چکیده: نوشتار حاضر، میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که: »بایسته های مدیریت از نگاه امام رضاعلیه السلام کدامند«؟ از اینرو در ابتدا پس از مفهوم شناسی، شرایط و ویژگیهای مطلوب یک مدیر موفق را از دیدگاه امام رضاعلیه السلام بیان میدارد.
واژگان کلیدی: مدیریت، امام رضاعلیهالسلام امامت و رهبری، سیره، سازماندهی. مقدمه: مفهومشناسی در تعریف اصطلاحی مدیریت، اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد و هر کارشناسی که در این رشته کتابی نوشته، تعریف خاصی را ارائه داده است؛ اما میتوان گفت وجه اشتراک همه تعاریف مدیریت »هنر یا علم اداره یک مجموعه جهت نیل به اهداف سازمانی« است.
همچنین در تعریف اصطلاح مدیریت اسلامی؛ نظرهای گوناگونی وجود دارد که در جمعبندی تعریف عامّ مدیریت در سیستم اسلامی باید گفت: »مدیریت، علم، هنر و فن تعیین هدف، تهیه وسایل و انتخاب افراد مورد نیاز برای نیل به آن هدف در چهارچوب محیط قسطآمیز توحیدی در یک ارگان یا سازمان میباشد.« {P . تونایان فرد، مبانی مدیریت و مدیریت در اسلام، تهران، انتشارات الهام، ۱۳۶۵ ش، ص ۲۴. P} وجه تمایز مدیریت اسلامی با مدیریت در سایر مکاتب ۱. مدیریت اسلامی، مدیریتی منطبق بر اصول و مبانی مکتب اسلام است. ۲. مدیریت اسلامی متکی بر دو پایه و اصل »تعالی و تولید« است. در نظام مبتنی بر مکتب اسلام، تولید تا زمانی ارزش دارد که در خدمت تعالی انسان باشد ولی در مکاتب علمی (کلاسیک و نئوکلاسیک و ...) مدیریت تنها مبتنی بر تولید و افزایش آن است و اگر پیشرفت فکری و تقویت روحیه نیز در کار باشد در جهت کسب مهارت و قدرت برای افزایش تولید است نه در جهت حرکت به سوی کمالات معنوی. نوع نگرش در مدیریت اسلامی بر این اساس است که اگر در اسلام بهائی به دنیا و نعمات الهی و افزایش آنها داده میشود، برای رسیدن به آخرت است؛ چنان که در روایت است: الدُّنْیاَ مَزْرَعةُ الآخِرَهِ {P . مالکی، ورّام بن أبی فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر معروف به مجموعه ورّام، قم، دارالکتب الاسلامیّه، ۱۳۶۸ ش، ج ۱، ص ۱۸۳. P} دنیا گشتگاه آخرت است. و در قرآن آمده است: وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ (عنکبوت: ۶۴) به یقین زندگی حقیقی [در] آخرت است، اگر آگاه باشند. ۳. ارزشهایی که مدیریت اسلامی بر مبنای آنها تعریف میشود، حقیقی است و با تغییر زمان و مکان و شرایط فراموش نمیشود بلکه روشهای مدیریتی، با وفاداری به آن ارزشها، با شرایط جدید تطبیق پیدا میکند. و هر زمان و مکانی و به دیگر تعبیر، لایتغیر است. ۴. مدیریت اسلامی، پایبندی به ارزشها را تنها در چهارچوب سازمانی تعریف نمیکند بلکه مدیر و کارمندان را در تمام شئون زندگی، مسئول میداند؛ چنان که امیرمؤمنانعلیهالسلام والی خویش را به دلیل حضور در مجلس ضیافت خانهای که همسایگانش گرسنه بودند، توبیخ میکند. این توبیخ، نشان میدهد که شأن مدیر{P . سید رضی، نهج البلاغه، قم، مرکز البحوث الاسلامیة، ۱۳۹۵ ق، نامه ۴۵. P} و کارمند در محیط کار و در غیر وقت اداری تغییری نمیکند. در واقع مدیریت اسلامی آمیخته با زندگی است و مسائل فردی مدیر از مسائل سازمانی او قابل جداسازی نیست. در مجموع، از آنجا که مدیریت هر جامعه برخاسته از نظام ارزشی حاکم بر آن جامعه است و اسلام دارای نظام ارزشی عمیق، گسترده و منسجمی است، مدیریت