
شیخ طبرسی (از علما و دانشمندان قرن ششم) نقل میکند که: امام کاظم علیه السلام همواره به فرزندان خویش میفرمود: این برادر شما، علی بن موسی، عالم آل محمد است، پس از وی در مورد ادیان خود بپرسید و آنچه به شما تعلیم میدهند را حفظ کنید، چرا که از پدرم (امام صادق علیه السلام چندین بار شنیدم کهمیفرمود: عالم آل محمد در صلب توست و ای کاش او را درک میکردم. یک بار خودآن حضرت فرمودند: من در روضه (مسجد النبی صلی الله علیه و آله) مینشستم، در مدینه دانشمندان زیادی بودند، هرگاه یکی از آنها در پاسخ دادن به مطلبی عاجز میگشت، همگی به من اشاره میکردند ومسائلی را پیش من میفرستادند و من به آنها پاسخ میدادم. آری! از سربلندی ندیده قافش صدای سیمرغ.
شیخ طبرسی از هروی نقل کرده است که: هیچ کس را دانشمندتر از علی بن موسیالرضا علیه السلام ندیدم و هیچ دانشمندی نیز وی را ندید مگر اینکه همانند من به فضل ودانش او شهادت داد. شیخ صدوق مینویسد: مامون افرادی را از فرقهها و گروههای مختلف و گمراه دعوت میکرد و قصد آن داشت تا بر امام در بحث و مناظره پیروزشوند و این به جهت حقد و حسدی بود که نسبتبه آن حضرت در دل داشت، اما امام باکسی به بحث ننشست جز آنکه در پایان به فضیلت آن حضرت اعتراف کرد و در برابر استدلال امام سر فرود آورد. آری (چراغی را که ایزد برفروزد) هیچکس را توان خاموشی آن نخواهد بود. خود حضرت امام رضا علیه السلام میفرماید: … آنگاه که من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجیل با انجیلشان و براهل زبور با زبورشان و بر صائبین با زبان عبری خودشان و بر هربذان با زبانفارسیشان و بر رومیان با زبان خودشان و بر اصحاب مقالات با لغتخودشان استدلالکنم. و آنگاه که هر دستهای را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم و دست ازعقیده و گفتار خود کشیدند و به گفتار من گراییدند مامون در مییابد مسندی که بر آن تکیه کرده استحق او نیست و در این هنگام پشیمان میگردد. سپس فرمود: (ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم).
حضرت رضا (ع) فرمود : علم گنجینه های کمال است و کلیدهای آن گنجینه ها پرسش کردن است.