مشهد در میان کلانشهرهای کشور و در جمع مراکز استانها، شهری است مثل اصفهان، مانند تبریز یا حتی زاهدان و اهواز، با این حال هیچکس تردیدی ندارد که مشهد تفاوتی ماهوی با دیگر شهرهای بزرگ کشور و مراکز استانها دارد. هویت این شهر با ریشه نامی که بر آن گذاشته شده، گره خورده است. این شهر بزرگ از آن رو با دیگر شهرهای بزرگ کشور متفاوت است که مشهدالرضا(ع) است، قبله گاه آرزوی بیش از دویست میلیون شیعه سراسر جهان است؛ و حالا حداقل در شعار و بیان مسئولان، پایتخت معنوی ایران اسلامی. علاوه بر آن قرار است در سال 2017 میلادی بشود پایتخت فرهنگی جهان اسلام.
.
درباره الزامات مادی و معنوی پایتخت معنوی ایران و لزوم توجه به این شهر به عنوان یک کلانشهر فراملی، گفتهاند و شنیدهایم و خواندهایم، اما آنچه در عمل صورت گرفتهاست، تناسبی با آنچه باید باشد، ندارد. نمیخواهم قصه تکراری 8/8/88 و وعدههای دولتیان و مجلسیان را بازنویسی کنم که به تعبیر امامجمعه محترم مشهد(البته نقل به مضمون)، همینکه از مشهد میروند، همه چیز را فراموش میکنند!
بلکه چنین به نظر میرسد مشهد، با تعریف و هویتی که گذشت، حداقل تا کنون، آنگونه که شایسته و بایسته است، در نگاه مدیریت کلان استان خراسان رضوی هم مورد توجه قرار نگرفته است. چه دلیل و مدرکی برای این سخن آشکارتر از آنچه تا کنون بر سر این شهر آمده است؟ قصه پرغصه حریم مشهد را که رها کنیم، درصد ناچیز سهم مشهد از بودجه استانی را که نمیشود نادیده گرفت. بعد عمری انتظار، قرار شد ردیف بودجه خاصی برای مشهد در بودجه سالانه کشور دیده شود. از وعده هزار میلیاردی رئیسجمهور برای مشهد و بودجه زیارت که به درستی محقق نشد هم که بگذریم، همین بودجه نیم بند هم همیشه گرفتار هول و ولا مانده است.
ایجاد معاونت زیارت یا همان معاونت هماهنگی امور زائران در استانداری خراسان رضوی، میتوانست اندکی جایگاه مشهد را در نگاه مدیریتی کلان بهبود بخشد،اما به هر دلیلی پس از گذشت مدت طولانی از تصویب جایگاه این معاونت در استانداری خراسان رضوی و ابلاغ آن به استان، تقریباً تا ماههای پایانی دوره خدمت استاندار سابق، نسبت به این مهم بیتوجهی شد و در دوره مدیریت جدید استان هم، اگرچه دیرهنگام، اما بالاخره با انتصاب مدیرکل حوزه استاندار به عنوان سرپرست معاونت همانگی امور زائرین، در روزهای نخست آخرین ماه زمستان، مایههایی از امیدواری را برای دغدغهمداران حوزه زیارت به وجود آورد.
سامان یافتن صحیح امور در معاونت همانگی امور زائرین تا حد زیادی میتواند جایگاه مسئله زائر و زیارت را در مدیریت استانی و کشوری ارتقا دهد، چرا که حد اقل برای مشهد؛ برای مشهدالرضا(ع)، این موضوع امری حیاتی و راهبردی است که نمیشود به آسانی از کنار آن گذشت.
شاید ذکر نمونهای از جایگاه یک کلانشهر مذهبی در مدیریت یک کشور بتواند به توضیح این اهمیت کمک کند. کشور عربستان به خاطر وجود حرمین شریفین در مکه و مدینه، هویتی مذهبی دارد. از این جهت اختلافی میان هویت مشهد و این دو شهر مقدس نیست، نمیگوییم ایران اسلامی به خاطر وجود مقدس امام رضا(ع)، هویت زیارتی شبیه عربستان به خود بگیرد -که اگر بگیرد شایسته آن است-، باید حداقل گستره این قداست را تا مرزهای خراسان بزرگ گسترش داد و اگر توان آن نیست، حد اقل این هویت برای استان خراسان رضوی تثبیت شود.
در عربستان رئیسالحاج، رتبه والایی دارد تا جایی که او را نفر دوم کشور میدانند. حالا در کشور ما که هیچ، در استان ما نگاه مدیریتی به موضوع مهم زائر و زیارت کجا قرار گرفته است؟ میزان توجه مدیران ارشد استان که بسیاری از آنان خود را خادمان امام هشتم(ع) و شیعیان و زائران حضرتش مینامند، به این موضوع تمدنساز و هویتبخش چه اندازه است؟
مدیریت واحد امور زائر و زیارت، اگرچه مطلوب است؛ حداقل باید فکری برای هماهنگی مدیریتی این مهم بشود. اکنون با انتصاب جناب آقای اعلایی به سرپرستی معاونت هماهنگی امور زائرین، و با توجه به سمت دیگر ایشان، یعنی مشاورت عالی استاندار، جای امیدواری است که دیگر مسئولان ارشد استان نیز به صورت واقعی و در مقام اجرا و مدیریت، نقش کلان خادمی مزور و زائر را عهدهدار گردیده و مشهدالرضا را در مرکز توجه خاص مدیریتی کلان استان قرار دهند، تا مگر در ماههای پایانی خدمت دولت دهم، سنت حسنهای پا بگیرد که برای همیشه باقیات صالحات باشد. تشکیل آخرین جلسه شورای راهبردی زیارت و تاکید استاندار محترم بر توجه ویژه به این حوزه مهم امیدواریها در این باره را افزایش دادهاست