چكيده:
درميان صدها حادثه دراذهان ايرانيان وشيعيان هجرت تاريخي امام رضا(ع) جايگاه خاصي دارد. در واقع حضور سه ساله امام (ع) در ايران برای ايرانيان بسيار پر ثمر بود¬ه¬است و تأثير خاصي در گرايشات و نگرشهای اعتقادي، سياسی، اجتماعي، فرهنگی واقتصادي ايرانيان داشته است، لذا حضور امام رضا( ع)اين دوران را به فصل مهمی در تاريخ شيعه و ايران تبديل ساخته که در تاريخ تشيع نظير ندارد وتا به امروز نيز آثار حضور پر برکت ايشان قابل مشاهده است.
امام رضا (ع) از لحظه حركت از مدينه تا مرو هميشه از روش های گوناگون برای شناساندن شيعه بهره برد .تاجايي كه مي¬توان حضور ايشان را در ايران سبب تقويت،تعميق وگسترش باورهای شيعی دانست. روش انجام اين تحقيق از نوع كتابخانه اي است در اين مقاله سعي شده است با بررسي مقالات و كتب معتبر به نقش هجرت امام رضا(ع) درتعميق وگسترش تشيع ايرانيان پرداخته شود..
مقدمه :
تشيع در لغت به معنای پيروی، ياری و ولايت کسی را داشتن است؛ البته به مذهب شيعه نيز«تشيع» اطلاق میشود. شيعه در اصطلاح به مسلمانانی میگويند که حضرت علی(ع) را پس از رحلت پيامبر اکرم(ص)خليفه و امام شرعی میدانند و معتقدند امامت آن حضرت به وسيله نص و تعيين، از جانبخداوند و با معرفی پيامبر(ص) صورت گرفته و عمل کسانی را که پس از پيامبر(ص) در سقيفهبنیساعده گرد آمدند و غير علی(ع) را به خلافت برگزيدند، نمیپذيرند . (لغتنامه دهخدا،1377 ذيل عنوان «شيعه»)
شيعه باداشتن اصول اعتقادي وسياسي خاصش يعني اعتقادبه اين¬كه امامت از حساسترين و حياتیترين اصول اعتقادیاست و سياست از ديانت جدا نيست و نظام سياسی و حکومتي از مبانی فکری وعقيدتی نشأت میگيرد، به طوری که اجرای احکام دين، بدون وجود يک حاکميت سياسیمقتدر امکان نمیپذيرد، درطول تاريخ فراز ونشيب¬هاي فراواني را پشت سر گذاشته است .
هجرت امام رضا(ع) به خاطرنقش بزرگي كه داشته ، درميان صدها حادثه دراذهان ايرانيان وشيعيان جايگاه خاصي دارد. امام (ع) در مسير هجرت تاريخی خود از مدينه به مرو از طريق بصره، اهواز، فارس و سپس راه کوير (يزد) به سوی نيشابور، طوس، سرخس رهسپار شده و از آنجا عازم مرو شدند.اين حركت تاريخی امام رضا (ع) به ايران يکی از فرازهای مهم و حساس تاريخ اسلام و به ويژه تاريخ تشيع به شمار ميرود که در تمام ابعاد اجتماعي، سياسی، اعتقادی، علمی و فرهنگی واقتصادي ايرانيان تأثيرات به سزايي داشته است.
در واقع حضور سه ساله امام (ع) در ايران برای ايرانيان بسيار پر ثمر بود¬ه¬است و تأثير خاصي در گرايشات و نگرشهای اعتقادي، سياسی، اجتماعي، فرهنگی ايرانيان داشته است، لذا حضور امام رضا( ع)اين دوران را به فصل مهمی در تاريخ شيعه و ايران تبديل ساخته که در تاريخ تشيع نظير ندارد وتا به امروز نيز آثار حضور پر برکت ايشان قابل مشاهده است.
اينک با توجه به اهميت اين موضوع به بررسی تأثيرات حضور امام رضا (ع) در ايران از پنج بعداعتقادي ، اجتماعی، علمی و فرهنگی ،سياسي واقتصادي خواهيم پرداخت .
الف: تأثيرات اعتقادی
توجه به مسايل فکری و عقيدتی همواره مورد توجه ويژه اهل بيت عليهم السلام قرار گرفته است در حقيقت دوری از حکومت هيچ گاه به منزله کنارهگيری از صحنه اجتماع و رها کردن مردم در ابهامات فکری و عقيدتی نبوده است. ايشان همواره از راههای مختلف و به روشی هنرمندانه برای معرفی عقايد حقه شيعه استفاده جسته و جريان شيعه را اگر چه آرام و غير گسترده اما عميق و پر محتوا حفظ نمودند.
درباره تأثير ورود امام رضا(ع) به ايران به لحاظ عقيدتی بايد گفت:
ورود امام رضا (ع) به ايران، امامت را برای ما عينيت بخشيده و آن را قابل دسترس کرد. حضور امامرضا (ع) در ايران سبب تقويت باورهای تاريخی شيعی شد و بر هويتبخشی ما ايرانيان تأثير نهاد.
امام (ع) از هر شهري كه عبور ميكردند، بناي يك شهر شيعي را، هرچند براي سالها و قرنهاي بعد، پايهريزي ميكردند؛ به طوري كه بسياري از تحليلگران تاريخي معتقدند اين سفر، ايران را متحول كرد و باعث شد اين سرزمين بعدها به عنوان هسته مركزي جهان تشيع به جهانيان معرفي شود.
وقتی حضرت (ع) به ايران تشريف آوردند تشيع را با خود جابجا كردند و شيعه دارای كانون جغرافيايی شد. بنابراين، هجرت امام(ع)به ايران در تشكيل يك جامعه شيعي قدرتمند با مركزيت ايران مؤثر بود..
