چشم اندازى از حيات طيبه در مورد تكاليف خانواده نسبت به ارحام و خويشاوندان ((آيين خويشاوندى ))
صله رحم چيست ؟
((صله )) در لغت به معناى وصل و پيوند و ارحام ، جمع ((رحم )). رحم در اصل به معنى ((جايگاه جنين در شكم مادر)) است . سپس اين تعبير به نام خويشاوندان و بستگان اطلاق شده است زيرا منشاء وجود همه آنها از رحم واحدى بوده است .
مراد از رحم ، از نظر عرفى عبارت است از نزديكان انسان كه خويشاوندى واحد يا نسب شناخته شده آنها را به يكديگر ارتباط مى دهد، چه اين قرابت نزديك باشد يا دور، (خويشاوندان ) مرد باشند يا زن . ((ابن اثير)) مى گويد: ((صله رحم كنايه از نيكى كردن به خويشاوندان سببى و نسبى و عطوفت و مهربانى و رعايت احوال آنان است )).(نهايه ، جلد 5، ص 191.)
مراتب خويشاوندى
البته مراتب رحم و خويشاوندى متفاوت است ، برخى از آنان مانند پدر، فرزند و زن واجب النفقه هستند و بعضى مانند برادر، خواهر، عمه و خاله محرم نسبى هستند و بعضى از جهت والدين قرابت پيدا مى كنند اگر چه واسطه ها زياد باشند. پس صله رحم به اختلاف قرب و بعد رو به فزونى است .
مرحوم شهيد اول فرموده است :
((صله رحم ، در واجب به آن مقدارى است كه آدمى را از قطع رحم بيرون آورد زيرا قطع رحم از گناهان كبيره است )).
((قطع رحم عبارت است از هر عملى كه در عرف بريدگى از آن فهميده مى شود. مانند: سلام نكردن ، روى ترش كردن ، روى برگرداندن ، پاسخ نامه ندادن ، عيادت نكردن بيمار)).
در اهميت صله رحم همين كه يكى از اسامى خداوند متعال ((رحمان )) است و خداوند نامم ((رحم )) را از اسم خويش مشتق نموده است ، هر كه با بستگان خود پيوند دوستانه برقرار نمايد، او را با رحمت خود مرتبط مى سازد و هر كس قطع رحم كند وى رحمتش را از او قطع خواهد نمود.
مراتب و شيوه هاى صله رحم
صله رحم ، به حسب اختلاف زمان ، مكان ، افراد، حالات و عادات مختلف ، فرق مى كند (زيرا هر كدام از بستگان از جهت نيروى كار، توانايى مالى ، تعداد عائله ، سلامتى و بيمارى و ديگر جهات با هم متفاوتند). پس قهرا صله رحم نيز متفاوت خواهد بود. صله از نيازمندان آن است كه انسان از حيث مادى به وضع اقتصادى آنان و از حيث معنوى به زيارت آنها برسد. صله از دوستان و همنشينان ، با هديه و ديدار آنهاست و نهوشتن نامه (از محل دور) پايين ترين مراتب آن است . صله از بستگان و خويشاوندان متمكن به ملاقات ، حسن سلام و احوالپرسى ، خيرخواهى ، حسن معامله و پرهيز از رنجش خاطر آنان است .
ابتداى صله رحم ، نفع رسانى به آنان و نهايت آن ، وجوب انفاق و احسان در گرفتارى مى باشد و بين اين دو مراتب متفاوتى وجود دارد.
عن ابى الحسن الرضا (عليه السلام ) قال : قال ابو عبد الله (عليه السلام ): صل رحمك ولو بشربة من ماء، وافضل ما توصل به الرحم كف الاذى عنها.(كافى ، جلد 2، ص 151.)
امام رضا (عليه السلام ) از امام صادق (عليه السلام ) حديث نموده كه فرموده است : صله رحم نما اگر چه شربت آبى باشد و بهترين صله رحم ، خوددارى از آزار رسانى به آنان است .
