اگر امامت را به الگوی تفسیری نبوت و هدایت تکوینی و شریعتی دین براساس زمان و مکان، تعریف کنیم بخوبی نقش تاریخی و جغرافیایی ائمه شیعه(ع) را در تاریخ درک میکنیم. گستره تاریخ ائمه شیعه به گونه ظاهری آنان دویست سال ما باشد و گستره جغرافیایی آنها(پراکندگی قبور مطهر آنها) با توجه به گستره حمل و نقل آنها به خاورمیانه میرسد ربع مسکونی جهان آن روز بوده است.
فهم زمان و مکان ائمه شیعه، فهم فرهنگ آثار آنها را در پی خواهدداشت، چرا که زمان و مکانی که فضا را تشکیل میدهند رکنهای فرهنگی را تشکیل میدهند و فضا یا مکان یا زمان فرهنگ را میسازند و فرهنگ آن را ترسیم میکنند و برای شناخت فرهنگ، به علم شناخت زمان یعنی تاریخ و شناخت مکان یعنی جغرافیا، دست یازیده شود پس مطالعه تاریخ و جغرافیای ائمه شیعه به شناخت فرهنگی آنها منجر میشود.
فرهنگ، دانش نرمافزار زندگی است. بدون فرهنگ، زندگی امکانپذیر نیست چون برای شناخت اطراف خود و چگونگی تعامل با جهان و انسانهای دیگر احتیاج به شناخت آنها داریم که اولین قدم شناخت آنها، نهادن اسم بر اشیا است و اسمها اولین قدمهای تشکیل زبان و عناصر بنیادین آن میباشد و زبان که قلب فرهنگ میباشد، پس بدون زبان، فرهنگ وجود ندارد و زمانی که زبان نباشد زندگی نیز امکانپذیر نیست، پس شناخت فرهنگی ائمه شیعه نیز به معنای شناخت زندگی شیعه است.
زندگی پویاست. در زندگی سکون معنا ندارد چون ذات زندگی پویایی است و مرگ مساوی با سکون و عدم است. به همین دلیل فرهنگ که نرمافزار پویائی است نیز پویاست و این پویائی را از ارتباطات بدست میآید به عبارت دیگر هر فرهنگی که پویاتر باشد یعنی دارای ارتباطات زیادتری میباشد و هر فرهنگی که دارای ارتباطات بیشتر میباشد دارای پویائی بیشتری خواهد بود.پس ساختار پویائی زندگی و فرهنگ را ارتباطات تشکیل میدهد و ساختار ارتباطی شیعه یعنی یعنی ساختار زندگی شیعه درگذر مکان و زمان.
از طرف دیگر امامان، ساختار زندگی شیعه را در گذر زمان و مکان ترسیم کردهاند پس در واقع ساختار ارتباطی شیعه را ترسیم کردهاند پس میتوان گفت هر امامی دارای یک نوع ساختار ارتباطی بوده است تا بتواند رسالت دنیایی خود را انجامدهد. امام رضا(ع) نیز برههای از تاریخ و جغرافیای شیعه را ترسیم کرده است و فهم آن نیز از مهمترین قدمهای اصلی شیعه شناسی است که زندگی خاص شیعه در آن مقطع زمانی و مکانی ترسیم کرده است که اگر ما این ساختار جغرافیایی و تاریخی را بدست آوریم ما توانیم ساختار ارتباطی امام رضا را ترسیم کنیم، ساختاری، که از یک طرف آرمانی است چون توسط امام ترسیم شده است و از یک طرف دیگر واقعیت است چون در تاریخ و جغرافیا رخ داده است.
جغرافیا و تاریخ ارتباطی که امام رضا(ع) ترسیم کردهاند شامل مدینه تا طوس میباشد که میتوان با ترسیم این ساختار به ساختار ارتباطی آرمانشهر رضوی نایل آمد.
