امامت كانون هدايت و بالندگي است. امام كسي است كه بيش از ديگران و حتي خود انسان، دغدغه هدايت و كماليابي او را دارد. امام در حقيقت پاسدار حرمت انساني انسان است و مدافع حقوق مسلم او. آدمي در كنار امام به يك آرامش روحاني و مطلق دست پيدا ميكند و هويت خويش را در پرتو نورانيت او باز مييابد. امامتِ ديني نورآفرين است و در بنبستها و تاريكيها، چراغ راه گمكردگان است. امامتِ ديني راهبر انسان به سوي معرفت حقيقي و اعتدال مطلوب در جريان زندگي است و جامعهاي كه پذيراي آموزشهاي امام باشد، هرگز در ايستگاه بيخبري و سرگرداني متوقف نميماند.
بالندگي، پويايي، شادابي و سرزندگي، از مختصات و ثمرات امامتِ ديني است. ما از گستره وجوه امامت يك موضوع را برگزيديم و نام آن را ظرائف اخلاقي در سيره رضوي نهادهايم و نمونههايي از سيره رفتاري امام رضا عليهالسلام را گرد آورديم تا حقايقي كه پيش از اين گفتيم، همه مستند به رفتار خود امام باشد.
داستان كرامت و ارج نهادن به حقوق انساني از ديرباز مطمح نظر انديشمندان، فيلسوفان و عالمان در فرهنگهاي مختلف بوده است. در نگاه ديني و قرآني به ويژه دين اسلام اين موضوع به صورت خيلي جدي و ريشهاي مورد عنايت قرار گرفته است.
به نظر ميرسد پيام جهاني دين و جامعيت رسالت آن از اين زاويه بسيار قابل تأمل و بهرهگيري است. نمونههاي اجرايي و عملي آن در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و حكومت پنج ساله امام علي عليهالسلام و در زمان امامان ديگر، سند بسيار محكم و استواري است در اهميت دادن به مناسبات انساني و رعايت حقوق آدمي از منظر دين اسلام. به اين گزارش تاريخي دقت كنيد:
امام علي عليه السلام هنگام بازگشت از جنگ صفين به كوفه درآمد و بر شباميان گذشت و شيون زنان را شنيد كه بر كشتگان جنگ صفين ميگريستند. در آن وقت حر بن شُرحبيل شبامي كه از بزرگان قوم خود بود به سوي حضرت شتافت. امام به او فرمود: آيا زنان شما با گريه و زاري كه اكنون ميشنوم بر شما چيره شدهاند؟ آيا آنان را از اين شيون و بي قراري باز نميداريد؟
(حرب در ركاب امام پياده به راه افتاد و امام سوار بود؛ لذا به او فرمود:) بازگرد كه پياده آمدن چون تو در ركاب چون من، موجب فريفته شدن والي و خواري مؤمن است.(1(
ما در تببين ديدگاه و رفتار امام در مورد حقوق انساني ابتدا از همان حلقههاي نزديك به ايشان شروع ميكنيم. امام با نزديكترين افراد اعضاي خانواده و غلامان و كنيزان چگونه رفتار ميكرد؟ آنان چه تصويري از رفتار و انديشه امام براي ما بازگو خواهند كرد؟ راويان و شاگردان از امام براي ما چه خواهند گفت؟ و امام با انديشمندان و عالمان چگونه رفتار ميكرد؟ در همه اين مجموعه، نظر ما به ظرائف اخلاقي امام عليهالسلام معطوف خواهند بود. ميخواهيم بدانيم كه امام به عنوان ولي الله و يك انسان كامل با همنوعان خود چگونه نشست و برخاست ميكرد؟ تبيين بسيار معقولانهاي است كه اگر ما بتوانيم نمادهاي اخلاقي را در رفتار امام جست و جو كنيم و در مرحله مهمتر آنها را در رفتار فردي و اجتماعي خودمان اجرا نماييم و در اين صورت است كه ميتوان ادعاي پيرو بودن، شيعه بودن و ولايت مدار بودن را اعلام كرد، و گرنه ما با كساني كه اعتقاد و الزامي به جريان ولايت ندارند، چه تفاوتي خواهيم داشت؟
خادم امام درباره بخشي از رفتار و سلوك ايشان ميگويد: هرگاه امام تنها ميشد و فارغ از مسائل روزمره ميگرديد، اعضاي خانواده و اطرافيان را گرد ميآورد با آنان سخن ميگفت و انس و الفت ميگرفت، و هرگاه بر سر سفره حاضر ميشد خرد و كلان حتي كارگزار و حجام(حجامت كننده) را فرا ميخواند.
