روز گذشته، 17 آبانماه صحن جامع رضوی مملو از جمعیت شیرخواره شد که با سربند سبز یاد و خاطره عاشورا را زنده کردند و فضا به عطر دلانگیز کربلا عطرآگین شد.
زائران و مجاوران مشهدالرضا(ع) به همراه فرزندان خویش یاد و خاطره طفل رباب را زنده نگه داشتند... مگر این چه تاریخی است که پس از گذشت سالها باز این چنین باشکوه برگزار میشود؟ مگر حسین بن علی(ع) چه کرده است که کودک و جوان، میان سال و پیر به دنبال راه وی می روند؟
زیر لب زمزمههایی می کندد، گویی آمدهاند تا اعلام کنند فرزندی که خداوند به آنها عطا کرده، آماده برای همراهی امام زمان(عج) خواهد شد، مگر میشود در مجمع جهانی حضرت علیاصغر(ع) و در حرم ضامن آهو(ع) باشند و امامشان آنها را در صف خود قرار ندهد؟
بزرگ سربازان کوچک که همراه والدین خویش آمدهاند تا به سیدالشهدا(ع) لبیک گویند و در برابر حرمله زمان خود بایستند، همان سربازان امام زمان(عج) هستند که مرز جغرافایی و زمان نمیشناسند و در برابر ظلم استکبار ایستادگی خواهند کرد.
نوای علی لای لای، بغضها را در گلو میشکند، هم نوا با زینب(س) و رباب(س) شدهاند و با چراغ راهی که حسین بن علی(ع) روش کرده به پیش میروند، کم کم صدای هق هق مردان در فضا میپیچید و سر فرو میبرند... کاش حسین(ع) تنها نبود و کاش مشک آب عباس(ع) به طفلان کربلا می رسید...
وامروز باران رحمت الهی که بر ما نازل می شود و آفتاب مهربانی که میتابد، آیههایی از فضل خداوند است و خوب میدانیم که گوشه چشمی از نگاه علی بن موسی الرضا(ع) دریای بیکران خوبیها را فراهم آورده و تجمع جهانی حضرت علیاصغر(ع) جز با کرم وی فراهم نشده است.
باشد که این سربازان کوچک امام زمان(عج) که امروز اعلام آمادگی کردهاند، شایستگی همراهی تک سوار جاده عشق را داشته باشند و در رکاب ایشان قدم بردارند و فیض حضور در حرم مطهر رضوی نشانه لیاقت این سربازان کوچک است.
واهی حضرت علی اصغر(ع) آمدند