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
در تعاليم اولياى الهى ، صله رحم از دو جهت توصيه شده است :
1 - از جهت تقويت روحيه انسان دوستى :
كسانى كه از امكانات اقتصادى برخوردارند، با دستگيرى از ارحام تهيدست آنها را مورد حمايت قرار دهند و آبرويشان را حفظ كنند. اين كار از بزرگترين صفات اخلاقى مردمان بزرگوار است .
2 - از جهت حفظ و نگهدارى پيوند خويشاوندى و در نتيجه آبادى اجتماع :
صله رحم علاوه بر اينكه عمل پسنديده اى محسوب مى شود، موجب طول عمر، دفع مرگهاى ناگهانى و بلاها و مايه بركت در وضع زندگى و مال خواهد بود.
اهميت صله رحم
امام هشتم (عليه السلام ) صله رحم را در رديف نماز و زكات كه از واجبات عمده در دين مقدس اسلام است ، بيان فرموده و در روايتى به هر سه دستور امر نموده است .
ان الله امر بثلاثة مقرونة بها ثلثة اخرى ، امر بالصلاة والزكاة فمن صلى ولم يزك لم يقبل منه صلوته ، وامر بالشكر له ولوالديه فمن لم يشكر والديه لم يشكرالله وامر باتقاء الله وصلة الرحم ، فمن لم يصل رحمه يتق الله عزوجل .(عيون الاخبار الرضا (عليه السلام )، جلد 1، ص 268 - مسند الامام الرضا (عليه السلام )، جلد 1، ص 268.)
خداوند در قرآن به سه چيز امر فرموده و مورد هر امرى را هم دو چيز قرار داده كه اطاعت آن امر به پيروى از هر دو چيز است .
1 - به نماز و زكات هر دو با هم امر فرموده ، پس كسى كه نماز بخواند و زكات ندهد، نمازش هم مقبول نيست .
2 - خداوند امر به سپاسگزارى از خود و والدين انسانها كرده است ، پس كسى كه خدا را شكر كند، ولى از والدين قدردانى و سپاسگزارى نكند، در حقيقت خدا را شكر نكرده است .
3 - امر به تقوا از خود و صله رحم نموده است ، پس كسى كه به تكليف صله رحم عمل نكند، امر به تقوا را رعايت نكرده است .
رحم تا چهل پشت شكايت مى كند!
عن الحسن بن على الوشاء، عن ابى الحسن الرضا (عليه السلام ) عن ابائه ، عن على (عليه السلام ) قال : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): لما اسرى بى الى السماء راءيت رحما متعلقة بالعرش تشكو رحما الى ربها، فقلت لها: كم بينك وبينها من آب ؟ فقالت : نلتقى فى اربعين ابا.(عيون الاخبار الرضا، جلد 1، ص 254 - خصال ((صدوق ))، ص 540.)
((حسن بن على وشاء)) از حضرت رضا (عليه السلام ) از پدرانش از حضرت على (عليه السلام ) روايت مى كند كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: هنگامى كه در شب معراج به آسمانها رسيدم ، مشاهده كردم چند خويشاوندى به عرش پروردگار آويزان شده و از خويشاوندان خود شكايت مى كنند، از آنها پرسيدم : بين شما و آنها چند پدر فاصله دارد؟! پاسخ دادند: ما، در پدر چهلم به هم مى رسيم .
آثار دنيوى و اخروى صله رحم در كلام امام رضا (عليه السلام )
طول عمر
قال ابوالحسن الرضا (عليه السلام ): يكون الرجل يصل رحمه فيكون قد بقى من عمره ثلاث سنين فيصيرها الله ثلاثين سنة ويفعل الله ما يشاء.(اصول كافى ، جلد 2، ص 150، باب ((صلة الرحم ))، حديث 3.)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: كسى كه سه سال از عمرش باقى باشد، اما صله رحم انجام دهد، خداوند بزرگ سى سال بر عمرش اضافه مى كند و خدا هر چه اراده كند، انجام مى دهد.