بدون ترديد آنچه امام رضا عليه السلام بدان توصيه و عمل ميكرد، برداشت دقيق و جامع از معارف اسلامي بود كه خاستگاه آن قرآن و سيره عملي و علمي آورنده مكتب، يعني رسول خدا صلي الله عليه و آله است؛ چرا كه نمونههاي آن را در سيره پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با همان ويژگي مشاهده ميكنيم. شايسته است به انديشهها و رفتار بزرگان دين نزديك بشويم تا ما را در مناسبات و مشكلات روزمره زندگي كمك كند و به درستي از اين تعاليم وحياني و آسماني بهرهبرداري كنيم.
با سلوك امام در خانواده و اطرافيان
خانواده، جامعه كوچكي است كه از تك تك آن يك جامعه بزرگ به وجود ميآيد و نقش آن در صلاح و سداد جامعه بر هيچ كس پوشيده نيست. بدون ترديد در جامعهاي كه خانوادههاي آن از انجام و همبستگي بهتري برخوردار باشند، آسيبهاي اجتماعي كمتر به چشم ميخورند. كانون خانواده بر دو اصل معرفت و محبت استوار است و در فرهنگ روايات و توصيههاي ديني ما نيز به اين دو امر اهميت بسيار داده شده است؛ چنان كه جستجوي روانشناسانهي پارهاي از آيات قرآن هم، ما را به همين مقوله رهنمون خواهد شد كه در روند بحث به آن اشاره ميكنيم.
در اينجا به سراغ يكي، دو گزارش تاريخي در مورد سيره و سلوك امام رضا عليه السلام ميرويم و اين كه آن حضرت در جمع خانواده و نزديكان چگونه عمل ميكرد و با آنان چه رفتاري داشت و به چه مسائلي اهميت ميداد. به اين روايت دقت كنيد:
امام رضا عليه السلام
... «عن ياسر الخادم قال: كان الرضا عليه السلام اذ خلا جمع حشمه كلّهم عنده الصغير و الكبير فيحدثهم و يأنس بهم و يؤنسهم و كان اذا جلس علي المائدة لا يدع صغيراً و لا كبيراً حتي السائس و الحجام الا قعده معه علي مائدته.»(2(
خادم امام درباره بخشي از رفتار و سلوك ايشان ميگويد: هرگاه امام تنها ميشد و فارغ از مسائل روزمره ميگرديد، اعضاي خانواده و اطرافيان را گرد ميآورد با آنان سخن ميگفت و انس و الفت ميگرفت، و هرگاه بر سر سفره حاضر ميشد خرد و كلان حتي كارگزار و حجام(حجامت كننده) را فرا ميخواند.
اين رفتار اخلاقي امام چه پيامي براي امروز ما دارد؟ و اصولاً آنچه از سير و سلوك امامان عليهم السلام در فرهنگ ديني ثبت شده، چيزي جز توجه دادن به اصول انساني و حقوق ايماني است؟ آيا اين نوع نگرش و بينش نسبت به جهان هستي و جامعه بشري، رمز ماندگاري آموزشهاي پيامبران و امامان نبوده است؟ آيا يكي از مشكلات امروز جامعه انساني سست شدن اركان خانواده نيست؟ بسيار ضرورت دارد ما درباره رفتارهاي بزرگان دين نگاهي عميق و دقيق داشته باشيم و تنها به تحسين و به نكويي ياد كردن از آن عزيزان در مناسبتهاي ويژه بسنده نكنيم.
