به بزم عاشق من ساده میهمان شده ای
برای من که غریبم چه مهربان شده ای
شبیه نور ونوازش که می وزد با عشق
درون پیله ی تاریک من روان شده ای
صدای یخ زده ام ساز من فراموشی ست
میان این همه تشویش نشان شده ای
نشان که نه غزلی تازه با طراوت عشق
برای زمزمه هایم چه بی کران شده ای
بخوان مرا که نگاهم به شوق تو گرم است
برای من تو کلیدی به آسمان شده ای
تو پیک هشتم نوری،تو شعر هشتم عشق
ببین که درنم چشمم چه ناگهان شده ای !
قطارآمد واشکم به شوقتان لرزید
به بزم من چقدر ساده میهمان شده ای ....
شعر ازفرشته طارمی