را نخوريد و راه دشمنان مرا نپيماييد؛ زيرا در اين صورت، جزء دشمنان من شمرده ميشويد».
پرهيز از تهمت
دين اسلام، حيثيت و آبروي افراد جامعه را بسيار محترم ميداند. قرآن كريم نيز انسانها را از افترا زدن به ديگران نهي كرده است. امام رضا عليهالسلام در مذمت اين عمل ناپسند اخلاقي كه باعث لكه دار شدن حيثيت افراد و منزوي شدن و بياعتباري اجتماعي آنان ميشود، ميفرمايد:«كسي كه به مرد يا زن مؤمني تهمت زده، نسبتي ناروا يا چيزي كه در او نيست به او نسبت دهد، خداوند متعال در روز قيامت او را بر كوهي از آتش نگاه خواهد داشت تا از عهده آنچه به مؤمن نسبت داده بر آيد، و روشن است كه هيچ گاه از عهده اين نسبت بر نخواهد آمد».
نهي از رباخواري
ربا، باعث خارج شدن مال از مسير اصلي خود كه بهبود وضع اقتصادي و اجتماعي مردم است ميشود. در اين صورت، ثروت هدف اصلي قرار گرفته و موجب بر باد رفتن نتايج تلاشهاي بيشتر مردم به نفع گروهي ثروتمند ميشود. امام رضا عليهالسلام در بيان آثار شوم رباخواري و ايجاد سلطه اقتصادي ميفرمايد: «معاملات ربوي، اگرچه به صورت خريد و فروش باشد، موجب نكبت شده و به ضرر هر دو طرف ميشود. ربا باعث از بين رفتن روابط پسنديده مردم و اموال آنها ميگردد. رواج ربا باعث تعطيلي كارهاي خير شده و قرض دادن به ديگران بدون توقع سود از ميان مردم رخت بر ميبندد».
همنشين
امام رضا عليهالسلام همانند پدران بزرگوار خود، توجه ويژهاي به حفاظت شيعيان از انحرافهاي فكري و عملي داشت. آن حضرت روزي به يكي از شاگردان خود به نام ابوهاشم جعفري فرمود: «چرا با عبدالرحمن بن يعقوب همنشيني ميكني؟» گفت: عبدالرحمن دايي من است. حضرت فرمود: «او درباره ذات پروردگار مطالبي ميگويد كه ساحت مقدسش از اين موارد پاك است. يا با او همنشين باش و ما را ترك كن و يا با ما نشست و برخاست كرده، او را از خود دور كن». ابوهاشم گفت: عقايد و گفتار او چه آسيبي به من ميزند، در حالي كه من بر عقيده حق خود استوار بوده و از عقايد او دوري ميكنم؟ حضرت فرمود: «آيا نميترسي كه بلايي به او برسد و تو نيز به بلاي او بسوزي؟ شخصي از ياران حضرت موسي عليهالسلام پدرش از ياران فرعون بود. هنگامي كه سپاه فرعون به سپاه حضرت موسي عليهالسلام رسيد، او نزد پدرش رفت تا او را اندرز دهد، ولي وقتي عذاب بر سپاه فرعون نازل شد، او هم همراه پدرش غرق گرديد. حضرت موسي عليهالسلام فرمود: وقتي عذاب الهي فرود آيد، از آن كس كه نزديك گنهكار است دفاعي نخواهد شد».
همسايه
يكي از حقوق اجتماعي انسانها در مورد يكديگر، حق همسايگي است. رعايت اين حق بزرگ، در كنار حقوق ديگر، نقش به سزايي در سلامت و امنيت جامعه بشري دارد. به همين علت، دين اسلام كه آخرين و كاملترين دين الهي است، سفارش فراواني درباره همسايگان كرده است. امام رضا عليهالسلام ميفرمايد: «كسي كه همسايه او از شر و بلاهاي او در امان نباشد، از مانيست».