مطالعه عملکرد حضرت رضا (ع) در ايران نيز به خوبی نمايانگر اهتمام جدی ايشان به مسايل فکری و عقيدتی مردم میباشد.حضرت (ع) در سه سال حضور پر برکت خود در خراسان، در تمام حرکات و رفت و آمدها و نامهها و بیانات و مجالس و برخوردهایش با مردم هدفي را تعقیب میکرد و آن تقویت جریان شیعه اعتقادی بود. ایشان در هر فرصتی به ذکر احادیثی که دلیل روشن بر برتری حضرت علی(ع) بر سایر مردم داشت، میپرداخت. (محمدی اشتهاردی، :1378 327 )
در عين آنکه «مأمون» تمامی تلاش خود را برای قطع ارتباط عاطفی و معنوی امام بامردم و شيعيان در طول سفر به خراسان به کار برد، ولی امام(ع) در هر فرصتی با پايگاههایمردمی خویش تماس میگرفت و با گفتار و کردار و معجزات و کرامات ،حقانيت و امامت خويشرا به اثبات میرسانيد و رهبری و اطاعت از خويش را تداوم رسالت پيامبر اسلام(ص) و شرط توحيد میدانست. ايشان بدين ترتيب مشروعيت خلافت را از امثال مأمون سلب میکرد و تشيعناشی از دوستی اهل بيت(ع) را تبديل به يک تشيّع اعتقادی اصيل کرد .(جعفريان،1368 :۲۲۱ – 222)
قابل توجه اينکه چنانکه در عيون اخبار الرضا مینگريم غالباً آن حضرت روايات خود را با حفظ سلسله سند از امامان قبل خود تا علی (ع) و پيامبر (ص) نقل میکنند و با اين روش تشيع اعتقادی را تأييد کرده و از تشيع سياسی (مانند زيديه ، اسماعيليه ، فطحيه ، ...) هيچگاه حمايت نمینمود. (محمدی اشتهاردی، 1378 : 318 )
ديدار مردم نيشابور با امام رضا(ع) و شنيدن حديث نابِ «سلسلة الذهب» که اساسیترينپايه¬ي ايمان به يگانگی خداوند متعال را، پذيرش امامت خود - که به معنای پذيرش امامت سايرامامان(ع) نيز هست - قرار داد، مسلماً تأثير شگرفی در گسترش و تعميق تشيع در جانايرانيان داشت.(تاريخ اسلام در عصر امامت امام رضا و امام جواد(ع)، ص ۸۸ )
بيان حديث سلسلة الذهب در نيشابور را نيز میتوان در همين راستا دانست چراکه حضرت (ع) در این حدیث شرط ایمنی از عذاب را پذیرش ولایت ایشان بیان میکنند و بحث ولایت ائمه علیهم السلام اساس تفكر شيعي است. چراکه از نظر شيعه پذيرش امامت و گردن نهادن به ولايت امامان علیهم السلام پس از توحيد، شرط رهایي و فلاح است. (جعفریان ، 1386: 219 )
شيعيان به دليل دورى از ائمه علیهم السلام و محدوديتهايى كه عبّاسيان براى آنان فراهم كرده بودند، از نظراعتقادي دچار مشكلات وشبهاتي شده بودند لذا از امام (ع) در اين رابطه پرسش ها مىكردند.
كليني از عبدالعزيز روايت كرده : روز جمعه درمسجد جامع مرو بوديم ،درباره¬ي امامت وفرقه فرقه شده مردم صحبت شد كه حضرت با تبسم وارد شد وشروع كرد به تشريح امامت و مطرح كردن بحث غدير واوصاف امامت با اين جملات «... الامام يحل حلال الله ويحرم حرام الله ويقيم حدودالله ... » (صدوق ،1363 ،ج 1 : 450) حضرت دراين حديث به بيان اختيارات وويژگي¬هاي امامت پرداختند.
امام رضا (ع) طي اقامت خود در مرو به طور روشنى موضع شيعه را دربرابر اينگونه شبهات بر ملا مي¬كرد ، با تعابير گوناگون و با استفاده از فرمايشات امير مؤمنان (ع) ودرحدتوان فكري پرسش¬كنننده، پرسش¬ها را پاسخ مي¬داد. شايدبتوان گفت كه اين از بزرگ¬ترين تاثيرهايي بود كه امام (ع) به نگرش فكري واعتقادي جامعه اسلامي گذاشتند.
