در کتاب اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام، مولف خوش ذوق، موفق گرديده تا روايتهاي گويا و شنيدني و کاملي را از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهمالسلام که از طريق حضرت امام رضا عليهالسلام بيان شده است را جمع آوري نمايد و بخشها و فصلهاي مستند و بسيار خواندني را براي مخاطبان خود تدوين کرده است، و از آن جمله بخش امامت و دعاي امام ميباشد، خداوند، را سپاس بيحد سزاست که فرصت نگاه به رواياتي چند را به بنده خود عطا کرد، تا اين قلم، در روز حساب، بهانهاي براي تقاضاي شفاعت از صاحبان اصل کلام داشته باشد.
اول - شيخ صدوق (رضوان الله عليه) به سند خود از حضرت امام رضا عليهالسلام از پدرانش روايت ميکند که: حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرمودند: دعا سلاح مؤمن و ستون دين و روشنايي آسمان و زمين است. [1] . دوم - ابن فضال گويد: حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: هر کس قدرت ندارد کفاره گناهان خود را بدهد، بايد بر محمد و آل او [ صفحه 154] (عليه و عليهم السلام) صلوات بفرستد که صلوات گناهان را از بين ميبرد. و نيز فرمود: صلوات بر محمد و آل محمد او در نزد خداوند ثواب تکبير و تهليل را دارد. [2] . سوم - حضرت امام رضا عليهالسلام به اصحاب فرمودند: از سلاح پيامبران استفاده کنيد. گفته شد: سلاح پيامبران چيست؟ حضرت فرمودند: دعا! [3] . چهارم - حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: هرگاه از مردي ترسيدي بگو: حسبي الله لا الا الا هو عليه توکلت و هو رب العرش العظيم، و امتنع بحول الله و قوته من حولهم و قوتهم و امتنع برب الفلق من شر ما خلق ما شاء الله لا قوة الا بالله. [4] . پنجم - ابونصر بزنطي از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت کرده است که حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: روز جمعه سيد روزها ميباشد و خداوند در آن روز حسنات را مضاعف ميکند و گناهان را محو [ صفحه 155] ميگرداند، و درجات را بالا ميبرد، و دعاها را مستجاب ميگرداند، و اندوهها را برطرف ميسازد، و حاجتهاي بزرگ را برآورده ميکند. روز جمعه پروردگار گروهي را آزاد ميکند، هر کس روز جمعه را احترام کند و حقش را مراعات نمايد، بر خدا لازم است که او را از آتش دوزخ نجات دهد، و اگر آن شخص در روز جمعه و يا شب آن درگذرد، شهيد مرده است و در روز قيامت در امن و آرامش خواهد بود. هر کس پاس حرمت روز جمعه را ندارد و حق او را ضايع کند خداوند او را وارد دوزخ خواهد کرد مگر اينکه توبه کند. [5] . ششم - احمد بن عبدالله جويباري از حضرت امام رضا عليهالسلام از پدرانش و از علي عليهالسلام روايت کرده است که حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: کلمه «لا اله الا الله» در نزد خداوند بسيار قرب و منزلت دارد، هر کس از روي اخلاص آن را بر زبان جاري کند سزاوار بهشت ميگردد، و هر کس به دروغ بر زبان جاري سازد، مال و جانش در امان بوده و سرانجام به دوزخ رهسپار خواهد شد. [6] . هفتم - حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: از پدرشان از حضرت امام سجاد عليهالسلام و او از پدرش علي عليهالسلام روايت کرده که حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمودند: [ صفحه 156] هرگاه خداوند بر کسي نعمتي داد، بايد خداوند را حمد کند، و هرگاه روزياش تنگ شد، بايد طلب مغفرت نمايد و هرگاه محزون شد، بايد بگويد؛ لا حول و لا قوة الا بالله. [7] . هشتم - حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند، که جدم حضرت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله فرمودند: رجب ماه خداست و در آن رحمت پروردگار بر بندگان ريزش ميکند و در ماه شعبان خيرات پراکنده و تقسيم ميگردد، و در شب اول رمضان شياطين در بند گرفتار ميگردند و در هر شب خداوند هفتاد هزار نفر را ميآمرزد، و در شب قدر به اندازه ماه رجب و شعبان آمرزيده ميسازد، مگر کسي که با برادر ديني خود بغض و عداوت داشته باشد. خداوند ميفرمايد: بنگريد هرگاه اينها با هم صلح کردند من آنها را خواهم آمرزيد. [8] . نهم - حسن بن علي بن فضال گويد: از حضرت امام رضا عليهالسلام شنيدم که فرمودند: هر کس در روزهاي ماه شعبان هفتاد بار استغفار کند خداوند گناهان او را ميآمرزد، اگر چه به اندازه ستارگان باشد. [9] . [ صفحه 157] دهم - حسن بن علي بن فضال گويد: از حضرت امام رضا عليهالسلام دربارهي شب نيمه شعبان پرسيدم. فرمود: در اين شب خداوند گروهي را از جهنم آزاد ميکند و گناهان بزرگ را ميآمرزد، گويد عرض کردم: آيا در اين شب نمازي غير از نماز شبهاي ديگر هم هست؟ حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: دعا و نماز مخصوصي براي اين شب نيست، و اگر بخواهي نماز مستحبي در اين شب بخواني نماز جعفر بن ابيطالب بخوان و بسيار ذکر خداوند را داشته باش و استغفار کن، پدرم گفت: دعا در اين شب مستجاب است. [10] . يازدهم - عبدالسلام بن صالح هروي گويد: خدمت حضرت امام رضا عليهالسلام رفتم در هنگامي که ماه شعبان به پايان رسيده بود، ايشان فرمودند: ماه شعبان گذشت و اينک روز جمعه آخر ماه است و در اين چند روزي که از ماه باقي مانده تلافي گذشته را بکن و آنچه در نظر داري انجام بده، و قرآن تلاوت کن، و استغفار کن، و از گناهاني که مرتکب شدهاي استغفار کن، و با قلب پاکي خود را به ماه رمضان برسان. اگر امانتي بر گردن داري ادا کن، اگر از مؤمني کينهاي در دل داري آن کينه را از دل خود بزداي، و اگر گناهي انجام دادهاي از خداوند بخواه از تو درگذرد، اينک بر خداوند توکل داشته باش و از او بترس، هر کس به [ صفحه 158] خداوند در کارها توکل داشته باشد خداوند او را کفايت ميکند و او را به مقصودش ميرساند و خداوند بر هر چيز اندازهاي قرار داده است، و در روزهايي که از اين ماه باقي مانده است، بسيار بگو: اللهم ان لم تکن غفرت لنا فيما مضي من شعبان فاغفرلنا فيما بقي منه بار خدايا، اگر در طول مدتي که هم اکنون از ماه شعبان گذشته ما را نبخشيدهاي، پس در باقيماندهي اين ماه از ما درگذر. حضرت ادامه دادند که، و خداوند براي احترام اين ماه گروهي را از آتش نجات ميدهد. [11] . دوازدهم - حسين بن فضال گويد: حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: هر کس حوائج خود را در روز عاشورا ترک کند، خداوند حوائج دنيا و آخرت او را روا ميکند، هر کس روز عاشورا را روز مصيبت و حزن خود قرار دهد، خداوند او را روز قيامت خوشحال و شادمان ميکند و در بهشت با ديدن ما ديدگانش روشن ميگردد. و اگر کسي روز عاشورا را روز فعاليت کند و براي خود اندوخته تهيه نمايد از آن ذخاير استفاده نخواهد کرد، و در روز قيامت با يزيد و عبيدالله و عمر بن سعد (عليهم اللعنة) محشور خواهد شد. [12] . سيزدهم - حضرت امام رضا عليهالسلام از پدرانشان از حضرت اميرالمؤمنين [ صفحه 159] علي عليهالسلام و ايشان از حضرت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نقل ميفرمايند که ايشان فرمودند: خداوند متعال ميفرمايند: من فاتحه الکتاب را بين خود و بندگانم تقسيم کردهام، نصف آن مال من و نصف ديگر به بندهام تعلق دارد و بنده من هر چه ميخواهد از من تقاضا کند. هرگاه بندهاي بگويد: بسم الله الرحمن الرحيم، خداوند ميفرمايد؛ بندهي من به نام من آغاز کرد و بر من لازم است که کارهاي