اولین ادب؛
غسل واجبی برعهده نداشتن و با وضو بودن
شست و شویی كن و آنگه به خرابات خرام / تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
همانطور كه در آداب پیش از سفر ذكر شد مستحب است زائر پیش از تشرف غسل كند و وضو بگیرد. این غسل تطهیر وجود از معاصی با آب توبه و انابه است؛ شست و شوی نفس هزار چشم هزار نقش از پلیدی دنیا؛ «و جعلنا من الماء كل شی حی(1)» آبی كه مطهر عالم اجسام است و از آن در قرآن به «ماء معین»: تعبیر شده «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتیكُمْ بِماءٍ مَعینٍ(2)».
از این رو به بركت آب و ذكر توبه و شهادتین بر لب، جسم آدمی تطهیر و قلبش از شرك و خودپرستی طاهر میگردد. ادب زیارت اقتضا میكند كه با انجام غسل، زیارت انجام پذیرد به گونهای كه به بیان مرحوم شیخ مفید اگر غسل نقض شده باشد، دوباره آن را انجام دهد. البته عدهای غسل روز را تا شام و غسل شب را تا صبح كافی و در این فاصله نیازی به تجدید آن نمیدانند.(3) اما برای شرفیابی به محضری كه خود بنا به نص آیهی تطهیر، از قداست و طهارت خاصی برخوردارست و باریابی به صحن و سرایی كه نشان پاكی بر سر آن رخنمایی میكند ایجاب میكند كه زائر بدون آراستگی جان و پیراستگی تن به آن بیت رفیع گام ننهد. و زیباتر آنكه بنا به فرمودهی امام صادق(ع)(4) در این باره: مراد از زینت همانا تحصیل طهارت و پاكیزگیست.(5)
حكایتی دیگر بر تأكید این ادب وجود دارد. ابیبصیر میگوید: نیاز به غسل داشتم. به سمت حمام رفتم و در بین راه عدهای را دیدم از دوستان شیعهام كه قصد زیارت امام صادق(ع) را دارند. با خود گفتم: مبادا از فیض زیارت باز بمانم و دیگران در این فیض از من سبقت بگیرند. بدون غسل راهی خانهی امام شدم. هنگامی كه نگاه امام به من افتاد گفت: ای ابابصیر نمیدانی انسان ناپاك نباید به خانهی انبیاء و فرزندان انبیاء قدم گذارد. امام نگاه غضب آلودی به من كرد و فرمود: آیا در حال ناپاكی به خانهی انبیاء وارد میشوی؟
ابابصیر با پشیمانی و تواضع تمام عرض كرد به خدا از غضب او و غضب شما پناه میبرم و از محضر الهی طلب آمرزش دارم و تكرار نمیكنم.
غسل زیارت یعنی دست و دل شستن در مسیر زندگی از هر چه غیردوست و پاك نمودن ظاهر و باطن از توجه و دلبستگی به هر چه جز اوست كه به راستی «هر چه را دیری نپاید دلبستگی نشاید» و این مصداق تفسیری است از امام و پرچمدار مكتب شیعه برای آیهی «الامن اتی الله بقلب سلیم»
(جز كسی كه با قلب سلیم به نزد خدا برود)(7) درباره این عبارت فرمودند: «الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَى رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاه»
(قلب سلیم دلیست كه در حالی به دیدار پروردگار خویش نایل میشود كه احدی جز او در آن نیست.)(8) و نیز مصداق آن كلام حضرت است كه: «ما أنعم الله على عبد أجل من أن لا یكون فی قلبه مع الله عز و جل غیره» (خدای عزوجل نعمتی بزرگتر از این به بندهای ندارد كه چیز دیگری همراه خدای عزوجل در قلبش نباشد)(9)
زائر با آب دیده كه از شوق دیدار امام، بیاختیار از چشمانش جاری میشود و عرصهی دلبری مییابد، دل و جان عاصی خود را صفا میدهد و با ادای شهادتین نفس را از خودپرستی میرهاند و آمادگی حضور در محضر كریم مییابد و رخصت نظر افكندن بر بقعه بارگاه آنان.
