عصر عباسی از لحاظ نشر علوم در محیط اسلامی از راه ترجمه کتب یونان و هند و ایران بزبان عرب و هم از نظر قدرت ظاهری اسلام و وسعت نطاق مسلمین و جمع علوم و تعدد کتابخانه¬ها و تمرکز دانشمندان و کثرت نویسندگان مختلف از نژادها و السن? گوناگون در محیط مسلمین عصر علمی اسلامی نام گرفته است.

خاندان رسول (ص)
این فضیلت و مزیت از آن خاندان رسول (ص) است که چون ستارگانی درخشان در تاریخ اسلام با پخش نور علم و ایمان، و ایمان و علم راه بشر را روشن نمودند خدمت بعلم این برگزیدگان الهی فقط تدریس و کتابت و بیان نظریه علمی نبوده است بلکه شبهای تار بارهای گران از آذوقه را بر دوش کشیده و بخان? ایتام و مساکین رسانیده¬اند لهذا اهل عقل و بینش بخوبی یقین کرده¬اند که براستی پیشوایان راستین خاندان رسول معصومین از خطا و گناهند.
عمل صالح و ایمان خالص، خود سوختن و بفضای دیگران نور بخشیدن، و در نهان بیشتر از عیان بنفع عموم کوشیدن و جوشیدن، و سود خود فدای سود مسلمین کردن و دست و دل از خلق شستن، و سرا پا با جسم و جان بخدای متعال متوجه بودن، با آه و نال? ستمدیدگان هم آوا شدن تا لحظات واپسین خیر خلق خواستن، از دعوت بحق و ارشاد نیاسودن، از صدم? جسم، و آواز روح دلسرد نگشتن، و پیوسته دم از خدا زدن، و دعای خیر کردن و سرانجام مقتول و یا مسموم برضای خدا و رحمت حق پیوستن، خاص? خاندان پاک رسول (ص) است و اینها خود دلائل محبوبیت و مزیت ویژه ایشان است.
کشور اسلامی در عصر امام (ع)
کشور پهناور اسلامی آن روز که مصر را بعنوان یک استان در قار? افریقا داشت و از این سوی دیگر از راه اندلس در قلب اروپا و کشورهای گل نفوذ کرده و از آسیا تا بدیوار چین را زیر پر گرفته بود. آسیا، اروپا، افریقا، سه قاره بزرگ با ملل مختلف، نژادهای گوناگون و زبان¬¬های متنوع منطق? وسیع اسلامی را تشکیل می¬داده است و مسلم است که اداره این خاک پهناور با وسائل نقلیه آن روز چه دشوار بوده است وانگهی مردم مسلمان با تمام فشار بنی¬امیه و بنی عباس بیدار شده و دانسته بودند که «خلافت» و امامت از آن خاندان رسول است بدین علت و علل دیگر سرداران باختلاف برخاستند خاصه طاهریان از خراسان.
دعوت از امام (ع)
مأمون خلیف? وقت از چاره¬اندیشی بماند مشورت¬ها نمود و اندیشه¬ها کرد صلاح چنان دید که از نام و آبروی شخصیتی شخیص که مورد قبول خاص و عام است در ایجاد آرامش و امنیت کشور استفاده کند چنین بزرگ و بزرگواری که تمام مسلمین و حتی اهل کتابش ببزرگی بپذیرند، و بلیاقت بستایند، بجز وجود امام حضرت علی بن موسی الرضا (ع) کسی نبود.
این بود یکی از جهات دعوت مامون از امام (ع)، مامون به مرو و امام در مدینه بودند پس از این دعوت که در حقیقت «احضار» بود پس از ورود امام به مرو بعللی چند که موجب طول مقال است این عهدنامه را مامون بخط خود بنام امام نوشت و ارکان حکومتش بیعت کردند، و مشاورین و نزدیکانش شهادت خود نوشته و امام هم بخط خود در ظهر عهدنامه و بین سطور خط مامون جواب نوشتند.
ترجمه این عهد¬نامه تاریخی در این مبارک¬نامه که منسوب بمرقد مطهر امام است، بسی مناسب مینمود تا دوستداران صاحب دل و اهل ولایت را بکار آید و اهل تحقیق از ملل دیگر گوشه¬ای از زندگانی یک نمونه کامل تاریخ اسلام را ببینند خودت اعتراف دارم این ترجمه آن چنان که باید رسا نیست اما بحد خود کوشیدم که متن محفوظ و ترجمه رسا و موجز و سلیس باشد بمناسب موضوع عناوینی بر ترجمه افزوده و متن عهد ¬نامه را با یک نسخه خطیو دو سه نسخه مطبوع مقابله و موارد اختلاف را نوشتم امید است بپیشگاه امام (ع) مقبول افتد، و اهل نظر از راهنمائی دریغ نفرمایند.
