ان عدة الشهور عندالله اثناعشر شهرا فی کتاب الله یوم خلق السموات و الأرض منهآ أربعة حرم ذلک الدین القیم فلا تظلموا فیهن أنفسکم و قاتلوا المشرکین کآفة کما یقاتلونکم کآفة و اعلموآ أن الله مع المتقین(توبه 36)
ترجمه: براستی تعداد ماهها نزد خداوند، در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است؛ که چهار ماه از آنها، ماه حرام (دارای حرمت) است؛ این، آئین ثابت و پابرجا(ی الهی) است. بنابراین در (مورد) آنها به خود ستم نکنید.
سؤال: مقصود حقیقی و واقعی ماههای دوازدهگانه [اثنی عشر شهرا]، که:
اولا: قبل از خلقت آسمانها و زمین، تعیین، و در کتاب عرش الهی مرقوم شدهاند؛
و ثانیا: چهار تای آنها دارای حرمت خاص بوده؛
و ثالثا: شناخت آنها به عنوان دین قیم معرفی گشته؛ و رابعا: عدم شناخت آنها، بعنوان ظلم، بر خود دانسته شده؛ چیست؟! و آیا این مطلب، قابل قبول است که: اگر کسی ماههای دوازدهگانهی اسلام [از محرم تا ذیالحجة] را بشناسد، اگر چه مشرک و یا کافر باشد، بر آئین محکم و استوار «دین قیم» میباشد؟ و یا اگر مسلمانی (بنابر دلایلی) آنها را نشناخت، بر خود ظلم کرده و از دین قیم، فاصله گرفته است؟!
در پاسخ: بدین گونه سؤالات مهم و اساسی، به چند روایت ارزشمند رسیده، اشاره میشود:
حدیث 1: عن جابر الجعفی قال: سئلت أباجعفر علیهالسلام عن تأویل قول الله عزوجل «ان عدة الشهور عندالله - الی قوله - فلا تظلموا فیهن أنفسکم»؟! قال جابر: فتنفس سیدی الصعداء؛ ثم قال: یا جابر! أما السنة، فهی جدی رسول الله صلی الله علیه و اله، و شهورها اثنی عشر شهرا، فهو أمیرالمؤمنین، الی و الی ابنی جعفر و ابنه موسی و ابنه علی و ابنه محمد و ابنه علی و ابنه الحسن و ابنه محمد الهادی المهدی علیهمالسلام، اثنی عشر اماما، حجج الله علی خلقه، و امنائه علی وحیه و علمه، و الأربعة الحرم الذین هم الدین القیم، أربعة منهم یخرجون باسم واحد: علی أمیرالمؤمنین، و أبی علی بن الحسین، و علی بن موسی (الرضا)، و علی بن محمد (الهادی) علیهمالسلام، فالاقرار بهؤلاء هو الدین القیم فلا تظلموا فیهن أنفسکم، أی قولوا بهم جمیعا تهتدون. [1] .
ترجمه: جابر جعفی گوید: از امام باقر علیهالسلام در مورد تأویل، و معنای حقیقی و باطنی کلام خداوند، که فرموده: «ان عدة الشهور عندالله... [آیهی مورد بحث]»، سؤال کردم (که منظور از ماههای سال، با این مشخصات چیست)؟!