چشم آلوده نظر بر رخ جانان دور است / بر رخ او نظر از آینهی پاك انداز
دومین ادب:
مستحب است زائر برای تشرف به حریم حرم اهل بیت(ع) جامهای نو و پاكیزه بر تن كند كه ترجیحاً سفیدرنگ باشد. ظاهر این امر خبر از باطنی عظیم و بس والاتر میدهد و آن اینكه زائر برای كسب معرفت شرفیابی در محضر یار، باید با وجودی پاكیزه از معاصی و باطنی امیدوار به بخشش و رحمت امام و مزین به روحیات معنوی و محسنات اخلاقی و رفتاری رهسپار حرم شود. رعایت این موارد برای زیارت مستحب است به استثنای زیارت امام حسین(ع).
امام صادق(ع) در شیوهی زیارت جد بزرگوارشان میفرمایند: ای ابی بصیر هرگاه زیارت جدم حسین را اراده كردی روزهای چهارشنبه و پنجشنبه را روزه بگیر. چون روز جمعه به زیارت بروی غسل كن و بوی خوش روغن استعمال مكن و از سرمهی چشم نیز استفاده مكن تا به نزد قبر برسی.(10)
محدث قمی میفرماید: از این حدیث و غیر آن و همچنین كلمات علما روشن است كه به كار بردن بوی خوش در زیارت امام حسین(ع) شایسته نیست.(11) این اشارات خبر از حكمتی دارد كه روح آدم خاكی از درك آن عاجز است و آن كس پی به سر آن میبرد كه حجابها از پیش دیدگانش كنار رفته باشد.
در برخی تعابیر، دل آدمی به لوحی سفید تشبیه شده كه گناه با رنگ سیاهی میگیرد. سفید رنگ ذات و فطرت انسان است. برای همراهی و همرنگی با دل در این سفر روحانی توصیه به پوشیدن لباس سفید شده است؛ رنگی كه خداوند برای تنپوش زائران خانهی خودش بر میگزیند و روز وصل با بندهاش، همان روز قیامت، باز همین رنگ است كه صحنهی محشر را میپوشاند. خدایی كه برای زیارت حریم خودش و روز وصل با بندگانش رنگ تن پوششان را نیز انتخاب میكند شایسته نیست كه من و تو عبد برای دلمان رنگی برگزینم كه هر روز رنگ به رنگ شود و اسیر این هزار چهرهی هزار نقش نگرد.
سومین ادب:
خوشبو شدن برای زیارت است به استثنای زیارت امام حسین(ع). برای هر بار تشرف به حرم استفاده از عطر یا گلاب ناب محمدی توصیه شده است. از امام صادق(ع) نقل شده است: هركس به مقدار یك كف دست گلاب به چهرهاش بپاشد آن روز از خواری و فقر آسوده خواهد بود و هر كه گلاب را بر سر خود بریزد آن سال از بیماری سینه درد آسوده خواهد ماند.(12)
مستحب است هنگام استفاده از گلاب آن را در كف دست راست ریخته و زمزمه كنیم:
« اللهم بالرحمة و الحكمة التی طیبت بها أصل هذه الشجرة حتى جاءت بهذه الروائح العطرة و لم تكن شرفتها بمعرفتك و لا ارتضیتها لعبادتك و قد شرفتنا لمعرفتك و ارتضیتنا لعبادتك فلا یكن تطییبك لذكرنا و عنایتك بأمرنا و ارتفاع قدرنا دون هذه الثمرة و طیب ذكرنا فی دار الفناء و بعد مفارقة الأحیاء و فی یوم الجزاء و فی دار البقاء أفضل ما طیبت ذكر أحد من أولاد الأنبیاء و أهل الدعاء و ذوی الرجاء و اجعله سببا لدفع أنواع البلاء و الابتلاء برحمتك یا أرحم الراحمین»:
پروردگارا، به رحمت و حكمت متعالیت كه ریشهی این درخت را به آن خشبو ساختهای به گونهای كه این بوهای خوش از آن برآید ولی (با این همه لطافت) او را به شرف شناخت خود مفتخر نساختهای و برای عبادت خود برنگزیدهای و حال آنكه شناخت خودت را نصیب ما ساختهای و ما را جهت عبادت خود انتخاب كردهای، تو را سوگند میدهم كه پاك نگهداشتنت یاد ما را و توجهت به كار ما و بلندگرداندن مرتبهی ما كمتر از این درخت نباشد و یاد ما را هم در این دیار فانی و هم پس از جداشدن از عزیزان و روز پاداش و در سرای جاودانی ما به بهترین وجهی كه پیامبرزادگان و نیایشگران و امیدواران را بدان خوشنام ساختهای پاكیزه و خوش قرار ده و این كار را سبب دوری هرگونه بلا و گرفتاری ساز به رحمتت ای مهربانترین مهربانان.
