در فرهنگ ما اين جمله معروف است که «ميهمان حبيب خداست» و به اين گونه براي ميهمان ارج و احترام قائل مي شويم. اين رفتار و نگرش پسنديده ريشه در آموزه هاي اسلامي و سنت و سيره امامان معصوم دارد.
شيخ صدوق در کتاب «عيون اخبار الرضا(ع)» از يک ميهماني ويژه گزارشي مي دهد که در آن نحوه پذيرايي از ميهمان و ادب ميهمان داري را بازگو مي کند.
احمد بن ابي نصر از اصحاب برجسته امام رضا(ع) نقل مي کند که در ايام حضور آن حضرت در مدينه، روزي حضرت رضا(ع) برايم مرکبي فرستاد که نزد آن حضرت بروم.
من نيز سوار بر مرکب شدم و به خدمت حضرت رسيدم و تا پاسي از شب نزد ايشان ماندم. چون امام(ع) خواستند از مجلس برخيزند، به من فرمودند: فکر نمي کنم در اين موقع بتواني به مدينه برگردي. عرض کردم: آري فدايت شوم. فرمودند: امشب را نزد ما بمان و صبح به ياري خدا حرکت کن. عرض کردم: مانعي ندارد همين کار را مي کنم فدايت شوم.
حضرت خدمتکارشان را صدا زدند و به او فرمودند:«بستر خواب مرا براي او پهن کن و ملحفه مرا که زير آن مي خوابم بر آن بستر بيفکن و بالش مرا هم زير سر او بگذار.» با خود گفتم:کيست که اين اندازه مقام و منزلتي که نصيب من شده، نصيبش شده باشد؟! خداوند نزد حضرت مقامي به من عطا فرموده که به احدي از اصحاب و شيعيان ما عطا نکرده است، مرکب خود را برايم فرستاد تا سوار شوم، فراش خود را گسترد تا در لحاف و رختخواب آن حضرت بخوابم و شب را به روز آورم و هيچ يک از اصحاب ما را نصيبي اين چنين نشده است.
احمد ادامه مي دهد: من نشسته بودم و اين خيالات را در دل مي گذراندم که ناگهان امام(ع) فرمودند: اي احمد! اميرمومنان علي(ع) وقتي صعصعه بن صوحان مريض بود به عيادت او رفت و صعصعه اين را سبب افتخار خود شمرد و بر مردم به آن فخر مي کرد، پس تو اين کار را نکن و از براي خدا تواضع و کوچکي کن، سپس آن حضرت بر دست خويش تکيه کردند و از جا برخاستند.
"گرفته شده از کردار رضوی"