بر بارگهت ديده و دل بسته ام اي شاه (ع)!
آخر چه بگويم به تو دلبسته ام اي ماه (ع)!
اي شاه خراسان پسر شاه ولايت (ع)
من از سرايمان بشدم راهي اين جاه
پيمان به تو بستم چو به اجدادت و اولاد (ع)
زين روست که از جان شده ام وارد درگاه
احسان تو همچون پدرت شير خداي (ع) است
زين روست که آورده مرا خود سوي خرگاه
هر پنجره و حلقه ات آويخته قفلي است
از بهر شفا يا به نيازي تويي آگاه
بنماي شفا خلق دل آزرده و بيمار
کان تحفه ما سوختگان نيست به جز آه
هر محفل و هر مجلس ز تو گويند و صفايت
من خود ز تو دريافتم آن را، نه زافواه
چون يافت حکيم از دم گرم تو شفايش
اي نور خدا شاه رضا (ع) اين سر و آن جان
مشهد مقدس 12 / 1 / 1376
دکتر سيد مهدي ايزدي دهکردي (حکيم