اربلی گوید«علی بن عیسی اربلی گوید بسال ششصد و هفتاد هجری یکی از کارگردانان مشهد شریف امام علی الرضابن موسی(ع) بما وارد شد و عهدنامه¬ای که مامون بخط خویش نبشته و بین سطور و در ظهر آن بخط امام(ع) نوشته¬های چندی بود با خود آورد. محل قلم امام را بوسیدم و در بوستان کلامش بگردش پرداختم و آگاهی بر آنرا از الطاف و نعمتهای او شمردم و همه را حرف بحرف نقل نمودم.»
بسم الله الرحمن الرحیم
این نامه¬ایست که امیرالمؤمنین عبداله پسر هارون الرشید برای علی بن موسی بن جعفر (ع) ولیعهد خود نوشته است اما بعد: همانا خدای عزوجل دین اسلام را برگزید و از بندگانش پیامبرانی انتخاب فرمود که بر ذات پاکش دلیل و بسویش راهنما باشند پیامبران اول بآمدن انبیاء بعد مژده دادند و همه پسینیان براستی دعوت پیشینیان خود تصدیق کردند تا سلسل? پیامبری پروردگار بمحمد (ص) انجامید رسالت محمد(ص) در دوره فترت رسل واند راس علم و انقطاع وحی و نزدیکی قیامت بود.
خداوند با بعثت محمد (ص) انبیاء را ختم فرمود، و وی را گواه صدق و حافظ دین و میهن و سرور پیامبران قرار داد و کتاب گرامی خویش را باو فرستاد. کتابی که لایاتیه الباطل من بین یدیه و لامن خلفه تنزیل من حکیم مجید
حلال و حرام
آنچه را حلال نموده یا حرام فرموده وعده نیک داده یا وعید از عذاب بر حذر داشته و ترسانیده فرمان باتیان امری داده و یا از امری بازداشته است تصور باطل و گمان نقض نمیرود تا حجتی بالغ بر خلق خدای باشد:
لیهلک من هلک عن بینه و یحیی من حی عن بینه و ان الله لسمیع علیم.
رسول گرامی (ص) از سوی خداوند وظیفه رسالت خویش برسانید و براه خداوندی همگان را بدانچه خدای فرمان داده از حکمتها و پندهای خوب و سخن نیک گفتن و روش نیکوتر، رسالتش را ابلاغ فرمود سپس به پیکار و جهاد مامور شد تا بگاهی که خداوندش بسوی خود ببرد و نعیم خاص خویش بسودش برگزید خداوند برو درود فرستد.
خلافت
چون بعثت انبیاء و وظائف پیامبری پایان یافت و خداوند با محمد (ص) وحی و رسالت را ختم نمود قوام دین و نظام کار مسلمین را به« خلافت » قرار داد عزت و تمامت خلافت و قیام بحق را بسته بطاعتی قرار داد که فرایض و حدود و شرایع اسلام و سنن الهی را با کوشش تمام و پیکار با اعدای خداوند احیا کند سپس بر خلفای خداوندی است که طاعت خدای کنند که حضرت او جل جلاله حفظ حدود دین، و نگهبانی بندگان خود را بدیشان واگذارده است و بر مسلمین است که از خلفایشان فرمان برند و بر اقامه حق خدا و عدل او یاریشان
کنند تا خونها محفوظ بماند و راهها و رهپیمایان در امن و امان باشند، و پراکندگان جمع گردند، و اصلاح ذاتالبین شود، در صورت خلاف این، رشته وحدت مسلمین باضطراب کشد، اختلاف افراد، اختلال ملت، شکست دین، و چیرگی دشمنانشان پدید آید، چه که عقاید پراکنده و گفتارشان جدا جدا و زیان دنیا و خسران آخرت نصیبشان خواهد گشت.
پس بر هر که خداوندش در زمین «خلافت» بخشود، و امین بر خلقش برگزید، سزد که بجان در ره خدای بکوشد، و در آنچه رضای خدای و طاعت حضرت اوست بتمام نیرو اقدام کند، و اسباب انجام آنچه خداوند از او بخواهد فراهم سازد و بحق عمل کند، و بوظائفی که خدا از او خواسته، بدادگری عمل نماید: پروردگار عزوجل به پیامبرش داود (ع) فرمود:
یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق و لاتتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب و قال الله عزوجل فوربک لنسئلنهم اجمعین عما کانو یعملون.