روشي كه امام رضا(ع) براي حفظ انديشه شيعه به¬كارگرفت وبا انديشه¬هاي انحرافي مبارزه نمود، هم مقابله بود وهم مطرح كردن انديشه امامت وهم خاموش نمودن آتش¬ فتنه¬هايي كه براي امامت وانديشه تشيع مهيا كرده¬بودند. چنين روشي درطول تاريخ نظير ندارد كه جامع ومانع باشد . ( جرجي زيدان ،1386،ج3 : 312)
در حقيقت ميتوان دوران امام رضا (ع) را آخرين مکتب عقيدتی تشيع ناميد. چراکه مکتب تشيع از زمان پيامبر (ص) آغاز گرديد و پس از آن دوره امير المؤمنين بود، و دوران تجلی و شدت ظهور این مکتب در زمان امام صادق (ع) بوده که مکتب جعفری شکل گرفت. اما با توجه به فترتی که رخ داد و اختلافات عقیده و افکار پدید آمد، آخرین مکتب تشیع مکتب رضوی است که در آن کلیه مسائل متعلق به ولایت و خلافت حل شد و آن حضرت (ع) درباره توحید و نبوت و امامت و مسائل علمی و ... چیزی را فروگذار نکردند. (اصفهانی، 1361: 134)
در واقع با توجه به اینکه آن حضرت (ع) در توحید، معاد، نبوت و امامت و صفات پروردگار هیچ فروگذار نکردند مگر آنکه همه عقايد حقه را به مردم آموختند، لذا مکتب رضوی را باید آخرین مکتب تعلیمات اسلام دانست. (همان، ج 1 : 253 )
يكي از مهم¬ترين عوامل معرفي شيعه بطور صحيح شرکت امام(ع) در جلسات مناظرهای بود که از ناحيه مأمون تشکيل میشد، شمار مناظرات امام رضا با اهل كتاب و نمايندگان مسيحيان ، يهوديان ، مانويان ، زرتشتيان ،صابئين، و فرق اسلامي، فراوان است.( حر1386: 127-126)مباحث اين گفتگوهاي علمي كه به آرامي و در جو صميمي برگزارمي شد درباره آفرينش جهان، توحيد، صفات خداوند، انبياء الهي، عصمت آنان، جبر و اختيار و امامت ، تفسير آيات گوناگون قرآن، فضايل اهل بيت(ع) احاديث، دعا و احكام دين بود. (مكارم شيرازي1368: 35 )مأمون برای محكوم كردن امام در جلسه های مناظره با بزرگان ادیان دیگرودانشمندان بلادمختلف به تشكیل چنین جلسه هایی دست یازیده بود. (قفطي ،1371: 51 ) با این حال، امام از همه ی آنها سربلند بیرون آمد. امام(ع) با استدلالات خود تمام شبهات مطرح شده را پاسخ میدادند. چنین پاسخهایی پس از انعکاس در جامعه آن روز موجبات استحکام و تقویت اعتقادات شيعی مردم را به وجود میآورد. ( ابن بابويه،1378، ج 2 ابواب 41، 45، 46، 56، 57 و ... .) پس از استقبال مردم از این جلسه ها، مأمون دستور داد مردم را از در خانه ی امام دور كنند تا مبادا شيعه ی واقعی به مردم معرفی شود.
مجموعه نامههایی که امام (ع) برای توضیح مبانی تشیع به افراد گوناگون مینوشتند، در گسترش فکر شیعی و استحکام پایههای اعتقادی در ایران بسیار اثر داشت. ( جعفریان، 1381 :460-461 )از جمله معروفترین نامههای حضرت علیه السلام که در مقدمه آن بسیاری از مباحث اعتقادی شیعه مطرح شده است، نامه جامع الشریعه میباشد که توسط امام (ع) به فضل بن سهل وزیر مأمون املا شده و برای مأمون ارسال گردید. ( شريف قرشى ، 1380 :177-178)
ب: تأثيرات اجتماعی
حضور امام رضا (ع) در ايران از بدو ورود ايشان آثار اجتماعی بسياری را بر جامعه ايران به ويژه بر جامعه خراسان داشته است که به برخی از اين آثار اشاره مي¬شود.
شيعيان و علويان که سالها طعم تلخ اسارت وتوهين حکومت بنیاميه و بنيعباس را چشيده بودند، با حضور امام رضا (ع) در ايران احساس آرامش کرده و مورد تجليل و تکريم قرار گرفتندزيرا ايرانيان باورود امام(ع) دوستی خودرا نسبت به اهل بيت به صورت آشکار اظهاركردند.
مأمون پس از فراخوانی امام رضا (ع) به ايران، ناگزير شد برای جلب دوستی امام (ع) دست به اقداماتی بزند. اين اقدامات موجب شد شيعيان از آزادی عمل خاصي برخوردار شوند.( موسوي، سيد رضا، بررسي تأثيرات حضور امام رضا عليه السلام در ايران.) از جمله اقدامات مأمون که آزادي عمل سادات را در پی داشت میتوان به برخي ازموارد زير اشاره کرد:
1- پيشنهاد خلافت و ولایتعهدی به امام رضا (ع) و پذیرش ولایتعهدی توسط امام (ع) (البته پذیرش اجباری امام علیه السلام)؛ (شريف قرشى ، 1380 :293-295)
2- اظهار سياستگرانه مأمون در گرايش به شيعه و اعتراف به مقام و منزلت اهل بيت علیهم السلام؛ (مجلسی، 1363 :129)
3- بخشيدن زيد بن موسی بن جعفر -برادر امام رضا علیه السلام که در بصره خروج کرده و خانههای بنیعباس را آتش زده بود- توسط مأمون به احترام امام رضا (ع) ؛ که يکی از نمونههای بارز تجليل و تکريم سادات به شمار میرود؛ (ابن بابويه، 1378: 248 )
4- تبديل کردن لباس و پرچمهای سياه که از نشانههای عباسيان بود به لباس و پرچمهای سبز که نشان ائمه عليهم السلام و شيعيان بود؛ (مجلسی، 1363 :132)
5- ضرب سکه به نام حضرت علیه السلام. ( الیوسف، عبدالقادر احمد، زندگانی علی بن موسی الرضا علیه السلام از تاریخ سیاسی اسلام، ص 112-113)
6- رد فدک به فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها (عزيزالله عطاردي،1367: 424)
از ديگر آثاری که حضور امام رضا (ع) در ايران داشت وازعلل گسترش تشيع در ايران محسوب میشود مهاجرت سادات علوی و ورود امامزادگان بسيار به اين منطقه وبه¬ويژه خراسان بود. (محمدی اشتهاردی، 1378: 334 )
آزادی عمل شيعيان و تکريم علويان به علت تسامح مأمون در مقابل سختگيری پدرش نسبت به شيعيان را میتوان از جمله علل این مهاجرت دانست. مأمون به علت اعتقادی که به برتری علی(ع) بر ساير خلفا داشت، نسبت به علويان نيز احترام زيادی قائل بود. (جعفرنژاد، 1381: 58 )
البته در حقيقت مأمون خود گروهی از فرزندان ابوطالب را به مرو فرا خواند و ايشان به همراه حضرت رضا (ع) به ايران آمدند.( شيخ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2 : 259 )
همچنين نقل شده که امام رضا (ع) پس از ولايتعهدی نامهای برای بستگان خود نوشت وآنان را به ايران دعوت کرد. اين نامه باعث شد که 12673 نفر از بستگان آن حضرت در چندين کاروان مدينه رابه قصدخراسان ترک کنند.(محمدی اشتهاردی، 1378: 235)
از جمله اين مهاجرتها ، مهاجرت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها به ايران است. آمدن ايشان (سلام الله عليها) به ايران از جمله مهاجرتهايی بود که هم زمان باآمدن علی بن موسی (ع) و به درخواست ايشان به ايران صورت گرفت. حضور اين بانوی گرامی سبب گسترش بيشتر تشيع در قم گرديد. حتی بعد از وفات ايشان عدهای از سادات نيز به قم مهاجرت کردند. (شريف قرشى ، 1380 :351 ) اين مهاجرت هاعامل مهمی در گسترش شيعه در ايران و خراسان بود.
