زائران بسیاری که از راههای دور و نزدیک به زیارت امام علی بن موسی الرضا (ع) آمده و می آیند، چه بسا گوشه ای از عنایات و نگاه های مهر آمیز آن امام را یا دیده اند یا از افرادی مطمئن شنیده اند.
در این باره کتاب های بسیاری نوشته شده است و موارد ثبت شده در آستان قدس رضوی فراوان است، ولی در اینجا نمونه وار ، به چند مورد کوتاه اشاره خواهیم داشت.
1-راهنمایی زائران راه گم کرده
محدث نوری (ره) در کتاب دارالسلام نوشته است:« یکی از خدام حرم رضوی، هنگامی که در رواق « دارالحافظ» نوبت استراحت خود را سپری می کرد به خواب رفت در عالم رؤیا مشاهده نمود که در حرم باز شد و امام علی بن موسی الرضا(ع) از آن در رو به سوی او آورد و به او فرمود ، از خواب برخیز و از خادمان حرم بخواه تا مشعلی را بالای گلدسته روشن نگاه دارند، زیرا گروهی از زائران عرب بحرین به زیارت من می آیند ولی در منطقة «طرق» به دلیل تاریکی شب پوشیده شدن جاده به وسیلة برف، راه را گم کرده اند، مشعل را بالای گلدسته روشن نگاهدارید تا مگر آنها با دیدن آن جهت راه را تشخیص دهند، علاوه بر این به متولّی حرم بگو جمعی از خادمان را با مشعل به سوی منطقه طُرُق روانه کند و به استقبال زائران برود.
خادم از خواب بیدار شد و آنچه امام در خواب فرموده بود انجام داد. متولّی حرم با جمعی از خادمان مشعلها را روشن کرده و به سوی طرق – که مسیر نیشابور به مشهد واقع شده و در یک منزلی قدیم مشهد قرار گرفته بود – حرکت کردند و سرانجام توانستند در آن شب برفی، سرد و طوفانی ، زائران عرب زبان بحرین را پیدا کنند و مورد استقبال قرار دهند. پس از آن که زائران از نگرانی و خطررهایی یافتند، سرگذشت خود را چنین باز گفتند:
« و ما به سمت مشهد در حرکت بودیم که برف و سرما شدت گرفت ، هوا طوفانی شد به طوری که از یک سو راه را گم کردیم و از سوی دیگر به خاطر سردی هوا ، دست وپای ما بی حس شد و قادر به حرکت نبودیم، زمینگیر شدیم و برای مرگ آماده شدیم و دور هم حلقه زدیم و فرشی را روی سر خود افکندیم تا مگر قدری از سرما کاسته شود، شرایط سخت و توان فرسایی بود و برخی می گریستند.
در میان ما مرد صالح و شایسته ای حضور داشت که به دلیل خستگی و چه بسا سرما، در آستانه خواب قرار گرفت و در همان شرایط حضرت رضا (ع) را ملاقات کرد که به او فرمود:
برخیزید و به راه ادامه دهید ، من گفته ام تا بر فراز گلدسته مشعلی روشن کنند، شما به همان سو حرکت کنید ، گروهی از خادمان نیز به استقبال شما می آیند. این بود که ما برخاستیم و با امید به راه رفتن ادامه دادیم، تا این که وعده آن امام رئوف و مهربان تحقق یافت و با شما روبرو شدیم».
لازم به یاد آوری است که نقل این گونه رخدادها بدان معنی نیست که خواب هر کس را باور کنیم، زیرا به طور کلی، خواب به دو دستة خوابهای صادق و دروغ تقسیم می شود. علاوه بر این برخی افراد نا آگاه یا فرصت طلب برای فخر فروشی یا اهداف نادرست دیگر به دروغ ، خواب هایی را نقل می کنند و حتی از مردم می خواهند آن را برای دیکران بازگویند یا بنویسند. زائران محترم باید بدانند که خوابهای صادق و راست، دارای نشانه های صدق است ، همانند خوابی که خادم امام رضا (ع)دراین واقعه دیده بود و نشانه قطعی نوشته می شود پذیرفتنی نیست. باید مطالب دینی و حتی این گونه مسایل را از دانشمندان دینی دریافت که پرهیزکارند و پیش از هرچیز درستی و یا نادرستی هر نکته و مطالبی را از آنان پرسید ، زیرا شیطان صفتها و فرصت طلبها همیشه می کوشند از هر راهی به ایمان و اعتقاد مردم آسیب رسانند. خواب و رویای درست چنین ویژگیهایی را داراست:
1- دارای نشانه های صدق خارجی است.
