يک انسان با ايمان که در مقام رهبري جاي دارد، بايد درباره ديگران خواهان اموري باشد که در خود نسبت به آن امور احساس علاقه و دلبستگي نمايد و هر گونه شر و بدي را که براي خويشتن نمي پسندد براي ديگران نيز نپسندد؛ زيرا اين گونه برابرانديشي و مواسات با ديگران، بيانگر روح و ايمان و حاکي از حس تعاون و هماهنگي و همبستگي با آنها مي باشد.
يکي از صفات برجسته امام رضا(ع) مواسات و همدردي با محرومان بوده است و طي زيارت آن حضرت اين خصيصه بزرگ اخلاقي او مطرح شده و به وي چنين خطاب مي شود: خراسان سلام و درود بر چاره ساز و فريادرس بيچارگان و سلام به آن کسي که سرزمين خراسان به برکت وجود او بسان خورشيد تابان جلوه گر گشته است. امام رضا(ع) هرگز از شکم گرسنه و رنجها و آلام بينوايان غافل نبوده و هر وقت سفره غذا را براي آن حضرت مي گستردند همه خادمان را کنار سفره خود مي نشاند، حتي از دربان و نگهبان نيز غافل نمي ماند.
و آنگاه که تنها مي شد همه اطرافيان خود اعم از کوچک و بزرگ و خردسالان و بزرگسالان را پيرامون خود جمع مي کرد و با آنها به گفتگو مي نشست و با آنان مأنوس مي شد و آنها را نيز با خود مأنوس مي ساخت.
امام رضا(ع) هر وقت طعام تناول مي فرمود، ظرف بزرگي در دسترس خود قرار مي داد و از هر نوع خوراکي که در سفره بود از بهترين قسمت آن برمي داشت و در ميان آن ظرف مي نهاد و دستور مي داد که آن را ميان تهيدستان گرسنه و بينوا تقسيم کنند و بدين سان با مستضعفان به همدردي مي نشست. امام رضا(ع) به مستضعفان ارج مي نهاد و خلاء معنوي و روحي و کمبودهاي مادي آنها را با گراميداشت منزلت آنان و امدادهاي مادي جبران مي فرمود. ارج نهادن به مستضعفان و مواسات با آنها يکي از نمودارترين خصلت هاي روحي امام رضا(ع) بود که به اين خصيصه سترک و شکوهمند اخلاقي تا واپسين لحظات عمر خويش سخت پايبند بود و مي دانست و نيز مي خواست به سردمداران و دولتمردان و اصولاً به همه انسانها اعلام کند که در طريق رسيدن به سعادت و نيکبختي دنيا و آخرت بايد درد و رنج توان ربودگان و بينوايان را فراموش نکرد؛ وگرنه بايد جامعه انساني در انتظار سقوط و نابودي آغوش بگشايد و آماده هر گونه بلا و آسيبهاي سخت دنيا و آخرت باشد.
از ياسر، خادم امام رضا(ع) روايت شده است: آنگاه که مسافت ميان ما تا طوس هفت منزل راه بود، ابوالحسن علي بن موسي الرضا(ع) بيمار شد و سرانجام به طوس در آمديم و بيماري آن حضرت رو به شدت نهاد و چند روزي در طوس مانديم.
مأمون روزي دو نوبت به بهانه عيادت نزد آن حضرت مي آمد. در واپسين روز حيات آن حضرت که امام رضا(ع) در آن روز از دنيا رفت، دچار ضعف شديدي بود، پس از آن که نماز ظهر را اقامه نمود...
... به من فرمود: آيا مردم ناهار خوردند؟
عرض کردم: سرور من! با چنين حالي که شما در آن به سر مي بريد چه کسي حاضر است غذا صرف کند؟
امام رضا(ع) از جاي برخاست و فرمود: سفره و غذا را آماده سازيد...
... همه خادمان و اطرافيان را بلااستثنا کنار سفره نشاند و نسبت به تمام آنها اظهار تفقد مي فرمود، و فرد فرد آنان را مشمول توجه قرار مي داد. وقتي مردها از تناول غذا فارغ شدند دستور داد براي زنان غذا بفرستند. غذا براي زنها فرستادند و آنگاه که آنها نيز غذا صرف کردند ضعف مزاج امام(ع) آن چنان شديد گشت که بيهوش شد و فرياد و شيون بلند شد.
منبع:روزنامه قدس