علاوه بر دعوت امام (ع) از علويان و محبوب بودن آنان نزد ايرانيان ، تحت فشار بودن ايشان در عراق دليل ديگری بر اين مهاجرت بود. ( جعفریان، رسول، 1386: 234) مهاجرت از زمانى كه فشار به سادات و شيعيان در عراق شدت گرفت رو به گسترش نهاد. شيعيان ناگزير به فكر يافتن مناطق امنترى براى زندگى خود افتادند. در شرق، به ويژه در ايران زمينههاى مناسبى براى اين مهاجرت وجود داشت؛ از اين رو بسيارى از شيعيان به اين سرزمين سرازير شده و در آنجا به زندگى پرداختند.
ورود امام رضا (ع) به خراسان، حركت گروهی سادات و شيعيان را به ايران در پی داشت. علويان از موقعيت به وجود آمده برای امام رضا (ع) در حكومت مأمون استفاده كردند و به صورت گروهی راهی ايران شدند... تاآن¬جا كه حاكم فارس از سوی مامون دستور يافت كه از ورود آنان جلوگيری كند. رهبری كاروان با احمد بن موسی (ع) (شاهچراغ) و محمد بن موسی (ع) بود. آنان پس از درگيری با لشكر فارس، به ياران خود دستور دادند لباس مبدل بپوشند و در اطراف پراكنده شوند تا از گزند حكومت مأمون در امان باشند . به همين دليل گفته می شود بيشتر امامزادگانی كه در شهرهای گوناگون ايران مدفون شده اند، جزء همان قافله هستند. مردم ايران چون به سادات و آل رسول عشق می ورزيدند، به اين گروه پناه دادند و آنان را ياری كردند. حضور آنان در ميان عاشقان اهلبيت پيامبر به گسترش تشيع اعتقادی انجاميد...
اصولاً شرق ايران جزو مناطقى است كه نام شمارى از اصحاب ائمه و همچنين نام علماى مشهورى از شيعيان در قرنهاى سوم و چهارم در تاريخ آن به چشم مىخورد، يكى از نمونههاى بارز اينگونه شخصيتها فضل بن شاذان است كه مقام ارجمندى در ميان اصحاب ائمه و علماى شيعه داشته است. از جمله مناطق مهمى كه شيعيان فراوانى را در خود جاى داده بود و با امام نيز در رابطه بودند، نيشابور را مىتوان نام برد. غير از نيشابور مناطقى مانند سمرقند، بيهق و طوس نيز از محلهاى تجمع شيعيان به شمار مىرفت، چنانكه در بيهق بيشتر مردم از شيعيان بودند. (جعفريان، 1381: 548 -546 )
از نظر تاريخى، ترديدى نيست كه حضور امام (ع) در ايران وبه¬ويژه درخراسان ، موجب گسترش تشيع بوده است. تماس شيعيان اين ناحيه با امام و نگارش نامههايى به آن حضرت و طرح سؤال و گرفتن پاسخ، يكى از شواهد اين امر است. (جعفريان، 1381 :460 )
با آمدن امام رضا (ع) به ايران و مهاجرت علويان و سادات و علما، مرکز تجمع و تبليغات شيعيان اثنیعشری از کوفه و نجف به قم و خراسان سرايت کرد. ( جعفرنژاد، 1381:128)
در حقيقت حضور امام در اجتماع ايران و مشاهده سيره حضرت را میبايست دوران اوجگيری گرايش مردم به اهل بيت عليهم السلام دانست تا جايي که بیترديد حضور حضرت (ع) زمينهساز گسترش تشيع در ايران و به ويژه خراسان شد.
درهرصورت در زمينه گسترش تشيع در ايران، يكى از نكات غير قابل انكار آمدن امام رضا (ع) به ايران است. توجه به حفظ آثار بر جاى مانده از مسير امام در شهرها و مناطقى كه به نحوى محل استقرار امام بوده، نشان از علاقه ويژه شيعى در ميان مردم است.