پس میتوان ساختار این نوشتار را اینگونه طراحی کرد:
1. ساختار ارتباطی مدینه امام رضا(ع)
2. ساختار ارتباطی مسیر مدینه به طوس
3. ساختار ارتباطی طوس قبل از ولیعهدی
4. ساختار ارتباطی طوس بعد از ولیعهدی
5. الگویی برای ساختار ارتباطی آرمانشهر رضوی
1ـ ساختار ارتباطی مدینه امام رضا
آنچه در مبنای اول بعنوان یک فرضیه میتوان بیان کرد این است که ارتباطات مدینهای امام رضا(ع) براساس ارتباطات بین فردی می باشد.
اول: معرفی امامت خود در مدینه به افراد
قال علیبن بابویه: «انت صاحب هذا الامر قال ای والله علی انس و الجن.» (1)
اول ارتباط نوشتاری بوده است و میان فردی و درباره اثبات امامت خود میباشد که اولین قدم ارتباطی میباشد به اعتقاد برمیگردد. که اگر این اولین قدم ارتباطی برداشته نشود هرگز نخواهد توانست به قدمهای ارتباطی بعدی تامل آمد. و این در زمانی است که واقفیه بر ادامه امامت امام موسیبن جعفر ایستادهاند و امام رضا(ع) را به امامت قبول نمیکنند و پس با تکرارهای امامت خود در ارتباط میان فردی سعی در اثبات امامت خود میکند. ولی برای اینکه ارتباطات میان فردی خود را از این باب اثبات کند به معجزات تکیه میکند مثل نطق کودک و نوزاد (2). یا خبر از گذشته (3) و یا معجزه از امام که به نود و چهار عدد رسیده است (4).
معجزههای حضرت امام رضا(ع) نیز دارای قابلیت تحلیل ارتباطی است چون معجزهها نیز خود دارای زمانیت و مکانیت میباشد یعنی تابع فرهنگ و نوع زندگی در زمان و مکان میباشد. پس تحلیل زمانی و مکانی، آنها نیز میتواند ما را به ساختار ارتباطی نزدیک کند اینکه این معجزات درباره تکوینات میباشد یا وضعیات و اعتبارات و یا مقدار اینگونه معجزات ولی آنچه مشترک در این بین است که معجزات امام علیبن موسی الرضا(ع) از باب ارتباطات میان فردی برای اثبات امامت خود میباشد که برای بسیاری ایقان و رفع شبهه و شک است که میتوان الگویی برای دوره تاریخی میباشد چرا که اعتقادات با ارتباطات میانفردی تقویت میشود و باب افزایش معنویت و رفع شبهه با ارتباطات جمعی نمیشود چرا که ارتباطات جمعی خود شبهه زاست چون سطح بحث برای فهم عموم، نازل میشود و این ارتباطات برای قشر نخبه شبههزایی میکند. و الگویی که برای ارتباطات در دوره غیر حکومتی ارائه میدهد ارتباطات بین فردی است یعنی زمانی که وسایل ارتباطات جمعی که دردست حکومتمداران و قدرتمندان است و در دست امام نیست بهترین ارتباطات معنوی و میان فردی است. چنانچه در زمان زینالعابدین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق رخ داد.
2ـ ساختار ارتباطی مدینه به طوس
امام در سفر از مدینه به شهرهای اصلی که در محل واقع شده است و دارای شیعیان یا انسانهای با فضل بودند فرصت ارتباطی خود را از دست نمیداد و سعی در حجت و اثبات امامت خود و اهل بیت پیامبر میکرد مثلا آنچه در شهر بصره و یا کوفه رخ داده است چرا که این دو شهر از دانشمندان و شیعیان پر بوده است: ساختار ارتباطی امام در این شهرها ساختار ارتباطی گروهی بوده است و سعی داشته است که ارتباطات درون گروهی و بین گروهی را برای اثبات این امر ایجاد کننند. چون با اثبات امامت در حوزه ارتباطات بین فردی در مدینه، حال میتوان ارتباطات درون گروهی و بین گروهی را شکل داد و گستره امامت اهل بیت را تبیین و تشریح کرد پس در بصره تشکیل مجلس داد و سعی کرد که این مجلس از مسیحیان مثل چاثلیق و زیدیه و معتزله یهودیان(راس جالوت) پر کرد و هدف خود را، ارائه علامات امامت اهل بیت قرار داد (5).