امام در دوره و عصري چنين تعاملي را با اعضاي خانواده و اطرافيان برقرار ميكرد كه مناسبات اخلاقي و حقوقي به گونه ديگري رقم ميخورد. بندگان و كنيزكان در اين نظام جاهلي هيچ اختيار و حقي برخوردار نبودند و جرات نزديك شدن به اربابان را نداشتند، اما در خانه امام به كانون دلدادگي و عشق نزديك بودند و بر سفره كرم ولي الله مينشستند و امام با اظهار محبت به آنان اعلام ميكرد شما هم انسان هستيد و بايد از حقوق اخلاقي و انساني برخوردار گرديد و اگر غير از اين باشد، به شما هم ستم شده است.
گزارش مردي از بلخ هنگام سفر امام به خراسان اين گونه است:
«در سفر خراسان در خدمت امام رضا عليه السلام بودم. روزي طعام خواست، همه خدمتكاران از سياهان و ديگران را در كنار سفره جمع كرد، گفتم: فدايت شوم آنها بهتر است در خوان ديگر غذا بخورند. فرمود: مه انّ الربّ تبارك و تعالي واحد و الأمّ واحدة و الأب واحد و الجزاء بالأعمال.» (3(
آرام باش. پروردگار همه يكي است، مادرمان حوا، پدرمان آدم است و مجازات بسته به اعمال است.
در روايتي ديگر، شخص امام به غلامان و كارگران خود اين گونه توصيه ميفرمايد:
«ان قمتُ علي رؤوسكم و انتم تأكلون فلا تقوموا ... و ربما دعا بعضنا فيقال له: هم يأكلون فيقول: دعهم حتي يفرغوا.»(4(
امام در دوره و عصري چنين تعاملي را با اعضاي خانواده و اطرافيان برقرار ميكرد كه مناسبات اخلاقي و حقوقي به گونه ديگري رقم ميخورد. بندگان و كنيزكان در اين نظام جاهلي هيچ اختيار و حقي برخوردار نبودند و جرات نزديك شدن به اربابان را نداشتند، اما در خانه امام به كانون دلدادگي و عشق نزديك بودند و بر سفره كرم ولي الله مينشستند و امام با اظهار محبت به آنان اعلام ميكرد شما هم انسان هستيد و بايد از حقوق اخلاقي و انساني برخوردار گرديد و اگر غير از اين باشد، به شما هم ستم شده است.
به هنگام غذا خوردن، اگر من بالاي سرتان هم ايستاده بودم، قبل از تمام كردن طعام از جاي خود بلند نشويد.
خادم امام در ادامه روايت نقل ميكند: گاهي اتفاق ميافتاد كه امام بعضي از ما را صدا ميزد، ميگفتند آنها مشغول غذا خوردن هستند، ميفرمود: بگذاريد طعامشان را بخورند.
با جامعه و مردم
از خانه امام و محيط خصوصي ايشان به محافل عمومي برويم و ببينيم امام مهرباني با مردم غني و فقير، عالم و جاهل، مسلمان و غيرمسلمان، دوست و دشمن چگونه رفتار ميكند و حقوق انساني را در اين گستره چگونه عملي ميسازد؟
طبيعي است الهام بخش امام در حرمتگذاري به شخصيت انسانها و محبت به آنها در كانون مهم و اساسي است؛ يكي آموزشهاي رسول خدا صلي الله عليه و آله به عنوان آورنده مكتب اسلام و ديگري كتاب مقدس قرآن است. رفتار امام در واقع تفسير عملي قرآن و ترويج سنتهاي نبوي بود.
در اين خصوص شايسته يادآوري است بسياري از نكاتي كه ممكن است در نگاه ابتدايي كم اهميت جلوه كند و در مناسبات اجتماعي و فردي كمتر مورد توجه قرار گيرد، در نظر امام و در سيره عملي ايشان از جايگاه ويژهاي برخوردار ميباشد.
