اگر اين حرم امن و اين خانه آسماني در اين شهر نبود، اين شهر چگونه بود؟ دارم به اين سؤال فكر مي كنم. دارم به اين فكر مي كنم كه خداوند ما را دوست داشته است كه با شما همسايه مان كرده است. آدمهاي بسياري هستند كه از دست همسايه اي آرام و قرار ندارند يا همسايه هايي هستند كه وجودشان براي آدم آرامشي نيست، اما شما مهربان ترين همسايه ايد كه مي شناسيم. دلمان كه بگيرد، سراغ شما مي آييم و شما سنگ صبورمان مي شويد و مگر مي شود دراين روزگار، به اين آساني براي لحظات دلتنگي، براي آن لحظاتي كه اندوه هاي ريز و درشت به آدمي مي رسد، سنگ صبوري پيدا كرد؟ آن هم سنگ صبوري كه حال و حوصله داشته باشد و بي هيچ منتي حرفهاي آدم را گوش كند؟
اما شما اين گونه ايد. به حرمتان كه مي آييم، همه دلتنگي هايمان را گوش مي كنيد، آن قدر مهربانانه كه دلمان آرام مي گيرد درست مثل كبوتران حرمت كه با خيالي آسوده در آسمان حرمت پرواز مي كنند يا در صحنت دانه بر مي چينند.
مشهد را دوست دارم و حضور مهربانانه شما، بزرگ ترين بهانه اين دوست داشتن است. اگر شما اين جا نبوديد، اين شهر اين همه زيبا و دوست داشتني نبود. حضور شماست كه اين شهر را دوست داشتني كرده است، آن قدر كه نمي شود به مشهد آمد و به ديدن شما نيامد و اين را شما در قرنهايي كه از حضورتان در اين شهر گذشته است، ديده ايد؛ ديده ايد آدمهاي زيادي براي انجام كاري به اين شهر آمده اند، اما ديدار شما را هم فراموش نكرده اند. ديده ايد كساني براي دارو و درمان ميهمان مشهد شده اند، اما شما را فراموش نكرده اند. ديده ايد مريض هايي را كه قبل از رفتن به بيمارستان و سپردن خود به دست پزشك، اول سراغ شما آمده اند و با شما حرف زده و درد دل كرده اند و با هزار اميد و آرزو ازخانه شما بيرون رفته اند. آدمهاي فراواني شما را دوست دارند، آدمهايي كه تنها در ايران نيستند، آدمهاي فراواني شما را دوست دارند در نقاط مختلف جهان و براي ديدنتان حاضرند راه هاي دور را طي كنند تا به پا بوسي شما بيايند. آدمهاي فراواني هستند كه مشهد را دوست دارند، زيرا كه خانه شما در اين شهر است و هميشه آرزوي ديدنتان را دارند و روز وشبها را با آرزوي زيارتتان سپري مي كنند و از اين كه نمي توانند به ديدنتان بيايند، غمگينند و دلشان پر مي زند براي ايستادن مقابل شما و سلام گفتن به شما. السلام عليك يا علي بن موسي الرضا...
* عباسعلي سپاهي يونسي