در عصر حاضر علم پيشرفت كرده است و پزشكان انسانهاي زيادي را به لطف خدا از مرگ نجات ميدهند. دردها و درمانها در كنار هم آمدهاند، شعار اكثريت جامعه پزشكي اين است:"_ اگر پزشك هستي ديگر متعلق به خودت نيستي و اگر متعلق به خودت هستي ديگر پزشك نيستي؟!" با اين نگرش گاهي دستهايي كه درمان ميكنند بهتر از لبهايي است كه دعا ميخوانند، اما گاهي هم زماني فراميرسد كه ديگر آن دستها نميتوانند كاري انجام دهند.
پس همان دستها سمت آسمان بلند ميشوند و به قدرتي لايتناهي توكل ميكنند:"_ هر كار توانستيم انجام داديم، به خدا توكل كنيد، باشد كه او نجات بخشد و زندگي دوبارهاي به بندهاش بازگرداند."
آري، آن وقت است كه سجادهها گسترده ميشود و نذرها و نيازها بالا ميگيرد. آن وقت است كه صدايي از درون نهيب مي زند هيچگاه تنهايت نميگذارم. انسان در چنين موقعيتي از دنيا گريزان ميشود و به دنبال جايگاهي امن ميگردد تا باخدايش خلوت كند. گاهي هم اعمالش را از نظر ميگذراند و سياهيهاي گناه را ميبيند و ميانديشد كه روي نگاه كردن به آسمان را ندارد و تازه به خود ميآيد كه براي كدامين كار نيك خدا جوابم را بدهد؟! اما باز هم در خيال باطل است چرا كه خداوند منتهي عشق است. در چنين شرايطي است كه انسان خاطي به سراغ كسي مي رود تا او واسطهاي شود بين خودش و پروردگار؛ چرا كه خداوند اين راه را نيز براي بندگانش باز گذاشته است تا بندگان مخلصي كه منتخب خداوند بودند واسطه قرار گيرند؛ و اما همين واسطهها سخناني گهربار دارند كه عمل به آن آدمي را از دردها بيماريها ميرهاند...
كتاب طلايي
يكي از واسطهها و از اولين كساني كه در زمينه علم پزشكي كتاب نوشتهاند، امام علي بن موسيالرضا (ع) ميباشند. ايشان وقتي به سوي طوس ميآمدند، در مجلس مأمون با جماعتي از فلاسفه و پزشكان، چون يوحنا بن ماسويه و جبرئيل بن يخشوع و ابن بهله هندي و ديگر كسان گرد آمدند و سخن از طب به ميدان آمد. وقتي مأمون دراينباره از امام (ع) پرسيد، حضرت فرمودند:"_ براي من به مرور زمان تجربياتي حاصل گشته كه آن را براي شما مينويسم." سپس امام رضا (ع) كتابي درباره امور پزشكي نوشتند و براي مأمون فرستاد. اين رساله علمي آن قدر باارزش بود كه مأمون دستور داد آن را با آب طلا بنويسند و به ((رساله ذهبيه)) كتاب طلايي شهرت يافت. (1)
موضوع طب در ارتباط با امام رضا (ع) وصل به يك جريان الهي ميشود، يعني حضرت آدم (ع) با دو قدرت شامل علم طب و علم ستارهشناسي به اين زمين خاكي وارد شد؛ بنابراين موضوع طب از جريان الهي جدا نيست. بعيد است كه پيامبر براي بُعد روحي انسانها طرح و برنامه بدهد و به بعد جسمي افراد كاري نداشته باشد. در زمان پيامبر اسلام (ص) روند به گونهاي بود كه ايشان منتظر نميشدند تا مردم مريض شوند و به ايشان رجوع كنند، بلكه خود به مردم رجوع ميكردند و برنامههايي براي آنها ارائه ميكردند كه بيمار نشوند؛ يعني پيشگيري قبل از درمان. حال اگر مردم زماني بيمار ميشدند، طرح درماني آنها به صورتهاي مختلف پياده ميشد و اين موضوع با عنوان طب نبوي، طب علوي و همين طور طب امام صادق (ع) و طب الرضا (ع) ادامه داشت.