اصولاً در فرهنگ ديني و آموزشهاي اسلامي، پاسداشت حرمت ديگران و همنوعان، جزء ضروريترين حقوق انساني شمرده شده است و هر يك از امامان عليهم السلام به گونهاي تبيين كننده اين اصل كلي بودهاند و ما شكل عالي آن را در منطق حكومت امام علي عليه السلام به خوبي مشاهده ميكنيم. به نظر نگارنده حرمت نهادن به انسان در انديشه امام علي عليه السلام موج ميزند و همان گونه كه رسول خدا صلي الله عليه و آله هم استاد مهرورزي به امت بود و در تعبير قرآني، مايه رحمت براي همه جهانيان است - «و ما ارسلناك الا رحمةً للعالمين» (انبيا / 107)، در رساله حقوق امام سجاد عليه السلام هم در مورد حق همنشيني ميخوانيم:
امام رضا عليه السلام
«حق همنشين اين است كه با او به نرمي و فروتني رفتار كني و نسبت به او خوشرفتار و پاك محضر باشي و در گفت و گو با او جانب انصاف را رعايت كني، با او محترمانه سخن گويي و از او با بياعتنايي ديده بر نگيري، و هنگام صحبت كردن با او، قصد تو فهماندن منظور خود باشد و فقط سخنان مفيد و لازم را بر زبان جاري سازي. اگر تو به ديدار او رفتهاي، از برخاستن از نزد او مختاري و نياز به اجازه او نداري؛ اما اگر او به ديدار تو آمده باشد، نبايد بدون اجازه او از جا برخيزي.»(5(
و امام رضا عليه السلام وارث اين ارزشها ميباشد. او نيز رفتاري مهربانانه و صميمانه با اطرافيان و توده مردم داشت. ابراهيم بن عباس اين رفتار را چنين وصف ميكند:
"هرگز اتفاق نيفتاد كه در سخن گفتن به كسي جفا كند، هر كه با او گفت و گو ميكرد، كلامش را قطع نميكرد و فرصت ميداد تا آخرين سخن خود را بگويد، اگر كسي حاجتي نزد او ميآورد، در صورت امكان ابداً او را مأيوس نميكرد، نديدم در حضور كسي پايش را دراز كند و تكيه بزند، سراغ ندارم به كسي از غلامانش ناسزا بگويد، نديدم آب دهان را به زمين بيندازد و با صدا و قهقهه بخندد، بلكه تنها تبسم ميكرد."(6(
طبيعي است الهام بخش امام در حرمتگذاري به شخصيت انسانها و محبت به آنها در كانون مهم و اساسي است؛ يكي آموزشهاي رسول خدا صلي الله عليه و آله به عنوان آورنده مكتب اسلام و ديگري كتاب مقدس قرآن است. رفتار امام در واقع تفسير عملي قرآن و ترويج سنتهاي نبوي بود.
بجاست مقداري درباره اين رفتار امام رضا عليه السلام مداقه كنيم، چه بسا اين نشانهها و دغدغهها در زندگي روزمره ما اصلاً مورد توجه قرار نگيرد و حتي پارهاي از صاحبان فهم و انديشه و فرهنگ به اين جزئيات پايبند نباشند اين كه امام در رويارويي با افراد از هر قشر و طبقه - كاملاً سر و پا گوش باشد سخن كسي را قطع نكند، يا در حضور ديگران آداب حرمت نهادن به آنان را رعايت كند و در رفع نيازمندي درخواست كنندگان دغدغه پاسداشت آبروي افراد را داشته باشد و دهها مسئله از اين دست، با اين سير و سلوك براي امروز ما چگونه ميتواند اسوه و ملاك قرار گيرد؟ چرا ما هنوز در بسياري از روابط فردي و اجتماعي گرفتار ناهنجاريهاي فراوان هستيم؟ هر يك از ما ميتوانيم رفتار روزمره خود را به داوري و بررسي بنشينيم كه چقدر كوشيدهايم حرمت و حقوق ديگران را نگه داريم؟
ما از دور و نزديك به زيارت امامي مشرف ميشويم و براي حضور در آستان فرزانه «اذن دخول» ميخوانيم كه اگر رهمانده و نيازمندي از او چيزي درخواست ميكرد، تحمل نگاه نيازمندانه وي را نداشت. كمكهاي پنهان و شبانه امام علي و ديگر امامان عليهم السلام حكايت از چه معنايي دارد؟
يكي از راويان نقل ميكنند: در محضر امام رضا عليه السلام بودم و مردم در مورد حلال و حرام از ايشان سؤال ميكردند. ناگاه مردي وارد شد، سلام كرد و اظهار داشت در برگشت از سفر حج موجودياش را گم كرده است، امام فرمودند بنشينيد. كم كم همه مردم رفتند و من و چند نفر ديگر مانديم. امام به اندرون رفت و پس از چند لحظه در را بست و گفت: آن مرد خراساني كجاست؟
گفت: من اينجا هستم.
