پس از بیان مفهوم، شرایط و ویژگیهای معرفتی و رفتاری مدیر موفق، تواناییهای یک مدیر از نگاه امام رضا علیهالسلام بیان گردید اکنون در بخش دوم از نوشتار به تواناییهای فرآیندی یا به اصطلاح «وظایف مدیریت» در فرهنگ رضوی میپردازیم
. ۳. تواناییهای فرآیندی یا وظایف مدیریت در فرهنگ رضوی۱ ـ ۳. برنامه ریزی۲ ـ ۳. سازماندهی سازماندهی، یعنی تعیین وظایف، گروهبندی آن و ابلاغ وظایف به افراد و حوزه کاری هر بخش در جهت تصمیمگیری برای عملی کردن برنامهها. مهمترین مسئله در سازماندهی، شناخت، گزینش و به کارگماری است. این امر است که محور اصلی سازماندهی را تشکیل میدهد و سرنوشتساز است به گونهای که اگر شناخت، گزینش و به کارگماری به خوبی صورت گیرد سازمان به خوبی اداره خواهد شد؛ و کمبودهای مربوط به عوامل دیگر، فرعی و جزئی بوده، به راحتی بر طرف میشوند. اینجاست که واژههایی چون «اطاعت از امام»، «سلسله مراتب» و «نظم و انضباط» معنای خود را مییابند.
در سازمان بزرگ امّت اسلامی به ویژگی نظاممندی باید توجه ویژه داشت. امامت، مدیریت کلان جامعه و مایه نظام مسلمانان و استحکام دین است. امام رضا علیهالسلام میفرماید: این امام است که باعث میشود مسلمانان از همه گسسته نشوند و دین اصیل بر جای بماند. شکی نیست که در بحث مدیریت جامعه اسلامی، سلسله مراتب باید حفظ گردد و همه امور به ولّی خدا ختم شود؛ زیرا اگر این ارتباط قطع شود، تمام تصمیمهای مدیر، مشروعیت خود را از دست میدهد. از سویی دیگر، امام رضا علیهالسلام در توجه به نیروی انسانی همّت میگماشت و به ریزترین مسائل اخلاقی در برخورد با آنان توجه داشت. در مقابل همه انسانها، ادب را در بالاترین حد رعایت میکرد. ابراهیم بن عباس در بیانی از سیره عملی امام رضا علیهالسلام چنین میگوید: (او) حتی دربانان و مهتران را بسیار احسان میکرد و صدقات فراوان میداد امام با تذکّراتی به مأمون وی را به رفتار تبعیض آمیزش و ظلمی که به مؤنان در حکومتش روا میشد، توجه میداد. امام رضا علیهالسلام در ملاقات مأمون با وی، بعد از آنکه مأمون بر فتوحات جدید خود در کابل افتخار میکند، موضع میگیرد و میخواهد بگوید سازماندهی ناشیانه تو که برخاسته از مدیریت غاصبانه تو است، باعث شده گروهی در امّت اسلامی فراموش شوند و تو هنوز در فکر کشورگشایی هستی. امام علیهالسلام در این بیان میفرماید: «درباره امت محمد و فرمانروایی که بر ایشان داری از خدا بترس، زیرا کارهای آنان را تباه کردهای و کار را به دست کسانی سپردهای که به غیر خداوند بلند مرتبه داوری میکنند و خود در این سرزمین ماندگار شده ... بر مهاجر و انصار با نبود تو ستم میرود ... روزگار بر مظلومان به سختی میگذرد و آنان برای زندگی به هزینهای دسترسی ندارند و کسی را نمییابند که نزد او از اوضاعی که دارند، شکایت کنند.» و نیز امام رضا علیهالسلام در جواب نامه محمدبن سنان، با تأکید بر رسیدگی به بلادیدگان و گرفتاران و بیماران میفرماید: خداوند توانمندان [و کسانی را که امکانات، قدرت و شرایطی در اختیار دارند] را مکلّف کرده است، تا امور زندگی زمینگیران و از کار افتادگان و بلادیدگان را سامان دهند. ... ۳ ـ ۳. رهبری و هدایت۴ ـ ۳. کنترل و نظارت یکی از وظایف مدیر، کنترل و نظارت بر فعالیتها برای اصلاح فعالیت اعضاست. امام رضا علیهالسلام به عنوان مدیر والای اسلامی، رفتار انسانها را رصد میکند و به آنان برای اصلاح رفتارشان یاری میرساند. زکریّا بن آدم از یاران امام رضا علیهالسلام میگوید از امام پرسیدم: مردی از اهل