حدیث 01
فی حدیث دعبل ان الرضا علیهالسلام قال له: «لا تنقضی الأیام و اللیالی حتی
تصیر طوس مختلف شیعتی و زواری ألا فمن زارنی فی غربتی بطوس کان معی فی درجتی یوم القیامة مغفورا له.» [وسائل الشیعة، 438 / 10.] .
دعبل از امام رضا علیهالسلام نقل میکند که ضمن حدیثی فرمود: «روزها و شبها نمیگذرد تا این که طوس جایگاه آمد و رفت شیعیان و زائرانم میشود؛ آگاه باشید کسی که مرا در غربتم در طوس زیارت کند، روز قیامت با گناهان آمرزیده هم درجهی من خواهد بود.»
حدیث 02
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ستدفن بضعة منی بأرض خراسان ما
زارها مکروب الا نفس الله کربته و لا مذنب الا غفر الله ذنوبه.» [وسائل الشیعة، 437 / 10] .
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «پارهای از تن من در سرزمین خراسان دفن میشود که هیچ گرفتاری او را زیارت نمیکند، جز این که خداوند پریشانی را از او میزداید و هیچ گنهکاری به زیارت او نائل نمیشود، مگر آن که خداوند گناهانش را میآمرزد.»
حدیث 01
فی حدیث دعبل ان الرضا علیهالسلام قال له: «لا تنقضی الأیام و اللیالی حتی
تصیر طوس مختلف شیعتی و زواری ألا فمن زارنی فی غربتی بطوس کان معی فی درجتی یوم القیامة مغفورا له.» [وسائل الشیعة، 438 / 10.] .
دعبل از امام رضا علیهالسلام نقل میکند که ضمن حدیثی فرمود: «روزها و شبها نمیگذرد تا این که طوس جایگاه آمد و رفت شیعیان و زائرانم میشود؛ آگاه باشید کسی که مرا در غربتم در طوس زیارت کند، روز قیامت با گناهان آمرزیده هم درجهی من خواهد بود.»
حدیث 02
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ستدفن بضعة منی بأرض خراسان ما
زارها مکروب الا نفس الله کربته و لا مذنب الا غفر الله ذنوبه.» [وسائل الشیعة، 437 / 10] .
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «پارهای از تن من در سرزمین خراسان دفن میشود که هیچ گرفتاری او را زیارت نمیکند، جز این که خداوند پریشانی را از او میزداید و هیچ گنهکاری به زیارت او نائل نمیشود، مگر آن که خداوند گناهانش را میآمرزد.»
حدیث 03
قال الرضا علیهالسلام: «من زارنی علی بعد داری و مزاری أتیته یوم القیامة
فی ثلاثة مواطن حتی أخلصه من أهوالها: اذا تطایرت الکتب یمینا و شمالا، و عند الصراط، و عند المیزان.» [وسائل الشیعة، 433 / 10. ] .
امام رضا علیهالسلام فرمود: «کسی که با دوری راه سرا و مزار من به زیارت من بیاید، روز قیامت در سه جا (برای دستگیری) نزد او خواهم آمد و او را از بیم و گرفتاری آن موقفها رهایی خواهم بخشید: هنگامی که نامهها (ی اعمال) در راست و چپ به پرواز درآیند، نزد (پل) صراط و نزد میزان (محل سنجش اعمال).»
حدیث 04
قال الرضا علیهالسلام: «و الله ما منا الا مقتول أو شهید» فقیل له: فمن
یقتلک یا ابن رسول الله؟ قال: «شر خلق الله فی زمانی یقتلنی بالسم ثم یدفننی فی دار مضیعة و بلاد غربة، ألا فمن زارنی فی غربتی کتب الله عزوجل له أجر مائة ألف شهید، و مائة ألف صدیق و مائة ألف حاج و معتمر و مائة ألف مجاهد و حشر فی زمرتنا، و جعل فی الدرجات العلی من الجنة رفیقنا.» [بحارالانوار: 284 - 283 / 49». ] .