جابر گوید: سید و سرور من (امام باقر علیهالسلام به جهت نادانی و گمراهی مردم، و ندانستن معنای باطنی و هدایتگر آیات)، نفسی با آه و حزن کشیده و فرمودند:
ای جابر! اما منظور از سال (در قرآن)، همان جد من رسول الله صلی الله علیه و اله، و منظور از ماههای دوازدهگانه، (امامان و اوصیاء ایشان) از امیرالمؤمنین تا من، و پس از من فرزندم جعفر و پسرش موسی و پسرش علی و پسرش محمد و فرزندش علی و فرزندش حسن و فرزندش محمد الهادی المهدی علیهمالسلام، که دوازده امامند، میباشند؛ همانانی که حجتهای خدا بر بندگانش و امینان او بر وحی و علمش هستند؛ و چهار تای آنها، که دین قیم میباشند، همان چهار امامیاند، که با یک نام هستند: علی أمیرالمؤمنین علیهالسلام، و پدرم علی بن الحسین علیهالسلام و علی بن موسی الرضا علیهالسلام و علی بن محمد الهادی علیهالسلام، پس اقرار به آنها، همان دین قیم، و آئین محکم و پابرجا (و بدون لغزش) است، پس در عدم شناخت واقعی آنان، به خود ستم روا مدارید، یعنی (قلبا پذیرفته و عمل نمائید، و) بگویید که به واسطهی آنان هدایت یافتهاید!
حدیث 2: عن أبیحمزة الثمالی قال: کنت عند أبیجعفر محمد بن علی الباقر علیهالسلام ذات یوم، فلما تفرق من کان عنده، قال لی: یا أباحمزة! من المحتوم الذی لا تبدیل له عندالله قیام قائمنا علیهالسلام، فمن شک فیما أقول لقی الله و هو به کافر و هو له جاحد؛ ثم قال: بأبی أنت و أمی المسمی باسمی، و المکنی بکنیتی، السابع من بعدی، بأبی من یملاء الأرض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا؛ ثم قال: یا أباحمزة! من أدرکه فلم یسلم له ما یسلم لمحمد و علی علیهماالسلام، فقد حرم الله علیه الجنة و مأواه النار و بئس مثوی الظالمین، و أوضح عن هذا بحمدالله و أنور و أبین و أزهر لمن هدی الله و أحسن الیه قول الله عزوجل فی محکم کتابه: «ان عدة الشهور عندالله - الی قوله - فلا تظلموا فیهن أنفسکم» و معرفة الشهور: المحرم و صفر و ربیع و ما بعده، المحرم منها و هی: رجب و ذوالقعدة و ذوالحجة و المحرم، و لا یکون دینا قیما، لأن الیهود و النصاری و المجوس و سائر الملل و الناس جمیعا من الموافقین و المخالفین یعرفون هذه الشهور و یعدونها بأسمائهم، و انما هم الأئمة علیهمالسلام القوامون بدین الله؛ و المحرم منها أمیرالمؤمنین علی علیهالسلام الذی اشتق له اسماء من اسمه العلی، کما اشتق لرسول الله صلی الله علیه و اله اسما من اسمه المحمود؛ و ثلاثة من ولده و هم علی، ابنه علی بن الحسین علیهالسلام و علی بن موسی (الرضا) علیهالسلام و علی بن محمد (الهادی) علیهالسلام، فصار هذا الاسم مشتقا من اسم الله جل و عز حرم به، صلوات الله علی محمد و آله المکرمین المحترمین. [2] .