امام دويست دينار به او داد و فرمود: برو كه همديگر را نبينيم.
(گويا اين حركت امام براي چند نفر حاضر موجب سؤال شده بود) كسي ميپرسد: بخششها فراوان بود؛ پس چرا روي از او برگرفتي؟
امام ميفرمايد: هرگز دوست نداشتم رنجش درخواست [پول] را در چهره او ببينم.(7(
كمي دقت كنيم. ما اين نوع رابطه انساني و اخلاقي را در كدام فرهنگ ميتوانيم پيدا كنيم؟ كدام نظريه انسان دوستانه اين قدر ظريف و عميق به حقوق بشر نگريسته است و آيا در روزگار كنوني كه بسياري از عالمان تمدن جديد از بحران معنويت شكايت ميكنند، ارائه نسخه اخلاقي امام معصوم در قالبي نو، نميتواند راه برون رفت از اين بحران باشد؟ و تأسف ما از اين كه ما با داشتن اين همه لعل و جواهر الهي و انساني، براي زينت و زيبايي بخشيدن به عرصه زندگي ناتوان مينماييم!
داستان كيسه كشيدن امام در حمام هم از صحنههاي آموزنده رفتار ايشان است. روايت كننده واقعه اين گونه گزارش ميكند:
«دخل الرضا عليه السلام الحمام، فقال له بعض الناس: دلكني، فجعل يدلُّكه. فعرفوه، فجعل الرجل يستعذر منه، و هو يطيب قلبه و يدلكه.»(8(
ابراهيم بن عباس اين رفتار را چنين وصف ميكند:
"هرگز اتفاق نيفتاد كه در سخن گفتن به كسي جفا كند، هر كه با او گفت و گو ميكرد، كلامش را قطع نميكرد و فرصت ميداد تا آخرين سخن خود را بگويد، اگر كسي حاجتي نزد او ميآورد، در صورت امكان ابداً او را مأيوس نميكرد، نديدم در حضور كسي پايش را دراز كند و تكيه بزند، سراغ ندارم به كسي از غلامانش ناسزا بگويد، نديدم آب دهان را به زمين بيندازد و با صدا و قهقهه بخندد، بلكه تنها تبسم ميكرد."
امام رضا عليه السلام وارد حمام ميشود. كسي كه آن حضرت را نميشناخت، از امام ميخواهد كه پشت او را كيسه بكشد و ايشان بلافاصله ميپذيرد و پشت او را كيسه ميكشد. اطرافيان متوجه شده به آن مرد يادآور ميشوند، احساس شرم و ناراحتي وجود او را فرا ميگيرد. اما امام همچنان مشغول است و مهربانانه از او دلجويي ميكند و به او آرامش ميدهد.
آري اين دست محبت ولي الله بر پشت انسان است كه اعلام ميدارد: اي انسان تو ميتواني در پرتو اين عشق و فرزانگي، در آسمان دلدادگي به كمال مطلق به پرواز درآيي و با بالهاي مرمرين خود از كره زمين بگذري و به رب هفت آسمان برسي.
