سراسر زندگانی بابرکت حضرت رضا علیهالسلام سرشار از رهنمودهایی در اخلاق و تعلیم و تربیت میباشد. در قسمت پایانی این نوشتار به برخی از کلمات حکیمانهی آن حضرت اشاره مینماییم:
1. ایمان دارای چهار رکن است: الف. توکل به خدا؛ ب. رضا به قضای او؛ ج. تسلیم در برابر امر او؛ د. واگذار کردن امور به او.
2. سکوت، دری از درهای حکمت و دانایی و صواب اندیشیست.
3. سکوت، جلب محبت میکند و میتواند برای دست یافتن به هر نوع خیر و سعادتی دلیل و رهنمون انسان باشد. [1]
این دو جمله، یکی از نکات دقیق تربیتی و اخلاقی سازندهیی را گوشزد میکند؛ چرا که سخن گفتن، گاهی ممکن است به صورت عامل و گذرگاهی برای بدبختی و ورود انسان به آتش دوزخ درآید. همان گونه که میتواند عامل رهایی آدمی از شقاوت و بدبختی باشد. باید یادآور شد که، اگر قلب آدمی زلال و پاکیزه باشد، در آن صورت هیچ چیز پاکیزهتر از زبان نیست و اگر درون انسان پلید و ناپاک باشد، در آن صورت هیچ چیز پلیدتر از زبان نخواهد بود.
بر این اساس امام علیهالسلام سکوت را به عنوان حکمت و دانایی و فرزانگی برشمرده است. آن کسی که به جا و به موقع، راه سکوت را در پیش میگیرد در واقع ابواب سعادت و نیکبختی را به روی خود میگشاید.
سکوت بجا را میتوان راهی به سوی سلامت روانی و کمال اخلاقی و نیل به معارف و آگاهیها دانست. اگر فردی سکوت را در جای خود بر سخن گفتن ترجیح دهد و در چنین مواردی بدان پایبند باشد، در واقع قلب و درون خود را از شهوات و آفات روانی شست شو داده و برای نیل به اهداف مطلوب خود راه را هموار میسازد.
اینچنین سکوتی که از فراست و هوش و اندیشه و تفکر مایه میگیرد، نشانهی قدرت و تواناییست و نباید آن را دلیل ضعف و نارسایی تلقی کرد.
بنابراین سکوت مذکور، بیانگر حکمت و دانایی فرد است. به همین جهت، اگر کسی منهای حکمت و فرزانگی و دانایی، از قدرت سخنآوری برخوردار باشد، فرجام آن سقوط و بدبختیست.
مرد حکیم و دانا ساکت و آرام است و باید گفت: افراد ناآرام و پرچانه که از عقل و فراست کافی تهی هستند با لاف سخن خویشتن را رسوا میسازند؛ لذا سزاست که کمتر سخن بگویند و سکوت خویش را فزایندهتر سازند.
تا نداری مایه، از لاف سخن خاموش باش
خنده رسوا مینماید، پستهی بیمغز را
افراد خام و نارس، که از لحاظ علمی و اخلاقی و هوش و فراست دچار ضعف و نارسایی هستند، غالبا دچار افراط در سخن بوده و قادر نیستند در جای خود سکوت اختیار کنند.
طبعا نفس انسانی به آزادی و بیبند و باری گرایش دارد، لذا نسبت به اندیشه و سکوت و آرامش، رغبتی در خود احساس نمیکند. عاملی که میتواند سکوت بجا و سنجیده را در فرد بارور سازد، ایمان به دین و قوانین دینیست.
فقط مردم باایمان و متدین هستند که با زیور سکوت بجا خویشتن را میآرایند و میگویند، سخنی که هیچگونه بهرهیی جز گناه یا بدبختی را به ارمغان نمیآورد، نباید بر زبان راند، بلکه باید از آن خودداری کرد.
