
در باب گریه بر سیدالشهدا(ع) و منزلت آن از حضرت رضا (ع) روایت شده است که ایشان فرموده اند:
محرم ماهی بود که مردم در زمان جاهلیت، قتال و جدال را در آن حرام می دانستند؛ اما در این ماه خون ما حلال شد و احترام ما از بین رفت و اهل بیت و زنان ما اسیر شدند، خیمه های ما سوخته شد و اموال ما به غارت رفت و هیچ حرمتی از برای رسول الله (ص) در حق ما لحاظ نشد. روز قتل امام حسین (ع) چشم های ما را مجروح و اشک ما را جاری ساخت و عزیز ما را در کربلا ذلیل گردانید و تا قیامت سختی و بلا را نصیب ما کرد. پس باید گریه کنندگان، بر مثل حسین (ع) بگریند؛ زیرا که گریستن بر او، گناهان بزرگ را محو می سازد.»
در روایتی دیگر «ریّان بن شبیب» می گوید: روز اول محرم به خدمت حضرت رضا (ع)رسیدم و ایشان فرمودند: «ای فرزند شبیب! اگر برای چیزی می گریی برای حسین (ع) گریه کن؛ زیرا که او و هیجده تن از خاندانش را که در زمین نظیری نداشتند کشتند، آسمان و زمین بر قتل او گریستند و چهار هزار فرشته برای یاریش به کربلا آمدند؛ ولی او را مقتول یافتند؛ پس بر سر قبرش پریشان و غبارآلود خواهند بود تا وقتی که قائم آل محمد (ص) ظهور کند و از یاوران آن حضرت (ع) خواهند بود و شعارشان یا لثارات الحسین است.»
«یَا ابنَ شَبیب إن بَکیت عَلی الحُسین (ع) حَتی تصیر دُمَوعک عَلی خدیک غفَر الله لَک کُلِ ذَنب یا ابن شَبیب إن سرک أَن تَکُون مَعنا فِی الدَرَجات العَلی مَن الجَنان فَاحزن لحُزننا وَ افرح لِفَرحنا؛ ای فرزند شبیب! اگر بر حسین بگریی چندان که اشک بر گونه هایت جاری گردد، خدای تعالی تمام گناهانت را می بخشد. ای شبیب! اگر دوست داری در درجات بالای بهشت با ما باشی در اندوه ما محزون و در ایام سرور ما شادمان باش.»
«دعبل خزاعی» نیز این چنین روایت کرده است: «در ایام عاشورا خدمت علی بن موسی (ع) رسیدم دیدم آن حضرت (ع) با اصحاب خویش ملول و محزون نشسته اند. چون امام (ع) مرا دید فرمود: آفرین بر تو! مرحبا به یاری کننده ما با دست و زبان خودش! پس مرا طلبید و نزد خود نشانید و فرمود: ای دعبل! دوست دارم شعری برایم بخوانی که این ایام، زمان حزن ما و شادی دشمنان ما خصوصاً بنی امیه بوده است. «یا دعبل مَن بَکی عَلی مَصائبنا وَ بکی لَما أصابنا مَن أعدائنا حشره الله معنا فِی زُمرتنا؛ ای دعبل! کسی که بر مصائب ما بگرید و برای آنچه که دشمنانمان بر سرمان آوردند، بگریاند، حق تعالی او را در زمره ما محشور گرداند.» و بعد حضرت (ع) برخاست و پرده در میان ما و اهل حرم زد و ایشان من را بین پرده نشانید تا در سوگ جد خویش بگریند. سپس به من فرمود: مرثیه بخوان برای امام حسین (ع) که تو تا زنده ای یار و مدح گوی ما هستی و با این کار ناصر ما باش و در این امر کوتاهی مکن. در این حال، اشک از چشمانم جاری گردید و اشعاری در رثای اباعبدالله (ع) خواندم.»
منابع:
1- شیخ صدوق. امالی: 129- 130.
2- ابن شهرآشوب. مناقب آل ابی طالب، ج3: 238.
3- ابن قولویه. کامل الزیارات، باب 32: 112.
4- محدث قمی. نفس المهموم: 30- 31.
* غلامرضا گلی زواره. سوگواری امام حسین (ع) در عصر معصومین، مبلغان، شماره 147