دراین گفتار به واكاوي حديث سلسله الذهب كه حضرت امام علي بن موسي الرضا(ع) در جمع هزاران دانشمند نيشابوري روايت كرده مي پردازد.
با بررسي زبان شناسانه مقوله لااله الا الله حصني، شرايط قرار گرفتن در دژ الهي را تبيين مي كند.
اين حديث قدسي آن قدر بليغ و رساست كه با كلماتي اندك، ايمان و اعتقاد، اجراي قانون و شريعت الهي، پذيرفتن ولايت و امامت، عوامل رستگاري و موفقيت در دنيا و آخرت را در خود گرد آورده است.
¤¤¤¤¤¤
ابن الصباغ از عمادالدين محمدبن ابي سعيد بن عبدالكريم وزان درسال 695 هـ.ق روايت كرده است كه در تاريخ نيشابور آمده است؛ چون حضرت علي بن موسي الرضا(ع) در سفر خراسان وارد شهر نيشابور شد، بر كجاوه اي كه بر پشت استر سرخ مويي قرار داشت سوار شده بود.
بسياري از دانشمندان نيشابور به پيشواز آن حضرت رفتند، از اعيان آن شهر ابوذرعه رازي و محمدبن اسلم طوسي كه از حافظان حديث بودند تقاضا كردند كه حديثي براي آنها بفرمايند. آن حضرت امر فرمود مركب نگه دارند. جمعيتي بالغ بر يكصد هزار نفر به استقبال امام(ع) آمده بودند، نيشابور كه در اين زمان سيصد هزار محدث(حديث شناس) داشت، تمام علما و محدثان و واعظان و فقيهان آن سامان اطراف مركب امام علي بن موسي الرضا(ع) را پروانه وار احاطه كردند.
بيست هزار قلم و دوات حاضر شده بود تا حديث امام هشتم(ع) را بنويسند. امام(ع) سر مبارك از ميان كجاوه بيرون آورد و فرمود:
«حدثني ابي موسي الكاظم عن ابيه جعفربن محمدالصادق عن ابيه محمدالباقر عن ابيه زين العابدين عن ابيه الحسين الشهيد عن ابيه علي بن ابي طالب(ع) قال: حدثني رسول الله(ص) قال: حدثني جبرئيل عن الله سبحانه و تعالي قال: «كلمه لااله الاالله حصني فمن دخل حصني امن من عذابي» و چون چند قدم رفت باز سر بيرون آورده فرمودند: « بشرطها و شروطها و انا من شروطها» (1)
بررسي كلمه التوحيد «لااله الاالله»
نخست به بررسي واژه «اله» مي پردازيم.«الله» از «اله-ياله- الاهه » به معني «عبد-يعبد-عباده » برگرفته شده است و «تأله» يعني «تعبد» و اله فعال است بمعني مفعول يعني: معبود كه جمع آن «آلهه » است.
«اله» از نظر صرفي «فعال» است بمعني «مفعول» يعني معبود كه جمع آن آلهه است. مانند «كتاب» بمعني «مكتوب» و «بساط» بمعني «مبسوط».
اما لفظ «الله» به نظر سيبويه؛ مشتق است و اصل آن «الاه» است. الف و لام بر آن وارد شد؛ «الالاه» گرديد و به خاطر كثرت به كاربردن، همزه «الاه» افتاد و دو لام در هم ادغام شدند. «الله» شد. (2) نام «اله» براي هر موجود پرستش شده قرار دادند و نام «الله» تنها براي خداي حقيقي واجب الوجود به كار بردند.
چنان كه در پيش گفته شد:«اله» فعال است به معني مفعول و مصدر آن «الهه» بمعني «عبادت» است و «عبادت» بندگي كردن است يعني اطاعت بي چون و چرا از فرامين و دستورات است و عبادت خداوند، اطاعت مطلق از دستورات الهي است.(3)
لذا بارها در قرآن كريم، بر نفي معبودهاي غيرخدا معبود سنگي، معبود هوي و هوس هاي نفس، معبود سرمايه و پول، معبود طاغوت و سلطه و ديگر معبودها و خدايگان (غير از خداي حقيقي يعني الله سبحانه و تعالي) تأكيد شده و هدف رسالت پيامبران الهي(ع) تأكيد بر عبادت خداوند و اطاعت مطلق از احكام الهي برشمرده شده است.
اقوام مشرك و جاهلي در وجود خدا هيچ شك و ترديدي نداشتند: «و لئن سألتهم من خلق السماوات و الارض و سخر الشمس و القمر ليقولن الله- عنكبوت/ 16» اما از اصل عبوديت كه حاكم كردن خداوند و دستوراتش در زندگي است روي گردان بودند. آنها يا از روي عمد و هواي نفس يا از روي ناآگاهي، برخلاف اصل الوهيت و عبوديت عمل مي كردند و غيرخدا را با او شريك مي ساختند!