ترجمه: جناب أباحمزهی ثمالی میگوید: روزی نزد امام باقر علیهالسلام بودم (که جمعی نیز در محشر ایشان حضور داشتند)، پس هنگامی که جمعیت حاضر، متفرق شده و رفتند، امام علیهالسلام به من فرمودند: ای اباحمزه! از بدیهیات، و حتمیاتی که نزد خداوند، تغییرناپذیر است، قیام قائم ما (اهلبیت علیهمالسلام) میباشد، پس هر کس در آنچه میگویم، شک و تردید نماید، (در قیامت) خداوند را ملاقات میکند - در محضر خدا حاضر میشود - در حالی که به خداوند کافر بوده، و انکار کنندهی اوامر اوست (هر چند در ظاهر اهل توحید، بحساب آید)؛ سپس (خطاب به امام زمان علیهالسلام) فرمودند: پدر و مادرم به فدای تو، که به نام، و کنیهی من نامیده شدهای؛ پدرم به فدای کسی که زمین را پر از قسط و عدل میکند، آنگونه که پر از ظلم و جور شده باشد؛ سپس فرمودند: ای أباحمزه! کسی که (زمان ظهور) او را درک کرده، امام تسلیم - فرامین - او نشود، در حقیقت برای رسول الله و امیرالمؤمنین علیهماالسلام تسلیم نشده، و خداوند بهشت را به او حرام کرده، و جایگه او آتش جهنم است، که آن بد جایگاهی برای ظالمین میباشد!؛ و بحمدالله واضحتر، روشنتر، آشکارتر، نورانیتر و نیکوتر از این مطلب برای کسی که خدا او را هدایت کرده، کلام خداوند است در کتاب محکمش (قرآن) که فرموده: «ان عدة الشهور عندالله - تا- فیهن أنفسکم»!؛ و شناخت ماهها آن است: محرم، صفر، ربیع و دیگر ماههای قمری، و حرمتدار آنها: رجب و ذوالقعده، و ذوالحجه، و محرم میباشد، اما این (شناخت ماهها) دین قیم نیست، چرا که (برخی از) یهودیان، مسیحیان، مجوسیان، و دیگر ادیان، و همهی مردم (از گروهها و فرقهها)، از موافقین و مخالفین - دوستان و دشمنان - این ماهها را میشناسند و آنها را با اسامیشان میشمارند، و براستی جز این نیست که (معنای باطنی ماههای دوازدهگانه) همان ائمه علیهمالسلام، که پابرجایان و استواران به دین خدا هستند، میباشند! و حرمت (خاص) دار آنها امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است، هم اوئی که برای او اسمی از اسامی خداوند مشتق شده (علی از اعلی)، همانطور که برای رسول الله صلی الله علیه و اله اسمی از اسامی حق تعالی مشتق (برگرفته) شده - که آن محمد از محمود است -!
و (نیز علاوه بر امیرالمؤمنین سه نفر از فرزندان ایشان که علی هستند، نیز میباشند: پسرش علی بن الحسین و علی بن موسی الرضا و علی بن محمد الهادی علیهمالسلام! پس این اسم (علی) بدان جهت حرمتدار شده که برگرفته شده از اسم خداوند عزوجل میباشد؛ صلوات و درود خداوند بر محمد و آل با کرامت، و با احترام ایشان.
حدیث 3: عن داود بن کثیر، قال: دخلت علی أبیعبدالله جعفر بن محمد علیهماالسلام بالمدینة؛ فقال - فی حدیث طویل - فی قول الله تعالی «ان عدة الشهور عندالله - الی قوله - منها أربعة حرم»، أمیرالمؤمنین علی بن أبیطالب، الحسن بن علی، الحسین بن علی، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، الحسن بن علی، الخلف الحجة علیهمالسلام؛ ثم قال: یا داود! أتدری متی کتب هذا فی هذا؟ قلت: الله أعلم و رسوله و أنتم! فقال: قبل أن یخلق آدم بألفی عام. [3] .
ترجمه: راوی گوید: در مدینه، خدمت امام صادق علیهالسلام رسیدم؛ پس حضرت - در حدیث طولانی - در ارتباط با آیهی: «ان عدة الشهور - تا - منها أربعه حرم»، فرمودند: (منظور از ماههای دوازدهگانه) امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، حسن بن علی، حسین بن علی، علی بن حسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و الخلف الحجة المهدی، هستند؛ سپس حضرت (در توضیح: «اثنی عشر شهرا فی کتاب الله یوم خلق السماوات و الأرض»، یعنی: زمان تعیین این مطلب) فرمودند: ای داود! آیا میدانی این مطلب تعیین ائمهی دوازدهگانه -، در این کتاب الله -، چه زمانی نوشته شده؟ عرض کردم: خدا، و رسول او و شما (اهلبیت پیغمبر صلی الله علیه و آله) داناترید! پس حضرت فرمودند: این مطلب، دوهزار سال پیش از خلقت آدم علیهالسلام تعیین، و نوشته شده است!