پرفسور عبدالعزيز ساشادينا كارشناس و متخصص مطالعات ديني در دانشگاه ويرجينيا بعد از بيان نقش امام رضا عليه السلام در تعامل فكري ميان مسلمانان و غيرمسلمانان در مورد وجه معنوي امام در ميان شيعيان ميگويد:
«... گذشته از نظرات فوق كه به ضرورت درك عقلاني و فراگير اهميت امامت امام رضا عليه السلام در ارتباط مسلمانان و غيرمسلمانان دلالت داشت، بايد گفت كه جامعه شيعيان جهان، امام هشتم را امام ضامن ميدانند؛ يعني امامي كه امنيت لازم را در اوقات هراس و تشويق تأمين ميكند. حضرت ثامن الأئمه عليه السلام همه جا در جمع خانوادههاي پيروان خود حضور دارد، چه در هنگام شادي و چه در زمان غم و اندوه و از او همچون امام حسين عليه السلام به عنوان رابط روحاني با خداوند و نيز راهنمايي كه مسافران را از خطر حفظ ميكند و پدري كه در فكر سعادت فرزندان خويش است، ياد ميشود. امام ضامن عليهالسلام منشأ آرامش دروني و اعتماد به نفس كساني است كه عهدهدار انجام وظيفه دشواري ميشدند كه نيازمند هدايت و حمايت خداوند است.»(9(
امام رضا عليه السلام
امام رضا عليه السلام وقتي هم كه در مقام مناظره و مواجهه علمي و فرهنگي با عالمان و انديشمندان گروههاي مختلف فكري و نمايندگان مكاتب دوران خود قرار ميگيرد، باز همان امام مهربان و مهرورز ميباشد، با كمال احترام به يكايك پرسشها، شبهات و مسائل آنان پاسخ ميدهد و از هيچ رويارويي علمي روي برنميتابد و يك تنه از عهده اين مواجهه برميآيد و از طرح هيچ شبههاي از سوي مناظره كنندگان دغدغهاي به خود راه نميدهد و به اين گونه، معناي امام بودن را در فرهنگ اسلامي در عرصه ديد جهانيان ميگذارد.(10(
بجاست مقداري درباره اين رفتار امام رضا عليه السلام مداقه كنيم، چه بسا اين نشانهها و دغدغهها در زندگي روزمره ما اصلاً مورد توجه قرار نگيرد و حتي پارهاي از صاحبان فهم و انديشه و فرهنگ به اين جزئيات پايبند نباشند اين كه امام در رويارويي با افراد از هر قشر و طبقه - كاملاً سر و پا گوش باشد سخن كسي را قطع نكند، يا در حضور ديگران آداب حرمت نهادن به آنان را رعايت كند و در رفع نيازمندي درخواست كنندگان دغدغه پاسداشت آبروي افراد را داشته باشد و دهها مسئله از اين دست، با اين سير و سلوك براي امروز ما چگونه ميتواند اسوه و ملاك قرار گيرد؟ چرا ما هنوز در بسياري از روابط فردي و اجتماعي گرفتار ناهنجاريهاي فراوان هستيم؟ هر يك از ما ميتوانيم رفتار روزمره خود را به داوري و بررسي بنشينيم كه چقدر كوشيدهايم حرمت و حقوق ديگران را نگه داريم؟
اين گونه است كه يكي از نويسندگان غربي در رد اين توهم كه دين اسلام دين شمشير و زور است ميگويد:
«... در واقع سابقه اسلام از اين لحاظ بسيار پيچيدهتر از آن است كه دشمنان معتقدند، نه فقط مسئله جنگ الهي (جهاد) در مدارك اسلامي كلاسيك، مفهومي بيشتر دفاعي و كمتر ستيزورزانه است، بلكه از جهات مختلفي به سابقه اسلام در تحمل ديگر اديان، غبطهآور است. و حتي اگر برخي از مسلمانان، دين خويش را از طريق خشونت ترويج كرده باشند، باز بايد به خاطر داشت دين اسلام در ذات خويش اهدافي كليت گرايانه دارد. هدف اسلام دقيقاً اين است كه همه نسل بشر را از هر نژاد و مليتي تسليم اراده الهي در آورد. اسلام يك جامعه انساني واحد پديد خواهد آورد كه در آن همه در اطاعتت از معيارهاي اخلاقي و ديني شريكند و همه مستحق حمايتي هستند كه در آن معيار نهفته است.»(11(
