هرچند مأمون عهدنامه نوشت و مجلس جشن بر پا كرد و از مردم براي خود و امام بيعت ستاند و لباس سياه عباسيان را به لباس و پرچم سبز تبديل كرد و به نام آن حضرت سكه زد و
در سراسر كشور منتشر كرد،1 ولي امام از روي ناچاري و براي مصالح برتر اسلام و مسلمانان ولايتعهدي را پذيرفت. اين به معناي تسليم و فرو هشتن رسالت و وظيفه امامت نبوده است. مطالعه جزئيات ماجراي ولايتعهدي نشان ميدهد كه امام در برابر نقشههاي مأمون مخالفت كرده، سپس با اجبار و تهديد آن را پذيرفته است. از ميان آن دلايل ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. امام در پاسخ عهدنامه ميفرمايد: امام در آغاز پاسخ عهدنامه نيز ميفرمايد: «سپاس خداوندي را كه هر چه بخواهد، انجام ميدهد و هيچ كس نميتواند قضاي او را ردّ كند، خيانت چشمها را ميداند. همچنين آنچه را در سينهها پنهان ميكند، بدانها آگاه است... .» 2 اينگونه مطالب نشاندهنده نارضايتي و ناخشنودي امام از ماجراي ولايتعهدي است.

1. امام در پاسخ عهدنامه ميفرمايد: امام در آغاز پاسخ عهدنامه نيز ميفرمايد: «سپاس خداوندي را كه هر چه بخواهد، انجام ميدهد و هيچ كس نميتواند قضاي او را ردّ كند، خيانت چشمها را ميداند. همچنين آنچه را در سينهها پنهان ميكند، بدانها آگاه است... .» 2 اينگونه مطالب نشاندهنده نارضايتي و ناخشنودي امام از ماجراي ولايتعهدي است.
2. خواجه پارساي حنفي نيز مينويسد: «به خدا سوگند! پدرم از پدرانش برايم از فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل كرد كه من پيش از تو [اي مأمون] مظلوم از دنيا ميروم. بر من فرشتگان آسمان و زمين ميگريند و در سرزمين غربت دفن ميشوم. آنگاه مأمون بسيار اصرار نمود، پس با گريه و ناراحتي ولايتعهدي را پذيرفت.3 قندوزي نيز همين مطلب را ياد آور شده است».4
3. احمد امين مصري نيز ميگويد: «[امام] رضا به اين كار اجبار گرديد، ولي امتناع نمود، بعد از آن پذيرفت».5
4. هنگامي كه امام به ولايتعهدي انتخاب شد، يكي از اطرافيان امام اظهار خوشحالي ميكرد، امام به وي فرمود: «قلبت را با امر به ظاهر خوبي كه مينگري، مشغول مساز و خوشحال مباش؛ زيرا اين كار سرانجامي ندارد».6
همانند اين روايات، بيشمار نقل شده كه به همين اندازه بسنده ميكنيم.7
پی نوشت ها :
1. ابيالفرج، الاغاني، ج10، ص52؛ تذکره الخواص، ص316.
2. قلقشندي، مآثر الاناقة في معالم الخلافة، ص 305؛ صبح الاعشي، ج 9، ص 391.
3. ينابيع المودة، ج3، ص167.
4. همان.
5. ضحي الاسلام، ج3، ص294.
6. فصول المهمة، ص392؛ مفتاح النجا في مناقب آل عبا، ص178.
7. اثبات الوصية، ص321؛ ينابيع المودة، ج3، ص166؛ صدوق، علل الشرايع، ج1، ص280؛ کشف الغمه، ج3، ص134؛ بحارالانوار، ج49، ص140.
2. قلقشندي، مآثر الاناقة في معالم الخلافة، ص 305؛ صبح الاعشي، ج 9، ص 391.
3. ينابيع المودة، ج3، ص167.
4. همان.
5. ضحي الاسلام، ج3، ص294.
6. فصول المهمة، ص392؛ مفتاح النجا في مناقب آل عبا، ص178.
7. اثبات الوصية، ص321؛ ينابيع المودة، ج3، ص166؛ صدوق، علل الشرايع، ج1، ص280؛ کشف الغمه، ج3، ص134؛ بحارالانوار، ج49، ص140.
منبع: کتاب امام رضا(ع) از ديدگاه اهل سنت