امام رضا علیهالسلام فرمود: «به خدا سوگند کسی از ما (ائمه اطهار علیهالسلام) نیست جز آن که کشته یا شهید میشود.» گفته شد: چه کسی شما را ای فرزند رسول خدا میکشد؟ فرمود:
«بدترین آفریدگان خدا در زمانم مرا با زهر میکشد، سپس مرا در دیار غربت و سرایی دور افتاده دفن میکند؛ آگاه باشید کسی که مرا در غربتم زیارت کند، خدای عزوجل ثواب یکصد هزار شهید، یکصد هزار صدیق، یکصد هزار حج گزار و عمره گزار و یکصد هزار مجاهد را برای او مینویسد و در زمرهی ما محشور میشود و در درجات والای بهشت رفیق و همراه ما خواهد بود.»
حدیث 05
قال علی بن محمد بن علی الرضا علیهالسلام: «من کانت له الی الله حاجة فلیزر
قبر جدی الرضا علیهالسلام بطوس و هو علی غسل و لیصل عند رأسه رکعتین، و لیسأل الله تعالی حاجته فی قنوته، فانه یستجیب له ما لم یسأل مأثما أو قطیعة رحم، ان موضع قبر لبقعة من الجنة لا یزورها مؤمن الا أعتقه الله تعالی من النار، و أدخله دار القرار.» [وسائل الشیعة، 447 / 10. ] .
امام علی النقی علیهالسلام فرمود: «کسی که از خدا حاجتی میخواهد، قبر جدم (حضرت) رضا علیهالسلام را در طوس زیارت کند، در حالی که غسل نموده باشد و سپس بالای سر آن حضرت دو رکعت نمازگزارد و در قنوت آن از خدای تعالی حاجت خود را بخواهد. در این صورت است که دعایش مستجاب میشود، مادام که گناه یا بریدن از خویشاوندی را درخواست نکرده باشد. همانا جایگاه قبر او قطعهای از بهشت است که هیچ مؤمنی آن را زیارت نمیکند، مگر این که خدای تعالی او را از آتش (دوزخ) رهایی میبخشد و به سرای آرامش (بهشت) وارد میسازد.»
حدیث 06
قال الرضا علیهالسلام «انی سأقتل بالسم مظلوما و أقبر الی جنب هارون الرشید
و یجعل الله عزوجل تربتی مختلف شیعتی و أهل محبتی، فمن زارنی فی غربتی و جبت له زیارتی یوم القیامة، و الذی أکرم محمدا صلی الله علیه و آله بالنبوة و اصطفاه علی جمیع الخلیقة لا یصلی أحد منکم عند قبری الا استحق - میرالمؤمنین المغفرة من الله عزوجل یوم یلقاه، و الذی أکرمنا بعد محمد صلی الله علیه و سلم بالامامة و خصنا بالوصیة ان زوار قبری أکرم الوفود علی الله عزوجل یوم القیامة، و ما من مؤمن یزورنی فتصیب وجهة قطرة من الماء الا حرم الله جسده علی النار.» [وسائل الشیعه، 439/2.] .
امام رضا علیهالسلام فرمود: «من بزودی مظلومانه یا زهر کشته میشوم و کنار قبر هارون دفن میگردم، و خداوند خاک (قبر) مرا جایگاه رفت و آمد (و زیارتگاه) شیعیان و دوستارانم میگرداند. پس کسی که در غربتم مرا زیارت کند، روز قیامت زیارت او بر من واجب میشود؛ قسم به آن که محد صلی الله علیه و سلم را به پیامبر گرامی داشت و او را بر تمامی مردم برگزید، کسی که از شما نزد قبرم نماز نمیگذارد، جز آن که روزی که خدای صاحب عزت و جلال را ملاقات میکند، شایستهی آمرزش میشود، و قسم به آن که بعد از محمد صلی الله علیه و سلم ما را به امامت گرامی داشت و به وصایت (و جانشینی آن حضرت) اختصاص گرامیترین گروهها خواهند بود که روز قیامت بر خدای صاحب عزت و جلال وارد میشوند؛ و هیچ مؤمنی نیست که مرا زیارت نماید و قطرهای آب (باران) به صورت او بخرود، جز آن که خداوند پیکرش را بر آتش (دوزخ) حرام میکند.»