- نکته، و مطلب بسیار مهم و لطیف:
تشابه فراوان، میان چگونگی نصب حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام به امامت، توسط امام کاظم علیهالسلام، با نصب امیرالمؤمنین علیهالسلام به امامت و ولایت، توسط رسول الله صلی الله علیه و آله؛ و مشکلات هر دو زمان در هدایت مردم لجوج گمراه؛ و متفرق شدن، و گروه گروه شدن مسلمین، به سبب عدم پذیرش ولایت امام علی و امام رضا علیهماالسلام؛ و نیز توجه و تدبر در تاریخ، و مقایسهی زمان چهار علی بزرگوار (امام علی، امام سجاد، امام رضا، امام هادی علیهمالسلام)، با سایر ائمهی هدی علیهمالسلام؛ و درک حساسیت فوقالعادهی زمان این چهار امام بزرگوار، که عموما به گمراهی، دوری از ولایت، و یا توقف در پذیرش امامت یکی از این سروران میانجامید؛ همگی از نکات بسیار مهم و دقیق، و قابل بررسی، تحقیق و تأمل فراوان میباشند، که در این ارتباط به چند روایت ارزشمند، اشاره میشود:
حدیث 1: عن عبدالله بن سنان، عن أبی الحسن موسی علیهالسلام فی حدیث، أنه قال، و علی علیهالسلام ابنه جالس بین یدیه: من ظلم ابنی هذا حقه و جحده امامته من بعدی کان کمن ظلم علی بن أبیطالب حقه و جحده امامته بعد رسول الله صلی الله علیه و اله. [4] .
ترجمه: راوی از امام کاظم علیهالسلام، زمانی که فرزندش علی (حضرت رضا علیهالسلام) در مقابلش نشسته بود، در حدیثی نقل میکند که فرمودند: هر کس حق این پسرم را به ظلم بگیرد، و امامت او را بعد از من انکار نماید، همانند کسی است که حق علی بن ابیطالب علیهالسلام را به ظلم گرفته، و امامت او را بعد از رسول الله صلی الله علیه و اله انکار کرده باشد!
تذکر: توجه به قبح فراوان غصب ولایت و امامت علی علیهالسلام، و جزای غیر قابل درک و فهم، در روایات رسیده از رسول الله صلی الله علیه و اله؛ و تشبیه زمان علی بن موسی الرضا علیهالسلام با آن زمان!!
حدیث 2: عن محمد بن الحسن العاملی (الحر العاملی)، باسناده عن علی بن ابراهیم، باسناده عن حسین بن بشیر قال: أقام لنا أبوالحسن، موسی بن جعفر علیهماالسلام ابنه علیا، کما أقام رسول الله صلی الله علیه و اله علیا یوم غدیرخم، و قال: یا أهل مدینة! هذا وصیی من بعدی.
ترجمه: از حسین بن بشیر نقل شده که گفت: حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام، پسرش علی (الرضا علیهالسلام) را برای ما جانشین خود قرار داد؛ همانگونه که رسول الله صلی الله علیه و آله، علی امیرالمؤمنین علیهالسلام را در روز غدیرخم، به عنوان جانشین خود (و امام مردم) منصوب کرد؛ و فرمودند: ای اهل مدینه! این وصی بعد از من است.
حدیث 3: عن یزید بن سلیط قال: دعانا أبوالحسن علیهالسلام و اشهدنا و نحن ثلثون رجلا من بنیهاشم، ان علیا ابنه وصیه و خلیفته من بعده .
ترجمه: راوی گوید: حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام ما را خواسته و شاهد گرفت - در حالی که ما 30 نفر از بنیهاشم بودیم - که علی (الرضا علیهالسلام) پسرش، وصی او و جانشین بعد از اوست.
پی نوشت ها:
1- الغیبة للطوسی
2- الغیبة للنعمانی ص 86
3- البرهان / الغبیة للنعمانی ص 87
4- اثبات الهداة ج 6 ص 10
منبع : کتاب غربت عشق