آفرينش بهشت و جهنم
اباصلت هروي، صحابه بزرگوار امام رضا عليهالسلام ميگويد: روزي در محضر امام بودم. از ايشان پرسيدم كه آيا بهشت و جهنم هم اكنون وجود دارد يا اينكه خداوند آن دو را در آينده خلق ميكند؟ حضرت فرمود: «آن دو هم اكنون وجود دارند. پيامبر اسلام زماني كه به معراج رفت، وارد بهشت شد و جهنم را نيز ديد». پرسيدم: عدهاي معتقدند كه اين دو مقدر شده، ولي هنوز خلق نشده است؟ حضرت فرمود: «آنها كه چنين ميگويند، از ما نيستند و ما نيز از آنها نيستيم. هر كس خلقت بهشت و جهنم را انار كند، پيامبر و ما را انكار كرده و جزء اهل ولايت ما محسوب نميشود و براي هميشه در آتش دوزخ باقي خواهد ماند. خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: اين جهنمي است كه مجرمين آن را انكار ميكنند. آنها بين جهنم و آبي داغ و سوزان در رفت و آمد هستند».
لحظات وحشت
ياسر، خادم امام رضا عليهالسلام ميگويد: از پيشواي هشتم شنيدم كه فرمود: «ترسناكترين لحظات براي آدمي سه جاست كه انسان در آن از هر زماني تنهاتر است. نخست: روزي كه از شكم مادر به دنيا ميآيد و بزرگي آن را مشاهده ميكند. دوم: روزي كه از دنيا ميرود و آخرت و اهل آن را ميبيند. سوم: روزي كه دوباره زنده ميشود و چيزهايي را مشاهده ميكند كه در دنيا نديده بود. خداوند در اين سه لحظه بر حضرت يحيي عليهالسلام درود و سلام فرستاد و ترس و حشت او را فرو نشاند و فرمود: سلام بر او (يحيي) روزي كه زاده شد و روزي كه ميميرد و آن روز كه دوباره زنده ميشود. حضرت عيسي عليهالسلام نيز در اين سه جا بر خود درود فرستاد و فرمود: سلام بر من روزي كه زاده شدم و روزي كه ميميرم و روزي كه دوباره زنده ميشوم».
خانواده
با توجه به نقش بسيار مهم خانواده در نظام آفرينش، اسلام به مسئله خانه و خانواده اهميت فراواني ميدهد. نيز در مورد تكريم آن سفارشهاي فراواني نموده، مردم را به ساختن خانوادهاي نمونه ترغيب كرده است. وجود مقدس امام رضا عليهالسلام ميفرمايد: «نزديكترين شما به من از نظر مقام در روز قيامت، كسي است كه در مورد خانواده خود خوش رفتار باشد». حضرت در روايت ديگري ميفرمايد: «بهترين مردم از نظر ايمان كسي است كه درباره خانواده خود نيكوكارتر باشد». خوش رفتاري با خانواده، سختگيريهاي بيمورد نكردن، تربيت صحيح فرزندان، تهيه غذاي حلال و نيز ايجاد رفاه نسبي و در حد توان، از مصاديق نيكي به خانواده است.
پرسشگري
پرسش، نخستين پله نردبان هدايت و سرآغاز حركت به آيندهاي روشن و رسيدن به قلههاي بلند علم و پيشرفت و زندگي بهتر است. اهلبيت عليهمالسلام پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله تأملات علمي و پرسشهاي ديني را ارزش ميدانستند و ناداني را به شدت مذمت ميكردند. قرآن كريم، مردم را به پرسش و پژوهش در امر دين و دنيا ترغيب كرده و ميفرمايد: «اگر نميدانيد از اهل ذكر بپرسيد». امام رضا عليهالسلام در بيان شيوايي از رسول گرامي اسلام صلياللهعليهوآله چنين نقل ميكند: «علم و دانش گنجينههايي است كه كليد آن پرسيدن است. خداوند شما را مورد لطف و رحمت خود قرار بدهد، بپرسيد؛ زيرا در پرسش علمي چهار نفر پاداش ميبرد؛ سؤال كننده، معلم، شنونده و پاسخ دهنده».
پيام رستگاري
عبدالعظيم حسني، از شاگردان و ياران امام رضا عليهالسلام ميگويد: علي بن موسي الرضا عليهالسلام به من فرمود: «اي عبدالعظيم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنها بگو: راه تسلط شيطان را بر خويش ببندند (وسوسههاي شيطاني از خود دور كنند). آنها را از طرف من به راستگويي، امانت داري، سكوت، جدال و دعوا نكردن، و ترك كردن هر آنچه برايشان فايدهاي ندارد دستور بده. فرمان مرا به آنان برسان و بگو: به يكديگر رو آورند و همديگر را ديدار كنند؛ چرا كه اين كارها موجب نزديكي آنان به من ميشود. به آنان بگو: به آبروي يكديگر احترام بگذارند و به رسوا كردن همديگر مشغول نشوند. به جان خودم سوگند هر كس چنين كند و يكي از دوستان مرا خشمگين نمايد از خدا ميخواهم كه او را در دنيا با شديدترين عذابها كيفر داده و در آخرت هم از زيان كاران باشد».
ارث زن
امام رضا عليهالسلام در يكي از سخنان خويش، علت تفاوت زنان و مردان را در ارث، تقسيم وظايف اجتماعي متناسب با آن دانسته و ميفرمايد: «علت اينكه سهم زنان از ميراث، نصف سهم مردان ميباشد، اين است كه زن هنگامي كه ازدواج ميكند، مهريهاي ميگيرد ولي مرد مهريه را پرداخت ميكند. نفقه و مخارج زندگي زن بر عهده مرد است و دختر مجبور نيست از دارايي خود صرف زندگي كند و ميتواند تمام ميراث خود را پسانداز نمايد، ولي زماني كه پسر ازدواج كرد، مخارج همسر و فرزندانش را پرداخت كرده و ميراث خود را به مصرف خانواده خود ميرساند. بدين جهت است كه خداوند سهم مردان را از ارث، بيش از زنان قرار داده و فرموده است: مردان نفقه دهنده زنان هستند، به آنچه خداوند ايشان را در ارث فزوني داده است».
بهترين و بدترين زندگي
علي بن شعيب، يكي از شاگردان امام رضا عليهالسلام ميگويد: روزي خدمت امام رضا عليهالسلام رسيدم. حضرت رو به به من كرد و پرسيد: «اي علي! چه كسي از نظر زندگي بهترين مردم است؟» گفتم: اي آقاي من! شما به اين مطلب داناتريد. حضرت فرمود: «كسي كه ديگران از زندگي او بهرهمند شوند». حضرت دوباره پرسيد: «بدترين مردم از نظر زندگي كيست؟» گفتم: شما داناتريد. حضرت فرمود: «بدترين مردم از نظر زندگي كسي است كه مردم از زندگي او بهرهمند نشوند. اي علي! قدر نعمتهايي را كه در دست داريد بدانيد و مطمئن نباشيد كه هميشه براي شما باقي خواهد ماند. اگر از دستتان رفت، چه بسا باز نگردد».
آرزوهاي پوچ
مأمون خليفه عباسي به امام رضا عليهالسلام نامه نوشت و از حضرتش درخواست نصيحت كرد. امام در جواب نامه خليفه، اشعاري بدين مضمون سرود و براي او فرستاد: «تو اكنون در خانهاي (دنيا) هستي كه مدت ماندنت محدود است و در همين مدت كوتاه، عمل هر عمل كنندهاي مورد قبول است. آيا نميبيني كه مرگ از هر سو اين خانه را فرا گرفته است و آرزوهاي آدمي را پي در پي به باد فنا ميدهد. در اين مدت كوتاه، سعي ميكني تا اميال نفساني و شهوات خود را سيراب كرده و توبه و بازگشت به سوي خدا را به عقب انداخته و وعده آينده ميدهي، در حالي كه مرگ ناگهان فرا ميرسد. اكنون، بينديش كه انسان عاقل چه ميكند؟»
امام در كلام ديگران
اعتراف دشمن
اقرار و اعتراف دشمن، بهترين دليل بر فضل و كمال آدمي است. روزي مأمون خليفه عباسي از امام رضا عليهالسلام پرسيد: اي اباالحسن! در بعضي از روايات آمده كه جد شما علي بن ابيطالب عليهالسلام تقسيم كننده بهشت و جهنم است. اين كار چگونه ممكن است؟ حضرت فرمودند: «آيا حديث ابن عباس را از پيامبر صلياللهعليهوآله نشنيدهاي كه فرمود: دوستي علي، ايمان و دشمني با علي كفر است؟» مأمون گفت: شنيدهام. حضرت فرمود: «پس علي است كه بهشت و جهنم را تقسيم ميكند(؛ زيرا جايگاه مؤمن بهشت و جايگاه كافر جهنم است)». مأمون وقتي كلام حضرت را شنيد گفت: شهادت ميدهم كه شما وارث علم رسول اللّه صلياللهعليهوآله هستيد. همچنين مأمون در جواب اعتراض بنيعباس به ولايتعهدي امام رضا عليهالسلام نوشت: «اكنون كسي در روي زمين، به فضل و عفت و زهد و تقوا و خداشناسي او نميرسد و هيچ كس همانند او مورد قبول عامه و خاصه نيست».
امام جن و انس
حافظ حسين كربلايي تبريزي، از علماي قرن دهم و از بزرگان اهل سنت درباره وجود مقدس امام رضا عليهالسلام و امامت حضرت ميگويد: «علي بن موسي الرضا عليهالسلام ، امام هشتم از ائمه دوازده گانه اماميه است كه فضائل و كرامات بسيار زيادي دارد. او تنها امام اماميه (شيعه) نيست، بلكه امام جن و انس است».
عجز زبان
ابونواس، شاعر نامدار عرب كه اشعار بسياري در زمينههاي گوناگون از او به يادگار مانده و در عصر امام رضا عليهالسلام ميزيسته، سرودهاي دارد كه در نوع خود ميتواند بهترين مدح و ستايش براي وجود مقدس امام رضا عليهالسلام باشد. او ميگويد: «به من ميگويند كه تو در فنون كلام، در ميان تمام مردم يگانه دوران هستي، چرا مدح علي بن موسي الرضا را ترك كرده و در ستايش او شعر نميگويي؟ من در جواب آنها گفتم: من قدرت ستايش امامي را كه جبرئيل امين خدمتگزار پدرش بود، نداشتم. نه تنها من قدرت بر مدح او ندارم، بلكه فصيحان و اديبان عرب نيز از مدح وي عاجز هستند. به همين علت، مدح او شايسته مقام هيچ شاعري نيست».
كلام ماندگار
ايمان مؤمن كامل نيست، مگر اينكه سه خصلت در او باشد؛ خصلتي از پروردگار خود، خصلتي از پيامبر خدا و خصلتي از امام خود. همانند پروردگار خويش رازپوش بوده و اسرار ديگران را مخفي كند؛ همانند پيامبرش با مردم مدارا نمايد؛ و مانند امام در سختيها شكيبا باشد.
سكوت يكي از ابواب حكمت است. به راستي كه سكوت، دوستي آورده و راهنماي هر خير است.
اظهار دوستي با مردم، نيمي از عقل است.
خداوند سه چيز را دشمن ميدارد: پرحرفي، تلف كردن مال، خواهش كردن زياد از مردم.
صله رحم كن اگرچه با جرعه آبي باشد. بهترين صله رحم، خودداري كردن از آزار و اذيت خويشان است.
كسي كه براي كسب روزي حلال كار ميكند، مزدش از مجاهد در راه خدا بيشتر است.
زيارت
زيارت، ديداري است مشتاقانه در پيشگاه آنكه دوستش داريم و بزرگش ميشماريم. زيارت، برقرار كردن ارتباط قلبي با حجت خداست، قرار دادن خويشتن خويش در روحانيت اشراق ولي خدا، كه واسطه فيض خداست. روز چهارشنبه، به چهار تن از معصومان از جمله امام رضا عليهالسلام تعلق دارد. در قسمتي از زيارت نامه پيشواي هشتم آمده است: «سلام بر تو اي ولي خدا، سلام بر تو اي نور خدا در تاريكيهاي زمين، سلام بر تو اي ستون دين، سلام بر تو اي صديق شهيد. گواهي ميدهم كه تو نماز را به پاداشتي و زكات را پرداختي، امر به معروف و نهي از منكر كردي و تا دم مرگ خدا را پرستيدي. پروردگارا! به واسطه محبت و ولايت ايشان به تو نزديك ميشوم و از هر گروهي غير از ايشان بيزارم».
نويسنده: قاسم جليلي همداني