یکی ازمحبان امام رضا(ع)را بعد از شهادت وی حبس نمودند،وزنجیر گران برگردن وپایش نهادند،واورا در خانه ای که حبس نموده بودند آتش زدند،که دایم مناقب امام گفتی ،ودرهای مدح اولاد رسول سفتی بعد از امر سوختن خانه چون آن فقیر بی گناه از این حال آگه شد مناجات نمود :که یا رب به حق آن امامی که از انگور زهرآلود چهره به باغ شهادت گردآلود کرد،
وبه حق رضای آن رضا که به تقدیر تو موافق گشته وبه داغ دوری فرزندان ومفارقت جان راضی شد،مرا از این بند گران خلاصی ده ،وآتش سوزان را به محبت اولاد خلیل خود برمن گلستان کن ،همان دم به کرم مجیب دعوه المضطرین (الدعا)بندهای آهن چون موم نرم گشت ،وازآن آتش بلا به خاک جسم آب محبت زده ،چون باد ازآن ورطه خلاص شد که به یک سر موی وی مضرت نرسید.
نماز وعبادت امام رضا/عباس عزیزی
پاورقی : هزارو یک کلمه،ج2،ص356