و بما چنین رسیده که عمربن خطاب می¬گفت:« اگر بزغاله¬ای در ساحل فرات ضایع شود، بیم از آن دارم که خداوندم از آن بپرسد بعزت و عظمت خداوندی سوگند است که مسئولیت انفرادی شخص بر عمل خاص در مقابل پروردگار که چه سنگین است و خطری عظیم؟
پس مسئولیت کسیکه ادار? امت را بر عهده دارد چه گونه خواهد بود......؟
با تمام این بخداوند اعتماد است و بحضرت او فقط التجا و امید و رغبت، که توفیق بخشاید و از لغزشها نگهدارد و بر راه حق استوار بدارد و بدان سوی که حجت الهی ثابت است هدایت فرمایدآنراه که فوز و رستگاری خداوندی است و رحمت و رضوان ذات اقدس او جلت عظمته در آنست. از هم? امت کسی بیناتر است که در دین خدائی از همگان بیشتر و پیشتر نصیحت کند و بتمامت عمر بکتاب خداوند و اوامر او جل جلاله و سنت نبی او (ص) عمل نماید، و با تمامی قوا و رای و نظر درباره کسی که پس از خود جانشین خود تعیین می¬کند
بکار برد، تا کسی را برای «ولایتعهدی» و پیشوائی مسلمین برگزیند که مردم را اداره کند و پناهگاه امت باشد و نشان هدایت تا پراکندگان را گرد آورد و آشفتگان را بیآراید و بفرمان خداوندی خونشان را بامنیت نگهدارد و از وقوع اختلاف و فسادشان جلو گیرد و از وساوس و کید شیطان جامعه را بدور دارد.
ولایتعهدی
بحقیقت خداوند عزوجل پس از خلافت ولایتعهدیرا از وسائل تمامت و کمال و عزت اسلام و صلاح مسلمین قرار داده است و خلفا را باهمیت این امر خطیر ملهم فرموده است کسی را برگزیند که بدو نعمت¬ها زیاده شود و عافیت شامل گردد و خداوند با شایستگی چنان ولیعهد مکر اهل شقاق، و کید اهل نفاق، و سعی در جدائی مسلمین، و فتنه¬انگیزی¬ها را در هم شکند، گاهی که خلافت به امیرالمومنین رسید از بار سنگین و سختی مؤنه، و تلخی شربت خلافت آگاه شد و دانست که گزیدن خلافت، چه وظایف خطیر دارد، از طاعت خدای و مراقبت بر آنچه بعهده مقام «خلافت» نهاده شده است. «خلیفه» نیز تن خویش بانجام آن بداد، و به تشخیص وظائف تمام چشم بدوخت، مدتی دراز اندیشه¬های طولانی کرد تا عزت دین و قمع مشرکین و صلاح امت، و نشر عدل و اقامه کتاب سنت در چیست؟ و جلوگیری از شکست دین و زیان اهل دین و موجب زوال زندگی خوشگوار مسلمین کدام است....؟ «خلیفه» علم دارد که خداوند در این موارد از وی بازخواست میکند خلیفه دوست دارد خدا را ملاقات کند و خیرخواه دین و بندگان خداوندباشد و برای رعایت امت، ولایتعهدی خویش پس از خود کسی را برگزیند که دست یافتن به افضل از او در دین و علم و دانش و پارسائی مقدور نیست.
کسی که اقامه اوامر خداوندی از همه بیشتر بدو امید می¬رود، و با خداوند متعال نیز در این کار از ره «استخاره» نیاز خویش روزان و شبان براز گفتم، که در انتخاب ولیعهد خداوندم بکسی الهام فرماید، که اطاعت و رضای حضرت او نیز در آن تعیین و انتخاب باشد، خلیفه در خاندان و فرزندان عبدالله بن عباس و علیبن ابیطالب، بسی بامعان نظر نگریست از آنان که حال و مذهب و علم و شخصیتشان معلوم، یا مکتوم بود همه را از ره تحقیق و استفسار و سئوال و دیدن و امتحان بیازمود، پس از کوشش در تحقیق و تشخیص «اولاد علی بن ابیطالب و عبدالله بن عباس» و استخاره با خداوند متعال در دو خاندان کسی که بر حقیقت و شخصیتش همه اجماع دارند، علی¬بن موسی¬بن جعفربن محمدبن علی¬بن الحسین بن علی¬بن ابیطالب است.
