ضیافت کرامت
آمده بودند دم در خانهمان، با همان پالتوهای بلند مشکی و لبخندهای زیبای روی لب که در لحظههای زیارت بارها و بارها تماشایش را تجربه کردهام. اما این بار آنها را نه با چوبپرهای خوشرنگ و نه در سردرهای زیبای حرم، که با چند کارت کوچک و درست مقابل در خانهمان دیدم.
شنیده بودم که میآیند. انتظارشان را هم میکشیدم. نمیدانم چه شد که تا چشمم به آنها افتاد، بغضم ترکید. درست حال منتظری را داشتم که به وصال رسیده است. وقتی آن خادم صحبت میکرد و برایم توضیح میداد که اینها کارتهای دعوت به طرح اکرام رضوی است و برای فلان روز ما باید به حرم برویم و پای سفرههای زیبایی که قبلاً تصاویرش را در تلویزیون دیده بودم بنشینیم، نه صدایش را به درستی میشنیدم و نه قطرههای اشک اجازه میداد چهرهاش را درست ببینم. تنها صدایی که در ذهنم میان من و من رد و بدل میشد، این بود: «خوشحال باش! آقا سفیرانش را به سراغت فرستاده است. تو دعوت شدهای، به ضیافت کرامت...»
حالا 7 سال میگذرد از اولین سالی که سفرهی طرح اکرام رضوی در صحن هدایت حرم امام رضا(ع) پهن شد. تا قبل از آن مشهدیها که موقوفهای برای پذیرایی از آنها در مهمانسرای حضرت وجود نداشت، آرزویشان این بود که آنها هم روزی مثل زائران آقا میهمان خوان کرامات ولینعمتشان شوند.
راهاندازی این طرح، خواستهی دل مشهدیها را عملی کرد. حالا در ماه مبارک رمضان، هر روز 12 هزار نفر از آنها میهمان میشوند؛ میهمان به ضیافت کرامت.
راهاندازی این طرح، خواستهی دل مشهدیها را عملی کرد. حالا در ماه مبارک رمضان، هر روز 12 هزار نفر از آنها میهمان میشوند؛ میهمان به ضیافت کرامت.
اینجا همه چیز زیباست و پرشکوه. این را از همان یک ساعت قبل از اذان که به اینجا آمدیم و زیرچشمی سفرههای در حال چیده شدن را دیدم، فهمیدم. چند برنامه فرهنگی و مذهبی برایمان اجرا کردند تا صدای مؤذن در فضای حرم طنین انداخت و نمازی با همان صفاتی که گفتم، پرشکوه و زیبا در صحن برپا شد. این نماز انگار برایم شیرینی دیگری داشت. حالا من و همهی آنها که آقا امشب دعوتشان کرده است، کنار هم به جماعت ایستاده بودیم و این نماز مطلع خوشی بود برای ضیافت کرامت.
از نگاههای زیرچشمی برایتان گفتم. اما آنقدر تصویر آن قابی که در این زیرچشمی دیدنها به نظرم آمد، زیبا بود که دلم نمیآید به همین سادگی از کنارش بگذرم. گلدانهای سبز رنگ و فلاسکهای چای با نظمی ستودنی در گسترهی سفرهها چیده شده بودند.
توی روزنامه خوانده بودم که هر روز برای پذیرایی از میهمانان طرح اکرام رضوی، 3 هزار متر سفره در این صحن پهن میکنند. این یعنی در مجموع ماه مبارک رمضان 90 کیلومتر سفره باید در این صحن پهن شود و با توجه به اینکه هر روز 12 هزار نفر به آنجا میآیند، در مجموع این ماه 360 هزار مشهدی میهمان خوان کرامت حضرت شمسالشموس(ع) میشوند؛ میهمان ضیافت کرامت.
توی روزنامه خوانده بودم که هر روز برای پذیرایی از میهمانان طرح اکرام رضوی، 3 هزار متر سفره در این صحن پهن میکنند. این یعنی در مجموع ماه مبارک رمضان 90 کیلومتر سفره باید در این صحن پهن شود و با توجه به اینکه هر روز 12 هزار نفر به آنجا میآیند، در مجموع این ماه 360 هزار مشهدی میهمان خوان کرامت حضرت شمسالشموس(ع) میشوند؛ میهمان ضیافت کرامت.
باز هم بگذار از همان نگاههای زیرچشمی برایت بگویم، این بار اما از نمایی دیگر؛ آنجایی که خادمان سفیدپوش آقا مشغول آمادهسازی سفرهها بودند. تعدادشان زیاد بود. توی روزنامه نوشته بود روزی 500 نفر میآیند برای آمادهسازی این سفرهها! 500 نفری که روزه هستند و در این چله تابستان باید اول غذا بپزند و بعد هم بیایند برای آمادهسازی این سفرهها. تنها چیزی که میتواند یک نفر را به این راه بکشاند، عشق است. عشقی که با ارادت ممزوج میشود و مهیا میکند زمینه را برای تبلور به ضیافت کرامت...
نماز که تمام میشود، راهنماییمان میکنند به سوی صحن هدایت؛ آنجایی که سفرههای زیبا گسترده شده است. در میانه راه، خادمان آقا بستههای افطار را به میهمانان تقدیم میکنند. با دیدن سیل جمعیتی که به این سوی میآید، باز هم یاد نوشتههای روزنامه میافتم؛ به یاد اینکه برای پذیرایی از این همه میهمان باید در این ماه بیش از 70 تن برنج و 60 تن گوشت آماده شود و این کار را همین خادمان مخلص انجام میدهند. مطمئن هستم آنها هم حتماً طعم رأفت آقا را چشیدهاند و خودشان هم متنعم شدهاند از تلألو انوار این ضیافت کرامت...
پای سفرهها مینشینیم و ما هم مثل خیلیهای دیگر غذا را به تبرک به خانه میبریم و با پیالهای سوپ و فنجانی چای و چند لقمهای نان و پنیر و سبزی افطار میکنیم.
وقتی که میخواهیم از اینجا بیرون برویم، اول رو میکنم به گلدسته طلایی که از این زاویه خیلی خوب دیده میشود و از آقا تشکر میکنم برای این همه کرامتش. برای آنکه ما را به همسایگی پذیرفته و به میهمانی خانهاش دعوت کرده است. بعد هم در لحظهی خارج شدن، تشکر میکنم از خادمانی که ثمره زحمتشان را امشب خیلی خوب دیدم در ضیافت کرامت...
وقتی که میخواهیم از اینجا بیرون برویم، اول رو میکنم به گلدسته طلایی که از این زاویه خیلی خوب دیده میشود و از آقا تشکر میکنم برای این همه کرامتش. برای آنکه ما را به همسایگی پذیرفته و به میهمانی خانهاش دعوت کرده است. بعد هم در لحظهی خارج شدن، تشکر میکنم از خادمانی که ثمره زحمتشان را امشب خیلی خوب دیدم در ضیافت کرامت...
فاطمه قهری