مژده به ظهور امام مهدي(ع) از همان سالهاي آغازين ظهور اسلام آغاز شد و پيامبر گرامي اسلام(ص) در هر فرصت و مناسبتي كه پيش مي آمد مردم را به ظهور عدالت گستر موعود در آخرالزمان بشارت ميدادند و آنها را از نسل و تبار، تولد وغيبت، ويژگيهاي ظاهري، نشانه هاي ظهور، شاخصه هاي قيام رهاييبخش و مؤلفه هاي حكومت جهاني آن حضرت آگاه ميساختند. تا آنجا كه امروز ما با صدها روايت كه از طريق شيعه و اهل سنت از آن حضرت نقل شده مواجه ايم.1
اين سيره پس از رحلت نبي مكرم اسلام(ص) در ميان اهل بيت طاهرين او(ع) استمرار يافت و هر يك از ايشان نيز در عصر خود تلاش كردند كه باور مهدوي و فرهنگ انتظار را در ميان امت اسلامي زنده و پويا نگهدارند و بدين طريق پيروان خود را در برابر هجوم مصائب، رنجها، دردها و بلاهاي گوناگوني كه از سوي حاكمان جور بر آنها روا داشته ميشد، صبر و پايداري بخشند.
حركت رو به گسترش معارف مهدوي در زمان امام باقر و امام صادق(ع) به اوج خود رسيد و آن دو امام بزرگوار ضمن تبيين، تشريح، پالايش و پيرايش آموزه هاي اسلامي در زمينههاي مختلف اعتقادي، اخلاقي و فقهي و تحكيم پايه هاي ايماني پيروان خود، تلاش فراواني براي توسعه و تعميق انديشه مهدوي و فرهنگ انتظار در ميان شيعيان نمودند و با به جا گذاردن صدها روايت در اين زمينه، اين انديشه و فرهنگ را تازگي و طراوت بيشتري بخشيدند.2
پس از اين دو امام و پيش از امام حسن عسكري(ع) امامي كه بيش از همه بر مواريث شيعي در زمينه باور مهدوي و فرهنگ انتظار افزود و گنجينه هاي گرانبهايي براي امت اسلام به يادگار گذاشت امام رضا(ع) است.
براساس پژوهش مؤلف محترم مسند الإمام رضا(ع)3 و تتبع پژوهشگران ارجمند مجموعه ارزشمند معجم أحاديث الإمام المهدي(ع)4 افزون بر 30 روايت از امام رضا(ع) در زمينه باور مهدوي و فرهنگ انتظار نقل شده كه هر يك از آنها ما را با بعدي از ابعاد بيكران شخصيت امام مهدي(ع) و قيام رهايي بخش و عدالت گستر آن حضرت آگاه مي سازد.
1. خالي نبودن زمين از حجت هاي الهي
امام رضا(ع) در مواضع متعددي با تأكيد بر اينكه زمين هيچ گاه از حجت الهي و امام به حق خالي نمي ماند به طور غير مستقيم موضوع امامت را تثبيت مي كردند.
از جمله آن حضرت در پاسخ «سليمان الجعفري» يا «سليمان بن جعفر الحميري» كه ميپرسد:
تخلو الأرض من حجةاللّه؟
آيا زمين از حجت خدا خالي ميماند؟
ميفرمايد:
لوخلت الأرض طرفة عين من حجة لساخت بأهلها.5
اگر زمين [به اندازه] يك چشم برهم زدن از حجت خالي بماند، ساكنانش را در خود ميبرد.
مضمون اين روايت از سوي تعدادي ديگر از راويان با تغييرات جزيي در عبارت، نقل شده است.6
براساس اين روايت تا آستانه قيامت زمين از امامي كه حجت خداست خالي نخواهد ماند، هر چند كه در مقاطعي از تاريخ اين حجت الهي بنابر ضرورتهايي در غيبت به سر برد.
2. نام و نسب امام مهدي(ع)
با توجه به لزوم شناخت امام دوازدهم و لزوم جلوگيري از حيرت و سرگرداني شيعه در شناسايي منجي موعود، امام رضا(ع) در احاديث متعددي، گاه به نقل از پدران و اجداد طاهرينش تا رسول گرامي اسلام(ص) و گاه بدون نقل از ايشان به معرفي سلسله نسب آن امام مي پرداختند.