2- با باورهای دینی و قرآنی سازگار است
3- با احکام و برنامه های دینی همسازی دارد.
4- دانشمندان و کارشناسان آن را تأیید می کنند.
از این رو هرگاه یکی از این نشانه ها درنقل خواب نباشد به آن خواب اعتنا نمی شود و نباید آن را باز گفت.
آگاهی امام از خواسته های قلبی زائران
قطب الدین راوندی که یکی از محدثان شیعه است، از (ریان بن صلت)نقل کرده است که وی گفت : به دیدارامام علی بن موسی الرضا (ع) درخراسان رفتم ، درمیان راه با خود گفتم: چه خوب بود که امام از سکه هایی که به نامشان ضرب شده است، به من هدیه می کردند. به منزل امام رسیدم و وارد شدم . ( سلام کردن و اجازه خواستم بنشینم) هنوز آرزوی خود را بازگو نکرده بودم ، که آن حضرت به خدمتکار خود فرمود: میهمان ما دوست دارد از سکه هایی که نام من بر آن نقش بسته است ، هدیه بگیرد .سی درهم بیاور و به وی تقدیم کن (وقتی این لطف و محبت را ازامام دیدم در دل گفتم : ای کاش امام از لباسهایی که تاکنون پوشیده اند به من هدیه دهند. هنوز در این فکر بودم که امام دوباره به خدمتکار خود رو کرد و فرمود: از لباسهایم بیاور و در اختیار این میهمان بگذار.
آگاهی پیامبر (ص) و امامان(ع) به گفتگوهای قلبی دوستان و مومنان و زائران خود ، یکی از باورهای شیعه امامیه است زیرا درنظر شیعه ، خداوند به پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) به دلیل جایگاه و منزلتی که نزد او دارند ، چنین توان وقدرتی را داده است تا دلیلی باشد بر حقانیت آنها و نشانه ای باشد بر درستی راه و خط مشی آنها .
شیخ صدوق (ره) به سندش از أبی بصیر نقل میکند که او به امام صادق (ع) گفت: چرا خداوند به انبیاء و رسولان و شما معجزه عطا کرده است؟ حضرت فرمود: برای اینکه دلیلی باشد بر صدق آورندة آن.
در یکی از روزها حضرت جواد الائمه (ع) در کنار دجله ایستاده بود، فردی به آن حضرت گفت: شیعیان شما بر این باورند که شما به آنچه در این رودخانه وجود دارد آگاهید و حتی وزن آن را می دانید.
حضرت فرمود: آیا خداوند می تواند این دانش را به موجودی کوچک و ضعیف چون پشه ارزانی کند؟
آن فرد پاسخ داد: آری خدا چنین قدرتی دارد.
امام فرمود: پس چندان شگفت نخواهد بود اگر خدا این دانش را به یک انسان که نزد او گرامی تر است عطا کرده باشد.
2- پاسخ امام به نامه ناخوانده
هنگامی که امام موسی بن جعفر (ع) به شهادت رسید، امامت به علی بن موسی (ع) رسید. ولی برخی شیعیان و یاران موسی بن جعفر (ع)، هنوز به این امر باور نداشتند و نمی دانستند که به راستی امام پس از موسی بن جعفر (ع) کیست. از این رو تلاش می کردند که از راه های ممکن، امام راستین را بشناسند. حسن بن علی وشّاء ، یکی از یاران امام موسی بن جعفر (ع) می گوید: هنوز به امامت علی بن موسی(ع) یقین نیافته بودم و می خواستم به این یقین دست یابم، از این رو چندین پرسش را در نامه ای نوشتم، تا بدین سان وی را بیازمایم. در حالی که نامه را در زیر لباس پنهان کرده بودم ، نزد ایشان رفتم و منتظر بودم تا اجازة ورود بیابم، ناگاه جوانی از خانه بیرون آمد و با صدای بلند گفت: کدام یک از شما « حسن بن علی وشّائء» است؟ گفتم: منم. جوان نوشته ای را به من داد و گفت : علی بن موسی الرضا (ع) این نامه را برای تو نوشته است. نامه را گرفتم ، آن را گشودم و دیدم که علی بن موسی پرسشهای مرا ، یک به یک پاسخ داده است ، در حالی که پرسشها هنوز نزد من بودو به ایشان نداده بودم . این گونه بود که امامت آن گرامی را باور کردم و به آن اعتقاد یافتم.