وسعت در رزق ، محبوبيت در دلها
عن البزنطى عن الرضا (عليه السلام ) قال ابو عبد الله (عليه السلام ) صلة الحرم منساءة فى الاجل مزيدة فى المال و محببة فى الاهل .(اصول كافى ، جلد 2، ص 150، باب ((صلة الرحم ))، حديث 3.)
((بزنطى )) از امام رضا (عليه السلام ) نقل كرده كه امام صادق (عليه السلام ) فرموده است :
صله رحم ، موجب به فراموشى انداختن مرگ (طول عمر) و افزونى مال و مايه محبوبيت در بين خويشاوندان است .
حضرت امام رضا (عليه السلام ) از پدرانش نقل فرموده است :
صله الرحم وحسن الجوار زيادة فى الاموال .(قرب الاسناد، ص 308.)
پيوند خويشاوندى و حسن همسايگى (خوشرفتارى با همسايگان ) اموال را زياد مى كند.
جلب رحمت الهى
عن الرضا (عليه السلام ): ان رحم آل محمد الائمة (عليه السلام ) لمعلقة بالعرش تقول : (اللهم صل من وصلنى ، واقطع من قطعنى ) ثم ثى جارية بعدها فى ارحام المومنين ثم تلى هذه الاية ((واتقوا الله الذى تسائلون به و الارحام )).(اصول كافى ، جلد 2، ص 157.)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: همانا رحم آل محمد يعنى ائمه اطهار به عرش آويخته است ، و مى گويد: خدايا به هر كه به من مى پيوندد، با او پيوند بر قرار كن و از هر كه از من بريده است ، تو از او ببر و بعد از اين هم اين موضوع در مورد خويشاوندان مومنين جريان دارد. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: ((بترسيد از خدايى كه به نام او از يكديگر مسئلت و درخواست مى كنيد (خدا را در نظر آوريد) و درباره ارحام كوتاهى نكنيد)).(سوره نساء، آيه 2.)
مباهات خدا و فرشتگان
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): من فعل ما لزمه من امرالمومنين ، باهى الله تعالى به وملائكته .(مستدرك الوسائل ، جلد 2، ص 413.)
هركه امور و حقوق لازم مومنين را به انجام رساند، خداوند و فرشتگان به او مباهات مى كنند.
ورود به بهشت
باسناده : قال : حدثنى على بن ابى طالب (عليه السلام ) قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) من ضمن لى واحدا، ضمنت له اربعة : يصل رحمه ، فيحبه اهله ، ويوسع عليه فى رزقه ، ويزداد فى اجله ، ويدخله الله الجنة التى وعده .(عيون الاخبارالرضا، جلد 2، ص 44 - 37.)
بااسناد نقل شده امام رضا (عليه السلام ) فرمود: كه پدرم على بن ابيطالب از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل فرمود: هر كس يك چيز را براى من ضمانت كند، من چهار چيز را براى او ضمانت مى كنم ، با خويشاوندان خود رابطه داشته باشد تا خدا او را دوست بدارد و به او روزى فراخ دهد و عمر او را طولانى كند و او را به بهشتى كه وعده داده است ، وارد كند.
تكاليف خانواده نسبت به ارحام و خويشاوندان
يكى از امورى كه افق زندگى را بر انسان روشن مى كند و او را از مزاياى زندگى اجتماعى برخوردار مى سازد، اين است كه وى دگردوستى را وجهه همت خود قرار دهد، مردم را به قدر كافى دوست بدارد، آنها را با ديده احترام نگرد و نسبت به آنان فروتنى نمايد، البته در اين كار بايد حسن نيت داشت و همواره مواظبت كرد كه اين خوى پسنديده از حد خود خارج نشود و به راه زياده روى و افراط نگرايد زيرا تواضع بيش از حد، تملق و چاپلوسى است كه از صفات بسيار ناپسند اخلاقى شمرده مى شود، برخى از افراد كه در باطن دچار حقارت نفس (همچون ترس ، طمع ، رياست طلبى ) هستند براى جبران ضعف درونى خود و يا پنهان داشتن خوى پست خويش به تواضع ذلت آميز (چاپلوسى ) متوسل مى شوند و با اين كارتن به ذلت و پستى مى دهند و بالنتيجه موجودى طفيلى و سربار مى گردند. اينگونه فروتنى ها كه عكس العمل عقده حقارت است را هرگز نمى توان به حساب فضيلت اخلاقى گذارد بلكه اين تواضع دليل بر فرومايگى است و در حقيقت رذايلتى است به صورت فضيلت ، انحطاطى است به شكل كمال .
تواضع حقيقى آن است كه آدمى اطمينان روحى و استقلال روانى خود را حفظ كند و متواضع بدون ترس و طمع و تنها به منظور انجام وظيفه انسانى نسبت به مردم تواضع نمايد و فروتنيش ناشى از تعالى روانى و تكامل اخلاقى وى باشد. البته اين كار در مراحل اول تا اندازه اى زحمت دارد ولى هر قدر آدمى در اين راه بيشتر تلاش كند، توانايى اش زيادتر مى شود، زيرا صفات پسنديده مادرانى هستند كه به مرور ايام فرزندان زيادى از آنها متولد مى شوند.
((تواضع ، مقام والا و ريشه هر خير و سعادت است . اگر براى فروتنى زبان و لغتى بود كه مردم مى فهميدند، بسيارى از اسرار نهانى و عاقبت كارها را بيان مى كرد... كسى كه براى خدا فروتنى كند، خدا او را بر بسيارى از بندگانش برترى مى بخشد... هيچ عبادتى نيست كه مقبول درگاه خدا و موجب رضاى او باشد، مگر اينكه راه ورود آن فروتنى است ))(بحارالانوار، جلد 75، ص 121 (فرمايش امام صادق (عليه السلام )).) چرا كه كبر و غرور نخستين نردبان كفر و ناسپاسى و تواضع و فروتنى در مقابل حق و حقيقت ، نخستين گام ايمان است .
در پرتو تواضع و فروتنى آدمى مى تواند خود را از دام خود پرستى برهاند، دلها را به هم پيوند دهد و در آنها مسرتى بى اندازه پديد آورد، تواضع بهترين عطيه اخلاقى و زيباترين ارمغان دوستانه است ، چشمه اى است جوشان كه ديگران را از آب زلال مهر و محبت سيراب كرده ، آنها را متقابلا نيز به اين خوى پسنديده مى كشاند، تواضع مايه رفعت و سربلندى مقام متواضع (قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): ان التواضع لا يزيد العبد الا رفعة . (جامع السعادات ، جلد 1، ص 363).) و آن چنان گنجينه طلسم شده اى است كه هر چه بيشتر از آن نثار شود، هيچگونه نقصى در آن راه نيابد.(امام حسن عسكرى (عليه السلام ) فرمود: التواضع نعمة لايحسد عليها: تواضع نعمتى است كه بر آن حسادت نمى شود. (بحارالانوار، جلد 78، ص 374).)
خداوند در كتاب آسمانى خود اين معنى را در وجدان مسلمانان بيدار كرده كه همه مردم در اصل انسانيت مساوى و شريكند و همه افراد بشر از يك پدر و مادر به وجود آمده اند و طبعا برادر يكديگر مى باشند، اين آيين آسمانى تمام امتيازات شخصى ، طبقاتى ، نوعى ، صنفى ، ملى و قومى مانند زبان ، نژاد، نسب ، قبيله ، مقام و ثروت را الغا نموده و به جاى آن معيار برترى انسانها را در كردار و عمل نيك بيان فرموده است .(سوره حجرات ، آيه 12.)
پيشوايان گرامى اسلام در برنامه هايى تربيتى خود علاوه بر اينكه مسلمانان را به تواضع و فروتنى برخاسته از آزادگى و شرافت نفس دعوت كرده اند، عملا خود نيز اين درس اخلاقى را به مردم آموخته اند. برنامه چنين بزرگوارانى سرمشق بسيار آموزنده اى براى هر مسلمان راستين در اين زمينه است .
تربيت اسلامى اقتضا مى كند كه آدمى حد و مرز خود را بشناسد و هر چه بر مقام و منزلت او افزوده مى شود، در كمال قدرت و اعتماد به نفس شخصيت روحى خود را حفظ كرده ، بر تواضع و ملايمتش افزوده شود زيرا ((كسى كه داراى موقعيت اجتماعى است و از موضع بزرگوارى تواضع مى كند، همانند كسى است كه متخلف را از موضع قدرت مى بخشد و از كيفرش چشم پوشى مى نمايد)).(التواضع مع الرفعة كالعفو مع القدرة . ((حضرت على (عليه السلام ))) (فهرست موضوعى غررالحكم ، ص 405))
پيغمبر ما با آن عظمت روحى آداب زندگى را بر خود سخت نمى گرفت ، در مجالس صدر و ذيلى معين نمى كرد. هر كس بر وى وارد مى شد، او را اكرام مى نمود، گاهى عباى خود را به جاى فرش زير قدمش مى گسترد و توشك كوچكى را كه روى آن نشسته بود، به شخص تازه وارد ايثار مى كرد.(بحارالانوار، جلد 16، ص 228. ) حتى در زمانى كه به اوج قدرت رسيد (مانند فتح مكه ) بر روى خاك مى نشست . غذاى ساده تناول مى كرد. با دست خويش از پستان گوسفند شير مى دوشيد، بر الاغ برهنه سوار مى شد تا مردم گمان نكنند همين كه موقعيت اجتماعى پيدا كردند، دچار غرور شوند و خود را تافته جدابافته از ديگران بدانند و از آنها فاصله بگيرند.
يكى از روان شناسان مى گويد: از مهمترين عواملى كه موجب مى شود انسان چيزها را عوضى ببيند، غرور است ، شيشه هاى الوانى كه ندانسته در جلوى چشم انسان ايجاد مى شود، تمام اين شيشه ها تمام اين ديده هاى منحرف ، تمام اين عوضى ديدنها به حكم غرور است . در زندگى روزانه خودتان واطرافيان اگر توجه كنيد، مى بينيد كه بسيارى از كارها حتى احساسات و صفاتى را كه يك جوان محبوب دارد، در اين شخص بيايد ولى بعد از نيم ساعت كه با او صحبت كرديد، يكى از دوستانتان آهسته به شما بگويد، اين جوان را من ديدم كه در فلان مهمانى از شما بدگويى مى كرد، مثلا شكلتان يا اخلاقتان را تمسخر و تخطئه مى كرد، شنيدم همين چند عبارت چنان زخمى به غرور شما وارد مى آورد كه فورا ديدتان نسبت به آن جوان عوض مى شود، صورتش را زشت مى بيند، اگر قدش بلند باشد و شما معمولا اشخاص قد بلند را تمجيد مى كنيد، در اين مورد اين شخص به نظرتان مى آيد كه او آدم دراز بى معنى است ، يعنى تمام صفات خوبى كه در نظر شما زيبا و پسنديده جلوه مى كرد، در چند لحظه مبدل به زشتى و بدى مى شود و اين درست به علت عينكهايى است كه غرور به چشم شما زده است )).(كافى ، جلد 2، ص 124 - مرآت العقول ، جلد 8، ص 256 - مسندالامام الرضا، جلد 1، ص 273.)
منبع:آيين زندگى از ديدگاه امام رضا (عليه السلام )