در واقع وجود امام (ع) در خراسان باعث شد تا شخصيت ايشان به عنوان امام شيعه برای مردم بيشتر شناخته شود وازسوي ديگر مرجعيت علمى امام موجب توسعه فکر شيعى و فزونی گرايش مردم به تشيع شد.( جعفريان، 1386 :219 )
شرکت مردم در جلسات درس آن حضرت (ع) و ابراز احساسات مردم به ايشان، دليل روشنی بر گرايش عميق مردم به مذهب تشيع تحت رهبری امام (ع) میباشد. اين ابراز احساسات در وقايع متعددی بروز کرد از آن جمله میتوان به قضيه نماز عيد قربان توسط آن حضرت (ع)، استقبال مردم در نيشابور از حضرت (ع) و ... اشاره کرد. ( محمدی اشتهاردی1378: 328-332)
بايدگفت در خراسان از دیر باز زمینههای گرایش به تشیع وجود داشت. يکی از اين زمينه ها فعاليت وکلا و نمايندگان ائمه علیهم السلام بوده است. در زمان امام رضا (ع) و با انتقال آن حضرت به مرو، عملاً مرکز رهبری وکلا و نمايندگان ائمه علیهم السلام در ايران پيشرفت چشمگيری داشته است. ازجمله¬ي آنان، «فضل بن سنان» و «ابراهيم بن سلامة» در عصر امام رضا عليه السّلام، وكيل و نماينده آن حضرت در نيشابور بودند. شاهد اين امر عبارت شيخ طوسى است كه در رجال خود از ايشان با عبارت «نيشابورى وكيل» ياد كرده است. پس از انتقال امام رضا (ع) به مرو، طبيعى است كه ارتباط مردم نواحى بيهق و نيشابور با رهبرى سازمان وكالت بيشتر و قوىتر شده باشد، و طبعا ارتباطات مستقيم زيادى با حضرت انجام مىشده است. (جبارى، 1382 :135)
نمونه¬ي ديگرزكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعري قمي است كه ناصرالشريعة گزارش مي كند: شيخ نجاشي در رجال و علامه در خلاصه گفته اند: او از ثقات جليل القدر و عظيم الشأن است و نزد حضرت رضا عليه السلام وجاهتي داشته و از آن حضرت نقل شد كه بعد از وفات زكريا، در شأنش فرمود:رحمه الله يوم ولد و يوم قبض و يوم يبعث حيّا فقد عاش ايام حيوته عارفاً بالحق قائلاً به صابراً، محتسباً للحق قائماً بما يحب الله و رسوله و مضي رحمه الله غير ناكثٍ و لا مبدلٍ فجزاهُ الله اجر نيته و اعطاه خير اُمنيته
خدا او را مشمول رحمت خود قرار دهد؛ روزي كه به دنيا آمد و روزي كه وفات يافت و روزي كه زنده برانگيخته شود. وي در ايام حياتش با عرفان و اعتقاد به حق زيست و بردبار بود و از حق و حقيقت جدايي نداشت. او براي آن چه خدا و پيامبرش دوست مي دارند كمر خدمت بسته بود و با همين حال، بدون تبديل و انحرافي درگذشت. خداوند پاداش نيت او را به وي ارزاني دارد و بهترين آرزويش را به او عطا فرمايد. (ناصرالشريعة،1350 : 195 – 196)
از جمله نواحى مهم خراسان، كه مدتى نيز محل استقرار رهبرى سازمان وكالت بوده است، ناحيه «مرو» مىباشد. اين ناحيه با توجه به زمينههاى شيعى موجود در آن، ارتباطاتى با سازمان وكالت داشته است. در عصر امام رضا عليه السّلام، پس از انتقال آن جناب به مرو، اين منطقه به مركز رهبرى سازمان وكالت تبديل شد و فعاليتهاى پنهان حضرت در نظارت بر كار وكلاى نواحى مختلف از اين منطقه انجام مىگرفت. وجود لقب «مروزى» براى برخى از اصحاب ائمه عليهم السّلام، نشانگر ارتباط وسيع شيعيان اين منطقه با امامان شيعه عليهم السّلام و رهبران سازمان وكالت است. ( جبارى، 1382 :139)
ج: تأثيرات علمی وفرهنگي
بايد حيثيت بالاي علمی امام (ع) را مهمترين عامل در گسترش شيعه درايران به حساب آورد. زيرا عصر امام رضا (ع) عصر شکوفايي مجدد علوم اسلامی و ورود افکار بيگانه در جامعه اسلامی و شکلگيری مکاتب فکری گوناگون بود.
دردوره مامون ترجمه¬ي كتب به اوج خود رسيد؛ اوكتابخانه¬اي مخصوص را مركز اين كار قرارداد كه به «بيت¬الحكمه» معروف شد وبسياري از دانشمندان ومترجمان درآن¬جا مشغول تحقيق بودند. ( رفاعي ، عصرالمامون،ج1: 375 )
در پی ترجمه متون خارجی كه در بيت الحكمه وجندي شاپور انجام شده بود اصطکاک فرهنگی ميان جهان اسلام و غرب ایجاد شده بود و تبليغات فرق و مذاهب مختلف شرايط ويژهای از لحاظ علمی و فرهنگی به وجود آورده بود كه حضورامام رضا(ع) سر آغاز تحول علمی و فرهنگی در ميان مسلمانان به ويژه ايرانيان گرديد. به عنوان مثال «عقل¬گرايي محض كه ازكتب عقلي يوناني وسرياني وغيرآن¬ها به وجود آمده بود،افراد بسياري رابه مذهب اعتزال سوق داد، به¬گونه¬اي كه گمان كردند تنها عقل است كه سرچشمه¬ي معرفت است وتدريجاً خودرا بي¬نياز ازوحي دانستند». (مرتضوي،1375: 32-31) امام رضا(ع)باحركت علمي همراه باعقلانيت واستفاده ازفرصت¬ها درمباحث ودانش سرشارخود وبااحاطه¬ي علمي برمباني اديان ومذاهب ديگر تحول عظيمي در تاريخ اسلام ايجاد نموده¬اند. (امامي،6/2/85)عمده¬ترين مولفه وپيش زمينه¬ي حركت امام درراستاي نهضت علمي مسلمين آموزه¬هاي ديني مربوط به كتاب وسنت بوده¬است ،كه امام با تكيه براصول علمي ومعارف كليدي نهضت علمي رابه اوج خودرساندند. (شريعتمداري ،1368 : 111-117 )
امام رضا(ع) درراستاي روشن ساختن افكار عمومي مسلمين وشيعيان به تنقيح وتبيين معارف ديني وتشكيل جلسات مناظره وغيره پرداخته وراه ورسم تحقيق وتحصيل علم رابه مردم واهل علم معرفي مي¬كند وآن¬ها رااز خطرانحراف نجات مي¬دهد. ( صفا، 1371: 59- 67 )
همان گونه كه از منابع پيداست امام علي بن موسي(ع) در علم و اخلاق سر آمد زمان خود بود . فضل بن عباس، از ابوصلت روايت مي نمايد كه گفت: «از علي بن موسي داناتر نديدم و هيچ عالمي به خدمت ذي شرافتش مشرف نشد مگر اين كه در علم و فضل آن حضرت همان شهادت داد كه من مي دهم و چنان افتدكه مامون مجالس عديده منعقد ساخته و از علماي هر دين و مذهبي و هم چنين از فقهاي شيعه فراهم مي ساخت و با آن حضرت از هر گونه علمي و مذهبي سخن مي¬راندند و تمام ايشان از اول تا به آخر مغلوب ومجاب مي شدند چندان كه كسي از ايشان بر جاي نماند، مگر اين كه اقرار به فضل و فزوني و تفوق آن حضرت و قصور و عجز خويش نمود: (سپهر ، : 1348 152)
يكي ديگر از اقدامات امام رضا(ع) درتحكيم مواضع شيعه وگسترش آن تشکیل حوزه درسی در منزل و مسجدبود.