امام(ع) ساختار ارتباطی خود را براساس زبانهای مختلف قرار داد و گفت من بر زبانهای رومی و هندی و فارسی و ترکی صحبت میکنم که زبانهای حاکم بر فرهنگهای غنی آن دوره در آسیا و خاورمیانه بوده است و از آنان خواست که با همان زبان صحبت کنند و امام با همان زبان جواب دهد و آنگونه با فصاحت تمام در آن زبان سخن گفت که همه به تعجب افتادند به عبارت دیگر ساختار ارتباطی امام(ع) براساس ارتباطات گروهی نخبگان گذاشت ولی فرآیند ارتباطی خود را براساس ارتباطات میان فرهنگی گذاشت و سپس با استفاده از زبان که قلب فرهنگ است به عنصر آیه فرهنگی که بنیادی است یعنی دین حمله برد که بنیادیترین سیاستگذاری در ارتباطات میان فرهنگی است. به عبارت دیگر اگر امام رضا(ع) از زبان حاکم بر آن دین استفاده نمیکرد نمیتوانست دقیق ارتباطات میان فرهنگی خود را در ارتباطات گروهی اجرا کند چرا که زبان و دین زمانی که با هم ترکیب میشوند تشکیل هدایت میدهند و برای وارد شدن به هویت متمرکز و انسجام یافته و سفت شده بایستی به زبان مقصد تسلط یافت آن هم زبان گفتاری که عمق ارتباطی یک هویت و فرهنگ را شکل میدهد امری که به گونهی دقیق در این ارتباطات گروهی میان فرهنگی رخ داد (6). و بعد تکنیک ارتباطی خود را باجدل شروع کرد و از کتب خود آنها بر علیه آن استدلال کرد و بصره که شهری است که در چهارراه شمال، جنوب، غرب و شرق واقع شده است و دارای اقوام مختلف بوده است، این نوع تکنیک ارتباطی می تواند بجای خشونت، که ممکن است در مناظره بوجود آید (اگر فقط از تکنیک برهان برای اثبات امامت استفاده شود) و ارتباطات میان فرهنگی منجر به شکست شود. ولی اگر از تکنیک مناظره استفاده شود و دلیل از طرف خود مقابل باشد، نمیتوان به سادگی از ارتباط فرارکرد. چون بایستی از خود تورات و انجیل فرار کنند که مبدا اعتقادی خودشان است، استفاده از مفاهیم مشترک دو مذهب برای غلبه بیشتر در ارتباطات است، مثل مقدس بودن عیسی در میان شیعه و مسیحی (7). و در کوفه چون علما بیشتر از بصره بودند و از شیعه در آن شهر بسیار بودند پس از واسطه ارتباطی خود خواست که متکلمین و علما را جمع کند و در محضر شیعه امامت اهل بیت را اثبات کند تا ایمان شیعیان نیز افزوده شود ولی نکته اصلی این است که در اینجا امام(ع) استدلال می کند که امامت بر کسی نمیرسد مگر آنکه به همه زبانها و دینهای قبل از خود مسلط باشد (8). پس الگوی ارتباطی امام رضا(ع) تا حدودی روشن میشود ولی در جایی دیگر حجیت حجت و امام را به رساندن پیام به زبان خودشان برای مردم آن زبان میداند (ما کان الله لیتخذ حجه علی قوم و هو لایوف لغاتهم او ما بلغک قول امیرالمومنین اوتینا فصل الخطاب فهل فصل الخطاب الامعرفه اللغات) (9) آنچه در نیشابور رخ داد یک فرآیند ارتباطی دیگر بود شهر نیشابور یکی از شهرهای مرتبط با هندوستان و افغانستان و... چون یک شهر در راههای معرفتی حیاتی آنروز بود متفکران بزرگی در آن بوجود میآمدند. پس آشنا به مذاهب و مکاتب بودند به همین دلیل یرخورد امام با اهالی این شهر و فرآیند ارتباطی آن را بسیار دقیق تشکیل داد. و آن آوردن توحید و ولایت با هم بود که هم ناظر بر اصل وحدت و هم ولایت و معرفت مترتب بر آن بود پس هم عرفان عظیم در توحید مطرح میشود و هم امامت( لاالهالاالله حصنی فمن دخل حصنی امن به عذابی فلما مرت الراحه نادانا: بشروطها و انا من شروطها.) (10) امام چهره خودش را اول نشان نداد و خود را در همان محفظه بالای قاطر خود نگه داشته بود آنگاه که راویان خواستند (با گریه و صدای بلند) که خودش را نشان دهد پارچهای را از روی محمل برداشتند که ظاهرا مردم بیشتر گریه کردند به گونهای مجبور شدند که از مردم بخواهند که گریه نکنند و بجای نشان دادن عواطف، به حدیث سلسلهالذهب گوش کنند و آنگاه بود که حدیث مشهور بیان شد. سپس از این جهت که در این شهر راویان روایت نبوی زیاد بودند و این راویان به دنبال نقل بیشتر روایت از پیامبر بودند، پس این روایت، که سلسلههای آن همه از طلا بودند، یعنی ائمه شیعه(ع)، روایت توحیدی بود و از طرف آن، خود امام رضا، شرط این توصیه هستند یعنی بدون امامت، توحید وجود نخواهد داشت پس این ارتباط یک ارتباط دقیق و یا توجه به بستر تاریخی، جغرافیایی صورت گرفته است و از ایضاح بعد از ایهام استفاده شده است.