را همانند هر علم دیگر و مدیران را همانند هر کارشناس دیگر تحت تأثیر قرار میدهد و در روشها، دیدگاهها و منشهای عملی آنها تأثیر میگذارد. بالاترین تأثیر اسلام بر اساس وحی و سنّت، تأثیر بر نحوه نگرش انسانها و نظام ارزشی آنهاست و این نظام ارزشی با تغییر زمان و مکان تغییر نمیکند، البته ممکن است شکل کار عوض شود، ولی نظام آن باقی است و از یک الگو تبعیت میکند. ۱. شرایط و ویژگیهای مدیر موفق ۱ -۲. تواناییها هر مدیری نیازمند سه دسته توانایی است که لازم و ملزوم یکدیگرند: توانایی در عرصه تهذیب؛ توانایی در عرصه فن آوری؛ توانایی مدیریّتی. . ویژگیهای معرفتی۲ - ۱. ویژگیهای رفتاری۱ - ۲. تواناییهای تهذیبی در مدیریت اسلامی یعنی مدیریت مبتنی بر اسلام، در وهله اول، به تواناییهای تهذیبی توجه میشود. در قرآن کریم در بیان رسالت پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله وظیفه تزکیه را قبل از تعلیم و آموزش مطرح ساخته است و با اولویت میفرماید: ... یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ... (جمعه: ۲) رسول خداصلی الله وعلیه وآله آیات خدا را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد... علم بدون تزکیه و پروش و اخلاق و در یک کلام تربیت دینی، همیشه مضرّ بوده و جوامع بشری را در سطح خرد و کلان، با مشکل مواجه کرده است. همه مهارتها و ویژگیها و تواناییها مرهون تواناییهای تهذیبی است. بدون توجه به امر تهذیب مدیریت اسلامی به هدف والای خود نمیرسد. تهذیب در فرهنگ قرآنی چنان اهمیت دارد که قرآن کریم در سوره شمس پس از یازده قسم به عظیمترین موجودات هستی، میفرماید: فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا × قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا (الشمس: ۸ و ۹) خداوند، زشتی و پلیدکاری و پرهیزکاری را به انسان الهام کرد، که هر کس، نفس خود را پیراست قطعاً رستگار گردید. در مدیریت اسلامی باید شاکله وجودی مدیر به گونهای باشد و به عبارتی او آن چنان تربیت یافته باشد که بتواند در عرصههای مختلف به سلامت به درآید. در کتاب فقه الرضاعلیهالسلام منسوب به امام رضاعلیهالسلام آمده است که امامعلیهالسلام فرمود: »هر کس میخواهد عزیزترین مردم باشد باید در نهان و آشکار از خدا پروا کند.« این کلام،{P . فقه الرضا، ص ۳۸۱. به نقل محمدرضا شرفی، مهارتهای زندگی در سیره رضوی، آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۸۸ ش، ص ۵۸. P} یادآور فرمایش امیر بیان علی بن ابیطالبعلیهالسلام است: من أصلح سریرته أصلح الله علانیته و من عمل لدینه کفاه الله أمر دنیاه، و من أحسن فیما بینه و بین الله کفاه الله ما بینه و بین الناس. {P . همان. P} کسی که نهان خود را اصلاح کند، خدا آشکار او را نیکو فرماید و کسی که به کار دینش پردازد، خدا کار دنیای او را درست سازد و کسی که میان خود و خدا را به صلاح آورد، خدا میان او و مردم را اصلاح کند. اگر انسان خود را در محضر خدا بداند و از رذائل اخلاقی به فضائل اخلاقی هجرت کند به مقام قرب میرسد و تکتک کارهایش وسیله قرب به حق میگردد، و خدمت به انسانها را در جهت نزدیک شدن به حضرت حق انجام میدهد. کسی که خود را مهذّب نساخته است، نباید خود را در معرض مسئولیت و مدیریتی قرار دهد؛ در غیر این صورت زمینه هلاکت خود را فراهم کرده است؛ چنان که امام صادقعلیهالسلام میفرماید: من أراد الرئاسة هلک. {P . جهاد با نفس، ج ۳، ص ۵۰. P} هر کس اراده و تفکر (چنین) ریاست (و مدیریتی) بکند هلاک میشود. از سویی دیگر، گماشتن چنین افرادی برای اداره امور بخشی از سازمان، صحیح نیست. امام رضاعلیهالسلام درباره مدیران نالایق میفرماید: لم یخنک الأمین و لکن إئتمنت الخائن. {P . تحف العقول، ص ۴۴۲. P} انسان امین به تو خیانت نکرده است بلکه تو به خائن اعتماد کردهای. امام رضاعلیهالسلام در روایتی پنج خصلت را برای کسی که میتوان به او امیدوار بود ذکر میکند: خمس من لم تکن فیه فلاترجوه لشی من الدنیا و الآخرة: من لم تعرف الوثاقة فی أرومته، و الکرم فی طباعه، و الرصانة فی خلقه، و النبل فی نفسه، و المخافة لربّه {P . همان، ص ۴۴۶. P} پنج چیز اگر در کسی نبود در امور دنیا و آخرت از او انتظار کار نیک نداشته باش: اصالت خانوادگی، اخلاق نیکو، پایداری در خلق و خوی، بزرگواری روح و کرامت، و پرهیز و خوف از پروردگار خود. مدیر تربیت یافته است که با تهذیب و تزکیه اخلاق خویش، خود را به پیشوایی و امامت پرهیزگاران میرساند و به تعبیر قرآن »امام المتقین« میگردد. {P . سوره فرقان، آیه ۷۴. P} ۲ - ۲. تواناییهای فناورانه فنآوری به طرحها، اطلاعات، تجهیزات، فنون و فرآیندهای مورد نیاز برای تبدیل دادهها به ستادهها اطلاق میشود و واژه فنآوری در دو جایگاه کاربرد دارد: اول، در فنآوری ماشینی دوم، روحیه خلاقیت در انسان. ۳ - ۲. تواناییهای فرآیندی هر قدر انسان متعهد باشد یا به تعبیری بهتر، اهل تزکیه و تهذیب باشد لیک از تواناییهای فرآیندی؛ یعنی وظائف مدیریتی آگاه نباشد نمیتواند مجموعه نظاممندی را مدیریت کند. از این رو، باید با وظایف منطقی مدیریت آشنا شود و آنها را به کار گیرد. در شماره بعد به »تواناییهایی فرآیندی یا وظایف مدیریت در فرهنگ رضوی« خواهیم پرداخت. ادامه دارد... ۱ - ۱ - ۱. دانش و تخصص: دانش و تخصص مدیر، لازمه مدیریت هر سازمان اجتماعی است و نیز آگاهی کافی نسبت به نوع جامعه مقصد، از الزامات این امر است. اسلام بر این اصل عقلی تأکید دارد و در تعلیمات خود چنین آموزش میدهد: »فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ« (نحل: ۳۴؛ انبیا: ۷) از دانایان بپرسید اگر نمیدانید. امام علی بن موسی الرضاعلیهالسلام گفتههایی را که از روی فخرفروشی، شعارزدگی یا تنها به امید موفقیت در بحث جدلی است و در گوینده آن از علم و عمل خبری نیست، مبغوض خدا میداند و میفرماید: إن اللهَ یَبْغُضُ القیلَ و القالَ و إضاعة المال و کثرة السئوال {P . حرّانی، ابو محمد حسن بن علی بن شعبة، تحف العقول، تصحیح غفّاری، جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۳ ش، ص ۴۴۳. P} به درستی که خداوند قیل و قال (گفتار بی فایده و شعارگونه) و تباهسازی اموال و درخواست بیش از اندازه را دشمن میدارد. ۲ - ۱ - ۱. خردورزی: خردورزی در مدیریت رضوی حاکی از شایستگی مدیر است و کسانی که شایستگی کافی در امر مدیریت ندارند، نابهجاست که بر کرسی مدیریت تکیه بزنند. در سپردن مسئولیّتها تنها داشتن مدرک، ظاهر آراسته، سابقه خانوادگی و ... نمیتواند ملاک صحیحی باشد. به قول حافظ: نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاهداری و آیین سروری داند خدای حکیم در سوره نساء میفرماید: وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً (نساء: ۵) اموالی که خدا قوام زندگی شما را به آن مقرّر داشته به سفیهان ندهید. در فرهنگ رضوی نیز مدیر کم خرد، محروم از تشخیص درست و تخصص لازم، مذّمت شده است. امام رضاعلیهالسلام در نامهای به مأمون نوشته است: ... البرائة ممّن نفی الاخیار ... و آوی الطّرداء اللّعناء ...