عن الحسین بن خالد قال: سمعت الرضا علیهالسلام یقول:
«لم یزل الله عزوجل علیما قادرا حیا قدیما سمیعا بصیرا. فقلت له: یابن رسول الله ان قوما یقولون لم یزل الله تعالی عالما بعلم و قادرا بقدرة و حیا بحیاة و قدیما بقدم و سمیعا بسمع و بصیرا ببصر. فقال (ع): من قال ذلک و دادن به فقد اتخذ مع الله آلهة اخری، و لیس من ولایتنا علی شیء. ثم قال: لم یزل الله عزوجل علیما قادرا حیا قدیما سمیعا بصیرا لذاته، تعالی عما یقولون المشرکون و المشبهون علوا کبیرا» [1] .
«شنیدم از امام علیهالسلام که میفرمود: همیشه خداوند متعال، علیم و قادر و حی و قدیم و سمیع و بصیر بوده است. عرض کردم: ای پسر پیغمبر (ص) جماعتی میگویند که خداوند عالم است بسبب علم، و قادر است بوسیله قدرت، و حی است با حیات، و قدیم است با صفت قدمت، و همچنین در سمیع و بصیر که با سمع و بصر است فرمود: اگر کسی چنین سخنی گفته و معتقد به آن باشد: با خدای عزیز خدایان و شرکایی گرفته، و او از دائره ولایت ما بیرون است. سپس فرمود: پیوسته خداوند به ذاته علیم و قادر و حی و قدیم و سمیع و بصیر است، و از قول مشرکین و تشبیه کنندگان منزه باشد».
توضیح:
1- عالما بعلم: اشاعره و جمعی دیگر گویند که برای پروردگار متعال صفات قدیمی زائدی هست که در مقابل ذات او بوده، و خداوند بوسیله آنها متصف با صفات میشود، مانند عالم و قادر بودن او که بسبب علم و قدرت خارجی قدیم است. رجوع شود به شرح مواقف.
2- فقد اتخذ مع الله آلهة: در صورتی که برای این صفات تحقق و وجود خارجی قائل بشویم: لازم آید که در مقابل ذات ازلی پروردگار متعال به چیزهای دیگری که قدیمند، قائل بشویم، و در نتیجه همهی اینها وجود ذاتی و قدیمی پیدا کرده و از مرحله توحید خارج خواهیم شد. رجوع شود به باب یازده.
3- و لیس من ولایتنا: امام نماینده و مظهر عظمت و صفات و مقامات الهی و خلیفهی پروردگار متعال است در زمین و پیروی و اطاعت خداوند ملازم میشود با اطاعت امام. و کسی که از زیر برنامه و افکار و عقاید و مقررات دینی امام خارج شود از اطاعت و فرمان و حکومت حق الهی بیرون رفته است.
پس میزان صد درصد صحیح برای اطاعت پروردگار متعال پیروی کردن از برنامههای عقیدتی و عملی امام است.
4- بصیرا لذاته: صفات خداوند متعال عین ذات او بوده و به هیچ نحوی جدایی و مغایرتی ندارد و بلکه ذات پروردگار متعال است که حق و ثابت و نامتناهی و غیر محدود بوده و صفات ثبوتیه دیگر همه از این ذات حق تجلی کرده و روی فهم ما اعتبار میشوند.
توضیح آنکه: خداوند متعال من جمیع الجهات واحد و مجرد و نامحدود و غنی بالذات و واجب فی ذاته است، و هیچگونه ترکب و اثنیت در ذات مجرد واحد او نمیشود تصور کرد.
و اتصاف با صفات موجب محدود بودن با صفات و تقید به آنها، و برخلاف احدیت ذاتی و تجرد و غناء فی ذاته میشود.
آری توصیف ذات با صفات در هر مرحلهای تصور شود ملازم با حصول اختلاف و تعدد و فقر و محدودیت ذات گشته، و این معنی مخالف با وجوب و غیر متناهی بودن ذات احدیت خواهد بود.
در خطبهی اول نهجالبلاغه میفرماید: کمال التصدیق به توحیده و کمال توحیده الاخلاص له و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهادة کل صفة أنها غیر الموصوف و شهادة کل موصوف أنه غیر الصفة فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه و من قرنه فقد ثناه - و اخلاص کامل در مقام توحید ذات در این است که صفات را از ذات او نفی کنیم، زیرا مفهوم صفت غیر از مفهوم موصوف است و مفهوم موصوف غیر از مفهوم صفت باشد. و این معنی در شرح خطبه توحیدیه مشروحا بیان شده است. و مظهر این حقیقت نفس مجرد و روحانی است که آن یک ذات واحد است، و در عین حال همه صفات و قوی را دارا بوده و ما بین ذات و صفات جدایی و مغایرتی نیست، مگر در مقام تعبیر و تفهیم و اعتبار که گفته میشود: نفس عالم و مرید وحی.
پی نوشت :
1- عیون ، باب 11 ، حدیث 10
منبع: كتاب امام رضا