حدیث 07
قال الرضا علیهالسلام «لا تشد الرحال الی شیء من القبور الا الی قبورنا، ألا و
انی مقتول بالسم ظلما، و مدفون فی موضع غربة فمن شد رحله الی زیارتی أستجیب دعاؤه و غفر له ذنبه.» [بحارالانوار، 36/102. ] .
امام رضا علیهالسلام فرمود: «بار به سوی هیچ قبر (و زیارتگاهی) بر نبیندید مگر این که به زیارت قبور ما بیایید. آگاه باشید که مرا مظلومانه مسموم ساخته و میکشند و در جایی غریبانه به خاک میسپارند پس هر کس که بار سفر برای زیارت من بربندد، دعایش مستجاب میشود و گناهش مورد آمرزش واقع میگردد.»
حدیث 08
فی خبر: ان موسی بن جعفر علیهالسلام کان یقول لبنیه: «هذا أخوکم علی بن
موسی الرضا عالم آل محمد علیهالسلام فاسألوه عن أدیانکم و احفظوا ما یقول لکم فانی سمعت أبی جعفر بن محمد علیهالسلام غیر مرة یقول: «ان عالم آل محمد لفی صلبک و لیتنی أدرکته فانه سمی أمیرالمؤمنین علی علیهالسلام.» [بحارالانوار، 100/49. ] .
جعفر بن محمد علیهالسلام شنیدم که بارها میفرمود: همانا عالم آل محمد علیهمالسلام در صلب توست، ای کاش او را درک میکردم! که همانا او همنام امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است.»
حدیث 09
قال علی بن مهزیار: قلت لأبی جعفر علیهالسلام: جعلت فداک زیارة الرضا
علیهالسلام أفضل أم زیارة أبی عبدالله الحسین علیهالسلام؟ فقال: «زیارة أبی أفضل و ذکل أن أبا عبد الله علیهالسلام یزروه کل الناس و أبی لا یزروه الا الخواص من الشیعة.» [الکافی، 584/4.] .
علی بن مهزیار گوید: به امام جواد علیهالسلام عرض کردم: فدایت شوم، زیارت حضرت رضا علیهالسلام فضیلت بیشتری دارد یا زیارت ابا عبد الله الحسین علیهالسلام؟ فرمود: «زیارت پدرم فضیلت بیشتری دارد، زیرا ابا عبد الله علیهالسلام را همهی مردم زیارت میکنند، ولی پدرم را جز شیعیان برگزیده زیارت نمیکنند.»
حدیث 10
قال أبو الصلت الهروی: کان الرضا علیهالسلام یکلم الناس بلغاتهم، و کان و
الله أفصح الناس و أعلمهم بکل لسان و لغة، فقلت له یوما: یا بن رسول الله انی لأعجب من معرفتک بهذه اللغات علی اختلافها؟! فقال: «یا أبا الصلت أنا حجة الله علی خلقه، و ما کان الله لیتخذ حجة علی قوم و هو لا یعرف لغاتهم، أو ما بلغک قول أمیرالمؤمنین علیهالسلام: «أوتینا فصل الخطاب.»، فهل فصل الخطاب الا معرفة اللغات.» [اثبات الهداة، 278/3.] .
اباصلت هروی گوید: امام رضا علیهالسلام با مردم به زبان خودشان سخن میگفت و بخدا سوگند او سخنورترین و آگاهترین مردم به هر زبان و لغت بود. روزی به ایشان گفتم: ای فرزند رسول خدا، من از آگاهی شما به این زبانها - با وجود تفاوتی که با هم دارند - در شگفتم. فرمود: «ای، اباصلت، من حجت خدا بر آفریدگانش میباشم، و خداوند کسی را حجت بر گروهی نمیگرداند که به زبان آنها آشنا نباشد، آیا این سخن امیرالمؤمنین علیهالسلام را شنیدهای که فرمود: «به ما فصل الخطاب داده شده است» و مگر فصل الخطاب چیزی غیر از شناخت زبانها میباشد.»
حدیث 11
عن أبی الحسن موسی علیهالسلام فی حدیث: أنه قال: «- و علی ابنه جالس بین
یدیه -: «من ظلم ابنی حقه و جحده امامته من بعدی کان کمن ظلم علی بن أبی طالب حقه و حجده امامته بعد رسول الله صلی الله علیه و سلم.» [اثبات الهداة، 232/3.]
امام موسی کاظم علیهالسلام در ضمن حدیثی، در حالی که فرزندشان امام رضا علیهالسلام در برابر شان نشسته بود، فرمود: «کسی که در حق این پسرم ستم ورزد و امامتش را بعد از من انکار نماید، مانند کسی است که در حق علی بن ابی طالب علیهالسلام ستم ورزیده و امامتش را بعد از رسول خدا صلی الله علیه و سلم انکار نموده باشد.»
حدیث 12
قال أبو عبد الله علیهالسلام: «یقتل حفدتی بأرض خراسان فی مدینة یقال لها
طوس، من زاره الیها عارفا بحقه أخذته بیدی یوم القیمة و أدخلته الجنة و ان کان من أهل الکبائر.» قیل له: جعلت فنداک و ما عرفان حقه قال: «تعلم أنه مفترض الطاعة، غریب شهید، من زاره عارفا بحقه أعطاه الله عزوجل أجر سبعین شهیدا ممن استشهد بین یدی رسول الله صلی الله علیه و سلم علی حقیقة.» [اثبات الهداة،233/3.] .
امام صادق علیهالسلام فرمود: «نوهی مرا در سرزمین خراسان در شهری به نام طوس میکشند؛ کسی که او را با شناخت حق وی زیارت کند، من روز قیامت از او دستگیری میکنم و وارد بهشتش میسازم، هر چند که مرتکب گناهان کبیره شده باشد.» راوی گفت: فدایت شوم، شناخت حق او را به چیست؟ فرمود: «این که بدانی او (امامی است که) پیروانش واجب است. او غریب است و شهید؛ کسی که با شناخت حقش، او را زیارت کند، خدای صاحب عزت و جلال پاداش هفتاد شهید از شهدای راستین در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و سلم را به او عطا میفرماید.»
حدیث 13
عن علی بن یقطین قال: کنت عند العبد الصالح موسی بن جعفر علیهالسلام جالسا
فدخل علیه الرضا علیهالسلام فقال «یا علی، هذا سید ولدی و قد نحلته کنیتی.» فقال هشام بن صالح: أخبرک و الله: ان الأمر فیه من بعده.» [اثبات الهداة، 234/3. ] .
علی بن یقطین گوید: نزد بندهی شایسته حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام نشسته بودم که حضرت رضا علیهالسلام وارد شد، پس فرمود: «ای علی، این آقای فرزندان من است که کنیهی خود (ابوالحسن) را به او بخشیدم.» هشام بن صالح گفت: بخدا سوگند تو را آگاه ساخت که امر (امامت) پس از وی در این امام خواهد بود.
حدیث 14
عن البرنطی قال: قلت لأبی جعفر محمد بن علی بن موسی علیهالسلام: ان قوما
من مخالفیکم یزعمون أن قوما من مخالفیکم یزعمون أن أباک انما سماه المأمون الرضا لما رضیه لولایة عهده؟ فقال علیهالسلام: «کذبوا و الله و فجروا بل الله تبارک و تعالی سماه بالرضا علیهالسلام لأنه کان رضی لله عزوجل فی سمائه و رضی لله عزوجل فی سمائه و رضی لرسوله و الأئمة بعده صلوات الله علیهم فی أرضه، قال: فقلت له: ألم یکن کل واحد من ابائک الماضین علیهالسلام رضی لله عزوجل و لرسوله و الأئمة بعده علیهالسلام؟ فقال: بلی. فقلت: فلم سمی أبوک علیهالسلام من بینهم الرضا؟ قال: لأنه رضی به المخالفون من أعدائه کما رضی به الموافقون من أولیائه، و لم یکن ذلک لأحد من آبائه علیهالسلام فلذلک سمی من بینهم الرضا علیهالسلام.» [بحارالانوار، 4/49. ]
بزنطی گوید: «به ابوجعفر محمد بن علی بن موسی (امام جواد) علیهالسلام گفتم: گروهی از مخالفان شما میپندارند که (علت ملقب شدن پدرتان به رضا علیهالسلام) این اسن که چون پدرتان را برای ولایت عهدی خود پسندید، این لقب (یعنی) رضا را به ا یشان داد. فرمود: «بخدا سوگند دروغ گفتند و گمراه گشتند، بلکه خدای تعالی آن حضرت را رضا نامیده است، زیرا که وی از خدای صاحب عزت و جلال در آسمانش و از پیامبرش و امامان بعد از آن حضرت در زمین راضی بود؟ گفتم: مگر پدران پیشین شما از خدای صاحب عزت و جلال و پیامبر و امامان بعد از آن حضرت علیهالسلام راضی نبودند؟ فرمود: آری. گفتم: پس چرا پدر شما از میان آنان رضا نامیده شده است؟ فرمود: زیرا که مخالفان از دشمنانش همانند موافقان از دوستانش از او رضایت داشتند، و این موقعیت برای کسی از پدران او پیش نیامد، از این رو از میان ایشان، لقب رضا علیهالسلام به آن حضرت اختصاص یافت.»