و استعمل السفهاء ... . {P . شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۲۴، تهران، منشورات الأعلمی، ۱۳۹۰ ق. P} نفرت و بیزاری از افرادی که نیکان را تبعید (و منزوی) کردند ... و آنان را که رسول اکرمصلی الله وعلیه وآله رانده و لعنت کرده بود در کانون اسلامی پناه دادند (و جذب کردند) ... و کم خردان و محرومان از تشخیص صحیح را به کار گماردند، جزء اسلام خالص است... امام رضاعلیهالسلام در این نامه نابسامانیهای اجتماعی و مشکلات نظام اجرایی و اداری را به عللی نسبت میدهد که یکی از آنها روی کارآمدن جاهلان، سادهاندیشان و افراد غیر متخصّص است. ۱ - ۲ - ۱. ساده زیستی: با توجه به اینکه برخی کارمندان از نظر اقتصادی دچار مشکل برههای یا مستمر میشوند یا سطح توقعات آنها با توجّه به نقش اجتماعیشان بالاتر میرود، نحوه زیستن مدیر، التیامبخش درد و اعتدالبخش انتظارشان خواهد بود. همین امر در سطح کلان جامعه بر عهده رهبری و مدیریت ولایی جامعه اسلامی است تا در سطح عمومی جامعه زندگی کند. امام رضاعلیهالسلام میفرمود: اگر زمام حکومت را در دست گیرم غذای سادهتر و کمارزشتری خواهم خورد و لباس خشن و زبر در بر خواهم کرد و پس از آسایش با سختی و مشقّت خواهم زیست. {P . مسند الإمام الرضاعلیهالسلام، ج ۲، ص ۳۶۲. P} ۲ - ۲ - ۱. مراقبت از کارکنان: مدیر، برنامههای خویش را با همکاران و زیردستان به پیش میبرد، زیرا افرادی که در جامعه انسانی و در سازمانها و ادارات و کارخانجات و کارگاهها و ... مشغول کارند در حقیقت کارگزاران و بازوان مدیر محسوب میگردند. در فرهنگ اسلامی مدیران و کارگزاران و هر کسی که زیر مجموعهای را مدیریت میکند باید مراقب کارکنان خویش باشد که مبادا یکی از چرخهها در عرصه مشکلات و گرفتاریها، و به دور از چشم مدیر از کار بیفتد. مدیر، همانطور که توجّه به کار از جهت کیفی و کمّی دارد، باید ملاطفت و مهربانی و توجّه خویش را هم از زیردستانش دریغ نکند. در نتیجه، این ویژگی، گذشته از تشویق آنان به کار، بر کیفیت کار تأثیر میگذارد و روحیه اخلاص و کمالخواهی، دلسوزی و کرامت را در آنها زنده میگرداند. امام رضاعلیهالسلام در سیره عملی خویش به این امر همّت میگماشت. ابراهیم بن عباس میگوید: هیچگاه ندیدم امام ابوالحسن الرضاعلیهالسلام کلمهای به زیان کسی به زبان آورد و نه سخن کسی را پیش از پایان آن قطع کند و نه حاجت کسی را که به ادای آن توان داشت، ردّ کند ... و حتی دربانان و مهتران را بسیار احسان میکرد و صدقات فراوان میداد و این کار را غالباً در شبهای تاریک انجام میداد. {P . عیون أخبار الرضاعلیهالسلام، ج ۲، ص ۱۸۴. P} ۳ - ۲ - ۱. تواضع در برابر محرومان: در جامعهای که روابط ناسالم اقتصادی و اجتماعی حکمفرما باشد اختلاف طبقاتی به وجود خواهد آمد. مدیر جامعه دینی از راههای مختلف باید این فاصلهها را کم کند. یکی از راهها، درک احساس محرومیت و فقر طبقات ضعیف جامعه و تلاش در جهت رفع آن است تا آنان احساس حقارت نکنند و از جامعه دینی عقب نیفتند، بلکه خود را جزء جامعه بدانند و با انگیزه لازم به عنصر فعّال تبدیل