امام رضا (ع) به عنوان عالم و طبيب آل محمد (ص) در تاريخ اسلام مطرحشدهاند. اين عنوان به واسطه بيان نكتهها و تذكرهاي مختلف در مسائل درماني است. راهنماييهاي بسياري كه در موضوعات طب از سوي امام هشتم (ع) بيانشده، اصولي و ريشهاي ميباشد.
بيشترين بحث امامان و پيامبران در ارتباط با اين است كه چه كنيم تا بيمار نشويم؟ اما بسياري افراد در جريان زندگي به دنبال دارو و درمان هستند. بناي جريان جهاني بر اين نيست كه افراد بيمار نشوند و بلكه اصل بر اين است كه با همين شيوه موجود طب را اداره كنند، يعني در سطح جهاني عرف است كه داروها براي درمان توليد و ارائه شوند.
امام رضا (ع) در دو بعد پيشگيري و درمان براي انسانها نسخه تجويز ميكند:
احاديث طب امام رضا (ع) نكات مهمي دارد كه جهت دهنده، اصلاحكننده، سازنده، هدايتكننده و رشد دهنده است. چنانچه امام هشتم (ع) درباره استمرار آباداني بدن ميفرمايند: "_ بدن همانند زمين پاك و آماده براي زراعت است كه اگر در آباداني و آب دهي به آن مراقبت شود، به گونهاي كه آب، نه بيشتر از نياز به آن برسد تا آن را غرق كند و نه از اندازه كمتر باشد تا آن را به خشكي گرفتار سازد، آباداني اش استمرار مييابد و خرّمياش بيشتر ميگردد و كشت آن بركت مييابد؛ امّا اگر از آن غفلت شود، به تباهي ميگرايد و علف هرز در آن ميرويد. بدن چنين حكايتي دارد و تدبير آن در خوراك و نوشيدني، چنين است. پس سامان و سلامت مييابد و عافيت در آن، ريشه ميگسترد. بنگر كه چه چيز با تو و با معدهات سازگار است و تن تو با چه چيز نيرو ميگيرد و چه خوردني و نوشيدني براي بدنت سالم تر است، همان را براي خويش مقرّر بدار و خوراك خود گير. (2)
مردم هرگز شيوههاي طب اسلامي را رها نميكنند؛ اين همه در روزنامهها و تلويزيون درباره حجامت نوشتهاند و گفتهاند، اما مردم آن را رها نميكنند، چون نتيجه گرفتهاند. امروز شاهد هستيم كه در غرب موضوع طب سنتي و طب اسلامي مطالعه ميگردد و روي روايات كار ميشود. حتي ممكن است فرد محققي دين نداشته باشد، اما روي محتواي روايات اسلامي كار كند؛ به خاطر اين كه نتيجه گرفته است.
در نهايت، بايد طب سنتي و طب اسلامي را براي مردم تشريح كرد:
سلامتي حالتي از تعادل بين اعمال جسم و روح است؛ بنابراين اگر از استعدادها و آنچه كه خداوند به ما داده استفاده نكنيم، در حالت تعادل نيستيم. اگر افق ديد انسان كم باشد، اين بزرگترين بيماري است. اميد به خدا داشتن شاخص اصلي سلامتي است. با توجه به تفسير سوره اسرا، قرآن شفادهنده امراض روحي است. (3) قرآن دوايي است كه هيچ بيماري از آن برنميخيزد و هيچگاه كهنه نميشود. عمل به قرآن شفا است. پس ما نيز برآنيم تا در اين سري مقالات با تشريح طب سنتي و طب اسلامي از ديدگاه قرآن، ائمه (ع) و محققان، سلامتي روح و جسم را به مردم آگاه هديه دهيم. با اميد آن كه مثمر ثمر باشد...
منابع:
1. كتاب طب الرضا (طب و بهداشت از امام رضا (ع))، نويسنده: نصيرالدين امير صادقى، انتشارات معراجى
2. بحار الأنوار، ج 62، ص 310
3. سوره اسرا، آيه 82