ورود به دژ الهي
مطابق حديث قدسي سلسله الذهب ورود به دژ محكم و استوار الهي و عبد خدا شدن با اجراي قوانين و دستورات معبود حقيقي «الله» است و اين در واقع در امان شدن از عذاب خداوند است كه آناني را كه بيرون از اين دژ (حصن) قرار مي گيرند، شامل مي شود. شرايط بهره مندي از اين دژ، ايمان كامل به دين حق خدا و تمكين از شريعت پيامبر خدا محمد(ص) است. در نتيجه خير و بركت و آسايش تمام زندگي فرد و جامعه را فرا مي گيرد: «ولو أن أهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض... الاعراف- 96» «و اگر مردمان آبادي ها و شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعا درهاي خير و بركت از آسمان و زمين به رويشان مي گشوديم...»
اما اگر افراد و جوامع بشري از دين و ياد خدا روي گرداندند و آيين هاي غير الهي را در زندگي سياسي ، اجتماعي و اقتصادي حاكم كردند، نتيجه برعكس خواهد شد، جامعه دچار بحران هاي گوناگون مي شود. و زندگي آنها تنگ و دشوار خواهد بود: «و هر كس از ياد من (خدا) دل بگرداند، در حقيقت، زندگي تنگ و سختي خواهد داشت، و روز رستاخيز او را نابينا محشور مي كنيم» (طه/ 124)
امامت و لزوم آن در زندگي اجتماعي
امام كه رهبر و پيشوا است اگر صالح باشد جامعه را به سوي خير و صلاح راهبري مي كند و اگر ناصالح باشد مردمش را به فساد و تباهي سوق مي دهد. امام صالح، حاكم عادلي است كه از قانون عدل الهي پيروي مي كند. البته داشتن امام عادل و قانون عدل براي برقراري عدالت در جامعه كفايت نمي كند و لازم است كه مردمي عدالت خواه نيز حضور داشته باشند.
اميرالمؤمنين علي(ع) بدون شك امام عادلي بود كه آهنگ اجراي قانون عدل الهي كرده بود، اما جامعه آن زمان اين چنين آمادگي را نداشت؛ لذا همواره اين سخن كه: «لا رأي لمن لايطاع» ورد زبان آن امام بزرگوار بود و سرانجام بعد از چند سال از حكومت كردن توسط يك فرد ناآگاه و شهوت پرست كه جزو ياران ديروز امام(ع) بود به همراه خشكه مقدس هاي قشري مسلك به شهادت رسيد.
به يقين حديث غدير و حديث ثقلين كه هم در كتب اربعه و هم در صحاح سته آمده، براي اثبات امامت و ولايت بر حق اهل بيت(ع) كفايت مي كند. امامت كه استمرار ولايت پيامبر(ص) است و بايد تا پايان زندگي بر روي اين كره خاكي ادامه داشته باشد، در عصر غيبت امام معصوم مطابق مستدلات مكتب اهل بيت (ع) به فقيه جامع الشرايط منتقل مي شود و غير از فقيه جامع الشرايط كسي حق ولايت و رهبري بر جامعه اسلامي ندارد. بنابراين ولايت فقيه استمرار ولايت امام غائب «عج» درعصر غيبت است.
اين موضوع در قديم كم و بيش مورد بحث قرارگرفته در زمان ما ده ها تحقيق و پژوهش پيرامون آن تأليف و منتشر شده است.
چه بايد كرد؟
براي اينكه «لااله الا الله» درزندگي مسلمانان مصداقيت پيدا كند و آنها وارد حصن الهي شوند و از عذاب الهي در دنيا و آخرت در امان باشند و زندگي شان سرشار از عدل و خير و آسايش گردد و از رهبري امام عادل بهره مند شوند بايد به آيين الهي در زندگي فردي و اجتماعي بازگردند. يعني تنها عبدالله (مطيع قانون خداي خالق، مدبر، رازق، حي، قيوم و ديگر صفات الهي) باشند.
تمام پيامبران و صالحان تاريخ به دين حق الهي دعوت نمودند. از آدم(ع) تا خاتم (ص) و شعار «أن اعبدوا الله» سردادند.
و اگر چه اين آيين در طول تاريخ و پس از رحلت پيامبران (ص) دچار تحريف و تصحيف و تغيير شده اما به لطف الهي آيين پيامبر ما محمد رسول الله (ص) كه متن قرآن كريم است سالم و كامل مانده است و همان گونه كه بر پيامبر (ص) نازل شده بود و هم اكنون دراختيار ما قرار دارد.
آيا ما آمادگي بازگشت به اين آيين داريم؟
آيا ما آمادگي شناخت قرآن آنچنان كه هست داريم؟
آيا ما آمادگي ورود به حصن الهي و نفي حاكميت غير خدا را داريم؟
براستي كه بدون شناخت درست آيين اسلام و ايمان و عمل به احكام قرآن در سياست و اجتماع و اقتصاد و ساير نواحي زندگي فرد و جامعه؛ «لااله الاالله» در حد يك شعار باقي مي ماند و جامعه نه از «حصن» الهي بهره مند خواهد شد و نه از عذاب الهي در دنيا و آخرت مصون.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-عيون اخبار الرضا، كشف الغمه ص 952و ارشاد شيخ مفيد، (نقل از كتاب مجموعه زندگاني چهارده معصوم تأليف حسين عمادزاده، ص 1076 و 7701 چاپ قم.
2- الفيومي، المصباح المنير، چاپ مصر، واژه «الله»
3- الطبرسي مجمع البيان في تفسيرالقرآن، ج 1، دار احياء التراث، ص 91.