پس براساس روایات گلاب را بر سر خود بریزیم و نیز در روایات دیگر آمده است كه هنگام عطرزدن بگوییم:
« الحمد لله رب العالمین اللهم أمتعنی بما رزقتنی و لا تسلبنی ما خولتنی و اجعل ذلك رحمة و لا تجعله وبالا علی اللهم طیب ذكری بین خلقك كما طیبت نشوی و نشواری بفضل نعمتك عندی »:
سپاس ویژهی خداوند، پروردگار جهانیان است. پروردگارا آنچه را به من روزی كردی برایم لذت بخش گردان و نعمتی را كه دادهای از من مگیر و آن را برایم گواراساز و مایهی رنج و دشواری بر من مگردان. خدایا میان آفریدگانت یادم را پاكیزه گردان هم چنانكه به لطف نعمتهایی كه به من ارزانی داشتی پوست و موی بدنم را پاكیزه گرداندی.(13)
چهارمین ادب؛
تنها و بدون همراه به حرم مشرف شدن و در سفرهایی كه با دوستان و بستگان انجام میپذیرد مواردی را برای تنها مشرف شدن در نظر گرفتن.
برای تبیین این ادب از آداب پیش از تشرف، توجه به استنادات ذیل لازم است.
شخصی خدمت حضرت صادق(ع) آمد. آن حضرت پرسیدند: در راه چه كسی مصاحب و همنشین تو بود. گفت: تنها بودم. امام فرمودند: اگر من پیشتر تو را میدیدم تو را نیكو تأدیب مینمودم كه چگونه باید به سفر رفت. سپس فرمود: یك كس شیطان است و دو تا شیطانند و سه نفر مصاحبانند و چهار نفر رفیقانند(14) و به سند معتبر دیگری از حضرت موسی بن جعفر(ع) آمده است: هركس میخواهد به تنهایی به سفر برود این ذكر را بگوید: « مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ اللَّهُمَّ آنِسْ وَحْشَتِی وَ أَعِنِّی عَلَى وَحْدَتِی وَ أَدِّ غَیْب.(15)
آنچه از میان این دو روایت بر میآید تفاوتی است كه به ظرفیتهای متفاوت انسانها مرتبط است. در حدیث دیگری از حضرت رسول(ص) منقول است: اول رفیق به هم رسان پس به سفر برو و فرمود كه دو كس با یكدیگر رفیق نمیشوند مگر آنكه محبوبترین ایشان نزد خدا و آنكه ثوابش بیشتر است كه با رفیقش بیشتر مدارا كند.(16)
برای گروهی زائران، زیارت دست جمعی برای بهرهمندی بیشتر از آن لازم است. دوستان دینی كه گرد یكدیگر جمع شوند و از ویژگیها و فضایل و كرامات كسی كه به زیارتش میروند، با یكدیگر سخن گویند و برای درك فضایل بیشتر از زیارت، از وجود یكدیگر بهره برند. دوستی كه همسفرت باشد در شادی و غم، در شدت و سختی و هم صحبت تنهاییها؛ كسی كه مانند تو در پی رسیدن به معرفت باشد. در حدیثی از امام صادق(ع) است: كه با برادران و نیكوكاران باشید و از برای خدا با یكدیگر دوستی كنید و به دیدن یكدیگر بروید و با یكدیگر بنشینید و دین ما و احادیث ما را یاد كنید.(17)
برای عدهای دیگر به تنهایی به زیارت رفتن وجد و نشاطی ایجاد میكند كه در سفرهای دسته جمعی به آن دست نمییابند؛ حال و هوای دیگری از جنس دیگر؛ خلسهای روحانی با امام كه قابل وصف نیست و توصیف آن را تنها كسانی میدانند كه آن طعم شیرین را چشیده باشند. آنچه مهم است نایل شدن به دیدارست و اینها همه مقدمه و چون و چراست و اصل چیز دیگری.
حیف است كه دل چون و چرا درگیرد / بگذار اطاعت خدا برگیرد
گردن بنهید تا كه همچون خورشید / تابیدن رحمتش سراسر گیرد
پنجمین ادب:
به هنگام رفتن به سوی روضه مقدسه با آرامش و وقار و تواضع و گامهای كوتاه حركت كردن و سر به زیر انداختن و به اطراف نظر نكردن.
گامهای خسته را به سمت حریم حرم میكشانی و خجل از لطفی كه به تو شده سنگفرش خیابان را شاهد مهربانیاش میسازی و اشك این مهمان ناخوانده از چشمانت سرازیر میشود. چه لحظهی نابی...
دل از اغیار خالی كن چو قصد كوی او داری / نظر بر غیر مگشا چون هوای روی او داری
مستحب است زائر، فاصلهی بین اقامتگاه خود با حرم را با گامهای كوتاه و با توجه كامل طی كند. توجه به اینكه به سوی چه كسی میرود و چه سعادتی نصیبش گشته است و كاستیهایی كه میتوانست او را از شایستگی حضور در محضر رفیع امام باز دارد را به یاد آورد و همچنین كرامت و بزرگواری آنان را كه چگونه چشم بر آن همه معاصی میبندند. وقتی هجوم این همه لطف را بر شانههای ضعیف و ناتوان خویش احساس میكنی باید مراقب باشی كه در طول مسیر دوباره سرگرم بازیهای شیطان نشوی و جلوههای دنیوی، توجه تو را به خود جلب نكند و تو را مشغول نسازد. چقدر حقیرانه است! چشم بر آن همه لطف ببندی و دل بستگیهای دنیوی در بازارها تو را گرم چانه زدن و خریدن كالاهایی كه فروشندگان عرضه میكنند گرداند. خریدن سوغات برای افراد خانواده و دوستان جزء مستحبات مؤكد سفر است اما نباید این توصیه جای اصل كه همان زیارت است را بگیرد و هدف از سفر «زیارت» با تفاوت دو حرف تبدیل به سیاحت گردد.
به راستی حقیقت است كه در مسیر زندگی انسان كه قصد آن لقا و دیدار خداست، شیطان بازار مكارهای از متاع دنیوی بر پا كرده تا راهیان زیارت حق را با مشغول ساختن به داد و ستد این متاع قلیل از توجه و هشیاری بازداشته و به غفلت دچار سازد. اما این گامهای گسترده و تیرهای فراوان شیطان(18) بر زائران دل آگاه حضرت معبود، كارگر نبوده(19) و قادر نیست آنها را از توجه به مقصد و مقصود خویش باز دارد چنانكه در قرآن كریم از آنان یاد شده است: «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِكْرِ ال»: رادمردانی كه هیچ داد و ستدی آنها را از یاد خدا غافل نمیسازد.(20)
هنگامی كه زائر به سمت حرم مطهر حركت میكند هم از نظر ظاهر باید گامهای كوتاه برداشته و با وقار حركت كند و هم از نظر قلبی و روحی با خشوع باشد. انسان باید با یادآوری عظمت مقام و رفعت جایگاه آنان نسبت به آن اولیای الهی هم در ظاهر رفتارش و هم در باطن كردارش چنین حالتی به او دست دهد. در حركت به سوی حرم مطهر ضمن وجود خضوع و خشوع بهتر است قلب و زبان او نیز همراه موافق با جسمش باشد.
ششمین ادب:
هزار مرتبه شویم دهان به عطر و گلاب / هنوز نام تو بردن كمال بیادبیست
زبان به ذكر و تسبیح و تحمید و تكبیر مشغول داشتن و استغفار نمون و دهان به صلوات، بر محمد و آل محمد معطر نمودن.
مستحب است زائر به هنگام طی مسافت بین اقامتگاه خود تا حریم اهل البیت(ع) به استغفار و صلوات و تسبیحات اربعه مشغول باشد از این طریق كدورت غفلت و معصیت را با استغفار از صفحهی دل زدوده و با صلوات بر پیامبر(ص) و اهل البیتش(ع) و تسبیح و تحمید و تكبیر حضرت حق، قلب خود را نورانی كند تا آمادگی درونی لازم برای تشرف به حریم آن بزرگواران ایجاد شود. در اینجا شایسته است با توجه به عدم لیاقت خود برای گام نهادن در صحن و سرا و حضور یافتن در محضر آن والا مقامان عالم خلقت با آن بزرگواران اینگونه نجوا كند « و قد أتیتك یا إلهی بعد تقصیری و إسرافی على نفسی معتذرا نادما منكسرا مستقیلا مستغفرا منیبا مقرا مذعنا معترفا لا أجد مفرا مما كان منی و لا مفزعا أتوجه إلیه فی أمری غیر قبولك عذری و إدخالك إیای فی سعة من رحمتك إلهی فاقبل عذری و ارحم شدة ضری و فكنی من شد [أسر] وثاقی»:
هیچ دستاویزی نیست بلكه مستوجب آنم ای خدای من بعد از تقصیر و اسراف بر نفس خویشتن به سوی تو آمدم در حالی كه پوزش خواهم و پشیمانم. شكستهام، عفو خواهم، آمرزش طلبم. بازگشت كنان به گناه خویش اقرار و اذعان و اعتراف دارم. گریزگاهی از گناهی كه از من سرزده نمییابم، و نه پناهگاهی كه در گرفتاریم بدان رو آورم جز این كه عذر مرا بپذیری و مرا در رحمت بیمنتهایت در آوری خدایا پس عذر مرا بپذیر و بر سختی حالم و پریشانیم رحم كن و مرا از بند سخت گناهانم رهایی بخش.(21)» و نیز بدینگونه زمزمه كند: «إِلَهِی هَلْ یَرْجِعُ الْعَبْدُ الْآبِقُ إِلَّا إِلَى مَوْلَاهُ أَمْ هَلْ یُجِیرُهُ مِنْ سَخَطِهِ أَحَدٌ سِوَاه»:
مولای من اكنون این بندهی گریز پای تو كه به سویت بازگشته. و آیا بندهای كه گریخته است به جایی جز درگاه مولایش میتواند باز گردد. یا احدی جز مولای او كسی او را از خشم مولایش پناه تواند بود.(22)
همهی این آداب و حالات و اذكار برای آن است كه زائر از فضای اطراف خود خارج شود و با ایجاد تمركز و توجه به یك نقطه كه آن هم موقعیت و عظمت آنكه زیارت میشود است، خود را به او نزدیك كند تا وقتی به جوار محبوب رسید آمادگی زیارت را پیدا كند چنان كه هنگام ورود به نماز، اذان و اقامه و تكبیرات و... همه و همه برای ایجاد تمركز برای ارتباط و تقرب به ساحت الهیست.
پی نوشت ها
1ـ سوره انبیاء، آیه 30.
2ـ سوره ملك، آیه 30.
3ـ هدیة الزائرین، صفحه 19
4ـ سوره اعراف، آیه 31.
5ـ بحارالانوار جلد 97، صفحه 132.
6ـ معجم فقه الجواهر، جلد 2، صفحه 203.
7ـ سوره شعرا، آیه 89.
8ـ اصول كافی، جلد 2، صفحه 16
9ـ عدة الداعی، باب چهارم، درمان عملی ریا.
10ـ تهذیب الاحكام، جلد 6، صفحه 76.
11ـ هدیة الزائرین، صفحه 20.
12ـ آداب سفر در فرهنگ نیایش، صفحه 90.
13ـ آداب سفر در فرهنگ نیایش، صفحه 91.
14ـ حلیة المتقین، صفحه 369.
15ـ چشمه رستگاری، عبدالباسط شهیب زادگان، ص 10.
16ـ حلیة المتقین، صفحه 370.
17ـ حلیة المتقین، صفحه 245.
18ـ نهجالبلاغه، خطبه 129.
19ـ سوره حجر، آیه 42، سوره نحل، آیه 99، سوره اسراء آیه 65.
20ـ سوره نور آیه 37.
21ـ مفاتیح الجنان، دعای كمیل.
22ـ اقتباس از مناجات التائبین امام سجاد(ع)، مفاتیح الجنان، مناجات اول خمس عشر.
منابع : کتاب امام رضا (ع) - عیون اخبار الرضا