حدیث 15
عن داود الرقی قال: قلت لأبی ابراهمیم علیهالسلام: جعلت فداک قد کبرسنی
فحدثنی من الامام بعدک؟ قال: فأشار الی أبی الحسن الرضا علیهالسلام و قال: «هذا صاحبکم من بعدی.» [بحارالانوار، 15-14/49.]
داود رقی گوید: به ابو ابراهیم (امام موسی کاظم) علیهالسلام گفتم: فدایت شوم، سن من بالا رفته است، بیان نمایید امام بعد از شما کیست؟ پس آن حضرت اشاره به ابوالحسن الرضا علیهالسلام کرد و فرمود: «این صاحب شما بعد از من است.»
حدیث 16
عن سلیمان المرزوی قال: دخلت علی أبی الحسن موسی بن جعفر علیهالسلام و أنا
أرید أن أسأله عن الحجة علی الناس بعده فابتدأنی و قال: «یا سلیمان ان علیا ابنی و وصیی و الحجة علی الناس بعدی و هو أفضل ولدی فان بقیت بعدی فاشهد له بذلک عند شیعتی و أهل ولایتی و المستخبرین عن خلیفتی من بعدی.» [ بحارالانوار، 15/49.]
سلیمان مروزی گوید: من خدمت ابوالحسن موسی بن جعفر علیهالسلام رسیدم و میخواستم از حجت بر مردم، پس از وی سؤال نمایم که ابتدا به ساکن فرمود: «ای سلیمان، علی پسرم، وصی و حجت بر مردم بعد از من است. او. برترین فرزندانم میباشد. اگر بعد از من زنده بودی، این را نزد شیعیان و دوستدارانم و کسانی که خواستار شناخت جانشین بعداز من هستند، گواهی بده.»
حدیث 17
قال حسین بن بشیر: «أقام لنا أبوالحسن موسی بن جعفر علیهالسلام ابنه علیا
علیه السلام کما أقام رسول الله صلی الله علیه و سلم یوم غدیر خم فقال: یا أهل المدینة أو قال: یا أهل المسجد هذا وصیی من بعدی.» [بحارالانوار، 17/49.]
حسین بن بشیر گوید: «ابوالحسن موسی بن جعفر علیهالسلام پسرش علی (بن موسی الرضا) علیهالسلام را (جهت معرفی به امامت) بلند نمود، همان گونه که رسول خدا صلی الله علیه و سلم، علی علیهالسلام را روز غدیر خم بلند نمود و فرمود: ای مردم مدینه - یا فرمود: ای اهل مسجد - این جانشین بعد از من است.»
حدیث 18
عن المفضل بن عمر قال: «دخلت علی أبی الحسن موسی بن جعفر علیهالسلام و علی
ابنه علیهالسلام فی حجره و هو یقبله و یمص لسانه. و یضعه علی عاتقه و یضمه الیه و یقول: بأبی أنت ما أطیب ریحک و أطهر خلقک و أبین فضلک»! قلت: جعلت فداک لقد وقع فی قلبی لهذا الغلام من المودة ما لم یقع لأحد الا لک. فقال لی: «یا مفضل هو منی بمنزلتی من أبی علیه السلام ذریة بعضها من بعض و ا لله سمیع علیم. قال: قلت: هو صاحب هذا الأمر من بعدک؟ قال: نعم، من أطاعه رشد و من عصاه کفر.» [بحارالانوار، 21-20/49. ] .