ذمه (غیر مسلمان ساکن در سرزمینهای اسلامی) که به فقر و گرسنگی مبتلا شده فرزندش را آورده و گفته است: فرزند مال تو؛ او را خوراک بده و او برده تو باشد. امام علیهالسلام فرمود: [انسان] آزاد خریده و فروخته نمیشود. این کار شایسته تو نیست و از ذمّیان نیز روا نخواهد بود. منطق آن حضرت نیز همانند جّدش امیرمؤنان علیهالسلام است که میفرمود: مردم یا برادر دینی تو هستند و یا همسان تو در آفرینش. عبدالله بن صلت میگوید: نامهای از نیشابور به این مضمون به مأمون رسید: مردی مجوسی در لحظات آخر زندگی وصیت کرده است اموال زیادی از داراییاش را میان بینوایان تقسیم کنند قاضی نیشابور آن اموال را میان مسلمانان تقسیم کرده است. مأمون خطاب به امام رضا علیهالسلام گفت: سرورم! در این باره چه میفرمایید؟ امام علیهالسلام فرمود: مجوسیان به بینوایان مسلمان چیزی نمیدهند؛ نامهای به آن قاضی بنویس تا همان مقدار از مالیاتهای مسلمانان را بردارد و به بینوایان مجوسی بدهد. الف . راهبرد امام رضا علیهالسلام در برابر هارون امام رضا علیهالسلام در برابر حکومتی قرار گرفته بود که با سوء استفاده از موقعیت ویژه اهل بیت و با شعار «خشنودی آل محمد صلیاللهعلیهوآله » سرکار آمده بود، ولی پس از استحکام پایههای خویش روی بنیامیّه را سفید کرده و توحّش، شکمبارگی و عیّاشی و فساد را به اوج خود رساند. هارون الرشید عباسی با کشتار بیمهابا و گرفتن مالیاتهای کلان، استبداد و خونآشامی را به نهایت رساند. هارون، امام کاظم علیهالسلامرا با دسیسه به شهادت رساند و همین ستم و درندگی موجب بیاعتمادی مردم به دستگاه حاکم شد. مأمون خود میگوید: [شما عبّاسیان] ... چگونه ممکن است عزت پیشه کنید؟! کسی که هدفش شکم و شهوت است و برای رسیدن به شهوت خویش از قتل هزار پیامبر مرسل یا فرشته مقرب باکی ندارد [هرگز به عزت نمیرسد!]. بنابراین، از طرفی تزلزل سیاسی عباسیان و از طرفی محبوبیت امامان شیعه علیهمالسلام و علویان در نزد مردم و همچنین راهبرد امام در برابر ظالمان بیپروا مبنی بر مبارزه منفی، باعث شد هارون با امام رضا علیهالسلاممدارا کند و امام نیز از این موقعیت به بهترین شیوه سود جست و با توجه به مقام علمی خویش همچون جدش امام باقر علیهالسلام و امام کاظم علیهالسلامبه تربیت نفوس و تعلیم آنان و کادرسازی در سراسر عالم اسلام همّت گماشت. امام در مقابل تهاجم فرهنگی یونان و هند به مفاهیم درست دین از جمله توحید و یکتاپرستی، امامت و ویژگیهای امام حق پرداخت. راهبرد حفظ پایههای دین اصیل و مبارزه منفی با دستگاه ظلم راهبرد تبلیغی آن حضرت علیهالسلام بود. اقامه مراسم عزاداری بر سیّد مظلومان حسین بن علی علیهماالسلام ، رفتن به زیارت آن امام مظلوم و ذکر فضایل یاران ظلمستیز و مظلوم اهل بیت علیهمالسلاممثل اباذر و مقداد، از برنامههای امام رضا علیهالسلام در عصر قبل از هجرت است. ب . برنامه امام بعد از هجرت به مرو مأمون بعد از آنکه به حکومت دست یافت، با توجه به تهدیدات بالا و موقعیّت متزلزل سیاسی خویش و از طرفی شورش علویان و مخالفت بنی عباس و نارضایتی اعراب، طرحی نو در انداخت. او به تدبیری دست زد تا هم این اهداف را عملیّاتی کند و هم رهبر جامعه معنوی و شخصیت محبوب آن عصر، یعنی امام رضا علیهالسلام را خلع سلاح کند. از این رو نامهای به امام نوشت و او را به خراسان دعوت کرد. امام به دلایل مختلف از رفتن سرباز زد، ولی مأمون به نامهنگاری و دعوت خویش ادامه داد، تا نهایت مأمون فرستاده مخصوص خود را با اختیارات تام نزد