3 ـ ساختار ارتباطی طوس قبل از ولیعهدی
در این دوره مثل مدینه میباشد یعنی ساختار ارتباطی با توجه وضعیت، بین فردی میباشد رشد معنویت و دادن خبر از آینده و این را با دادن اخبار از آینده و دعا و معجزات محدود میباشد. با این ارتباطات میان فردی میتواند بر ارتباطات میان جمعی تاثیر بگذارد ارتباطات جمعی در دست دولت و قدرت و حکومت بود و آنها به سوی جهتی خاص ارتباطات سوق داده باشد و آن عدم تغایر حکومت بنیعباس و اهل بیت پیامبر(ص) و سعی در اوج گرفتن این وضعیت در بین مردم و در جهت باطل کردن این ارتباطات جمعی، ارتباطات فردی است که میتواند وضعیت را روشن کند (11).
4 ـ ساختار ارتباطی بعد از ولیعهدی
بعد از دوره است که امام سیاست دوگانه در نظر میگیرد. یکی از راه ولیعهدی به تبلیغ شیعه و امامت بپردازد و هم از حکومت ظلمه دوری کند از سلطان بودن خود برای ارتباطات جمعی استفاده میکند که ترویج شیعه و امامت است (12). از ارتباطات درون فردی برای حکومت استفاده میکند.
تبدیل لباس از مشکی که رنگ رسمی لباس عباسیان بود به رنگ سبز مربوط به ائمه اطهار است و ضرب سکه به نام حضرت و ترویج شیعه با اشعار شعرا و صله دادن به آنها و نماز عید مشهور از ارتباطات جمعی حضرت رضا(ع) بود (13).
5 ـ الگوی ارتباطی حضرت رضا(ع)
پس میتوان گفت امام رضا(ع) از ارتباطات درون فردی بعنوان امام معصوم استفاده میکرد و با استفاده از ودایع امامت به ارتباطات بین فردی افراد را پرورش میدادند. چون فقط ارتباطات میان فردی میتواند به تربیت عمیق افراد انجامد ولی لحظهای که به قدرت نیز دست یازیده میشود بایستی از ارتباطات جمعی نیز بهره جست ولی نبایستی ارتباطات جمعی را جایگزین ارتباطات بین فردی کرد چون تاثیر تربیتی ندارد.
_____________________
(1) بحار الانوار 49/106
(2) ثاقب الناقب ص 434 نقل قول از عوالم العلوم ج 22 ص 64
(3) بحارالانوار ج 49 ص 45
(4) بحارالانوار ج 49 از ص 29 تا ص 72 .عوالم ص 158- 65
(5) بحارالانوار ص 74 ج 49
(6) همان ص 75
(7) همان ص 78
(8) همان ص 81
(9) همان ص 87
(10) امالی الصدوق 195/8 به نقل قول از علیالرضا ص 242
(11) علیالرضا ص 246 ـ 244
(12) همان ص 255
(13) همان ص 278- 260