گواهی مامون درباره امام (ع)
خلیفه چون فضیلت بلندتر از همه و دانش خالص روشنی بخش، و پارسائی آشکار، و زهد با اخلاص، و پیراستگی از دنیا، و قبول و تسلیم مردم را در باره او بدید، و هم برای مقام خلافت روشن است که این اخبار در فضل و فضلیت و برتری «علی بن موسی» از تمامی مردم بالاتفاق است که از دور? صباوت و کودکی و جوانی و کمال، تمامی با تقوی و فضلیت بوده و همه در این باره اتفاق و اعتراف دارند، و در این انتخاب ولیعهد و پیمان ولایتعهدی خلیفه بخیر خداوندی اعتماد دارد چه خداوند می¬داند که خلیفه از ره «ایثار» براه حضرت او جل جلاله و خیر دین و عنایت به اسلام و مسلمین، و طلب سلامت و ثبات حق، چنین پیمان ببست تا در روزی که مردم بدرگاه پروردگار می¬ایستند نجات یابد. امیرالمومنین فرزندان و خاندان و خواص بزرگان و کارگزاران قضائی و فرماندهان لشکری و خدمتگزاران و تمام خاندان و خانواده خلافت را بدین پیمان (ولایتعهدی) بخواند و بسرعت تمام و شادمانی کامل بیعت کردند چه که می¬دانند خلیفه طاعت پروردگار را بر هوای نفس خود مقدم داشته است «ولایتعهدی را برای خدا بچنین کسی واگذارده است» و از خاندان خلافت کسانیکه پیوند قرابتشان بیشتر و پیشتر است وجود دارند و حضرتش را «رضا» نامید که امیرالمومنین بدان امر رضایت دارد همه خانواده امیرالمؤمنین و هر که در پایتخت بود از فرماندهان و لشگریان و توده مردم برای امیرالمؤمنین و برای «رضا» پس از خلیفهبیعت کردند.
بنام خدا و برکت و حسن قضای حضرت او نسبت به دین و بندگان او بیعت نمودند، چنان پیمان بستند که دستها گشاده، و دلها مسرور بود و مقاصدی را که امیر¬المؤمنین از این عهد نامه اراده دارد میدانند. میدانند که اطاعت خدای را بر نفع خویش و شما مقدم بداشت و شما باید سپاس خداوند بگوئید که خلیفه را بدین امر خطیر ملهم فرمود که حق خدائی را ادا کرد و هم رعایت حقوق شما گردید و این توفیق از بسیاری حرص و اصراری بود که برای صلاح و رشد شما دارد امیدوار باشید که این پیمان در جمع و الفت و نگهداری خون شما و جبران شکستگی¬ها و نگهداری مرزهای شما و نیروی دین و ذلت دشمنان شما و استقامت کارهای شماست.
بشتابید و از یکدیگر پیشی گیرید بسوی طاعت خدا و اطاعت امیر¬المؤمنین که طاعت خداوند مایه امن است اگر بسویش بشتابید و حمد و ستایش خداوند را برای این توفیق بجا آورید که به نصیب و بهره¬اش خواهید رسید. (یا خط را می¬شناسید که خط خلیفه است).
خلیفه بدست خود این پیمان¬نامه را نوشت در روز دوشنبه هفتم ماه رمضان سال دویست و یک. پایان عهدنامه.
ترجمه آنچه امام در ظهر این عهد نامه نوشته¬اند در شماره آینده.
از خدای بپرهیزید
قال علیّ علیه¬السلام اتّق الله الّذی لا بُدّ لک
من لقائه و لا منتهی لک دونه.
(غررالحکم ۱۱۹)
از خدائی بترس که ناگزیری (رحمت یا عذاب) او را ملاقات کنی، و مقصدی بجز او نداری.
- بنابر آنچه در تاریخ اسلام و شرق چنین ثبت شده است والا شیعیان راجع به این عصر نظریه¬هائی دارند.
- عن هشام قال کان ابو عبدالله (ع) اذا اعتم و ذهب من اللیل شطره اخذ جرابا فیه خبز و لحم و الدراهم فحمله علی عنقه ثم ذهب به الی اهل الحاجه من اهل المدینه فیقسمه فیهم و لا یعرفونه فلما مضی ابو عبدالله (ع) فقد و اذالک فعلموا انه کان ابو عبد الله (ع) (وافی باب صفه المؤمن)
- الی الله تدعون و الی سبیله ترشدون و بقوله تحکمون - عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم.
