«اگر سؤال شود: «چرا هر گاه کسي در ماه رمضان مريض يا مسافر بود و تا رمضان ديگر طول کشيد و مريض صحت و سلامتي خود را باز نيافت يا مسافر سفرش به پايان نرسيد و ماه رمضان سال ديگر رسيد، بايد فديه بدهد براي رمضان گذشته و قضايش ساقط ميشود، ولي اگر در بين سال شفا يافت يا مسافرتش تمام شد و روزه را قضا نکرد، بايد هم روزه را قضا کند و هم فديه دهد»؟
، گفته ميشود: در ماه رمضان آن سال روزه بر او واجب شده بود ولي چون مريض يا مسافر بود زمانش به بعد موکول گرديد، و چون در تمام اين سال شرايط روزه که صحت و حضور در وطن است در او موجود نشده، اساسا روزه از او ساقط ميشود و به جاي آن بر او فديه واجب ميگردد، زيرا حق تعالي مرض را بر او غلبه داده و افاقهاي از مرض نيافته است، و خدا راهي از براي اداء تکليف براي او قرار نداده، چون مريض قدرت روزه گرفتن را ندارد و مسافر هم نبايد روزه بگيرد، پس از اين جهت روزه از او ساقط است و همچنين است حکم در هر چيز را که خداوند بر او مسلط کند، مانند بيهوشي، که بفرض يک شبانه روز در حال بيهوشي به سر برد و که در آن حال نماز بر او واجب نگشته و لذا قضا هم ندارد، چنانکه امام صادق عليهالسلام فرموده: «هر چيز را که خداوند بر بندهاش مستولي گرداند او را معذور داشته است.»، چون وي در هنگام داخل شدن ماه مبارک رمضان معذور بوده و تا آخر سال عذرش بيوقفه باقي مانده پس بر او فديه واجب شده نه روزه، و او به منزلهي کسي است که براي هميشه استطاعت روزه را نداشته باشد که بر او دادن فديه مقرر گشته است،، چنانکه خداوند عزوجل فرموده است: «فصيام شهرين متتابعين... فمن لم يستطيع فاطعام ستين مسکينا» [1] ، و نيز در آيهي ديگر فرموده است: «ففديه من صيام او صدقة او نسک» [2] پس در اين آيه صدقه را به جاي روزه نهاده است و در صورتي که حاجي در مضيقهي جاني باشد.»
امام عليه السلام راجع به مريضي که مرض او از رمضان تا رمضان سال بعد ادامه داشته باشد و خوب نشده است متذکر شده و گفته که او قضا ندارد و فديه بر او واجب است و سبب اين است که او به علت مرضش تکليفي براي قضا ندارد؛ و اما کسي که در اثناي سال خوب شد و روزهاي که بر او بود نگرفت، و قضا بر او واجب است، و اين براي تمکن اوست همان گونه که فديه بر او واجب است. امام به دنبال آن فرمود:
«چنانچه بپرسد: «اگر فرد مريض يا مسافر در آن وقت ملکف نبوده چون قدرت نداشته، اکنون که داراي قدرت شده (يعني در سال بعد)»، گفته ميشود: چون عذرش باقي بود تا ماه رمضان ديگر رسيد حکمش تبديل به دادن فديه ميشود براي روزهي قضا شده، زيرا او به منزلهي شخصي ميشود که به واسطهي عملي، روزهي کفاره بر او واجب شده است و طاقت گرفتن روزه را نداردا پس، از او روزه ساقط ميشود و به جاي آن فديه لازم ميگردد، و اگر براي او تا ماه رمضان ديگر افاقه و بهبودي حاصل شد و روزه را نگرفت بايد براي اينکه وقت را ضايع کرده و از آن براي انجام وظيفه استفاده نکرد فديه دهد و قضاي روزهاي را که دارد و بر ذمهاش تعلق گرفته، به جاي آورد چون ميتوانسته است آن را انجام دهد.»
پاورقی:
[1] مجادله / 4.
[2] بقره / 196.