از جمله در يكي از روايتهايي كه امام رضا(ع) به واسطه پدران بزرگوار خود از رسول گرام اسلام(ص) نقل ميكنند، چنين آمده است:
أنا سيّد من خلق اللّه، عزّوجلّ، وأنا خير من جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و حملة العرش و جميع ملائكة اللّه المقربين و أنبياءاللّه المرسلين، و أنا صاحب الشفاعة والحوض الشريف و أنا و عليّ أبوا هذه الأمّة من عرفنا فقد عرف اللّه عزّوجلّ و من أنكرنا فقد أنكر اللّه، عزّوجلّ، و من عليّ سبطا أمّتي و سيداشباب أهل الجنّة، الحسن والحسين و من ولد الحسين تسعة أئمّة، طاعتهم طاعتي و معصيتهم معصيتي، تاسعهم قائمهم و مهديّهم.7
من سرور آفريده هاي خداي عزّوجلّ هستم؛ من از جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل، حاملان عرش، همه فرشتگان مقرب خدا، و پيامبران مرسل خدا برترم؛ من صاحب شفاعت و حوض شريف [ كوثر [هستم. من و علي دو پدر اين امتيم؛ هر كس كه ما را شناخت خداي عزّوجلّ را شناخته است و هر كه ما را انكار كند، خداي عزّوجلّ را منكر شده است. دو سبط اين امت و دو سيد جوانان اهل بهشت، حسن و حسين، از [ فرزندان ] علي اند و از نسل حسين نه امامند كه پيروي از آنان پيروي از من و نافرماني از آنها نافرماني از من است. نهمين نفر از اين امامان، قائم (برپا دارنده) و مهدي آنان است.
آن حضرت در روايت ديگري ميفرمايد:
الخلف الصالح من ولد أبي محمد الحسن بن علي و هو صاحب الزمان و هوالمهدي.8
آن جانشين صالح از فرزان ابومحمد حسن بن علي است و او صاحب الزمان و مهدي است.
در روايت ديگري امام رضا(ع) پس از آنكه «دعبل» در پيشگاه آن حضرت قصيده معروف خود را در وصف اهل بيت ميخواند و در آن از قيام آخرين امام ياد ميكند، ميفرمايد:
يا دعبل الإمام بعدي محمد ابني و بعد محمد ابنه عليّ و بعد علي ابنه الحسن و بعدالحسن ابنه الحجة القائم المنتظر في غيبته، المطاع في ظهوره لولم يبق من الدنيا إلاّ يوم واحد لطوّل اللّه عزّوجلّ ذلك اليوم حتّي يخرج فيملاء الأرض عدلاً كما ملئت جورا.9
اي دعبل! امام پس از من فرزندم محمد و پس از محمد فرزندش علي و پس از علي فرزندش حسن و پس از حسن فرزندش حجت قائم است. همو كه در غيبتش انتظار كشيده ميشود و در ظهورش اطاعت ميگردد. اگر از [ عمر [دنيا يك روز بيشتر باقي نمانده باشد خداوند عزّوجلّ آن روز را آن قدر طولاني ميكند تا او قيام كند و زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از جور و ستم پر شده بود.
در اين زمينه احاديث ديگري نيز از آن حضرت نقل شده كه در اين مجال فرصت پرداختن به همه آنها نيست.10
3. صفات و ويژگيهاي امام مهدي(ع)
امام هشتم شيعيان(ع) در موارد متعددي به توصيف ويژگيهاي ظاهري و جسمي امام مهدي(ع) پرداختهاند تا باب هرگونه شبهه و اشتباه را بر مردم ببندند.
از جمله آن حضرت در پاسخ «ريان بن صلت» كه ميپرسد:
أنت صاحب هذا الأمر؟
آيا صاحب اين امر [ حكومت اهل بيت(ع) [ شماييد؟
ميفرمايد:
أنا صاحب هذا الأمر ولكنّي لست بالذي أملؤها عدلاً كما ملئت جورا، و كيف أكون ذلك علي ماتري من ضعف بدني و إنّ القائم هوالذي إذا خرج كان من سنّ الشيوخ و منظر الشبّان، قويّا في بدنه حتّي لومدّ يده إلي أعظم شجرة علي وجه الأرض لقلعها ولو صاح بين الجبال لتدكدكت صخورها يكون معه عصا موسي و خاتم سليمان عليهماالسلام، ذاك الرابع من ولدي يغيّبه اللّه في ستره ما شاء، ثم يظهره فيملوء [به] الأرض قسطا و عدلاً. كما ملئت جورا و ظلما.11
من صاحب اين امر هستم، اما آنكه زمين را پر از عدل ميكند همچنانكه پر از جور شده بود، من نيستم. و چگونه من با اين ناتواني جسمي كه ميبيني ميتوانم او باشم. به درستي كه قائم كسي است كه به هنگام قيامش در سن پيرمردان و با چهره جوانان ظاهر ميشود. او از چنان قوت بدني برخوردار است كه اگر دستش را به سمت بزرگترين درختي كه بر روي وجود دارد دراز كند آن را از ريشه برميكند و اگر در بين كوهها فرياد كشد، صخرهها متلاشي ميشوند. عصاي موسي و خاتم سليمان، كه بر آنها درود باد، با اوست و او چهارمين فرزند من است. خداوند او را تا زماني كه بخواهد در پوشش خود غايب ميسازد، سپس او را آشكار ميسازد تا زمين را به وسيله او از قسط و عدل آكنده سازد آنچنانكه ]پيش از آن ] از جور و ستم پر شده بود.
همچنين آن حضرت در پاسخ «ابي صلت هروي» كه ميپرسد:
ما علامات القائم منكم إذا خرج؟
نشانههاي قائم شما به هنگام ظهور چيست؟
ميفرمايد:
علامته أن يكون شيخ السنّ، شاب المنظر، حتّي أنّ الناظر إليه ليحسبه ابن أربعين سنة أو دونها و إنّ من علاماته أن لايهرم بمرور الأيّام والليالي، حتّي يأيته أجله.12
نشانه او اين است كه سن پيران و چهره جوانان دارد، تا آنجا كه وقتي كسي او را مشاهده ميكند گمان ميبرد كه چهل سال يا كمتر سن دارد. به درستي كه از نشانههاي او اين است كه گذر شب و روز او را پير و سالخورده نميسازد تا زماني كه اجل او فرا رسد.
آن حضرت در روايت ديگري به توصيف جمال نوراني امام دوازدهم پرداخته، ميفرمايد:
بأبي و أمّي سميّ جدّي، صلياللّه عليه و آله، و شبيهي و شبيه موسي بن عمران، علیه السلام، عليه جيوب النور يتوقّد من شعاع ضياء القدس.13
پدر و مادرم به فداي او كه همنام جدّم، شبيه من و شبيه موسي بن عمران است. بر او نوارهاي نوراني است كه از پرتو نور قدس روشنايي ميگيرد.
4. غيبت و نهان زيستي امام مهدي(ع)
امام رضا(ع) نيز چون ديگر اجداد طاهرينش موضوع غيبت آخرين حجت حق را پيشبيني و شيعيان را براي برخورد با اين پديده آماده نموده است. در يكي از رواياتي كه «حسن بن علي بن فضال» از آن حضرت نقل كرده، در اين زمينه چنين ميخوانيم:
كأنّي بالشيعة عند فقدهم الثالث من ولدي كالنعم يطلبون المرعي فلا يجدونه. قلت له: ولم ذاك يا ابن رسولاللّه؟ قال: لأنّ إمامهم يغيب عنهم، فقلت: ولم؟ قال: لئلاّ يكون لأحد في عنقه بيعة إذا قام بالسيف.14
گويا شيعيان را ميبينم كه به هنگام فقدان سومين فرزند من،15 مانند گوسفنداني كه به دنبال چوپان خود ميگردند سرگردانند و او را نمييابند. گفتم: چرا اينگونه است، اي پسر رسول خدا؟ فرمود: زيرا امامشان از آنها غايب شده است. پرسيدم: چرا؟ فرمود: براي اينكه به هنگام قيامش با شمشير، بيعت هيچكس بر گردنش نباشد.
آن حضرت در روايت ديگري به نقل از رسول گرامي اسلام(ص) ميفرمايند:
بأبي ابن خيرة الإماء ابن النوبيّة الطيّبة الفم، المنتجبة الرحم... و هوالطريد الشريد الموتور بأبيه و جدّه، صاحب الغيبة يقال مات أوهلك، أيّ واد سلك؟16
پدرم به فداي فرزند بهترين كنيزان، فرزند آن ]كنيز [ اهل نوبه17 كه دهاني خوشبو و رحمي نيكنژاد دارد. او رانده شده (دور افتاده)، بيخانمان و كسي است كه انتقام خون پدر و جدش گرفته نشده و صاحب غيبت است. گفته ميشود: او مرده يا هلاك شده است، در چه سرزميني سير ميكند؟
همچنين امام هشتم شيعيان(ع) در زمينه غيبت آخرين امام، به نقل از پدران بزرگوار خود از رسول اكرم(ص) چنين روايت ميكند:
والذي بعثني بالحقّ بشيرا ليغيبنّ القائم من ولدي بعهد معهود إليه منّي حتّي يقول أكثر الناس: ما للّه في آل محمد حاجة، و يشكّ آخرون في ولادته. فمن أدرك زمانه فليتمسّك بدينه ولا يجعل للشيطان إليه سبيلاً بشكّه فيزيله عن ملّتي و يخرجه عن ديني، فقد أخرج أبويكم من الجنّة من قبل، و إنّ اللّه عزّوجلّ جعل الشياطين أولياء الذين لايؤمنون.18
سوگند به آنكه مرا به حق به عنوان بشارت دهنده برگزيد، [ امام ] قائم از فرزندان من، براساس پيماني كه ازجانب من برعهده اوست، از ديدهها پنهان ميشود تا آنجا كه بيشتر مردم ميگويند: خدا نيازي به خاندان محمد ندارد. و گروهي ديگر در ولادت او شك ميكنند. پس هر كس زمان او را دريابد بايستي به دين او درآويزد و به واسطه شك خود براي شيطان راهي به سوي خود باز نسازد، تا شيطان او را از آئين من زائل و از دين من بيرون نكند. همچنانكه پيش از اين پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد. به درستي كه خداوند عزّوجلّ شيطان را سرپرست (وليّ) كساني كه ايمان ندارند، قرار داده است.
5. فضيلت انتظار و چشم به راه بودن امام مهدي(ع)
موضوع ديگري كه در زمينه باور مهدوي در كلام امام رضا(ع) يافت ميشود، موضوع «انتظار فرج» يا چشم به راه گشايش بودن است. آن حضرت در روايات متعددي به موضوع فضيلت انتظار فرج اشاره كردهاند. از جمله در روايتي خطاب به «حسن بن جهم» كه از ايشان در مورد «فرج» ميپرسد، ميفرمايد:
أولست تعلم أنّ انتظار الفرج من الفرج؟ قلت: لا أدري إلاّ أن تعلّمني. فقال: نعم إنتظار الفرج من الفرج.19
آيا ميداني كه انتظار فرج [ جزيي ] از فرج است؟ گفتم: نميدانم مگر اينكه شما به من بياموزيد. فرمود: آري انتظار فرج، جزيي از فرج است.
در روايت ديگري نيز ميفرمايد:
ما أحسن الصبر و انتظار الفرج أما سمعت قول العبد الصالح: «و ارتقبوا إنّي معكم رقيب»20 «وانتظروا إنّي معكم من المنتظرين»21 فعليكم بالصبر إنّما يجيء الفرج علي اليأس و قدكان الذين من قبلكم أصبر منكم...22.
چه نيكوست صبر و انتظار فرج، آيا سخن بنده صالح خدا [ شعيب ] را نشنيدي كه فرمود: «و انتظار بريد كه من [ هم ] با شما منتظرم» و «پس منتظر باشيد كه من [هم] با شما از منتظرانم»، بر شما باد به صبر و بردباري؛ چرا گشايش بعد از نااميدي فرا ميرسد و به تحقيق كساني كه پيش از شما بودند از شما بردبارتر بودند.
و بالاخره در روايت بسيار زيبايي فضيلت انتظار را اينگونه بيان ميكنند:
... أما يرضي أحدكم أن يكون في بيته ينفق علي عياله ينتظر أمرنا فإن أدركه كان كمن شهد مع رسول اللّه، صلياللّه عليه و آله، بدرا، و إن لم يدركه كان كمن كان مع قائمنا في فسطاطه...23.
... آيا هيچيك از شما خوش ندارد كه در خانه خود بماند، نفقه خانوادهاش را بپردازد و چشم به راه امر ما باشد؟ پس اگر در چنين حالي از دنيا برود مانند كسي است كه به همراه رسول خدا(ص) در [نبرد] بدر به شهادت رسيده است. و اگر هم مرگ به سراغ او نيايد مانند كسي است كه به همراه قائم ما و در خيمه او باشد.
6. ظهور امام مهدي(ع)
موضوع ديگري كه در روايات رضوي به آن پرداخته شده، موضوع ظهور امام مهدي و آثار و پيامدهاي آن است. از جمله در روايتي كه «حسين بن خالد» آن را نقل ميكند آن حضرت در پاسخ اين پرسش كه:
يا ابن رسول اللّه و من القائم منكم أهل البيت؟
اي فرزند رسول خدا! قائم شما اهل بيت كيست؟
ميفرمايد:
قال الرابع من ولدي ابن سيّدة الإماء، يطهّر اللّه به الأرض من كلّ جور و يقدّسها من كلّ ظلم، [و هو] الذي يشكّ الناس في ولادته و هو صاحب الغيبة قبل خروجه. فإذا خرج أشرقت الأرض بنوره [بنور ربّها] و وضع ميزان العدل بين الناس فلايظلم أحد أحدا، و هوالذي تطوي له الأرض ولايكون له ظلّ و هوالذي ينادي مناد من السماء يسمعه جميع أهل الأرض بالدّعاء إليه يقول: ألا إنّ حجةاللّه قد ظهر عند بيتاللّه فاتّبعوا فإنّ الحقّ معه و فيه و هو قول اللّه عزّوجلّ: «إن نشأ ننزّل عليهم من السماء آية فظلّت أعناقهم لها خاضعين»24.25
چهارمين از فرزندان من، فرزند سرور كنيزان، كسي است كه خداوند به واسطه وي زمين را از هر ستمي پاك و از هر ظلمي پيراسته ميسازد و او كسي است كه مردم در ولادتش شك ميكنند و او كسي است كه پيش از خروجش غيبت ميكند و آنگاه كه خروج كند زمين به نورش [نور پروردگارش] روشن گردد و در ميان مردم ميزان عدالت را برقرار كند و هيچكس به ديگري ستم نكند واو كسي است كه زمين براي او درهم پيچيده ميشود و سايهاي براي او نباشد و او كسي است كه از آسمان ندا كنندهاي او را به نام ندا كند و به وي دعوت نمايد به گونهاي كه همه اهل زمين آن ندا را بشنوند، ميگويد: «آگاه باشيد كه حجت خدا در كنار خانه خدا ظهور كرده است پس او را پيروي كنيد كه حق با او و در اوست» و اين همان سخن خداي تعالي است كه فرمود: «اگر بخواهيم از آسمان برايشان آيتي نازل ميكنيم كه در برابر آن به خضوع سر فرود آورند».
7. دعا به امام مهدي(ع)
ميان امام رضا(ع) و امام مهدي(ع) آنچنان پيوند قلبي وجود داشته كه آن حضرت از سالها پيش از تولد نسل چهارم خود با بيانهاي متعدد و متفاوت او را دعا كرده و نصرت و ياريش را از خداوند طلب كرده است. در يكي از اين دعاها چنين ميخوانيم:
أللّهمّ أصلح عبدك و خليفتك بما أصلحت به أنبيائك و رسلك و حفّه بملائكتك و أيّده بروح القدس من عندك و اسلكه من بين يديه و من خلفه رصدا يحفظونه من كلّ سوء و أبدله من بعد خوفه أمنا يعبدك لايشرك بك شيئا ولاتجعل لأحد من خلقك علي وليّك سلطانا وائذن له في جهاد عدوّك و عدوّه واجعلني من أنصاره إنّك علي كلّ شيء قدير.26
خداوندا! [امور] بنده و جانشينات را اصلاح كن، آنچنانكه [امور] پيامبران و رسولات را اصلاح كردي؛ او را با فرشتگانت دربر گير و با روحالقدس از جانب خودت ياري كن؛ در پشت سر و پيش روي نگهباناني قرار ده كه او را از بدي درامان دارند؛ بيم و نگراني او را تبديل به امنيت و آرامش كن تا تنها تو را بپرستد و كسي را براي تو شريك نگيرد؛ هيچيك از آفريدگانت را بر وليّات مسلط مساز؛ اجازه جهاد با دشمان تو و دشمنان خودش را به او عطا كن و مرا از ياران او قرار ده؛ چرا كه تو بر همه چيز توانايي.