امام فرستاد و با تهدید امام را به مرو آورد و در آنجا پیشنهاد خلافت به امام را مطرح کرد. ج. راهبرد امام رضا علیهالسلام در برابر مأمون۱ ـ ۳ ـ ۳. خودآگاهی لازمه مدیریت زمانی دین در حیات بشر کارآمد است که آموزههای آن در عرصههای گوناگون به روشنی بیان شده باشد. مدیریت دینی، از مهارت ارتباط با خویشتن آغاز میگردد؛ به این علت که ارتباط صحیح با خویشتن (درون فردی) بر ارتباط با دیگران (بین فردی) تأثیر مثبت میگذارد. وقتی آدمی به قابلیتها و کاستیهای خویش آگاه میشود و به رابطه معقول و منطقی با خود دست مییابد، انتظاراتی متناسب با امکانات خود خواهد یافت که در برآوردن آن موفق به برقراری ارتباط انسانی مطلوب با دیگران خواهد شد. امام کاظم علیهالسلام میفرماید: آن کس که هر روز به حسابش رسیدگی نکند و بد و خوب خود را نشناسد، از ما نیست. بدیهی است این خودآگاهی زمینه رفع بدیها و رشد نیکیها و استعداد افراد میشود و در نتیجه، فرد خودآگاه میتواند برای بالندگی و اعتلای ارتباط با زیر مجموعه بکوشد. ۲ ـ ۳ ـ ۳. خداگرایی، زمینهساز ارتباط مطلوب در برخی روایات ارتباط با دیگران پیوسته با ارتباط با خدا دانسته شده است. امیرمؤنان علیهالسلاممیفرماید: آن کس که درونش را اصلاح کند، خداوند ظاهرش را اصلاح میکند و هر کس برای دینش کار کند، خداوند امور دنیایش را کفایت میکند و آن کس که میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند بین او و مردم را اصلاح خواهد کرد. امام رضا علیهالسلام نیز به این امر مهم، توجه خاصی دارد. آن حضرت علیهالسلام میفرماید: هر که از خوبی مردم تشکرّ نکند، از خداوند متعال تشکّر نکرده است. و نیز میفرماید: فروتنی [در روابط انسانی] آن است که آن چه را دوستداری مردم به تو بدهند به آنان بدهی. ۳ ـ ۳ ـ ۳. انواع مهارتها در ارتباط۱ ـ ۱ ـ ۳. اندیشهورزی و تفکّر فکر و فرآیند تفکّر را چنین تعریف کردهاند: «فکر، حرکت ذهن بین معلوم و مجهول است.» باید دانست از چند جهت اندیشهورزی از وظایف مدیر و از ابزار مدیریت به حساب میآید: تفکّر در برنامهریزی، اندیشه در اهداف، فکر در نیازها و سنجش آنها و اندیشهورزی در شرایط موجود و ارزیابی و پیشبینی شرایط پس از این. در کلام وحی و قرآن کریم به تفکّر ترغیب زیادی شده و در کلام معصومین بر این امر تأکید گردیده است. اولیای خدا به تفکّر بیشتر اهمیّت میدادند و اکثر عبادات آنها به تفکّر ختم میشد؛ چنان که در مورد اباذر گفته شده است. «اکثر عبادة أبیذر التفکر.» امام رضا علیهالسلام به یاران خویش شیوه اندیشهورزی را آموزش میداد: روزی یونس بن عبدالرحمان از دوستداران امام رضا غمگین و گریان نزد امام علیهالسلام آمد. عدّهای به او نسبت ناروا داده بودند که به شدت متأثّر شده بود. عرض کرد: یابن رسول الله، فدایت گردم با چنین افرادی معاشرت داشتم، در حالی که نمیدانستم به من چنین نسبتهایی میدهند. [و مرا به عقاید نادرست متّهم میکنند] امام رضا علیهالسلام با مهربانی به وی فرمود: «ای یونس، بکوش همیشه با مردم به اندازه معرفت آنان سخن بگویی و معارف الهی را بیان تمایی. از بیان مسائلی که درک نمیکنند خودداری کن. ای یونس، هنگامی که تو دّر گرانبهایی را در دست داری، اگر مردم بگویند که سنگ یا کلوخی در دست تو است، یا آن که سنگی در دست تو باشد و مردم بگویند که درّ گرانبهایی در دست داری، چنین گفتاری چه تأثیری در اعتقادات و افکار تو خواهد گذاشت؟ آیا از چنین افکار و گفتار مردم سود و زیان میبینی؟» این جا امام رضا علیهالسلام شیوه تفکر و اندیشهورزی را به این گونه آموزش میدهد که باید ابتدا سخنان را شنید آنگاه با تجزیه و تحلیل اطلاعات و مطابقت آنها با معیارهای درست و با استقلال کامل، سره از ناسره را بازشناخت. ۲ ـ ۱ ـ ۳. مشورت اسلام به مشورت به عنوان دستوری فراگیر در زندگی سفارش کرده است؛ دستوری برای همه به خصوص مدیران و حاکمان. قرآن کریم از حاکمان خواسته است تا در مسائل به شور بپردازند: «وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ» (آل عمران: ۱۵۹) و امت نیز به وظیفه مشورت اقدام کنند: «وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ» (شوری: ۳۸) امیرمؤنان علیهالسلاماهل مشورت را شریکان در عقل و فکر دیگران میداند. با عنایت به مطالب بالا، یکی از پیش شرطهای موفقیّت در اداره جامعه، مشورت مدیران با دیگران، از جمله افراد زیر مجموعه است. مدیران باید مشاوران رسمی و غیر رسمی در کار خویش داشته باشند تا از منظر آنان به موضوعات نگاه کنند. برنامهها، تصمیمها و راهکارها را از دید آنان نیز بنگرند و در حقیقت از اندیشه آنان بهره ببرند تا با رسیدن به نظری درست از شکستهای تلخ جلوگیری کنند و با موفقیّت قرین گردند. از امام رضا علیهالسلام نقل شده است که گروهی خدمت آن حضرت رسیدند و ایشان یادی از پدر بزرگوارشان [امام کاظم علیهالسلام ] کرد و فرمود: با اینکه عقل وی بر همه مردم برتری داشت و هیچ عقلی با او برابری نمیکرد با این حال در بسیاری از وقتها با یکی از غلامان سیاه پوست خود مشورت میکرد. به آن حضرت گفته شد: آیا با چنین کسی مشورت میکنی؟ در پاسخ فرمود: چه بسا خدای تبارک و تعالی مشکل را با زبان چنین شخصی برطرف نماید. آن حضرت بسیاری از اوقات درباره مزرعه یا باغ نظر میخواست و به سخن آنها عمل میکرد. معمر بن خلاد میگوید: یکی از غلامان امام رضا علیهالسلام به نام «سحر» در گذشت. امام فرمود: فرد با فضیلت وامانتداری را به من معرفّی کن. گفتم: من کسی را به شما معرفی کنم؟ امام فرمود: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با یارانش مشورت میکرد آن گاه درباره آن چه میخواست تصمیم میگرفت. ۳ ـ ۱ ـ ۳. تصمیمگیری از مراحل حسّاس و دشوار مدیریت، تصمیمگیری است، زیرا هر نوع تصمیمگیری، نتایج ومسئولیتهایی را به همراه دارد که بر زندگی آدمی و حیات جامعه مورد نظر تأثیر میگذارد؛ نظیر تصمیمگیری در پذیرش مسئولیت، انتخاب همکاران، بودجهبندی و تصمیم به هنگام بحرانها و حوادث. درک اهمیت این مهارت بر دقت و حساسیت در تصمیمگیری میافزاید و از خطاها میکاهد. در این جا تذکر این نکته بایسته است که در تصمیمگیری و برنامهریزیها نباید آرمانگرایانه اندیشید بلکه باید بر اساس وضع موجود و اهداف مورد نظر، برنامه را تنظیم کرده تصمیم مقتضی را گرفت، آرمانگرایی متضمّن واقعنگری نیست، ولی تعیین هدف معطوف به واقعیّت است؛ واقعنگری به تصمیمگیری صحیح و معقول انسان کمک میکند و توجّه به آرزوها و آمال بدون توجه به واقعیّت، انسان را از هدف دور میکند و باعث ناکامی میگردد. وقتی که پذیرش ولایتعهدی به امام رضا علیهالسلام پیشنهاد شد، بهطور طبیعی و با توجه به آرمان بلند امام، توقّع پذیرش از امام نبود. از این جهت برخی از خواصّ به امام اعتراض کردند، ولی امام در شرایط ویژهای قرار گرفته بود که باید تصمیم مقتضی را میگرفت چون سه راه در پیشرو داشت: اول ـ کشته شدن به دست مأمون، که در این صورت با شهادت خود و دوستداران و رهروان او، فرصت عظیم ترویج اسلام اصیل با نفوذ در هئیت حاکمه از دست