به نظر شما ايدههايي كه نويسنده يادشده مطرح ميكند، در كدام يك از ديدگاهها و جريانهاي اسلامي بيشتر نمود داشته است؟ بدون ترديد بررسي واقعبينانه و غيرجانبدارانه هر پژوهشگر ديني و يا علاقهمند به مطالعات ديني، او را متوجه كانون امامت تشيع خواهد كرد. امامان شيعه به عنوان وارثان پيامبر، راسخون در علم، عالمان بي بديل و مفسران اصلي وحي، همواره تبيين كننده پيام واقعي دين و قرآن بودهاند و امام رضا عليه السلام به دليل ويژگي عصري كه در آن ميزيست و فضاي اجتماعي - سياسي آن روزگار از يك منظر، در اين جهت موقعيت خاصي داشت. شخصيت علمي و كرامت معنوي امام در عصر خود، آن چنان سايه گستر شده بود كه اولين دشمن او، بزرگترين ستايشها را درباره او بيان ميكرد. مسعودي اين گونه مينويسد:
«مأمون به سال 200 ق همه نزديكان خويش را از عباسيان در مرو گرد آورد و در حضور آنان گفت: من در ميان فرزندان عباس و فرزندان علي عليه السلام بسي جست و جو كردم، ولي هيچ يك از آنان را با فضيلتتر، پارساتر، متدينتر، شايستهتر و سزاوارتر به اين امر [خلافت] از علي بن موسي الرضا عليهالسلام نديدم.»(12(
در پايان اين نكته را يادآور ميشويم اگر با همين ديد و نگاه كه تاكنون به رفتارشناسي اخلاقي امام داشتيم، سراغ برخي از آيات قرآن برويم، الهامپذيري و تبيين سازي علمي قرآن را به راحتي خواهيم ديد. پيشتر اشاره كرديم امام در روابط خود با اطرافيان، بزرگان، كارگران و غلامان مناسبات انساني و اخلاقي را به صورت خيلي جدي رعايت ميكرد و تفاوتي ميان توانمند و بيتوان نميگذاشت و به همه به ديد احترام مينگريست، ما در قرآن هم ميبينيم خداوند در نشانهگذاري براي پذيرفتهترين انسانها در پيشگاه الهي، به مسئله تقوا تصريح ميكند و جالب آن كه خطاب در آيه به همه مردم با هر نوع گرايش فكري و اعتقادي است. به اين آيه دقت كنيد:
امام رضا عليه السلام
" يا ايها النّاس انّا خلقناكم من ذكرٍ و انثي و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا انّ اكرمكم عندالله اتقاكم انّ الله عليمٌ خبيرٌ " (حجرات / 13)؛ اي مردم ما همه شما را نخست از مرد و زن آفريديم و آنگاه گروههاي مختلف گردانيديم تا يكديگر را بشناسيد. گراميترين شما نزد خداوند پرهيزگارترين شما خواهد بود. بيترديد خداوند داناي آگاه است.
و باز اگر در سيره امام ميبنيم همواره متبسم و با رويي خوش با ديگران رو به رو ميشد و در مقام برآورده ساختن نيازمنديهاي آنان، لحظهاي درنگ را روا نميدانست و با سخنان خود كسي را آزرده نميكرد، اين برگرفته از روح قرآن و توصيههاي انساني اين كتاب مقدس است.
بايد گفت كه جامعه شيعيان جهان، امام هشتم را امام ضامن ميدانند؛ يعني امامي كه امنيت لازم را در اوقات هراس و تشويق تأمين ميكند. حضرت ثامن الأئمه عليه السلام همه جا در جمع خانوادههاي پيروان خود حضور دارد، چه در هنگام شادي و چه در زمان غم و اندوه و از او همچون امام حسين عليه السلام به عنوان رابط روحاني با خداوند و نيز راهنمايي كه مسافران را از خطر حفظ ميكند و پدري كه در فكر سعادت فرزندان خويش است، ياد ميشود. امام ضامن عليهالسلام منشأ آرامش دروني و اعتماد به نفس كساني است كه عهدهدار انجام وظيفه دشواري ميشدند كه نيازمند هدايت و حمايت خداوند است.»