محییالدین عربی میگوید:
اگر کسی خواهان آن است که باطن و درونش سازندگی یابد و به سخن آید، باید زبانی را که در کامش است به سکوت وادارد. نیروی باطن و درون آدمی گویاتر و رساتر از نیروی زبان انسان میباشد. زبان آدمی گاهی میلغزد، اما باطن و درون انسان صادق است و هیچ غباری از خلاف واقع، چهرهی آن را نمیپوشاند.
همه انبیا و اولیا به اتفاق اعلام کرده بودند که سکوت حکیمانه و بخردانه، سراپا خیر و سعادت است یا رهنمون انسان به سوی هر گونه خیر و سعادتی میباشد.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
استعینوا علی قضاء حوائجکم بالصمت:
برای تأمین نیازها و تحقق آمال مشروع خویش از سکوت مدد گیرید. [2]
یکی از بزرگان گفته است: سکوت را بیاموز، همان گونه که سخن گفتن را میآموزی. اگر سخن گفتن موجب هدایت تو میگردد، سکوت از تو حمایت و نگاهبانی میکند.
عفت زبان عبارت است از سکوت بجا و به موقع، سکوت به حق، یعنی راه نبرد و پیکار با غیبت و سخنچینی که نوعی ریاضت و تمرین روانیست؛ چرا که سکوت مورد نظر ما به معنای مخالفت با هوای نفس و پاسداری از سلامت نفسانیست.
سکوت اندیشمندانه را باید راهی به سوی مقام قرب الهی دانست. از طریق سکوت، نفس انسان ادبپذیر میگردد و از انضباط برخوردار میشود. امام رضا علیهالسلام میفرماید:
در میان بنیاسرائیل هیچ کس نمیتوانست عنوان عابد را برای خود احراز کند، مگر آنکه ده سال سکوت اختیار میکرد و پس از آنکه ده سال را در سکوت به سر میبرد، عابد میشد. [3]
نقش سکوت بجا در سازندگی انسان از نظر علمی و اخلاقی بر هیچ خردمندی پوشیده نیست. دربارهی سکوت و ارزش آن روایات فراوانی جلب نظر میکند و فرزانگان دین و دانش در اهمیت آن بسیار سخن گفتهاند.
اگر سخن به سان نقره گرانقدر باشد، باید گفت: سکوت و لب فروبستن همچون زر از بها و ارزش فزونتری برخوردار است.
سکوت و درنگ لطیف و خوشآیند امام رضا علیهالسلام همزمان با سخن گفتن دیگران با وی و گوش دادن او به گفتار آنها - که از درونی اندیشمند مایه میگرفت -یکی از ویژگیهای شخصیت روانی آن حضرت بوده است. دربارهی خصایل این امام بزرگوار نوشتهاند:
هرگز با سخن خویش بر کسی جفا نکرد. تا سخن کسی به پایان نمیرسید، لب به سخن نمیگشود و کلام دیگران را قطع نمیکرد. [4]
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ به سؤال مردی که به حضور ایشان آمد و پرسید، علم و دانش چیست؟ فرمود: سکوت.
عرض کرد: پس از سکوت چه کند؟
فرمود: باید برای شنیدن حقایق در خویشتن آمادگی ایجاد نماید.
عرض کرد: سپس چه راه و رسمی را در پیش گیرد؟
فرمود: شنیدههای خود را نگاهبانی کند تا مورد دستبرد نسیان و غفلت قرار نگیرد.
عرض کرد: پس از حفظ و نگاهبانی چه کند؟
فرمود: بر طبق آن عمل کند.
پرسید: پس از آن چه وظیفهیی دارد؟
فرمود: باید سخن گفتن در پس سنگری آغاز گردد که پی و اساسش سکوت باشد.
پس همان گونه که حضرت رضا علیهالسلام فرمود: سکوت را باید دری از درهای حکمت و خیر و سعادت دانست.
پی نوشت ها :
1- تحف العقول
2- منتهی الآمال ، ج 2
3- منتهی الآمال ، ج 2
4- مجموعه آثار نخستین کنگره جهانی حضرت رضا (ع) ، ص478
منبع : تاریخ چهارده معصوم