مع الحدیث یزید میگوید بعد از آن حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه با من فرمود «و اذا مررت بهذا الموضع و لقیته و ستلقاه فبشره انه سیولد له غلام امین مأمون مبارک و سیعلمک انک قد لقیتنی فاخبره عند ذالک ان الجاریة التی یکون منها هذا الغلام جاریة من اهلبیت ماریة جاریة رسول الله صلی الله علیه و آله امابراهیم فان قدرت ان تبلغها منی السلام فافعل».
این هنگام حضرت امام موسی کاظم صلوات الله علیه داستان از غیب کند و میفرماید چون به این موضع بگذشتی و علی الرضا را ملاقات کردی و زود باشد که او را دریابی او را بشارت گوی که زود باشد که برای او پسری امین و مأمون و مبارک فروخجسته متولد گردد و مقصود امام محمد تقی سلام الله علیه است و زود باشد که امام رضا علیهالسلام ترا آگاه نماید و دانا گرداند که تو مرا ملاقات کردهی.
چون او را و آن زمان را دریافتی از من خبر گوی که آن جاریه که این پسر خجسته اختر از وی پدید خواهد شد یعنی امام محمد تقی علیهالسلام جاریهایست از اهلبیت ماریه که جاریه رسول خدای صلی الله علیه و آله و مادر ابراهیم پسر آن حضرت بود پس اگر قدرت یافتی که او را یعنی آن جاریه را از من سلام رسانی چنان کن.
یزید میگوید بعد از آنکه حضرت ابیابراهیم علیهالسلام به دیگر سرای خرامید امام رضا سلام الله علیه را در مدینه ملاقات کردم بر من در سخن پیشی گرفت و فرمود «یا یزید ما تقول فی العمرة» یعنی در اقامت عمره چگوئی؟ عرض کردم فرمانتر است اما مرا نفقه به پای داشتن عمره نیست فرمود «سبحان الله ما کنا نکلفک و لا نکفیک» یعنی ما هرگز تو را به چیزی تکلیف نمیکنیم و حال آنکه کفایت آن کار را از بهر تو نکرده باشیم یعنی اگر تکلیف به عمره مینمائیم کفایت مخارج و مؤنهی ترا هم مینمائیم و این و او ممکن است که عاطفه یا حالیه باشد بالجمله میگوید بیرون شدیم و راه سپردیم تا به آن موضع رسیدیم.
امام علیهالسلام ابتداء فرمود «یا یزید ان هذا الموضع کثیرا ما لقیت فیه جیرتک و عمومتک» ای یزید در این موضع بسیار همسایگان خودت را و عمزادگان خودت را ملاقات کرده باشی، عرض کردم بلی. در بعضی نسخ به جای جیرتک خیراتک نوشته شده یعنی خیرات خودت از عمره خودت یعنی آن خیراتی که از عمره یافتهی پس من آن داستان در حضرتش معروض داشتم با من فرمود «اما الجاریة فلم تجیء بعد فاذا عادت بلغتها منه السلام» آن جاریه که آن حضرت فرمان داده است سلامش را بدو برسانم یعنی آنکه امام محمد تقی سلام الله علیه از وی متولد خواهد شد هنوز نیامده است، چون آمد سلام حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام را بدو میرسانم پس ما به مکه معظمه برفتیم و حضرت امام رضا در آن سال آن جاریه را بخرید و اندک مدتی برنیامد که بارور گردید و آن غلام یعنی امام محمد تقی علیهماالسلام از وی پدید آمد.
یزید میگوید چنان بود که برادران حضرت امام رضا علیهالسلام به آن امید روزگار مینهادند که وارث آن حضرت شوند و ایشان در حالتی بدیدن و ملاقات من بیامدند که دیدند کار از کار شده و راهی بر آن حضرت نیست پس اسحق بن جعفر علیهالسلام با ایشان گفت سوگند با خدای امام رضا علیهالسلام را نگران شدم که در مجلس حضرت أبیابراهیم صلوات الله علیه در جائی جلوس میفرمود که مرا در آنجا جای نبود یعنی ازین حلال در ملال نباشید و خویشتن را با حضرتش همسر و همسال نشمارید چه امام موسی سلام الله علیه او را آن گونه اعزاز و اکرام و تقرب و تفوق میداد و در مجلس همایونش بمکانی جلوس نمودن میفرمود که مرا که برادر او و عم وی هستم این رعایت مرعی نمیشد.
و اسحق بن جعفر این سخن را محض اصلاح در میان آن حضرت و برادرانش میگذاشت تا تکریم او را بر ایشان واجب نماید بالجمله این حدیث در جلد دوازدهم بحارالانوار در ذیل احوال خیر مآل حضرت امام محمد تقی صلوات الله علیه و نصوص بر ولایت آن حضرت مبسوطا مذکور است و اشارتی چند نیز در آنجا شده است اگر خدای روز دهد و نگارش حالات شرافت سماتش را روزی فرماید بعون و مشیت و توفیق او مذکور خواهد شد.
در کشف الغمه از ابوالصلت هروی مروی است که محمد بن اسحق بن موسی بن جعفر علیهالسلام با من گفت که پدرم مرا حدیث نمود که موسی بن جعفر سلام الله علیهما با اولاد خود فرمود «هذا اخوکم علی بن موسی عالم آل محمد فاسئلوه عن أدیانکم و احفظوا ما یقول لکم فانی سمعت أبیجعفر بن محمد علیهماالسلام یقول لی: ان عالم آل محمد صلی الله علیه و آله لفی صلبک أولیتنی ادرکته فانه سمی أمیرالمؤمنین».
اینک برادر شما علی بن موسی است که عالم آل محمد صلی الله علیه و آله میباشد پس از وی از مسائل ادیان خود بپرسید و آنچه را با شما فرمود به خاطر در سپارید چه من از پدرم جعفر بن محمد سلام الله علیهما شنیدم که با من همی فرمود که عالم آل محمد صلی الله علیه و آله در صلب تو است آیا باشد که من او را درک نمایم و به تحقیق که وی هم نام أمیرالمؤمنین علی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین است.
منبع: ناسخ التواریخ (المجلد 01 )