توجه به آيه زير هم رهگشاست:
" و امّا تُعرِضَنَّ عَنهُمُ ابتغاءَ رَحمَةٍ مِن ربّكَ تَرجُوها فقل لهم قولاً ميسوراً" (اسراء / 28)؛ و چنانچه از ارحام و فقيران ذوي الحقوق چون فعلاً نادار هستي، ولي در آينده به لطف خدا اميدواري؛ اكنون اعراض ميكني، باز با گفتار خويش و زبان شيرين آنها را از خود دلشاد كن.
اگر روزي اين توصيههاي اخلاقي، ديني و انساني در جوامع انساني به خصوص مسلمانان، ريشه بگيرد و انسانها اين گونه مناسبات رفتاري خودشان را تنظيم نمايند، چه اتفاقي خواهند افتاد؟ و خداوند چگونه بركات خود را فرو خواهد فرستاد؟ امام رضا عليه السلام به عنوان يك انسان كامل و ولي الله، احيا كننده همه صفات برجسته و شايسته اخلاقي بود و آنچه از آيات ذكر شد، نمونه اندكي بود از الهامپذيري امام از سخن وحي و سلوك رسول خدا صلي الله عليه و آله در ميان مردم و اين كه اين فرزانگان الهي چگونه به انسانها به ديده احترام مينگريستهاند؟ و ما چگونه بايد در جهت الگوبرداري از رفتار آنان برنامهريزي كنيم؟ و خلاصه اين كه نوشتار تقديم شده، نقب كوچكي بود به اقيانوس معرفت و كمال امام مهرباني، حضرت علي بن موس الرضا عليه السلام عليه افضل التحية و الثناء. اميد آن كه همه از اين چشمه عشق الهي رهتوشهاي براي سعادت خويش برگيريم و در آن سرا در سايهسار وجودشان آرام گيريم.
-1 حسين سياهپوش، سيد محمد، مناسبات انساني در مديريت اسلامي، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1401 ق.
-2 خاتمي، احمد، فرهنگنامه موضوعي نهج البلاغه، تهران، سروش، 1381.
-3 شيخ كليني، فروع كافي، چاپ دوم، دارالكتب الاسلاميه، 1362.
-4 فرهنگ و دين، برگزيده مقالات دايرة المعارف و دين، تهران، چاپخانه وزارت فرهنگ، 1374.
-5 شيخ صدوق، عيون اخبارالرضا عليه السلام، چاپ دوم: تهران، كتابفروشي طوس، شهريور 1363.
-6علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفا، 1403 ق.
-7شريف القرشي، باقر، پژوهشي دقيق در زندگي امام علي بن موسي الرضا عليه السلام، ترجمه سيد محمد صالحي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1382.
-8مسعودي، مروج الذهب، چاپ سوم؛ قم، دارالهجرة، 1363.
منابع
-1فرهنگنامه موضوعي نهج البلاغه، ص 515.
-2 بحارالانوار، ج49، ص164.
-3 بحارالانوار؛ ج 4، ص 101.
-4فروع كافي، ج 6، ص 298.
-5مناسبات انساني در مديريت اسلامي، ص 165.
-6عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 184.
-7 بحار الأنوار، ج 49، ص 101.
-8 بحار الأنوار، ج 49، ص 99.
-9 مشكوة، زمستان 80، ش 73 - 72، ص 85.
-10 چنان كه در يكي از همين گفت و گوها و مناظرات، عمران صابي از عالمان و فيلسوفان معاصر امام در پايان اسلام ميآورد و در سلك شيعيان قرار ميگيرد. (شريف القرشي، پژوهشي دقيق در زندگي امام علي بن موسي الرضا عليه السلام، ج 2، ص 191.)
-11 فرهنگ و دين، ص 35.
-12 مسعودي، مروج الذهب، ج 3، ص 441.