میرفت. دوم ـ پذیرش بیقید و شرط ولایتعهدی، که در این فرض مأمون به خواسته خویش میرسید و امام را در اعمال خویش شریک جلوه میداد. سوم ـ پذیرش مشروط ولایتعهدی، که در این صورت هم اعمال نادرست حکومت از چشم امام دیده نمیشد و هم امکانی برای تبلیغ و ترویج آزادانه تشیع و رفع شبهات در ضمن نشستهای علمی و مناظرات و در بین عالمان و نخبگان به وجود میآمد. ازاینرو امام با واقعبینی و سنجیدن گزینههای موجود، ولایتعهدی را به گونهای مشروط پذیرفت. الف. مهارت مردمداری اگر انسان خود را مخلوقی مانند مخلوقات دیگر در آفرینش تلقّی کند و رسالت خویش را خدمت رسانی بداند در عمل قادر به برقراری ارتباط خواهد بود. چنان که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهمیفرمود: «مردم همگی عیال و کسان خدایند و محبوبتر از همه پیش خداوند کسی است که برای کسان خدا سودمندتر باشد.» یکی از یاران امام رضا علیهالسلام میگوید: ... هرگز نیازمندی را که میتوانست نیازش را برآورده سازد، رّد نمیکرد. یکی دیگر از یاران امام رضا علیهالسلام میگوید: ... لباس او در خانه درشت و خشن بود، اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت میکرد خود را میآراست و لباسهای متعارف میپوشید ... شبی امام میهمان داشت در میان صحبت، چراغ ایرادی پیدا کرد. میهمان خواست تا چراغ را درست کند، امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود: ما میهمانان خود را به کار نمیگیریم. ب. مهارت گوش دادن از مهارتهای مهم در حوزه ارتباطات اجتماعی گوش دادن فعال و یا هنر خوب شنیدن است. یک مدیر اسلامی هم باید از این مهارت برخوردار باشد. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به قدری در توجه به امّت خویش و شنیدن حرفهای آنان اهمیت قائل بود که خدای متعال درآیه ۶۱ سوره توبه میفرماید: و یقولون هو أذن قل أذن خیر لکم. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنیدن حرفهای برادران دینی را از جوانمردی شمره شده است. این امر در سیره عملی امام رضا علیهالسلام نیز مورد اهتمام بوده است به گونهای که هیچ گاه دیده نشده آن حضرت در سخن گفتن بر کسی جفا ورزد و سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. ج. مهارت همدلی یکی از لوازم هدایت و ایجاد انگیزه در افراد زیر مجموعه، مهارتهای ارتباطی به خصوص مهارت همدلی است که باید مدیر از آن برخوردار باشد. همدلی، یعنی خود را در موقعیت شخص دیگری قرار دادن، احساسات او را درک کردن، در احساسات او مشارکت جستن. زمانی که در سازمانی فردی در شرایطی روحی و روانی دشواری قرار میگیرد، نیازمند یاری دیگران است تا به نقطه تعادل و وضعیت مناسب بازگردد. همدلی یک از مهارتهای اثرگذاری است که یاریگر مدیر در چنین شرایطی است. یونس بن عبدالرحمان ناراحت از رفتار و گفتار نادرست اطرافیان به امام رضا علیهالسلام گلایه برد، امام رضا فرمود: ای یونس، غمگین مباش بگذار مردم هر چه میخواهند بگویند، این گونه مسائل وصحبتها اهمیّتی ندارد. زمانی که امام از تو راضی و خشنود باشد، جای هیچ نگرانی و ناراحتی نیست. یسع بن حمزه ـ که در برخی مجالس امام رضا علیهالسلام حضور مییافت ـ از شخصی خراسانی حکایت میکند که وارد مجلس حضرت شد و گفت: در راه سفر، پول و آذوقهاش را از دست داده است و از ایشان درخواست کمک کرد. حضرت به گونهای به وی تفقد فرمود و مایحتاج سفرش را داد که چشم در چشم هم قرار نگرفتند تا مبادا آن شخص احساس ذلّت و خواری کند.
منبع:نشریه حصون شماره27