علی بن موسی الرضا (ع) افزون بر شرکت در مناظرات عمومی و مجالس علمی که مأمون آنها را تدارک میديد، در منزل خود و مسجد مرو نيز حوزه¬ي علمی تشکيل داد و پذيرای شيعيان و پيروان خويش شد، شيعيانی که از شهرها و روستاهای دور و نزديک و از طبقات گوناگون برای زيارت آن حضرت (ع) و گرفتن راهنمايی و کسب معارف علمی و دينی و حل شبهات و مسائل گوناگون میآمدند. تعداد ايشان هر روز بيشتر میشد، تا جايی که مأمون احساس خطر کرد و به محمد بن عمرو طوسی دستور داد مانع ورود و اجتماع آنها در خانه حضرت (ع) شود. (ابن بابويه، 1378: 172-174) شیخ طوسی اصحاب حضرت رضا (ع) را 317 نفر ضبط كرده است پس از رحلت امام این حوزه به فعالیت خود ادامه داد و شيخ طوسی خود در اين حوزه پرورش يافت و در 408 ق به بغداد هجرت نمود.
تاريخ گواهی میدهد که از همان ابتدای ورود امام (ع) به ايران چه در مرو و چه در طول مسير همواره ايرانيان با شور و اشتياق به دور حضرت (ع) حلقه زده و از علم سرشار و ديدگاههای علمی و فرهنگی ارزشمند ايشان بهره بردهاند.
به عنوان نمونه رجاء بن ضاحک درباره رفتار امام (ع) در بين راه میگويد :... وآن حضرت در هيچ شهری قدم نمیگذاشت جز اينکه اهالی آن سامان به ديدنش آمده از وی مسايل و مشکلات دينی خود را میپرسيدند و حضرت به آنها پاسخ میگفت و بسيار برای آنان از پدرش، از آبای گراميش علیهم السلام، از علی علیه السلام، از رسول خدا صلی الله علیه و آله حديث میکرد ... . ( ابن بابويه، 1378: 180-183)
د: تأثيرات سياسی
حضور امام رضا (ع) در ايران را میبايست مرحله ديگری برای استحکام و گسترش تشيع سياسی به شمار آورد. چراکه مأمون با هوشی سرشار و درايتی بیسابقه قدم در ميدانی نهاد كه اگر پيروز میشد ، میتوانست درخت تشيع را ريشهكن كند.
اما امام هشتم (ع) با تدبيری الهی وشيوهی حكيمانهای بر مأمون فائق آمد و او را در ميدان نبرد سياسی كه خود به وجود آورده بود، به طور كامل شكست داد. امام رضا(ع) از اهداف پشت پرده مأمون در تحمیل ولایتعهدی آگاه بود. از این رو، هنگامی کهناچار شد پس از تهدید مأمون ولایتعهدی را بپذیرد، به گونهای با این مقام موافقت و رفتار کرد کهبه نفع مأمون تمام نشود، بلکه کار به آنجا رسید که مأمون احساس خطر کرد و چنین گفت: با بزرگداشت او [امام رضا(ع)] مرتکب اشتباه شدیم و با بزرگ داشتن او، خود را در معرضنابودی قرار دادیم، سپس سهلانگاری در کار او جایز نیست. باید اندک اندک از موقعیت اوبکاهیم تا آنکه وی را در نظر مردم چنان ترسیم نماییم که از دید آنها شایستگی خلافتنداشته باشد، سپس در مورد او چنان اندیشه کنیم که خطرات وی متوجه ما نشود.( ابن بابويه،1378 : ۱۸۱ - 182)
در حقيقت امام (ع) در همان حالی که نام ولیعهد داشت و قهراً از امکانات دستگاه خلافت نيز برخوردار بود چهرهای به خود میگرفت که گويي با دستگاه خلافت مخالف و به آن معترض است، نه امری، نه نهيي، نه تصدی مسئوليتی، نه قبول شغلی نه دفاعی از حکومت و طبعاً نه هيچگونه توجيهی برای کارهای آن دستگاه نبود. (كلينى، 1365: 574 )
میتوان گفت قبول ولايتعهدی از سوی امام (ع) موجبات استقلال و مستحکم شدن پایههای شیعه در ایران را فراهم کرد. چراکه مناظرات و احتجاجات امام (ع) موجب اهمیت فرقه امامیه شد و شیعه از تقیه خارج گردید و علمای شیعه که تا آن زمان تقیه میکردند، رسماً ابراز تشیع کرده و خود را معرفی میکردند که این مسئله موجب استواری پايههای استقلال شیعه در ایران شد، تا جایی که علمای سنی و پیروان مذاهب ایشان، خراسان را ترک کرده و به طرف بغداد رفتند و اطراف عباسیان را گرفتند. در مقابل ایرانیان علاقهمند به علم و فرهنگ و اهل بیت، به سوی خراسان آمده و در محضر امام (ع) به آموختن علم و دانش پرداختند. (اصفهانی، 1361 : 135)