پس زائران آگاه بیش از آنکه در زیارت خود ، بر آورده شدن حاجت ها و نیاز های خود را در نظر داشته باشند، به این حقیقت توجه کنند که باید درس توحید و دینداری و دین خواهی را از امامان فرا گرفت و از مکتب اهل بیت (ع) برای درس آموزی و دین شناسی بهره برد و از آستان مهر و محبت ایشان ، به اطاعت و بندگی خدا رسید ، حرام الهی را کنار نهاد و تکالیف واجب را انجام داد ، چیزی که امامان را خشنود می سازد و لطف و محبت و دعای آنان را ارزانی، می دارد.
3- آگاهی امام به آینده
دعبل خزاعی یکی از شاعران بزرگ روزگار امام علی بن موسی (ع) بود که با وجود شرایط دشوار آن زمان ، در برابر مخالفان اهل بیت (ع) در مدح وستایش اهلبیت عصمت و طهارت (ع) شعر می سرود و با اشعار خود ، امامان را به همة مردم می شناساند. در یکی از مجالس که دعبل شعری دربارة حضرت رضا (ع) و کرامتهای آن بزرگوار سروده بود ، آن امام مهربان سکه هایی از نقره که نام رضوی بر آن نقش بسته بود ، به وی هدیه داد. دعبل که از سر محبت و ارادت شعر سروده بود و پول و هدیه ای را چشم نداشت، پول ها را نپذیرفت و باز گرداند. اما امام فرمود : این سکه ها را بگیر زیرا به آن نیاز خواهی یافت. دعبل می گوید : از مجلس امام بیرون آمدم و به خانه بازگشتم ، چون به خانه رسیدم ، خانه را از اسباب و اساس خالی دیدم و دریافتم که ، اموال خانه دزدیده شده است. این جا بود که سکه های نقره را فروختم و مردم به بهای خوبی از من خریدند، چون نام امام بر آن نقش بسته بود . مردم در برابر سکه ای نقره ، سکه ای طلا به من می دادند و بدین گونه آنچه را نیاز داشتم فراهم ساختم. سخاوتمندان و گشاده دستان ، هیچ نیازمندی را از خویش نا امید و بی بهره بر نمی گردانند . خاندان عصمت و طهارت (ع) که مهر وجود و سخاوت را از پیامبر (ص) به ارث برده اند ، زائران خویش را بی پاسخ نخواهند گذاشت ، ولی چه زیباست که زائران نیز هم چون دعبل ، از سر مهر محبت و با معرفت ، به زیارت امام آیند و بدانند که این خاندان ، دوستان خود را وا نمی نهند و حتی نیاز های آیندة آنان را نیز در نظر دارند.
سخنی از پیامبر خدا (ص)
پاره ای از تن من در سرزمین خراسان دفن خواهد شد . هیچ کسی وی را زیارت نمی کند مگر خداوند گرفتاری ها و اندوه هایش را از میان می برد و گناهان او را می آمرزد.
چه شایسته و زیباست که زائران حرم رضوی نیز ، امیدوار و با شناخت امام خویش ، در این حرم گام گذارند و با آن حضرت پیمان بندند که از این پس پاکی خود را پاسدارند و دامان خویش را به گناه و معصیت نمی آلایند.
((بر خلاف برخی از مذاهب و مکاتب که پیروان خود را به پیروی کور کورانه دعوت میکنند ،و از انان میخواهند تا بدون تفکر و سوال ، مطا لب انان را بپذ یرند !در مکتب اهل بیت (ع) و در نظر پیشوایان شیعه اما میه ، نه تنها سوال کردن و گفتگو در باره مسایل مهم د ین ممنوع نیست ، بلکه شایسته تشویق نیز هست . ))
نقل از کتاب ارمغان ملکوت
چاپ بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی