اصل آزادی و آزادگی انسانی، از بزرگترین اصول انسانی است كه همگان خواستار آنند و همواره در تاریخ، انسانهای بزرگ و رهبران راستین بشری از آن سخن گفتند و كوشیدند تا این اصل را فراگیر سازند و تودههای انسانی را از این موهبت خدایی برخوردار كنند. آنان ارزش حیاتی آزادی را تبیین كردند و انسانها را با این حقشان آشنا ساختند و همواره از این حق انسانی دفاع كردند. از سوی دیگر، در طول تاریخ، ستمگران، طاغوتیان و سلطهجویان در برابر حق آزادی انسانها میایستادند، ارزش انسانها را نادیده میگرفتند، مردمان را بردگان و بندگان خود میدانستند و با آزادیخواهی مبارزه میكردند.(1)
بینش و نگرش اسلام به انسان و نوع روابط انسانی است كه نظام اقتصاد اسلامی و رضوی را از نظام سرمایهداری و تكاثری متمایز میكند. در جامعه و نظام سرمایهداری، بینش انسان نسبت به انسان، از دریچه ارزشهای معنوی و انسانی نیست، بلكه انسان به انسان از دریچه سرمایه، تولید و سود مینگرد و در نتیجه، انسان در نظر انسان بهصورت ابزار جلوه میكند، انسان به شیء تبدیل میشود، روابط اجتماعی جامعه انسانی، بر محور همین «شیئیت» شخصیت انسانی و ابزاربودن آن دور میزند و اخلاق و معنویت و ارزشهای والای معنوی در روابط مردمان دیده نمیشود؛ و این درست برعكس بینش و معیارها در جامعه رضوی و نظام اسلامی است. در فرهنگ رضوی به انسان بهعنوان موجودی الهی و عنصری خدایی نگریسته شده است كه كانون برتریها و فضائل اخلاقی و دربردارنده روحی الهی و جاودانی است و در نهایت به سوی خدا باز میگردد. رابطه با انسان و ارجنهادن به او، رابطه با خالق و ارجگزاری نسبت به آفریدگار است. هرانسانی برای انسان دیگر مانند پلی است برای رسیدن به خدا و هرانسانی وسیله و راه رسیدن انسان دیگر است به معنویت و كمال و جاودانگی؛ یعنی هرانسان با رعایت حقوق سایر انسانها و یاری و نجاتدادن او و بهترسازی روابط انسانی میتواند به كمال برسد و رضای حق را به دست آورد. این چنین بینشی كه بینش جامعه توحیدی و رضوی است، ضد بینش جامعه مادهگرای سرمایهداری، سوسیالیستی و ماركسیستی است.(2)
در جامعه الهی رضوی، ارزش والای انسان، پایه و اصل قرار دارد و كلیه قوانین با توجه به این اصل، تدوین میشود؛ روابط مالی و مبادلات اقتصادی در چارچوب این بینش انجام میشود و بر محور این اندیشه دور میزند كه سرمایه، سود، كالا و هرچیز ارزشمند برای انسان است و باید در خدمت او قرار گیرد. انسان برای رشد سرمایه و تولید نیست تا در خدمت سرمایه و كالا قرار گیرد، بلكه اینها همه برای انسان و رشد انسان و در خدمت انسان هستند. البته تحقق این امور در صورتی است كه جامعه بهراستی، جامعه رضوی و اسلامی باشد نهاینكه در ظاهر، ادعای پیروی از ولایت كند و خود را رضوی بداند و در باطن، حاكمیت با معیارها و بینشهای مادهپرستی و سرمایهداری باشد.
جایگاه آزادی
زكریا بنآدم نقل میكند كه: «سألت الرضا(ع) عن رَجلٍ من اهل الذمه اصابَهم جُوع فَاتی رجلٌ بوَلَدٍ لَه، فقال: هذا لك اطعِمهُ و هو لكَ عبد. قال: لایَبتاع حُرٌّ فَإنَّه لایَصلح لكَ و لا مِن اهلِ الذّمه.»؛ از امامرضا(ع) پرسیدم كه مردی از اهل ذمه (غیرمسلمانان مقیم كشورهای اسلامی) كه به فقر و گرسنگی مبتلا شده بود فرزندش را آورد و گفت: فرزندم مال تو، او را خوراك بده و او برده تو باشد. امام فرمود: (انسانِ) آزاده، خریده و فروخته نمیشود. این كار تو شایسته نیست و از ذمیان نیز روا نمیباشد.(3)
امامرضا(ع) اجازه نمیدهد آزادی فرزند انسانی اگرچه ذمی و كافر باشد با امور مادی معاوضه گردد و آزادی انسان به جرم اینكه گرسنه است خدشهدار شود. از نظر امام(ع) انسان آزاد است و احتیاجات اقتصادی نمیتواند او را برده كسی سازد و آزادی خدادادی او را سلب كند؛ حتی اگر مسلمان هم نباشد.(4)
در حدیثی دیگر، اباصلت میگوید: «فقلت له: یا ابن رسولاللّه ما شَیء یَحكیه عَنكُم الناسُ؟ قال: و ما هو؟ قلت: یقولون اِنَّكم تَدَّعون إنّ الناس لكم عَبید. فقال: اللّهم فاطر السموات و الارض عالمُ الغیبِ و الشَّهادَه، أنتَ شاهدُ بإنِّی لَم اَقُل ذلك قَطُّ و لاسَمِعتُ أحداً من آبائی(ع) قالَهُ قَطُّ و أنت العالمُ بما لَنا مِن المَظالِم عِندَ هذهِ الاُمّه و إنّ هذهِ مِنها...»؛ به امام گفتم: ای فرزند رسول خدا! این موضوع چیست كه مردم از شما نقل میكنند؟ امام گفت: آن چیست؟ گفتم میگویند شما مدعی هستید كه مردمان، بردگان شمایند. امام گفت: خداوندا (تو) كه آفریدگار آسمانها و زمینی و از پنهان و پیدا آگاهی، تو خود گواهی كه من هیچگاه چنین سخنی نگفتهام و از هیچیك از پدرانم نیز نشنیدهام كه چنین گفته باشند. پروردگارا، تو به ظلمهایی كه از این امت بر ما رفته است آگاهی و این (تهمت) نیز از آنهاست... .(5)
از این سخن، ارجگزاری عمیق امام(ع) نسبت به انسان روشن میگردد، چراكه امام(ع) ادعای بندگی و عبودیت انسانها را نسبت به هرانسان دیگری -در هرمقامی كه باشد- نفی میكند، همه انسانها را آزاد میشناسد و تنها بندگی شایسته انسان را بندگی برای خدا میداند و بس، هیچیك از مخلوقات الهی، حتی انسانهای برتر و پیامبران و امامان را چنان نمیداند كه مردم برده آنان باشند و این بیانگر احترام ژرفی است كه آن امام بزرگ انسانها به حقوق آنها میگذارد و پایههای آن را در اندیشهها استوار میسازد.
آن حضرت(ع) به نقل از پدران خود و ایشان هم از قول امامعلی(ع) میفرمایند: «اِنَّ المسلمین قالوا لِرسولِاللّه(ص): لَوَاكرَهتَ یا رسولاللّه مَن قَدَرتَ عَلیه منالناس علیالاسلام لَكَثُرَ عَدَدنا و قَوِینا علی عَدوِّنا. فقال رسول اللّه(ص): ما كنتُ لِاَلقِِیَاللّه عزوجلّ بِبِدعَةَ لَم یَحدُث إلَیِّ فیها شِیئاً و ما اناالمُتَكلّفین، فأنزلاللّه تعالی علیه: یا محمد «و لو شاء رَبُّك لامَن مَن فِی الارضِ كلُّهم جَمیعا» علی سبیلِ الالجاءِ والاضطِرار فیالدنیا كَما یُومنون عِندالمُعایِنَه و رُویة البَأس فیالآخرة و لو فعلتَ ذلكَ بهم لم یَستَحِّقوا منّی ثَواباً و لا مَدحاً، لكنّی ارید مِنهم اَن یُومِنوا مُختارین غَیر مُضطرّین، یَستَحقّوا مِنّی الزُلفی و الكَرامة و دَوام الخُلود فی جَنة الخلد «اَفأنتَ تكرِه الناس حَتی یَكونوا مُومنین»؛ مسلمانان به پیامبر(ص) گفتند: ای رسول خدا! اگر كسانی را كه در حوزه قدرت تو هستند در پذیرش اسلام مجبور كنی، نفرات ما زیاد میشود و در برابر دشمنان نیرومند میشویم. پیامبر گفت: من هیچگاه با انجامدادن كاری كه بدعت است و درباره آن دستوری نرسیده است به دیدار خدای عزوجل نخواهم رفت. من از زورگویان نیستم. خدای متعال (پیش