امام رضا (ع) در پاسخ محمد بن عرفه که از علت قبول ولايتعهدی از حضرت (ع) سوال کرد: «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا حَمَلَكَ عَلَى الدُّخُولِ فِي وِلَايَةِ الْعَهْد» ، پاسخ دادند: «فَقَالَ مَا حَمَلَ جَدِّي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَى الدُّخُولِ فِي الشُّورَى». ( ابن بابويه، 1378: 140)
يكي از اهداف مأمون در ولیعهد قرار دادن امام رضا( ع) ، کنترل قیامهای شیعیان بر ضد عباسيان بود. اما امام (ع) پس از آنکه عهدهدار ولایتعهدی شدند، نه تنها شیعیان به مبارزات خود ادامه دادند كه این مبارزات حتی در زمان خلافت مأمون نيزادامه داشت. این قیامها پس از شهادت امام (ع)، پردامنهتر شد، (جعفرنژاد، 1381: 40 ) يقيناً حضور امام (ع)درايران بود که مقدمه اين گونه قيامها را فراهم میساخت.ازجمله¬ي اين قيام¬ها كه بلافاصله پس از شهادت امام رضا (ع) صورت گرفت، قيام احمد بن موسی معروف به شاه چراغ، برادر امام (ع) است که در سال 203 ق رخ داد. (جعفرنژاد، همان )
و: تاثيرات اقتصادي
حاكمان بني اميه و بني عباس، همچون حاكمان ساساني، خراج سنگيني بر گرده ايرانيان بار مي كردند و اين خود موجب نارضايتي و عصيان مردم بود، چنان كه حسن بن محمد قمي مي نويسد:در ايام القديم، امر چنان بوده است كه ارباب خراج را به قم تكليف و الزام كرده اند به هر هزار دينار 25 دينار... و بعد از مدتي دو صنف نهاده اند: يكي چنان چه ياد كردم و ديگر آن كه به هر هزار دينار سي و سه دينار... چون زياد بن عبيد بر عراق والي شد، بفرمود تا دينار وافي كسروي بستانند. كسي در اين معني قيام نمي نمود. پس زياده خراج بر ايشان مضاعف گردانيد... پس از آن، ملوك بني مروان در اين تكاليف و كفايت بسيار زياده كردند تا غايتي كه مردم از آن به تنگ آمدند و بي طاقت شدند. ( ناصرالشريعه ،1350 : 147)
اين وضع در زمان بني عباس نيز ادامه داشت؛ چنان كه مأمون و معتصم و مستعين لشكر بر سر مردم قم مي فرستادند تا به زور خراج از آنان بستانند. مردم قم تا آن جا كه توان داشتند از پرداخت خراج به خلفاي جور امتناع مي كردند. تا آن جا كه «آنان را سرنگون در مي آويختند و مي زدند و سراهاي ايشان را خراب مي كردند... و اموال ايشان را بر مي داشتند(همان، ص 161 – 163 )
طبيعي است مذهبي كه اين حاكمان مبلغ آن بوده اند، آن چيزي نبود كه ايرانيان به خاطر آن از دين آباء و اجدادي خويش دست كشيده باشند. اين جاست كه روي سوي خانه گلين فاطمه نهادند و همواره عاشق عدالت علي و حكومت خاندان علي بودند و به گفته فان فلوتن، علت گرايش ايرانيان به علويين اين بود كه آنها عدل واقعي را جز درحكومت علي مشاهده نكردند( جعفريان،1368 : 57 )
تقليل ميزان ماليات وكمك به فقرا رانيزمي¬توان از پيامدهاي هجرت امام رضا(ع) به ايران دانست.
نتيجه:
بی شك بايد حضور امام رضا (ع) را در ايران نقطه عطفی در تاريخ تشّيع اين منطقه بشمار آورد. علی رغم همه ی محدوديت هايی كه مامون برای جلوگيری از فعاليت امام رضا (ع) و ارتباط شيعيان با امام (ع) به وجود آورده بود، بارزترين موضوعی كه در سيره امام رضا(ع) از مدينه تا مرو مشهود است، تلاش حضرت برای معرفی جايگاه معصومين(ع) در اين فرصت می باشد. امام رضا (ع) از لحظه حركت از مدينه تا مرو هميشه از روش های گوناگون برای شناساندن شيعه بهره برد. امام در طول مسير، احاديث را از طريق پدرانش به حضرت علی و پيامبر (سلام الله عليهم اجمعين ) می رساند كه اين بهترين روش برای معرفی مكتب تشيع و خنثی كننده ی توطئه هايی بود كه شيعه را خارج از دين می شمردكه نمونه ی برجسته آن، حديث سلسله الذهب بود...
ازآنچه گذشت آشكار شد كه تشيع ايرانيان امري از روي اجبار نبوده است، بلكه ايرانيان ، اسلام و تشيع را با روح خود سازگار ديدند و فطرت عدالت خواهانه آنان علي (ع) و فرزندش امام رضا(ع) را مظهر عدالت و صدق و راستي يافت؛ از اين رو، دعوت ايشان را لبيك گفت.
عوامل تاثيرگذاردرتشيع ايرانيان رادرهجرت تاريخي امام رضا(ع) مي توان چنين برشمرد.
