آری ، پنجره فولاد ، زیباترین زمزمه های عارفانه عشاق تو را به گوش سپرده است.
چلچراغ خورشید ، از شرم در برابرت عرق می ریزد!
آینه کاری های حرمت ، حضور فرشته ها را در آستانت مضاعف می کنند.
سنگهای حریم تو نیز سخن می گویند و راز دل سربه مهرهایی را می جویند که می دانند هر رکعت از نمازعشق هم چندین رکوع ایمان و امان دارد و چندین سجده سادگی و صفا !
هم اینک در گوش جانم ، نجوای رازناکی است برآمده از صریر قلم و نشسته بر سریر جان، که:
ای امام مهربان و پاکی و دانایی!دستها،دیده ها و دلهای ما را در دنیا و آخرت از دامان
احسان خویشتن کوتاه مفرما و از خدای رحمان بخواه که این احساسهای عاشقانه زیبا
را هرگز از وجود ما،دور نفرماید.
به حق همه عارفان و عاشقان درگاهت!