(از زیارت جامع? کبیره)
- به متن عهد نامه بخط وانشاء خود مامون رجوع فرمایند.
- بکتب مبسوط در این باره رجوع شود. مانند: بحار الانوار، عیون اخبار الرضا، صبح الاعشی، کشف¬الغمه و فیات الاعیان، و ......
- نسخه خطی شماره ۵۲۲ مسجد جامع گوهر شاد.
- اربلی ابن الفخر بهاء الدین ابو الحسن علی بن ابی الفتح فخر الدین اربیلی متولد ۶۲۵ متوفای ۶۹۲ مدفون در منزلش واقع در محله غربی بغداد فهرست کتابخانه آستان قدس ج۵ ص ۱۵۶ و احقاق الحق ج۱ ص ۲۹
- کشف الغمه سنگی ۱۲۹۴ ص ۲۷۸
- عبدالله مامون هفتمین خلیفه از سلسله خلفای بنی عباس فرزند هارون الرشید است که برادر نامادری خود «امین» را بر سر خلافت بقتل رسانید مدت حکومت عباسیان از سال ۱۹۸- ۲۱۸ هجری قمری است خلفای بنی عباس ۳۷ تن سر سلسله احمد سفاح و آخرین المستعصم بالله بود که توسط هلاکو منقرض شدند.
- آیه ۴۲ فصلت جزو قرآن کریم.
-آی? ۴۴ سوره انفال جزو ۱۰ قرآن مجید
- اول من سمی خلیفه ابوبکر الصدیق حین ولی الخلافه (ص ۴۱۳ ج ۱ صبح الاعشی).
- آیه ۲ سور? ص جزو ۲۳- ای داود ما ترا در زمین خلیفه قرار دادیم پس بین مردم بحق فرمان ده و از هوای نفس پیروی مکن که ترا از راه خدا بیرون برد همانا آنانکه از راه خداوند بیرون میبرند عقوبت و عذابی سخت دارند که روز حساب را از یاد ببردند.
- آیه ۹۳ و ۹۴ سوره حجر جزو ۱۴: «بپروردگارت قسم است که البته از تمامشان بازخواست می¬کنیم از آنچه می¬کنند».
- گویند عبداله بن عمر الخطاب (رض) در بیرون شدن پدرش از این جهان ویرا پرسید که ای پدر ترا کی بینم؟ گفت بدان جهان، گفت زودتر می¬خواهم، گفت شب اول و یا دوم یا شب سیوم مرا در خواب بینی، پس دوازده سال برآمد او را در خواب ندید پس از دوازده سال او را بخواب دید گفت یا پدر نگفته بودی پس از سه شب ترا بینم؟ گفت مشغول بودم که در سواد بغداد پلی ویران شده بود و گماشتها تیمار آن نداشته بودند و گوسفندی را در آن پل دست بسوراخی فروشد و بشکست تا اکنون جواب آن می¬دادم.
(سیاست نامه خواجه نظام الملک ص ۱۰)
- اول من عهد الی ابنه بالخلافه معاویه عهد بها الی ابنه یزید تبعه الکثیر من الخلفاء علی ذالک (ج۱ صبح الاعشی ص ۴۱۴)
- در نظر شیعه امامی? اثنا عشریه خلفاء الرسول (ص) افرادی هستند که تعداد و تولدشان بنص رسول از طرف خدواند معین است و نامهایشان معلوم و کیفیت و زندگانی و سرنوشتشان برای رسول (ص) روشن بوده است. و بمدلول کریمه: یا ایها¬الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولو الامر منکم. اینان منصوص از قبل خدا و معروف از جانب رسول (ص) و معصوم از خطا و گناهند، وی تعیین و نصب و انتخاب این افراد در وظیف? کسی نیست و خودشان مستقلاً نمیتوانند برای خود «ولیعهد» معین کنند و قبول و امضای ولایتعهدی مامون از سوی امام (ع) برای آن بود که امام منصوص بحق از طرف خدا، و رسول بود و با فشار و موجبات آنروز فقط حق خود را بدان صورت پذیرفته است. رک: فصول خواجه نصیر¬¬الدین طوسی- تلخیص الشافی شیخ طوسی و سایر کتب اخبار و کلام شیعه.
- وقفوهم انهم مسئولون عما کانوا یعملون. (قرآن کریم) کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته (حدیث نبوی)