مگر بزرگ اين خاندان، امام علي (ع) نبود كه در راه خشنودي پروردگار، سه شبانه روز همراه اهل بيت خود، با شكم گرسنه، روزه دار بود تا درخواست هاي فقير و يتيم و اسير را فراهم سازد؟
در زندگي هر كدام از پيشوايان معصوم عليهم السلام، چنين بخشش ها و گذشت ها ثبت شده است كه بررسي زندگي هر كدام از آنان، بهترين گواه اين مدعا است.
اين امر در مورد شخصيتي چون امام محمد تقي (ع) مصداق كامل دارد و شهرت او با عنوان جواد، نشانگر اين حقيقت بارز است اينك به عنوان نمونه به چند مورد از سيره كريمانه ايشان، اشاره مي شود.
* وصيت كريمانه پدر
پس از آنكه امام رضا (ع) به اجبار مامون از مدينه به خراسان رفتند، در عين حال كه در آن شهر با مشكلات عديده اي مواجه بود و شديدا زير نظر ماموران مامون قرار داشت؛ ولي اوضاع و احوال مدينه را نيز تحت نظر داشت و با اعضاي خانواده خويش، به خصوص فرزند دلبندش، امام جواد عليه السلام ارتباط برقرار مي كرد.
علاوه بر ياراني كه براي حضرت از شهر مدينه خبر مي آوردند، خود حضرت نيز نامه هايي به فرزندش، امام محمدتقي عليهالسلام كه در آن روزها حدودا هفت ساله بود، مي نوشتند. يكي از اين نامه ها مربوط به رفتار كريمانه با اطرافيان است كه حاوي نكات معناداري است:
... فرزند عزيزم! پدرت به قربانت، همه مال و دارايي من در اختيار توست...، اميدوارم به وسيله رفتار نيك با خويشاوندان و كمك مالي به آنان، خداوند، راه رشد و صلاح را براي تو فراهم گرداند. البته از خوش رفتاري و كمك مالي به دوستان، شيعيان، فرزندان موسي بن جعفر عليهماالسلام كه بهشت خداوند بر آنان باد، غفلت نداشته باش و به آنان بذل و بخشش كن... زيرا خداوند فرمود: هر كس به خداوند قرضي بدهد، خداوند چند برابر آن را به او پس مي دهد.
و نيز مي فرمايد: هر كس در مخارج زن، فرزند و خويشاوندان خود، وسعت دهد خداوند دارايي او را افزون مي گرداند و هر كس گرفتار تنگدستي شود، مال و دارايي كه خداوند به او عطا فرموده، انفاق و بخشش كند.
فرزندم! پدرت به قربانت، خداوند خير و بركت فراواني به تو عنايت فرموده، مبادا علاقه به چيزي تو را از پاداشهاي فراوان اخروي كه نتيجه انفاق و توجه به مستمندان است، محروم سازد. در غياب من، دل به مال دنيا مبند كه از لذت معنوي تو كاسته مي شود. پدر تو هم، چنين بود و دل به دنيا نبست. والسلام.
اصولا مال و ثروت از نظر معصومين عليهم السلام، معناي ويژه اي دارد كه با مفهوم عادي آن، در ميان مردم، تفاوت اساسي دارد. آنان مال و ثروت را در حدي قبول داشتند كه بتوانند به وسيله آن، گرهي از مشكلات زندگي ديگران را بگشايند يا توسط آن، ذخيره اي براي آخرت و تكميل معنويت خود، اندوخته باشند
و در نامه اي ديگر به فرزند بزرگوارش فرمود: به من خبر رسيده است كه چون سوار مي شوي، غلامان، تو را از درب كوچك بيرون مي برند، اين كار از بخل آنان است، تا كسي از تو خير نبيند، تو را به حق خودم، قسم مي دهم، دخول و خروجت فقط از درب بزرگ باشد، و چون سوار شدي مقداري پول طلا و نقره همراهت بردار تا هر كه سوال داشته باشد، چيزي به او بدهي و دست خالي رها نكني...، من مي خواهم خدا تو را رفعت بخشد، انفاق كن، از سوي خدا از تنگدستي نترس