شوند. در سطح مدیریت سازمانی نیز باید همین رویه متواضعانه رعایت شود. گوش دادن به سخنان کارکنان با رأفت و فرصت و دقت، عدم ارجاع آنها به دایرههای غیرضروری و مبتلا نکردن آنها به پیچهای اداری، و تلاش در جهت برآورده شدن نیازهای آنها از جمله مواردی است که در برقراری این ارتباط مؤثر است. زمینه این گونه برخورد، وجود صمیمیت بین کارمند و مدیر در عین احترام به شأن مدیریت، و زنده بودن روحیه تواضع در مدیر است. در عصر امام رضاعلیهالسلام حکومت جابرانه عباسیان بر مردم حکومت میکرد که دهها سال مردم را به استثمار کشانده بود. امام رضاعلیهالسلام میکوشید با هم دردیها و رهنمودهای خویش از دردهای محرومان جامعه بکاهد و نیز دیگران را به یاری آنها دعوت کند. امام رضاعلیهالسلام خطاب به فردی به نام اسماعیل فرموده است: ای اسماعیل، آیا در میان آشنایان خود چنین دیدهای که هر گاه کسی جامهای ندارد و دیگری آن را اضافه دارد به او بدهد؟ گفتم: نه. فرمود: آیا اگر کسی پوششی دارد برای دیگری میفرستد تا او نیز پوشش داشته باشد؟ جواب دادم: خیر. آنگاه امامعلیهالسلام (به نشانه ابراز تأسف عمیق) دست بر زانوی خویش زد و فرمود: اینها برادر یکدیگر نیستند. {P . مسند الإمام الرضاعلیهالسلام، ج ۱، ص ۲۹۹؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۸۵. P} عبداللّه بن صلت میگوید: مردی از اهل بلخ گفت: در سفر خراسان با امام بودم. روزی سفره انداختند و غلامان سیاه و غیر آنان را بر سر آن سفره فراخواندند (و همه با هم با امام غذا خوردند) گفتم: ای کاش برای اینها سفرهای جداگانه ترتیب میدادید، فرمود: خاموش باش. خدای همه یکی است مادر یکی، پدر یکی و پاداش هر کسی به کردار او بستگی دارد. {P . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۱ ه’ . ق، ج ۸، ص ۲۳۰. P} معمربن خلاد میگوید: امام رضاعلیهالسلام (قبل از خوردن غذا) به بهترین غذایی که برایش میآوردند، مینگریست و از هر خوراکی مقداری برداشته و در سینی مینهاد؛ سپس دستور میداد آن سینی غذا را برای بینوایان ببرند. {P . همان. P} امام نمیتواند غذایی را میل کند که محرومان از آن نخوردهاند و این بر اساس تعالیم اصولی امامان معصومعلیهمالسلام است که انسانها ارزشی همانند دارند. امام رضاعلیهالسلام میفرمود: عونک للضعیف أفضل من الصدقة. {P . حرانی، ابو محمد حسن بن علی بن شیعة، تحف العقول، تصحیح غفاری، جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۳ ش، ص ۴۴۶. P} کمک تو به ضعیفان تا از حالت ضعف و سستی برخاسته و قوی شوند برتر از کمک مالی و صدقه است. ۱ - ۲ - ۲. فنآوری ماشینی: چنانکه خدای متعال در سوره هود آیه ۳۷ به حضرت نوح ساختن کشتی را میآموزد: »واصنع الفلک بأعیننا« و در سوره سبأ آیه ۱۲ ذوب فلزات را به سلیمان: »وَ أسَلْنا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ.« این دو آیه، اشاره به استفاده بشر از مواهب الهی است. از این نظر فنآوری برای رسیدن مدیر به هدف، ضرورت و نیازی انکارناپذیر و بدیهی است. ۲ - ۲ - ۲. روحیه ایحاد فنآوری در انسان: آیه »إنّی جاعل فی الأرض خلیفة« (بقره: ۳۰) بیانگر آن است که از میان موجودات، تنها انسان دارای قدرت خلّاقیت است. نوآوری، ابتکار، طرحریزی و برنامهریزی مناسب استعدادهایی هستند که باید مدیر برای رسیدن به موفقیت، آنها را پرروش دهد.
منبع:نشریه حصون شماره 26