از این جریان) این آیه را بر محمد فرو فرستاد كه ای محمد! «اگر خدا میخواست، همه مردم روی زمین به دین میگرویدند» از روی اجبار و ناگزیری، چنانكه هنگام دیدن حقایق (پس از مرگ) و دیدار قدرت حق در آخرت، ایمان خواهند آورد. من اگر با مردم با اجبار رفتار كنم، نه سزاوار پاداشند و نه شایسته ستایش؛ لیكن من میخواهم كه با آزادی و اختیار به دین رویآورند و مجبور نباشند، تا شایسته قرب و اكرام من گردند و در بهشت جاوید، جاودانه زندگی كنند. «آیا تو مردمان را مجبور میسازی تا دینباور باشند».(6)
اسلام از نظر حقوق اجتماعی، قانون برابری و مساوات را در میان امت برقرار ساخت تا كرامت انسانی را به وی برگرداند و از قید و بند زندگی طبقاتی كه در حقیقت، همان زندگانی جاهلیت و بازمانده دورانهای كهن بشری است، رها سازد. بدین جهت، یكی از ویژگیهای اخلاقی امامان شیعه(ع) و از جمله امامرضا(ع) این بود كه بردگان را میخریدند و پس از مدتی نگهداری و تربیت دینی، آنان را آزاد میكردند. از این رو، در شرح حال امامرضا(ع) نوشتهاند كه بندگان را آزاد میكرد و این كار را دوست میداشت و برای اینكه در این كار موفق باشد، گاهی خود را با سوگندی متعهد میساخت. امام(ع) با این اندیشه كه خدای همه، یكی و پدر و مادر همگان هم یكی است، با آنان برخورد میكرد و پس از مدتی كه با مواضع اعتقادی و حلال و حرام آشنا میشدند، با تهیه كاری و فراهمساختن زمینه آب و نان، آنان را آزاد میكرد؛ بهگونهایكه برخی از آنان به عنوان مبلغ اسلام وارد اجتماع میشدند.(7)
آزادی اراده و انتخاب انسان، از نظر امامرضا(ع) ارزشمند است و حق انسان است كه اجباری در عقیده و فكر نداشته باشد و آزادی انتخاب و اندیشه و اختیار او سلب نشود. انسانها باید خود، راه خود را انتخاب كنند و ایمان را برگزینند و با كارگردانی خود، صحنههای زندگی را اداره كنند و خود، قهرمان زندگی خویش باشند. با وجود چنین آزادی است كه شایستگی رسیدن به پاداش یا كیفر حاصل میشود و انسان شایسته ستایش و نكوهش میگردد. پذیرش راه و فكر از سر اجبار، ارزشی ندارد و باور درست و مؤثری را در پی نخواهد داشت. با اینگونه اعتقادهای تحمیلی، انسان همواره به دنبال راه گریز است و با هر شیوه و ترفند، عقیده تحمیلی را نادیده میگیرد. اعتقادهای دینی همواره تأثیرهایی بسیار اساسی و طولانی دارد و در پنهان و آشكار، انسان را به عمل در راستای عقیدهاش وا میدارد.
این تعلیم، عظمت ارزش انسان و حقوق او و حرمت آزادی انتخاب و اراده او را روشن میسازد. سلب آزادی و الزام و اجبار فكری و اعتقادی، بیشترین تأثیر منفی را بر شخصیت آدمی میگذارد. بندگی و عبودیت فكری، زمینه اصلی همه بندگیها و عبودیتها و تسلیمها و اطاعتهای كوركورانه است. اگر آدمی نتوانست آزادانه بیندیشد و برگزیند، در همه زمینههای زندگی نیز محدود و مجبور میگردد و آزادی و عمل او سلب میشود. بنابراین، سلب آزادی فكر، زمینه سلب همه استعدادها و آزادیها و امكانات و نیروهای انسانی است و اینها خود زمینه و عامل اصلی پایمالشدن حقوق اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و خردشدن شخصیت انسانی است.
پینوشتها:
1. سیره امامرضا(ع)، امیرمهدی حكیمی، ص65
2. معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، محمد حكیمی، ص430
3. همان، ص429
4. فرازهایی از سخنان امامرضا(ع)، محمد حكیمی، دفتر نخست، ص90
5. معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، محمد حكیمی، ص434
6. همان، ص436
7. رفتارهای اخلاقیاجتماعی امامرضا(ع)، محمدعلی چنارانی، ص40
8.معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، محمد حكیمی، ص436
برگرفته شده از آستان قدس رضوی