او را انجام دهم و او را نفع برسانم. هنگامي که ميگويد؛ «الحمد لله رب العالمين»، خداوند ميفرمايد: بندهام مرا ستايش کرد و دانست که نعمتهايي که در دست اوست از من است و من با فضل و احسان خود بلاها را از او دفع کردم. اينک گواه باشيد که من همچنان که نعمتهاي دنيا را به او دادهام نعمتهاي آخرت را هم به او خواهم داد و بلاهاي آخرت را از او دفع ميکنم، همانطور که بلاهاي دنيا را از وي دفع کردم. هنگامي بگويد؛ «الرحمن الرحيم» خداوند ميفرمايد؛ بنده من گواهي داد که من رحمان و رحيم هستم، اکنون شما را گواه ميگيرم که از رحمت خود به او زياد عطا خواهم کرد و از عطاياي خود او را بهرهمند خواهم ساخت. هرگاه بگويد: «مالک يوم الدين» خداوند متعال ميفرمايد: گواه باشيد که وي اعتراف کرد که من مالک روز قيامت هستم، من نيز حساب او را در قيامت آسان خواهم کرد و از گناهان او ميگذرم. [ صفحه 160] هنگامي که بندهاي ميگويد؛ «اياک نعبد»، خداوند ميفرمايد، بندهي من راست ميگويد، وي مرا عبادت ميکند، اينک گواه باشيد که من به عبادت او پاداش دهم تا کساني که مرا عبادت نکردهاند غبطهي او را بخورند. هرگاه بگويد؛ «اياک نستعين» پروردگار ميفرمايد؛ بندهي من به من استعانت (طلب ياري و کمک) پيدا کرد و به من پناه آورد، اکنون گواه باشيد که من در همه امور از وي استعانت ميکنم. و در سختيها و شدائد و مکاره او را کمک و ياري خواهم کرد. هنگامي که ميگويد؛ «اهدنا الصراط المستقيم» خداوند ميفرمايد؛ اين حق بنده من است و او هر چه دلش ميخواهد بايد از من تقاضا کند، من اينک خواستههاي او را برآوردم و آرزوهاي وي را انجام دادم و از آنچه ترس داشت در آسايش قرار دادم. در اين هنگام از اميرالمؤمنين عليهالسلام سؤال شد، آيا «بسم الله» از فاتحه الکتاب ميباشد؟ حضرت اميرالمؤمنين فرمودند: آري، حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله «بسم الله» را يک آيه از فاتحه الکتاب ميدانستند. [13] . چهاردهم - حسن بن علي بن فضال گويد: حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: سجده بعد از نماز واجب، سپاسگزاري از خداوند است که بندهاش را موفق به عبادت کرد؛ و سه مرتبه بايد گفت؛ «شکرا لله»، راوي [ صفحه 161] گويد، گفتم معني شکرا لله چيست؟ حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: يعني شکر ميکنم خداوندي را که مرا توفيق عبادت و بندگي داد و من توانستم فرائض او را به جاي آورم، شکر موجب زياد شدن ثواب و اگر ثواب عبادت با نوافل کامل نشود با سجده شکر کامل ميگردد. [14] . پانزدهم: سعد بن سعد از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت کرده که فرمودند: اين دعاي عافيت است؛ يا الله، يا ولي العافية و المنان بالعافية و رازق العافية، و المنعم بالعافية و المتفضل بالعافية، علي و علي جميع خلقه و رحمان الدنيا و الاخرة و رحيمهما، صل علي محمد و آل محمد و عجل لنا فرجا و مخرجا و ارزقني العافية و دوام العافية في الدنيا و الآخرة، يا ارحم الراحمين. [15] . شانزدهم - حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: هرگاه از منزلت بيرون شدي بگو؛ «بسم الله آمنت بالله، توکلت علي الله ما شاءالله، لا حول و لا قوة الا بالله»، اگر شيطان راه را بر او بگيرد، فرشتگان او را از آن مرد دفع کرده و ميگويند تو را بر اين کس راهي نيست، و او نام خدا را بر زبان جاري کرد و [ صفحه 162] ايمان آورد و بر پروردگار توکل نمود، و گفت: «ما شاء الله، لا قوة الا بالله» [16] . هفدهم - حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: هر کس هنگام سوار شدن بر مرکب اين دعا را بگويد جان او حفظ و مرکب او در امان خواهد بود تا آن زمان که او از مرکب فرود آيد. «بسم الله و لا قوة الا بالله الحمد لله الذي سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنين» [17] . هيجدهم - اسماعيل بن همام گويد: حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: اگر بندهاي در نهان دعا کند، بهتر از اين است که هفتاد بار به طور آشکار و علني دعا کند. [18] . نوزدهم - داوود بن سليمان فراء از حضرت امام رضا عليهالسلام از پدرانش از حضرت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام و او از حضرت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نقل ميکنند که ايشان فرمودند: موسي بن عمران گفت: بار خدايا آيا تو دور هستي که فرياد بزنم، و يا نزديک ميباشي که مناجات نمايم؟ خداوند فرمود: من همنشين کساني هستم که در ياد من باشند. موسي عرض کرد: خداوندا، من گاهي در حالي [ صفحه 163] قرار دارم که بزرگي تو مرا منع ميکند که با تو سخن بگويم. حضرت باريتعالي فرمودند: اي موسي در هر حال با من سخن بگو و در ياد من باش. [19] . بيستم - معمر بن خلاء گويد از حضرت امام رضا عليهالسلام شنيدم که فرمود: شايسته است که مردم بعد از نماز صبح پنجاه آيه قرآن مجيد را تلاوت کنند. [20] . بيست و يکم - حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: هرگاه يکي از شما مريض شد، اجازه دهيد مردم از وي عيادت کنند زيرا در اثر دعاي مستجاب يکي از آنها خداوند او را شفا ميدهد. [21] . يادآوري مينمايد که تاکنون از امامان معصوم عليهمالسلام درباره دعاي خير براي شفاي مريض دستورات موکدي شنيده و يا خوانده بوديم و از سوي ديگر ديدار مريض هم در ميان توصيههاي ايشان جايگاه رفيعي دارد و لکن من تاکنون مفهوم و کلامي بدين زيبايي و کمال نديده بودم که به اين صورت باشد که؛ «عيادت کنندگان را بپذيريد تا شايد در ميان ايشان دعا کنندهاي، دعا کند و از بابت قبولي دعاي آن يک فرد، خداوند نظر رحمت کرده و مريض را شفا بدهد»، خداوند، [ صفحه 164] توفيق رعايت سنن و آداب منظور نظر حضرت امام رضا عليهالسلام را به مؤمنين درگاهش عطا بفرمايد. انشاءالله. بيست و دوم - يونس بن عبدالرحمان - حضرت امام رضا عليهالسلام امر کردند، براي حضرت صاحب الامر اين دعا را بخوانند. اللهم ادفع عن وليک و خليفتک... [22] . بيست و سوم - حضرت ابالحسن علي بن موسي الرضا ميفرمايند: [23] . دو برادر نزد حضرت رسول امين وحي پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله آمدند و گفتند: يا رسول الله ما در نظر داريم براي تجارت به شام برويم، دعائي به ما تعليم فرما. نبي اکرم فرمود: هرگاه در منزلي فرود آمديد و نماز عشا را اقامه کرديد و خواستيد بخوابيد تسبيح حضرت زهرا و آيةالکرسي را بخوانيد، از هر گزندي محفوظ خواهيد بود. هنگامي که آنها از مدينه بيرون شدند چند نفر دزد دنبال آنان روان شدند، پس از اينکه در منزلي فرود آمدند، دزدان کودکي را فرستادند تا بنگرند، آن دو جوان بازرگان در چه حالي هستند. کودک رفت و جريان آن دو نفر را که در کجا خوابيدهاند مشخص کرد و [ صفحه 165] بازگشت و براي دزدان تعريف کرد. آن دو بازرگان پس از اينکه نماز خواندند تسبيح حضرت زهرا و آيةالکرسي را قرائت کردند و خوابيدند، غلام بار ديگر برگشت و آمد که بازرگان را به دزدان نشان دهد و ليکن مشاهده کرد يک ديواري دور آنها کشيده شده است، غلام بار ديگر نزد دزدان آمد و گفت: ديواري بر آنها کشيده شده است و دسترسي به آنان نيست. دزدان گفتند: خداوند تو را رسوا کند از ترس دروغ ميگوئي، دزدان از جاي خود برخاستند و آمدند و ليکن با ديواري بلند روبرو شدند و کسي را در آنجا مشاهده نکردند. روز بعد در هنگام صبح دزدان نزد آنها آمدند و گفتند: شما ديشب کجا بوديد؟ گفتند: ما در همين جا بوديم و از جاي خود حرکت نکردهايم. دزدان گفتند: ما آمديم و در اينجا يک ديوار بلند مشاهده کرديم اينک داستان خود را براي ما بازگو کنيد. آن دو بازرگان گفتند: ما نزد حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله رفتيم، آن جناب تسبيح حضرت زهرا و آيةالکرسي را به ما تعليم فرمود و ما هم طبق فرمان آن حضرت عمل کرديم. دزدان گفتند: شما آسوده باشيد به خداوند سوگند ديگر شما را تعقيب نميکنيم و هيچ دزدي قدرت ندارد به شما دستبرد بزند. [24] . [ صفحه 166] بيست و چهارم - حضرت امام رضا عليهالسلام تبسمي کردند و به من [25] فرمودند: اي عبدالعزيز، مردم نادانند، و در آراء و نظريات مکر و فريب و خدعه ميکنند. خداوند متعال پيغمبر خود را هنگامي قبض روح کرد که دينش را کامل گردانيده بود، و قرآن را که در آن بيان هر چيزي هست، و احکام حلال و حرام و حدود و احکام آنچه مردم به آن نياز دارند، به طور کامل در آن ميباشد فرو فرستاد. خداوند متعال فرمود: ما در کتاب چيزي فروگذار نکرديم [26] ، و در حجة الوداع که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله روزهاي آخر عمرش را ميگذرانيد، پروردگار آيهي شريفهي اليوم اکملت لکم دينکم [27] را فرستاد و نعمت خود را تمام کرد. موضوع امامت از اتمام دين است که دين بوسيلهي آن کامل ميگردد. حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله قبل از اينکه از جهان رخت بربندد، معالم دين را براي مردم روشن کرد و راه آنها را واضح و روشن باز گذاشت و مسلمانان به طرق حق راهنمايي شدند. رسول اکرم صلي الله عليه و آله، علي بن ابيطالب عليهالسلام را براي مسلمانان پيشوا و راهنما قرار داد، و هر چه امت به آن نياز داشتند براي آنان بيان کرد. هر کس گمان کند که خداوند، دين خود را تکميل نکرده است، کتاب [ صفحه 167] خدا را انکار نموده است، و هر کس کتاب خدا را انکار کند کافر است. آيا اين مردم قدر امام را ميدانند و موقعيت امامت را در ميان امت ميدانند، که تا در مورد انتخاب و گزينش امام، اختيار داشته باشند. امامت به اندازهاي مقامش بلند، و جايگاهش رفيع و عميق است که عقول مردم حقيقت و کنه آن را درک نميکنند، و با رأي و نظريات خود نميتوانند اهميت امامت را درک کنند، و يا با اختيار و انتخاب خود امامي را برگزينند. امامت مقامي است که ابراهيم خليل عليهالسلام از طرف خداوند به آن مقام برگزيده شد، و اين مقامي بود که بعد از نبوت و خلت (خليل و دوست نزديک خدا بودن) به آن حضرت تفويض گرديد. مقام امامت که سومين، مقام حضرت ابراهيم بود از طرف پروردگار به وي تفويض شد، و اين خود فضيلتي بود که ابراهيم عليهالسلام به آن مشرف گرديد. خداوند متعال در قرآن مجيد ميفرمايد: اني جاعلک للناس اماما. [28] . حضرت ابراهيم عليهالسلام، از روي خوشحالي گفت: خداوندا، فرزندان مرا نيز امام و رهبر قرار ده. خداوند در پاسخ او فرمودند: لا ينال عهدي الظالمين» [29] . اين آيه شريفه، امامت ستمکاران را تا روز قيامت باطل ساخت، و بايد برگزيدگان، به اين مقام انتخاب گردند، بعد از آن خداوند متعال امامت را گرامي داشت و آن را در ذريه حضرت ابراهيم که پاک و برگزيده بودند قرار [ صفحه 168] داد. خداوند فرمودند: و وهبنا له اسحاق و يعقوب نافلة و کلا جعلنا صالحين و جعلناهم ائمة يهدون بأمرنا و أوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلاة و ايتاء الزکاة و کانوا لنا عابدين. [30] . مقام امامت در ذريهي آن حضرت باقي ماند و آنها اين مقام را از يکديگر ارث ميبردند تا آنگاه که نوبت به حضرت رسول صلي الله عليه و آله رسيد خداوند متعال در اين مورد فرمود: ان اولي الناس بابراهيم للذين اتبعوه و هذا النبي و الذين امنوا و الله ولي المؤمنين. [31] . مقام امامت مخصوص حضرت رسول صلي الله عليه و آله قرار گرفت، و پيغمبر اکرم نيز اين مقام را به آن جناب تفويض کرد. واگذاشتن مقام امامت به علي عليهالسلام به امر پروردگار انجام گرفت، و اين دنبال همان سنتي بود که از زمان حضرت ابراهيم جريان داشت. پس از علي عليهالسلام مقام امامت در ذريه آن حضرت که از برگزيدگان بودند قرار گرفت، برگزيدگاني که علم و ايمان از طرف خداوند به آنها عطا شده است، و خداوند در قران مجيد فرمود: و قال الذين اوتوا العلم و الايمان لقد لبثتم في کتاب الله الي يوم البعث. [32] . امامت در فرزندان علي عليهالسلام تا روز قيامت خواهد بود، زيرا بعد از محمد صلي الله عليه و آله پيغمبري نيست، پس از کجا اين نادانها (مقصود در آن زمان [ صفحه 169] مأمون بوده است) امام را انتخاب ميکنند. امامت مقام انبياء و ميراث اوصياء است. امامت جانشين خدا و رسول و اميرالمؤمنين ميباشد و ميراث حسن و حسين است. امامت در اختيار گرفتن امور دين، و نظم و انتظام جامعه مسلمين و اصلاح امور دنيا و به عزت رسانيدن مؤمنين است. امامت اصل و اساس اسلام است. پايههاي دين مقدس به آن بستگي دارد و فروعات آن به امامت وابسته است. با راهنمايي امام، نماز، زکات، روزه، حج و جهاد انجام ميگيرد و صدقات و اموال و خراج از مردم اخذ ميشود و در مصارف خود مصرف ميگردد. امام است که حدود و احکام دين را امضاء ميکند و حقوق اشخاص را مراعات مينمايد، و کشور اسلام را از دست دشمنان محفوظ نگاه ميدارد و مرزها را حفظ ميکند. امام حلال خداوند را حلال و حرام آن را حرام ميکند و در جامعه اسلامي حدود خداوند را جاري ميسازد، و از دين پروردگار دفاع مينمايد، و مردم را با حکمت و دانش به طرف پروردگار دعوت ميکند و آنان را با پندهاي نيکو و حجتهاي بالغه راهنمائي مينمايد. امام، مانند ستارهي فروزان و آفتاب تابان است که روشنايي آن همه عالم را فراگرفته، و خود در جاي بلندي است که دست احدي به آن نميرسد و ديدگان، آن را در نمييابند. [ صفحه 170] امام مانند ماه تابان، و نور فروزان و چراغ درخشان، و ستارهي راهنما در شبهاي تاريک در بيابانها و درياها ميباشد. امام، آب گوارا براي تشنگان و راهنماي هدايت، و نجات دهنده از لغزشها است. امام، مانند آتش در بلندي است که مردم از آن هدايت ميگردند، و گرمايي است که به وسيلهي آن خود را گرم ميکنند. امام، راهنمايي است که آدمي را از مهلکهها نجات ميدهد، و هر کس امام را ترک گويد در هلاکت گرفتار ميگردد. امام، ابر بارنده، و باران ريزنده و آفتاب درخشنده و آسمان سايه افکنده و زمين پهن شده، و رفيق و پدر مهربان، و برادر همزاد، و مادر مهربان نسبت به فرزند کوچک است. امام، پناه بندگان در هنگام رسيدن مصيبتهاي بزرگ ميباشد. امام، امين خدا در ميان مخلوقات و حجت پروردگار در ميان بندگان، و جانشين خداوند در شهرها است. امام، مردم را بطرف خدا دعوت ميکند و از محرمات پروردگار دفاع مينمايد. امام، از گناهان پاک و از هر عيب و نقصي منزه است. امام، از عمل مخصوص برخوردار، و به حلم و بردباري موصوف است، امام، نظام دين و عزت مسلمين بوده، و کافران و منافقان را هلاک ميسازد. امام، يگانهي روزگار که هيچ کس با او قرين نيست، و عالمي با وي برابري [ صفحه 171] ندارد، و مانند او کسي نيست و کسي را نميتوان بجاي او گذاشت. امام، فضل و دانش را بدون کسب و تعليم فراميگيرد، و خداوند وهاب، علم را به آنان عطا ميکند. پس چه کسي ميتواند امام را بشناسد، و يا بتواند امام را انتخاب کند، چه اندازه مردم از مطلب دورند. عقول