امام رضا(علیه السلام)، امام مهرباني ها، قطره اي از سبک زندگي اسلامي را از نگاه علي بن موسي الرضا(ع) به محضر شما خوانندگان صميمي و همراه تقديم مي کنم. 1. هيچ سودي براي مرد بهتر از همسر شايسته اي که از ديدنش خوشحال شود و در نبودن شوهرش خود و اموال او را حفظ کند، نيست.
2. حسين بن بشار واسطي مي گويد: خدمت امام(ع) نامه نوشتم که يکي از خويشان از دخترم خواستگاري کرده است، ولي بد اخلاق است؛ آيا صلاح مي دانيد که دخترم را به ازدواج او درآورم؟ فرمودند: اگر بد اخلاق است، دخترت را به ازدواج او در نياور. 3. در کتاب فقه الرضا که به امام(ع) منسوب است، به مرد پيشنهاد شده است که وقتي زن به خانه تو وارد شد، او را به سوي قبله بنشان و بگو: خداوندا! همسرم امانتي در دست من است و با پيمان تو بر خود حلال کرده ام؛ پروردگارا! از او فرزند با برکت و سالم روزي ام کن و شيطان را در نطفه ام شريک مساز و سهمي براي او قرار مده. 4. به همسران باردار کندر دهيد، اگر نوزاد پسر باشد، پاکيزه دل، دانشمند و شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد، خوش اخلاق و زيبا شود و نزد شوهرش جايگاه خواهد داشت. 5. هنگام تولد فرزند، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگوييد. 6. خانه اي که در آن نام محمد(ص) باشد روز و شبشان را با خير و نيکي به پايان مي رسانند. 7. حضرت وقتي که کودکشان را در آغوش مي گرفتند، به سينه خود ميفشردند و او را مي بوسيدند. 8. هنگامي که امام جواد (ع) بر بستر شهادت پدر وارد شدند، امام رضا(ع) از بستر برخاستند به سوي او رفتند، دست بر گردنشان انداختند، ايشان را به سينه فشردند، ميان دو چشمشان را بوسيدند و با او سخن گفتند. 9. امام جواد (ع) در مدينه به سر مي بردند و کودک بودند. اما م رضا(ع) به ايشان بسيار احترام مي گذاشتند و نامه هايي که از فرزندشان مي رسيد، با کمال بلاغت و نيکويي پاسخ مي دادند. 10. در نامه اي به فرزندشان امام جواد (ع) چنين نوشتند: به من اطلاع داده اند که خادمان به هنگام خروج از خانه، شما را از در کوچک بيرون مي برند و اين به خاطر بخل آنهاست، تا از شما به کسي خيري نرسد؛ فرزندم! به حقي که بر گردنت دارم از تو مي خواهم که ورود و خروجت فقط از در بزرگ باشد. هنگامي که خواستي از خانه خارج شوي، همراه خود طلا و نقره داشته باش و هر که از تو چيزي خواست عطا کن؛ اگر عموهايت از تو طلب کمک کردند، کمتر از پنجاه دينار عطا نکن و بيشتر از آن در اختيار توست. اگر از عمه هايت کسي از تو کمک خواست، کمتر از بيست و پنج دينار مده و بيشتر از آن در اختيار توست. فرزندم! اين سفارش من به خاطر رشد و رفعت مقام توست، پس به ديگران انفاق کن و از خداي صاحب عرش ترس فقر و تنگدستي نداشته باش. 11. روزي مامون از جايي که امام جواد (ع) با کودکان بازي مي کرد، مي گذشت. کودکان از ترس ميدان بازي را ترک کردند. امام جواد (ع) آنجا ايستاد. مامون از او پرسيد: چرا همراه بچه ها فرار نکردي ؟! فرمودند: گناهي مرتکب نشدم تا از ترس بگريزم و جاده هم تنگ نيست تا آن را برايت باز کنم، از هر جا مي خواهي عبور کن.