مفضل بن عمر گوید: «خدمت ابوالحسن موسی بن جعفر علیهالسلام رسیدم، (مشاهده نمودم که) پسرش علی (بن موسی الرضا) علیهالسلام در آغوشش میباشد و او را میبوسد و زبانش را میمکد و بر شانهاش میگذارد و او را در آغوش میفشد و میفرماید: پدرم فدایت! چه رایحهی دل انگیز و خوی پاک و برتری آشکاری داری! گفتم: فدایت شوم، مهر این کودک آن چنان در دلم جای گرفت که جز مهر شما محبت کسی بدان حد به دلم راه نیافته است. فرمود: ای مفضل، منزلت او نسبت به من مانند منزلت من نسبت به پدرماست، خاندانی که برخی از ایشان از برخی دیگرند و البته خدا بسیار شنوای داناست. گفتم: آیا او بعد از شما (امام و) صاحب این امر خواهد بود؟ فرمود: آری، کسی که او را پیروی نماید هدایت یابد و کسی که نافرمانیش کند کافر میشود.»
حدیث 19
فی حدیث - ان علی بن یقطین قال لأبی الحسن موسی علیهالسلام: من لنا بعدک یا
سیدی؟ فقال: «علی ابنی هذا، هو خیر من أخلف بعدی. هو منی بمنزلة أبی، هو لشیعتی، عنده علم ما یحتاجون الیه. سید فی الدنیا و سید فی الآخرة، و انه لمن المقربین.» [عوالم العلوم، 58/22 ]
در حدیثی علی بن یقطین به ابوالحسن امام موسی کاظم علیهالسلام گفت: آقای من، بعد از شما چه کسی (امام) خواهد بود؟ فرمود: این پسرم علی، که بهترین بازمانده و جانشین من است. او نسبت به من مانند منزلت من نسبت به پدرم است (که امامت را بعد از من به عهده خواهد داشت).
بهرهوری شیعیانم از او بدین گونه است که آنچه بدان نیازمندند نزد اوست. او سرور دنیا و آخرت و از مقربان (درگاه الهی) است.»
حدیث 20
قال ابراهمی بن العباس: ما رأیت الرضا علیهالسلام سئل عن شیء قط الا علمه، و
لا رأیت أعلم منه بما کان فی الزمان الأول الی وقته و عصره. و کان المأمون یمتحنه بالسؤال عن کل شیء فیجیب فیه، و کان کلامه کله و جوابه و تمثله انتزاعات من القرآَّ، و کان یختمه فی کل ثلاثة، و یقول: «لو أرندت أن أختمه فی أقل من ثلاثة لختمته، و لکنی ما مررت بآیة قط الا فکرت فیها، و فی أی شیء أنزلت و فی أی وقت، فلذلک صرت أختم فی کل ثلاثة أیام.» [ عوالم العلوم، 180-179/22. ] .
ابراهیم بن عباس گوید: «هیچ گاه ندیدم که از (امام) رضا علیهالسلام چیزی پرسیده شود، جز این که آن سؤال را پاسخ میداد. در میان عالمان پیشین و دانشمندان معاصر او را کسی را آگاهتر از وی نیافتم. مأمون با پرسشهای گوناگون او را میآموزد و او از عهدهی پاسخ تمامی آنها بر میآمد. تمامی سخن و جواب و شواهد مثال او از قرآن بود. در هر سه روز یک مرتبه قراء قرآن را به پایان میبرد و میفرمود: «اگر بخواهم میتوانم آن را در کمتر از سه روز هم ختم نمایم، اما هزگز از آیهای نمیگذرم جز این که در آن میاندیشم که دربارهی چه و چه هنگام نازل گشته است، و از این لحاظ است که هر سه روز یک مرتبه قرآن را ختم مینمایم.»