1- تاثيرشخصيت علمي، معنوي و شيوه هاي اخلاقي و رفتاري امام رضا(ع).
2- مهاجرت فرزندان ائمه عليهم السلام (امامزادگان و سادات) به ويژه حضرت معصومه عليهاالسلام به ايران
3- فطرت ديني و روح عدالت خواهي ايراني¬ها.
4- بناي مساجد و مدارس علمي وتشكيل كلاس¬هاي درس براي آموزش علوم اسلامي و فرهنگي شيعي توسط امام(ع) ويارانشان .
5- حضور فقها، راويان ، عالمان ووكلاي امام (ع) درايران.
6-پيدايش نهضت ها و جنبش هاي شيعي درايران.
7- تشكيل حكومت هاي شيعي.
8- تبعيض و بي عدالتي هاي حكومت هاي ساساني و اموي و عباسي.
9- خراج هاي سنگين و تحميل شده بر مردم .
درپايان بايدگفت: حضور نزديک به سه سالِ امام رضا(ع) در خراسان و بعدها مقبره¬ي آن حضرت در ايرانموجب استحکام و گسترش تشيع در ايران گرديد. آمدن امام رضا(ع) به ايران يك جابهجايی در جغرافيای عالم اسلام به وجود آورد، تشيع به ايران منتقل شده و محور خاصی پيدا كرده و از اينجا به دنيا منتشر میشود.
منابع:
1- ابن بابويه، محمد بن على (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا علیه السلام، محقق/مصحح: مهدى لاجوردى، نشر جهان، چاپ اول، تهران 1378 ق.
2- اصفهانی، عماد الدین حسین (عمادزاده)، زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، انتشارات گنجینه و نشر محمد، چاپ دوم، 1361.
3- الیوسف، عبدالقادر احمد، زندگانی علی بن موسی الرضا علیه السلام از تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه: غلامرضا ریاضی، کتابفروشی زوار، چاپ اول، مشهد.
4- امامي عبدالله،مقاله عقلانيت توحيدي، نشريه قدس ،6/2/1385
5- جبارى، محمدرضا، سازمان وكالت و نقش آن در عصر ائمة عليهم السلام، مؤسسه آموزش پژوهشى امام خمينى قدس سره، چاپ اوّل، قم 1382 ش.
6- جرجي زيدان ، تاريخ تمدن اسلام ،ترجمه علي جواهر كلام ،تهران انتشارات اميركبير،1386.
7- جعفرنژاد، محمد، آثار حضور و برکات امام رضا علیه السلام در ايران، انتشارات سلسله، چاپ اول، 1381 ش.
8- جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران تا طلوع دولت صفوی، نشر علم، چاپ اول، 1386 ش.
9- جعفريان، رسول، تاريخ تشيع در ايران، چاپ اول، تهران، مركز نشر سازمان تبليغات اسلامي، 1368ش.
10- جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه علیهم السلام، انصاريان، چاپ ششم، قم، 1381 ش.
11- حر، سيدحسين، امام رضا(ع)و ايران، قم، دفتر نشر معارف، 1386.
12- دهخدا ، علیاکبر. لغتنامه، ناشردانشگاه تهران، ۱۳77.
13- رفاعي احمد،عصرالمامون، انتشارات دارلكتب العربيه، بي¬جا،بي¬تا.
14- سپهر، عباسقلي خان، ناسخ التواريخ، جلد اول، اسلاميه: تهران، 1348.
15- شريف قرشى، باقر، حياة الإمام الرضا (علیه السلام)، سعيد بن جبير، چاپ دوم، قم 1380 ش.
16- شريعتمداري علي ، ويژگي¬هاي شخصيت امام رضا(ع) ،مجموعه آثار كنگره جهاني حضرت رضا(ع)، انتشارات كنگره جهاني حضرت رضا(ع) ، 1383.
17- صدوق محمد،عيون اخبارالرضا،تصحيح مهدي لاجوردي ،قم ،طوس،1363.
18- صفا ذبيح¬الله ، علوم عقلي درتمدن اسلامي ، تهران، دانشگاه تهران ، 1371.
19- طبرى، محمد بن جرير بن رستم، دلائل الإمامة، بعثت، چاپ اول، قم 1413 ق.
20- عطاردي عزيزالله، راويان امام رضا(ع) درمسندالرضا،مشهد:كنكره جهاني حضرت رضا (ع) ،آذر1367.
21- قفطي علي¬بن يوسف، تاريخ الحكما ،ترجمه بهمن داراني، تهران ، انتشارات دانشگاه تهران ، 1371.
22- قمي حسن بن محمد، تاريخ قم، ترجمه حسن بن علي قمي، تصحيح سيد جلال الدين تهران،تهران: توس، 1631.
23- كلينى، محمد بن یعقوب، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ش.
14- مجلسی، محمد باقر (علامه مجلسى)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، دار الکتب الاسلامية، چاپ دوم، تهران 1363 ش.
24- محمدی اشتهاردی، محمد، رابطه ایران با اسلام و تشیع، انتشارات برهان، چاپ اول، 1378.
25- مرتضوي سيدمحمد، نهضت كلامي درعصر امام رضا(ع) ،موسسه چاپ وانتشارات آستان قدس رضوي،1375 .
26- مكارم شيرازي، مناظرات تاريخي حضرت رضا (ع)، كنگره جهاني حضرت رضا(ع) چاپ كنگره جهاني، 1368.
27- موسوي، سيد رضا، بررسي تأثيرات حضور امام رضا عليه السلام در ايران، http://r-moosavi.blogfa.com
28- ناصرالشريعة محمدحسين ، تاريخ قم، مقدمه و تعليقات علي دواني، قم: انتشارات دارالفكر، 1350.