مهمترین و معتبرترین حدیثی که به هنگام توقف حضرت رضا علیهالسلام در نیشابور، ضبط شده، حدیث معروف «سلسلة الذهب»[1] است که آن را عبدالسلام بن صالح ابوصلت هروی و دیگر محدثان و راویان - با تفاوتهایی - نقل کردهاند و در کتابها و منابع کهن آمده است.
هنگامی که کاروان امام علیهالسلام به قصد توس از نیشابور خارج میشد؛ علما، بزرگان و مردم بیشماری برای بدرقه و دیدار مجدد در محلی به نام «مربعه» به گرد وجود مبارکش جمع شدند. سپس، از حضور حضرتش درخواست شد تا از نیاکان خود سخنی بیان فرماید. در این هنگام کجاوه آن حضرت متوقف شد و پرده به کنار رفت. ماه جمالش جلوهگر شد و دیدگان جمعیت به طلعت زیبایش، منور گردید. فریادهای شادی با گریههای شوق به هم آمیخت و در آن فضای روحانی طنین اندخت. آنها که میتوانستند خود را به موکب حضرت میرسانیدند و بوسه بر رکابش زده، تبرک میجستند.
ازدحام و هلهلهی مردم ادامه داشت تا آن که حضرت، درخواست اهل دانش را پذیرفت و فرمود «حدیث کرد مرا پدرم موسی بن جعفر، و او از پدرش جعفر بن محمد، و او از پدرش محمد بن علی باقر، و او از پدرش علی بن الحسین، و او از پدرش حسین بن علی، و او از پدرش علی بن ابیطالب، و او از رسول خدا، و او از جبرئیل، و او از خداوند - جل جلاله - که: «لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» یعنی کلمهی توحید (لا اله الا الله) دژ من است؛ پس هر کس در آن داخل شود، از عذاب من ایمن خواهد بود. پس از لحظاتی، مرکب حضرت به راه افتاد و ایشان در ادامهی حدیث فرمود: «بشرطها و انا من شروطها»[2] ؛ ایمان به خدا شرطهایی دارد و من یکی از آن شرطها هستم.
در این حدیث کوتاه و بلیغ، نکتههای مهمی نهفته است. امام علیهالسلام، پیش از بیان حدیث، سلسله سند آن را برمیشمارد و شجرهنامهی امامت معصوم را به مسلمانان معرفی و معلوم میکند که معارف اهلبیت علیهمالسلام به شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و در نهایت به مبدأ وحی متصل است. امام علیهالسلام در آغاز این حدیث، مردم را به توحید و یکتاپرستی فرامیخواند و اهمیت آن را گوشزد میکند. سپس به پیوند توحید با مسأله ولایت میپردازد و پیوستگی رهبری امت را با مبدأ اعلی معلوم میگرداند و در حقیقت، با اثبات امامت بر حق اهلبیت و جانشینی خود، ولایت را شرط قبول توحید اعلام میکند.
آنچه در این حدیث مطرح شده است، صرفا طرح مسأله امامت نیست، بلکه یک موضوع اساسی و مربوط به کل جامعهی اسلامی است. حضرت رضا علیهالسلام در این حجدیث، ضمن یادآوری توحید، جایگاه خود را به عنوان امام بر حق، آشکار میکند تا مردم بدانند که امامت و رهبری مسلمانان شایستهی اوست و مأمون به ستم خلافت را غصب کرده است.
پی نوشت ها :
1- به معنی زنجیر طلایی که از نظر علمای شیعه و اهل سنت از معتبر ترین احادیث است
2- ر.ک : عیون اخبار الرضا (ع) ج2 ، ص 229
منبع: مهر فروزان