1 .ر.ك: مؤسسة المعارف الإسلامية، معجم أحاديث الإمام المهدي عليه السلام، ج1 و 2. در اين كتاب 560 حديث كه از طريق شيعه و اهل سنت از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده جمع آوري شده است كه البته اين رقم بدون احتساب احاديث مشابه است. 2 .ر.ك: همان، ج 3و4. مجموعه رواياتي كه در اين كتاب از امام باقر و امام صادق(ع) نقل شده، بدون در نظر گرفتن احاديث مشابه، افزون بر 450 روايت است. 3 .ر.ك: عزيزاللّه العطاردي الخبوشاني، مسند الإمام الرضا(ع)، ج1، ص228-216. 4 .ر.ك: معجم أحاديث الإمام المهدي، عليه السلام، ج4، ص179-153. 5 .ابو جعفر محمد بن الحسن بن فروّخ الصفّار القمي، بصائر الدرجات، ص489، ح8. 6 .ر.ك: همان، ص 489-488، ح4، 6 و 7؛ محمدبن يعقوب الكليني، الكافي، ج1، ص179، ح11؛ محمدبن علي بن الحسين بن بابويه (شيخ صدوق)، عيون اخبار الرضا، ج1، ص272، ح1. 7 .محمد بن علي بن الحسين بن بابويه (شيخ صدوق)، كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص261؛ عزيز اللّه العطاردي، همان، ص221، ح385. 8 .محمدباقر المجلسي، بحارالانوار، ج51 ص43، ح31. 9 .ر.ك: عزيزاللّه العطاردي، همان، ص220، ح384، ص221، ح386. 10.محمد بن علي بن الحسين بن بابويه (شيخ صدوق)، همان، ج2، ص372. 11.همان، ص376، ح7. 12.همان، ص652، ح12. 13.همان، ص370. 14.همان، ص480، ح4. 15.ظاهرا در اينجا از سوي راوي يا كساني كه از او نقل كرده اند اشتباهي رخ داده است؛ چرا كه امام مهدي(ع) چهارمين فرزند امام رضا(ع) محسوب مي شود نه سومين فرزند. 16.محمد بن يعقوب الكليني، همان، ج1، ص323-322، ح14؛ محمدباقر المجلسي، همان، ج50، 21، ح7. 17.«نوبه» ولايتي از بلاد سودان از اقليم اول، به جنوبي مصر بر كنار رود نيل... هم اكنون نيمي از سرزمين نوبه جزو مملكت مصر و نيم ديگر جزو سودان است (علي اكبر دهخدا، لغتنامه، ج14، ص20158-20157). مراد از كنيز اهل نوبه (نوبيّه) مادر امام جواد(ع) است. 18.محمدبن علي بن الحسين (شيخ صدوق)، همان، ج1، ص51. 19.ابو جعفر محمدبن الحسن (شيخ طوسي)، كتاب الغيبة، ص276؛ محمدباقر المجلسي، همان، ج52، ص130، ح29. 20.سوره هود(11)، آيه 93. 21.سوره اعراف(7)، آيه 71. 22.عبداللّه بن جعفر الحميري، قرب الاسناد، ص224، به نقل از: عزيزاللّه العطاردي، همان، ص217، ح373. 23.محمدبن يعقوب الكليني، همان، ج4، ص260، ح34. 24.سوره شعرا(26)، آيه 4. 25.محمدبن علي بن الحسين (شيخ صدوق)، همان، ج2، ص372، ح5. 26.ابوجعفر محمدبن الحسن (شيخ طوسي)، مصباح المتهجّد، ص326. به نقل از: معجم أحاديث الإمام المهدي(ع)، ح4، ص171