مردم در اين وادي سرگردان، و انديشهي آنها از درک حقايق ناکام است. خردها در اين موضوع حيران و چشمها کور ميباشند، بزرگان در اين وادي کوچک شده، و حکماء و دانايان سرگردان گرديده، و بردباران از درک آن قاصرند، و خطبا نميتوانند در اين موضوع خطبه بخوانند. خردمندان به جهل خود اعتراف کرده، و شعرا زبانشان بند آمده، و اديبان از فهم آن ناتوان شده، و بليغان زبان بند گرديدهاند. اينان قدرت ندارند مقام آنها را وصف کرده و يا فضيلتي از فضائل امام را بيان کنند، و به عجز و ناتواني و تقصير خود در اين موضوع اعتراف دارند چگونه ميتوانند امام را با صفات او وصف کرده و يا او را درک کنند، و کسي نيست که بتواند جاي امام را بگيرد، و جامعه را از وجود او بينياز کند، نخير هرگز مردم نخواهند توانست امام را به واقع بشناسند. امام مانند ستاره است که کسي نميتواند بر آن دست يابد، و يا به حقيقت او را وصف کند، پس مردم از کجا قدرت دارند امام را انتخاب نمايند، و کجا عقل آنها به اين موضوع خواهد رسيد، و در کجا مانند اين، يافت ميگردد. آيا گمان ميکنيد که اين فضايل و خصوصيات در غير آل رسول صلي الله عليه و آله پيدا ميشود. [ صفحه 172] به خداوند سوگند نفس آنها خودشان را تکذيب کرده و اباطيل آنان به آرزوهاي دور و دراز کشانيده است. مردم به جايگاه بلند و صعبالعبوري بالا رفتهاند، که از آن مقام بلند قدمهايشان خواهد لغزيد و بر زمين افکنده خواهند شد. در انتخاب امام به عقل ناقص خود مناضله کردند، و به رأي باطل خويش به مبارزه با امام برخاستند، و چيزي جز دوري از حق را بدست نياوردند، خداوند آنان را بکشد که دروغ و افترا بستند. آنان مقام مشکلي را براي خود اتخاذ کرده، و سخنان دروغ گفته و افترا بسته و از طريق حق و صراط مستقيم منحرف شدند، و در حيرت و سرگرداني فرو رفتند و از روي بصيرت و بينش امام را ترک کردند. شيطان کارهاي آنها را در نظرشان جلوه داده، و آنان را از راه حق بازداشت و در حالي که آنها راه درست را تشخيص داده بودند، و حق را از ناحق تمييز ميدادند. آنها از امامي که خداوند و پيغمبرش اختيار کرده بودند اعراض نمودند و از امامي که خود انتخاب کرده بودند متابعت نمودند، در صورتي که قرآن آنان را مخاطب قرار داده و فرموده است: و ربک يخلق ما يشآء و يختار ما کان لهم الخيرة سبحان الله و تعالي عما يشرکون [33] . [ صفحه 173] و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضي الله و رسوله أمرا أن يکون لهم الخيرة من امرهم [34] . و همچنين فرموده است: ما لکم کيف تحکمون، ام لکم کتاب فيه تدرسون ان لکم فيه لما تخيرون، ام لکم ايمان علينا بالغة الي يوم القيامة ان لکم تحکمون سلهم ايهم بذلک زعيم ام لهم شرکاء فليأتوا بشرکائهم ان کانوا صادقين [35] . و نيز فرموده است: افلا يتدبرون القرآن ام علي قلوب اقفالها [36] . و نيز فرموده است: و طبع علي قلوبهم فهم لا يفقهون [37] . و نيز فرموده است: قالوا سمعنا و هم لا يسمعون، ان شر الدواب عند الله الصم البکم الذين لا يعقلون و لو علم الله فيهم خيرا لا سمعهم و لو اسمعهم لتولوا و هم معرضون [38] . [ صفحه 174] ويا همچنين فرموده است: قالوا سمعنا و عصينا [39] . امامت فضل خداوند است که به هر کس بخواهد عطا ميکند، و پروردگار داراي فضل بزرگي است. آنان چگونه ميتوانند امام را انتخاب کنند، در صورتي که امام عالم است و ناداني در آن راه ندارد، و نگهباني است که از زيردستان حمايت کرده و آنها را تنها نميگذارد. امام، معدن قداست و پاکي و مرکز عبادت و زهد و علم است، امام به دعوت مخصوص پيغمبر معرفي شده و از ذريهي پاک حضرت زهراي بتول ميباشد، در نسب آن هيچ غل و غشي وجود ندارد، و هيچ صاحب حسبي به آن نميرسد. امام، از عترت حضرت رسول صلي الله عليه و آله بوده و با رضايت خداوند متعال برگزيده ميشود. امام، شريفترين اشراف و شعبهاي از خاندان عبدمناف است، علمش همواره در تکامل و حلمش کامل ميباشد، در امامت متبحر و در سياست ماهر و عالم است. اطاعتش بر بندگان واجب و همواره به اوامر خداوند متعال قيام و اقدام ميکند، بندگان خدا را نصيحت کرده و دين خدا را حفظ مينمايد. پيغمبران و پيشوايان عليهمالسلام همواره موفق به توفيقات الهي هستند و از [ صفحه 175] علوم خفيه پروردگار و حکمت و دانش او برخوردار ميگردند و ديگران از اين موهبت محروم ميباشند. علم و دانش آنها از علوم اهل زمانشان بالاتر است، و خداوند متعال ميفرمايد: افمن يهدي الي الحق احق ان يتبع امن لا يهدي الا ان يهدي فما لکم کيف تحکمون. [40] . و خداوند متعال همچنين فرموده است: و من يؤت الحکمة فقد اوتي خيرا کثيرا [41] . و خداوند تعالي درباره طالوت فرموده است: ان الله اصطفاه عليکم و زاده بسطة في العلم و الجسم و الله يؤتي ملکه من يشاء و الله واسع عليم [42] . و خداوند خطاب به پيامبر خويش فرموده است: انزل الله عليک الکتاب و الحکمة و علمک ما لم تکن تعلم و کان فضل الله عليک عظيما [43] . و خداوند در قرآن درباره ائمه اهلبيت عليهمالسلام فرموده است: ام يحسدون الناس علي مآ اتاهم الله من فضله، فقد اتينا ال ابراهيم [ صفحه 176] الکتاب و الحکمة و اتيناهم ملکا عظيما، فمنهم من امن به و منهم من صد عنه و کفي بجهنم سعيرا [44] . هرگاه خداوند بندهاي را براي امور بندگانش انتخاب کرد، به او شرح صدر عطا ميکند و دل او را از علم و حکمت سيراب ميگرداند، و به او از علوم خود الهام مينمايد، پس از اين رو از پاسخ سؤالات باز نميماند، و در طريق صواب حيران و سرگردان نميباشد. امام، معصوم و مؤيد، و موفق و مسدد است، از خطا و لغزش مأمون و از اشتباه و خطا مصون ميباشد، خداوند او را اين چنين خلق کرده که تا براي بندگانش حجت باشد، و شاهد در ميان مردم گردد و اين فضيلتي است که خداوند به هر کس بخواهد ميدهد و خداوند صاحب فضل بزرگ است. آيا مردم توانايي دارند اين چنين امامي با اين صفات اختيار کنند، و يا کسي را که اختيار کردهاند داراي اين صفت ميباشد تا او را بر ديگران مقدم دارند. به خداوند سوگند از حق تجاوز کردند و کتاب خداوند را پشت سر افکندند و گويا نميدانند چه کاري مرتکب شدهاند، هدايت و شفا در کتاب خداوند است، و ليکن اين مردم آن را دور انداختند و از هوي و هوس خود پيروي کردند. خداوند متعال آنان را مذمت کرد و سرزنش فرمود و از خود دور [ صفحه 177] ساخت و فرمود: «و من اضل ممن اتبع هوئه بغير هدي من الله ان الله لا يهدي القوم الظالمين [45] . و نيز خداوند ميفرمايند: فتعسا لهم و أضل أعمالهم [46] . و نيز خداوند ميفرمايند: کبر مقتا عند الله و عند الذين امنوا کذلک يطبع الله علي کل قلب متکبر جبار [47] . درود و رحمت بر پيغمبر و آل او باد. [48] . بيست و پنجم - حضرت امام رضا عليهالسلام، در مجلس مأمون حضور يافتند و گروهي از دانشمندان عراق و خراسان هم در آن انجمن بودند. [49] . مأمون خطاب به حاضران گفت، مرا از معني اين آيه خبر بدهيد؛ ثم اورثنا الکتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق الخيرات باذن الله ذلک هو الفضل الکبير [50] . [ صفحه 178] سپس کتاب را ارث داديم به آن کساني که از بندههاي خود برگزيديم باز هم بعضي از ايشان به خود ظلم کردند و بعضي راه عدالت پيمودند و برخي از ايشان به هر عمل خير به دستور حق سبقت بگيرند اين مرتبه در حقيقت همان فضل بزرگ است. علماي حاضر به اتفاق گفتند، مقصود خداوند از «عباد برگزيده» همه امت است. مأمون به امام رضا عليهالسلام گفت: يا اباالحسن شما چه ميفرمائيد؟ حضرت علي بن موسي الرضا عليهالسلام فرمودند: چنانچه اينها ميگويند من نميگويم، بلکه ميگويم؛ مقصود خداوند تبارک و تعالي از بندههاي برگزيده، در خصوص عترت طاهره و خاندان پيغمبر است. مأمون پرسيد؛ چگونه مقصود خداوند در خصوص عترت است و نه همه امت؟ حضرت امام رضا عليهالسلام در حضور جمع پاسخ فرمودند: اگر مقصود، همهي امت باشند، بايد همه به بهشت روند زيرا خداوند دنبال آن ميفرمايد: فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات باذن الله ذلک هو الفضل الکبير [51] . برخي از آنها به خود ستم کنند و برخي به عدالت رفتار کنند، و برخي به هر خيري سبقت جويند - با اجازه خدا - اينست آن فضيلت بزرگ - سپس [ صفحه 179] همه را اهل بهشت قرار داده و فرموده است. جنات عدن يدخلونها [52] . بهشتهاي عدني که در آن درآيند. بنابراين وراثت مخصوص عترت طاهره است، نه ديگران، سپس امام رضا عليهالسلام فرمودند: همان کسان هستند که خداي ايشان را در قرآن وصف کرده و فرموده است. انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا [53] . همانا خداوند ميخواهد پليدي را از شما خاندان ببرد و شما را به خوبي پاک گرداند. و هم ايشان هستند که رسول گرامي خداوند صلي الله عليه و آله دربارهي ايشان ميفرمايند: اني مخلف فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي - اهلبيتي - لن يفترقا حتي يردا علي الحوض انظروا کيف تخلفوني فيما، يا ايها الناس لا تعلموهم فانهم اعلم منکم. راستي من در ميان شما ثقلين را به جاي خود ميگذارم که کتاب خدا و خاندان منند، اهلبيت من - هرگز از هم جدا نشوند تا در سر حوض به من برسند. شما بنگريد پس از من درباره آن دو چه ميکنيد، اي مردم به آنها چيزي نياموزيد، زيرا آنها از شما داناترند. [ صفحه 180] حاضرين گفتند: يا اباالحسن به ما بگو که عترت همان آل هستند يا غير از آل هستند؟ حضرت امام علي بن موسي الرضا عليهالسلام فرمودند: عترت همان آل هستند. حاضرين پرسيدند؛ که اين رسول خداست صلي الله عليه و آله که از او خبر رسيده است که ميفرمايند؛ «امتم همه، آل من هستند» و همه اين کلمات ياران پيامبر است که بر طبق خبر معروفي که نتوان آن را رد کرد، ميگويد آل محمد صلي الله عليه و آله امت او هستند. حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: به من بگوئيد که صدقه بر آل محمد صلي الله عليه و آله حرام است يا نه؟ گفتند: آري امام رضا عليهالسلام فرمودند: آيا صدقه بر همه امت حرام است؟ گفتند: نه. حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: اين فرق ميان امت و آل است و واي بر شما که کجا رفتيد؟ شما پشت به قرآن کردهايد و يا داراي چهرههاي بسياري هستيد، آيا نميدانيد که روايت در ظاهر خود درباره برگزيدههاي هدايت يافته است، نه درباره ديگران. حاضرين گفتند: يا اباالحسن از کجا ميگويي؟ حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: از کلام خداوند در قرآن که ميفرمايد: لقد ارسلنا نوحا و ابراهيم و جعلنا في ذريتهما النبوة و الکتاب [ صفحه 181] فمنهم مقتصد و کثير منهم فاسقون [54] . به راستي به رسالت فرستاديم نوح و ابراهيم عليهماالسلام را و نبوت و کتاب را در نژادشان نهاديم، برخي از آنان رهياب شدند و بسياريشان بد عمل شدند. نبوت و کتاب در مهتدين گرائيدند، نه در فاسقين آيا ندانيد که نوح از پروردگارش تبارک و تعالي اين چنين درخواست کرد. فقال رب ان ابني من اهلي و ان وعدک الحق [55] . پس گفت راستي پسرم از خاندانم بود و راستي وعده تو درست است. امام رضا عليهالسلام ادامه دادند؛ و اين گفته براي آن بود که خدايش وعده داده بود که او را با خاندانش از غرق نجات بخشد و پروردگارش - تبارک و تعالي - نيز در پاسخ او فرمودند: انه ليس من اهلک انه عمل غير صالح فلا تسألن ما ليس لک به علم ان اعظک ان تکون من الجاهلين. [56] . به راستي او از خاندان تو نبود، به راستي که او ناشايسته کردار بود، از من مخواه آن چه را نميداني، من به تو پند ميدهم تا اينکه از نادانان نباشي. مأمون سؤال کرد: آيا خداوند عترت را بر ديگران برتري داده است؟ [ صفحه 182] حضرت امام رضا عليهالسلام پاسخ فرمودند: به راستي که خداي عزيز جبار، عترت را بر ديگران در کتاب محکم، برتري داده است. مأمون سؤال کرد: اين موضوع در کجاي کتاب خدا است؟ حضرت امام رضا عليهالسلام پاسخ فرمودند: در اين کلام الهي است که خداوند ميفرمايند: ان الله اصطفي آدم و نوحا و ال ابراهيم و ال عمران علي العالمين ذرية بعضها من بعض. [57] . به راستي خداوند برگزيد آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان، نژادي که از يکديگرند. و همچنين خداوند در محل ديگري از کتاب خود ميفرمايند: ام يحسدون الناس علي ما اتاهم الله من فضله فقد اتينا ال ابراهيم الکتاب و الحکمة و اتيناهم ملکا عظيما [58] . يا بلکه حسد ميبرند بر مردم، نسبت به آنچه خدا از فضل خود به آنها داده، به راستي به خاندان ابراهيم، کتاب و حکمت داديم و به آنان ملک بزرگي داديم. حضرت امام رضا عليهالسلام ادامه دادند: [ صفحه 183] سپس خداوند خطاب گفتار خود را با ديگر مؤمنان کرده و فرموده است. يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم [59] . اي کساني که ايمان آوردهايد، خداوند را اطاعت کنيد و رسول خدا و اولياي امرتان را اطاعت کنيد. حضرت امام رضا عليهالسلام در ادامه فرمودند: يعني کساني که کتاب و حکمت بدانها ارث رسيده و به واسطه داشتن آن دو محسود ديگران شدند به قول خدا که يا بلکه حسد برند به مردم بر آنچه خدا از فضل خود به آنها داده به راستي به آل ابراهيم کتاب و حکمت داديم و به آنها ملک وسيعي داديم - مقصود حق طاعت برگزيدگان پاک و تطهير يافته است و ملک در اينجا به معني حق طاعت است. حاضرين در مجلس پرسيدند: آيا خداوند «اصطفا» را در قرآن تفسير کرده است؟ حضرت امام علي بن موسي الرضا عليهالسلام فرمودند: آري خداوند، «اصطفا» را غير از معني در ظاهر قرآن در دوازده محل ديگر در باطن قرآن تفسير کرده است. اول - کلام خداوند که ميفرمايد: و انذر عشيرتک الاقربين و رهطک المخلصين [60] . بيم بده، نزديکترين عشيرهات را و تيره خالص شدهات را، که در قرائت [ صفحه 184] ابي بن کعب چنين است، و در مصحف عبدالله بن مسعود هم ثبت است، و زماني که خليفه دستور داد قرآن را جمع آوري نمايند، اين آيه را از قرآن حاضر نهان نمود، و اين منزله رفيعه و فضل عظيم و شرف والايي است هنگامي که خداوند بدين کلمه قصد آن کرده است. دوم - آيه «اصطفا» در قول خدا است؛ انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهلالبيت و يطهرکم تطهيرا [61] . همانا خداوند اراده کرده که از شما پليدي را ببرد که شما اهلبيت و خاندان هستيد و شما را به خوبي پاک کند. و اين فضيلتي است که هيچ معاندي منکر نيست زيرا فضيلت روشني براي اهلبيت پيامبر ميباشد. سوم - آيهي مباهله است که خداوند هنگامي که پاکان خود را ممتاز کرد و در آيه مباهله پيغمبرش را فرمان داد و فرمود: فقل تعالوا ندع ابنآئنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علي الکاذبين. [62] . بگو، بيائيد تا بخواهيم پسران ما و پسران شما و زنان ما و زنان شما را و نفس ما و نفس شما را، سپس به درگاه خدا زاري کنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان مقرر داريم. سپس پيامبر علي و حسن و حسين و فاطمه عليهمالسلام را آورد و آنان را با خود [ صفحه 185] نزديک ساخته است، آيا ميدانيد معني انفسنا و انفسکم چيست؟ حاضرين گفتند مقصود خود آن حضرت است. حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: خير، غلط گفتيد، به راستي مقصود از انفسنا علي عليهالسلام است و يک دليل آن گفته و کلام پيغمبر صلي الله عليه و آله است در هنگامي که فرمود، بايد، بني وليعه (تيرهاي از کنده يمن بودند) باز ايستند و گرنه مردي بر سر آنها فرستم که همچون خود من است؛ مقصودش علي عليهالسلام بود، اين خصوصيتي است که احدي بر آن سبقت نجسته است و فضيلتي است که بشري مخالف آن نيست. و شرفي است که هيچ کس بر آن پيشي نگرفته، زيرا نفس علي عليهالسلام را چون نفس خود قرار داده است. چهارم - حضرت پيغمبر همه مردم را از مسجد بيرون کرد، غير از عترت را و چون مردم در اين باره سخن گفتند؛ و عباس هم گفت؛ يا رسول الله، علي را با خود در مسجد، ساکن گذاري و همه ما را بيرون کردي؟ رسول گرامي صلي الله عليه و آله در پاسخ فرمود: من او را ساکن نگذاردم و من شما را بيرون نکردم بلکه خداوند او را در مسجد گذاشت و شما را بيرون کرد، و در شرح اين کار، گفتار آن حضرت است درباره علي عليهالسلام که فرمود: انت مني بمنزلة هارون من موسي نسبت تو به من همچون نسبت هارون به موسي است. حاضرين سؤال کردند: اين موضوع در کجاي قرآن است؟ حضرت امام رضا عليهالسلام در پاسخ فرمودند: من در اين باره آيه قرآن دارم و براي شما ميخوانم. حاضرين گفتند: پس بياوريد. [ صفحه 186] حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: در اين آيهاي که من بر شما قرائت ميکنم. حاضرين گفتند: پس قرائت نمائيد. حضرت امام رضا عليهالسلام ادامه دادند؛ قال الله عزوجل: و اوحينا الي موسي و اخيه ان تبوءا لقومکما بمصر بيوتا و اجعلوا بيوتکم قبلة [63] . خداوند عزوجل ميفرمايد؛ و وحي کرديم به موسي و برادرش که براي قوم خود در مصر خانههايي فراهم کنيد و خانههاي خودتان را قبله سازيد. در اين آيه منزلت و مقام هارون نسبت به موسي بيان شده است و در آن نيز بر منزلت و مقام علي عليهالسلام نسبت به رسول خدا صلي الله عليه و آله دلالت مينمايد، و به همراه آن است راهنماي روشني از گفته رسول خدا صلي الله عليه و آله در هنگامي که فرمودند: ان هذا المسجد لا يحل لجنب و لا لحائض لا لمحمد و آل محمد. به راستي اين مسجدي است که براي هيچ جنب و حائضي سکونت در آن حلال نيست، غير از محمد و آل محمد. حاضرين گفتند: اين شرح و بيان يافت نميشود مگر نزد شما. و اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه و آله. حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: [ صفحه 187] چه کسي منکر آن است؟ با اينکه رسول خدا صلي الله عليه و آله ميفرمايد: انا مدينة العلم و علي بابها فمن اراد المدينة العلم فليأتها من بابها من شهر علم هستم و علي در آن است، هر که بخواهد به شهر علم درآيد بايد از آن در درآيد. در آنچه ما از فضل و شرف و تقدم و اصطفا و طهارت توضيح داديم چيزي است که جز معاند، منکر آنها نگردد و سپاس بر اينها هم از آن خداوند عزوجل ميباشد. پنجم - کلام خداوند عزوجل در قرآن است که ميفرمايد: و آت ذا القربي حقه [64] . به ذي القربي حقش را بده. اين يک خصوصيتي است که خداوند عزيز جبار ايشان را به آن مخصوص کرد، و ايشان را بر همه امت برگزيد، چون اين آيه بر رسول خدا صلي الله عليه و آله نازل شد فرمود: فاطمه را نزد من بخوانيد او را دعوت کردند و پيغمبر فرمود: اي فاطمه جواب گفت: لبيک يا رسول الله، فرمود: فدک ملکي است که به زور و قدرت قشون اسب سوار گرفته نشده، و در برابر همه مسلمين مخصوص به خود من است و من آن را به تو دادم چون خداوند من، به اين موضوع مرا فرمان داده، آن را براي خودت و فرزندانت برگير. ششم - کلام خداوند عزوجل در قرآن است که ميفرمايد: [ صفحه 188] قل لا أسألکم عليه اجرا الا المودة في القربي [65] . بگو من از شما مزدي نخواهم جز دوستي با خويشانم. اين امتيازي است براي پيغمبر در برابر ديگر پيغمبران، و خصوصيتي است براي آل او در برابر ديگران و اين براي آن است که خداوند از پيغمبران در ضمن ذکر حضرت نوح حکايت کرده که در قرآن کريم ميفرمايد: و يا قوم لا أسألکم عليه مالا ان اجري الا علي الله و ما انا بطارد الذين امنوا انهم ملاقوا ربهم ولکني ارئکم قوما تجهلون [66] . اي قوم من از شما مالي نخواهم، مزد من نيست مگر با خدا، من کساني را که گرويدند، از خود دور نکنم. زيرا آنان با پروردگارشان ملاقات دارند ولي من مينگرم که شماها مردم ناداني هستيد. و خداوند در قرآن از قوم هود هم حکايت ميفرمايد: لا اسألکم عليه اجرا ان اجري الا علي الذي فطرني افلا تعقلون [67] . من از شما مزدي نميخواهم، مزد من نيست جز با کسي که مرا آفريده، آيا تعقل نميکنيد. و خداوند به پيغمبر خاتم خود فرمود: بگو من از شما مزدي نخواهم جز دوستي با نزديکانم. خداوند دوستي آنان را واجب نکرد مگر براي آنکه ميدانست که هرگز [ صفحه 189] از دين برنميگردند، و هرگز به گمراهي نگرايند، و نکته ديگر اينکه اگر مردي دوستدار مزدي است و يکي از خاندان او دشمن او باشد دلش با او درست نيست و خدا خواست در دل رسول خدا صلي الله عليه و آله نسبت به مؤمنان هيچ نگراني نباشد براي اين بود که دوستي ذي القربي را بر آنها فرض کرد تا هر که بدان عمل کرد و رسول خدا صلي الله عليه و آله و خاندانش عليهمالسلام را دوست داشت، رسول خدا را نرسد با او دشمني داشته باشد، و هر که آن را از دست داد و دشمن خاندان پيغمبرش شد بر رسول خدا صلي الله عليه و آله حق است که او را دشمن بدارد، زيرا که واجبي از واجبات خدا را ترک کرده است، و کدام فضل و شرف از اين جلوتر است و چون خدا اين آيه را بر پيغمبرش صلي الله عليه و آله نازل کرد که؛ بگو از شما مزدي نخواهم جز دوستي خويشانم. رسول خدا صلي الله عليه و آله در ميان اصحابش بپا خاست و خدا را حمد و ستايش کرد و فرمود: اي مردم خدا بر شما امري واجب کرده، آيا شما آن را ادا ميکنيد؟ و احدي به او جواب نداد، و روز ديگر حضرت رسول صلي الله عليه و آله در ميان آنها بپا خاست و همان مطلب را بيان داشت و احدي پاسخ نگفت؛ و روز سوم مجددا برخاست و در ميان آن مردم فرمود؛ اي مردم، راستي خدا بر شما امري واجب کرده آيا شما آن را انجام ميدهيد و کسي به آن حضرت جواب نداد. حضرت پيغمبر رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: اي مردم اين واجب راجع به طلا و نقره و خوردني و نوشيدني نيست گفتند: آن را بياور، پس اين آيه را بر آنها خواند و گفتند: اگر همين است، آري و بيشتر ايشان به آن وفا نکردند. سپس حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: پدرم از جدم از پدرانش از [ صفحه 190] حسين بن علي عليهمالسلام برايم بازگفت؛ که مهاجر و انصار نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله گرد آمدند و گفتند: يا رسول الله تو براي خودت و کساني که بر تو وارد ميشوند هزينه لازم داري، همه دارائي و جان ما در اختيار تو است و هر حکمي بکني خوشرفتار و مأجور هستي، هر چه خواهي ببخش و هر چه خواهي نگهدار، بر شما هيچ اعتراضي نيست، و خداوند روح الامين را فرو فرستاد و گفت: اي محمد بگو من از شما مزدي نخواهم جز دوستي خويشاوندانم، پس از من خويشانم را نيازاريد، و همه بيرون شدند و بعضي با هم گفتند رسول خدا صلي الله عليه و آله از پيشنهاد ما رخ نتافت مگر براي اينکه ما را به دوستي خويشانش وادار کند و اين آيه که خواند في المجلس از خود درآورد، و اين گفتارشان بزرگ و ناروا بود و خداوند اين آيه را نازل فرمود: ام يقولون افترئه قل ان افتريته فلا تملکون لي من الله شيئنا هو اعلم بما تفيضون فيه کفي به شهيدا بيني و بينکم و هو الغفور الرحيم. [68] . بلکه ميگويند افترا بسته است بگو اگر من او را افترا بستم شما از طرف خدا اختياري نداريد او داناتر است به آنچه اشاعه ميدهيد، او بس است که ميان من و شما گواه باشد، و او غفور و رحيم است. سپس پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله به دنبال ايشان فرستاد و پيغام فرمود که آيا چيز تازهاي است؟ گفتند: آري، يا رسول الله، به خدا بعضي از ما سخن ناشايستهاي گفتند و ما آن را بد داشتيم و رسول خدا صلي الله عليه و آله اين آيه را بر آنها [ صفحه 191] خواند و گريستند و سخت گريستند و خداي تعالي اين آيه را فرو فرستاد: و هو الذي يقبل التوبة عن عباده و يعفوا عن السيئات و يعلم ما تفعلون. [69] . و اوست کسي که ميگذرد از بدکرداريها و ميداند چه ميکنيد. هفتم - خداوند در کتاب شريف قرآن ميفرمايد: ان الله و ملائکته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما [70] . به راستي خداوند و فرشتههايش بر پيغمبر صلوات ميفرستند، اي کساني که گرويديد، بر او صلوات فرستيد و به خوبي درود بگوئيد. معاندان هم ميدانند که چون اين آيه نازل شد؛ گفته شد، يا رسول الله درود بر تو را ميفهميم، صلوات بر تو چگونه است؟ حضرت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله پاسخ فرمودند: ميگوئيد؛ اللهم صل علي محمد و آل محمد کما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم انک حميد مجيد. بار خدايا رحمت فرست بر محمد و آل محمد چنانچه رحمت فرستادي بر ابراهيم و آل ابراهيم راستي تو حميد و مجيدي. حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: آيا ميان شما حاضرين در اين باره اختلافيست؟ گفتند: نه. مأمون نيز گفت: در اينجا اختلافي نيست و مورد اجماع است آيا شما راجع به آل چيزي روشنتر از اين در قرآن داريد؟ [ صفحه 192] امام رضا عليهالسلام فرمودند: به من بگوئيد از اين قول خداي عزوجل در قرآن کريم: يس و القرآن الحکيم انک لمن المرسلين علي صراط مستقيم [71] . مقصود از «يس» کيست؟ همهي حاضرين گفتند: «يس»، محمد است و اين موضوع شکي ندارد. حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: خداوند به محمد و آل محمد از اين راه فضلي داده که هر که تعقل کند به کنه آن نرسد، و اين براي آن است که خدا بر احدي سلام نفرستاده مگر بر پيغمبران و خداوند تبارک و تعالي فرموده است: سلام علي نوح في العالمين [72] . سلام بر نوح در جهانيان. و فرمود: سلام علي ابراهيم [73] . سلام بر ابراهيم. و فرمود: سلام علي موسي و هرون [74] . سلام بر موسي و هارون. و خداوند نفرمود، سلام بر آل نوح و نفرمود، سلام بر آل ابراهيم و نفرمود سلام بر آل موسي و هارون. [ صفحه 193] ولي خداي عزوجل فرمود: سلام علي آل يس [75] . سلام بر ال يس. يعني سلام بر آل محمد صلي الله عليه و آله. مأمون اذعان داشت و گفت: من که به خوبي دانستم که شرح و بيان اين در معدن نبوت است. هشتم - خداوند در کتاب شريف قرآن فرموده است: و اعلموا انما غنمتم من شيء فان لله خمسة و للرسول و لذي القربي [76] . و بدانيد هر آنچه غنيمت برديد به راستي که از آن خداست خمس آن و از آن رسول خدا و ذي القربي. خداوند، سهم ذي القربي را قرين و نزديک سهم رسول خدا صلي الله عليه و آله قرار داد، اين است فاصله بين آل و امت، زيرا خدا آنان را در جايي مقرر داشته و همه امت را در جايي پايينتر از آن و براي آل آن را پسنديده که براي خود پسنديده و آنها را برگزيده و به خود آغاز کند، سپس رسول خدا را دوم آورده و سپس ذي القربي را، در هر آنچه از خراج و غنيمت و غير از آن خداي عزوجل براي خود پسنديده و براي آنان پسنديده و فرموده و گفتار او حق است - و بدانيد که هر آنچه را به غنيمت برديد از آن خداست خمس آن و از آن رسول خدا و ذي القربي - اين تأکيد شديد و فرمان پيوستي است براي آنها تا روز رستاخيز، در کتاب گوياي خدا که ناحق را [ صفحه 194] از پيش و از دنبال در آن راهي نيست و نازل از طرف خداي حکيم حميد است. و اما اينکه در دنبالش فرمايد؛ ايتام و مساکين هم سهمي دارند - براي آنها موضوع موقت است - زيرا وقتي يتيم بالغ شد از مصرف غنيمت خارج ميشود و بهرهاي ندارد و همچنين مستمند که توانگر شد ديگر از غنيمت بهرهاي ندارد و روا نيست از آن بگيرد، ولي سهم ذي القربي تا روز قيامت بجا است چه توانگر باشد چه مستمند، زيرا بجز ذي القربي کسي نيست که سهم خدا و رسول خدا را بتواند بگيرد. خدا را براي خود از آن سهمي مقرر داشت و براي رسول خود از آن سهمي و هر آنچه براي خودش و براي رسول خود پسنديد براي ذي القربي پسنديد. و همچنين از خراج هم هر چه براي خودش و پيغمبرش پسنديد براي ذي القربي پسنديد، چنانچه در غنيمت براي آنها تجويز کرد، به خود آغاز کرد سپس به رسول خدا صلي الله عليه و آله سپس به آنها و سهمشان را قرين سهم خدا و رسولش ساخت، و همچنين است در حق طاعت خدا عزوجل فرمايد (59 - نساء) اي کساني که ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت کنيد و از رسول و اولياء امر از خودتان اطاعت کنيد، در اينجا هم به خود آغاز کرد سپس به رسول خود سپس به خاندان رسول و همچنين است آيه ولايت (56 - مائده) - همانا سرپرست شما خدا است و رسولش و آن کساني که گرويدند - ولايت آنها را همراه طاعت از رسول و قرين اطاعت از خود ساخته چنانچه سهم خود را با سهم رسول مقرون به سهم آن نموده در غنيمت و خراج، تبارک الله که چه اندازه نعمتش بر اهل خاندان بزرگ است، و چون داستان [ صفحه 195] صدقه در ميان آيد، خداوند خودش را منزه از آن دانست و رسولش را منزه دانست، و خاندان رسولش را هم منزه دانست، و فرمود (60 - توبه) همانا صدقات از آن فقيران و مستمندان و براي تأليف قلوب و آزاد کردن بنده و پرداخت بدهي بدهکاران، در راه خدا و براي ابن سبيل است که از طرف خدا مقرر گرديده - آيا در اينجا تصور کردي که براي خود سهمي مقرر داشته يا براي رسول خود و يا براي ذي القربي زيرا چون ذي القربي را از صدقه منزه دانست خودش را هم منزه دانست و رسول خود را هم منزه دانست و اهلبيت را هم منزه دانست؟ نه بلکه صدقه را بر آنها حرام کرد، زيرا صدقه بر محمد و خاندان او حرام است و آن چرک مردمان است و براي آنان حلال نيست زيرا از هر دنس و چرکي پاک شدند، و چون آنها را پاک کرده و برگزيده براي آنها پسنديده آنچه را براي خود پسنديده، و براي آنها بد دانسته آنچه را براي بد خود ميداند. نهم - ما همان اهل ذکر هستيم که خداوند در کتاب محکم خود ميفرمايد: فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون [77] . بپرسيد از اهل ذکر اگر شما نميدانستيد حاضرين گفتند: به راستي همانا مقصود خداوند به اين آيه يهود و نصاري هستند. حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: [ صفحه 196] آيا چنين دستوري رواست؟ در صورتي که آنان ما را بدين خودشان دعوت ميکنند، و ميگويند که آن از دين اسلام بهتر است. مأمون گفت: اي علي بن موسي، آيا در نزد شما بياني مخالف با آنچه حاضرين ميگويند موجود ميباشد؟ حضرت اباالحسن امام علي بن موسي الرضا عليهالسلام پاسخ فرمودند: آري مقصود از ذکر رسول خدا است و ما خاندان او هستيم و اين معني را خداوند در قرآن شريف خود بيان داشته است به آيه خود که فرموده است: فاتقوا الله يا اولي الالباب الذين آمنوا قد انزل الله اليکم ذکرا رسولا يتلوا عليکم آيات الله مبينات [78] . از خداوند بپرهيزيد اي خردمندان، کساني که گرويديد؛ به تحقيق، خداوند به سوي شما فرستاده است ذکر را، رسولي که آيات روشن را براي شما ميخواند. پس «ذکر» رسول خدا صلي الله عليه و آله است و ما خاندان و اهل او هستيم. دهم - خداوند در قرآن کريم خود ميفرمايد، حرمت عليکم امهاتکم و بناتکم و اخواتکم [79] . حرام است بر شما مادران شما و دختران شما و خواهران شما. به من بگوئيد، دختر من و دختر پسرم يا هر چه از نسل من بوجود آيند، [ صفحه 197] اگر رسول خدا زنده باشد، ميتواند آنها را به زني بگيرد؟ گفتند: نه حضرت امام رضا عليهالسلام پرسيد: بگوئيد؛ دختران شما را ميتواند به زني بگيرد؟ گفتند: آري، حضرت امام رضا عليهالسلام فرمودند: همين، خودش بيان اين است که ما آل او هستيم و شما آل او نيستيد و اگر آل او بوديد دختران شما هم بر او حرام بود چنانچه دختران من بر او حرامند، زيرا ما آل او هستيم و شما از امت او هستيد، و اين فرق روشني است ميان آل و امت، زيرا آل از او هستند و امت که از نژاد او نباشند از او نيستند. يازدهم - قول خدا در سوره مؤمن که ميفرمايد: و قال رجل مؤمن من آل فرعون يکتم ايمانه اتقتلون رجلا ان يقول ربي الله و قد جآءکم بالبينات من ربکم [80] . و مردي مؤمن از خاندان فرعون که ايمان خود را نهان ميداشت، گفت: آيا شما مردي را ميکشيد که ميگويد پروردگارم خدا است با اينکه از پروردگارتان معجزات آورده است. آن مرد خاله زاده فرعون بود، او را هم نژاد فرعون دانسته و هم کيش او ندانسته، و همچنين ما چون از نژاد رسول خدا هستيم به او خصوصيت [ صفحه 198] خانداني و پيوستگي نسبي دارم و با مردم مسلمان ديگر در همکيش بودن و مسلمان بودن به طور عموم شرکت داريم. اين هم خود فرقي است ميان آل و امت. دوازدهم - کلام خداوند در قرآن شريف است که ميفرمايد: و أمر أهلک بالصلاة و اصطبر عليها [81] . فرمان ده، خاندان خود را به نماز و بر آن پايدار باش. ما را به اين فرمان مخصوص داشت که به طور عموم فرمان داد و در برابر امت به طور خصوص هم، رسول خدا صلي الله عليه و آله هر روز پشت در خانه علي و فاطمه ميآمد پس از نزول اين آيه تا نه ماه در هر وقت نماز در پنج نوبت و ميفرمود: «الصلاة، يرحمکم الله» نماز! خداوند شما را رحمت کند. و خداوند هيچکدام از ذراري انبياء را به اين کرامتي که ما را به آن ارجمند کرده و در ميان امت مخصوص نموده گرامي نداشته، اين هم فرقي است ميان امت و آل. و الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد نبيه. [82] . [ صفحه 201]
[1] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام، صفحه 558 - روايت 1. [2] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام، صفحه 558 - روايت 2. [3] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام، صفحه 591 - روايت 66. [4] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام، صفحه 591 - روايت 68. [5] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام، صفحه 559 - روايت 4. [6] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام، صفحه 561 - روايت 7. [7] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام، صفحه 562 - روايت 11. [8] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام، صفحه 563 - روايت 14. [9] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام، صفحه 564 - روايت 16. [10] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 564 - روايت 17. [11] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 565 - روايت 19. [12] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 573 - روايت 24. [13] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 577 - روايت 30. [14] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 579 - روايت 32. [15] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 581 - روايت 42. [16] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 587 - روايت 35. [17] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 588 - روايت 55. [18] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 590 - روايت 62. [19] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 590 - روايت 63. [20] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 591 - روايت 65. [21] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 591 - روايت 70. [22] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 581 - روايت 40. [23] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 582. [24] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 583. [25] عبدالعزيز بن مسلم - نقل از اخبار و آثار حضرت امام رضا عليهالسلام - صفحه 322. [26] قرآن کريم - آيه 59 - سوره مائده. [27] قرآن کريم - آيه 3 - سوره مائده. [28] قرآن کريم - آيه 124 - سوره بقره. [29] قرآن کريم - آيه 124 - سوره بقره. [30] قرآن کريم - آيه 72 و 73 سوره انبياء. [31] قرآن کريم - آيه 68 - سوره آل عمران. [32] قرآن کريم - آيه 56 - سوره روم. [33] قرآن کريم - آيه 68 - سوره قصص. [34] قرآن کريم - آيه 36 - سوره احزاب. [35] قرآن کريم - آيه 36 الي 41 - سوره قلم. [36] قرآن کريم - آيه 24 - سوره محمد. [37] قرآن کريم - آيه 87 - سوره توبه. [38] قرآن کريم - آيه 21 الي 23 - سوره انفال. [39] قرآن کريم - آيه 93 - سوره بقره. [40] قرآن کريم - آيه 35 - سوره يونس. [41] قرآن کريم - آيه 269 - سوره بقره. [42] قرآن کريم - آيه 247 - سوره بقره. [43] قرآن کريم - آيه 113 - سوره نساء. [44] قرآن کريم - آيات 54 و 55 - سوره نساء. [45] قرآن کريم - آيه 50 - سوره قصص. [46] قرآن کريم - آيه 8 - سوره محمد. [47] قرآن کريم - آيه 25 - سوره غافر. [48] اخبار آثار امام رضا عليهالسلام - از صفحه 322 الي 331. [49] تحف العقول - صفحه 448. [50] قرآن کريم - آيه 32 - سوره فاطر. [51] قرآن کريم - آيه 30 - سوره فاطر. [52] قرآن کريم - آيه 31 - سوره فاطر. [53] قرآن کريم - آيه 33 - سوره احزاب. [54] قرآن کريم - آيه 26 - سوره حديد. [55] قرآن کريم - آيه 45 - سوره هود. [56] قرآن کريم - آيه 46 - سوره هود. [57] قرآن کريم - آيه 54 - سوره نساء. [58] قرآن کريم - آيه 54 - سوره نساء. [59] قرآن کريم - آيه 59 - سوره نساء. [60] قرآن کريم - آيه 214 - سورهي شعراء. [61] قرآن کريم - آيه 33 - سوره احزاب. [62] قرآن کريم - آيه 61 - سوره آل عمران. [63] قرآن کريم - آيه 87 - سوره يونس. [64] قرآن کريم - آيه 26 - سوره اسراء. [65] قرآن کريم - آيه 23 - سوره شوري. [66] قرآن کريم - آيه 29 - سوره هود. [67] قرآن کريم - آيه 51 - سوره هود. [68] قرآن کريم - آيه 8 - سوره احقاف. [69] قرآن کريم - آيه 25 - سوره شوري. [70] قرآن کريم - آيه 56 - سوره احزاب. [71] قرآن کريم - آيه 1 - سوره يس. [72] قرآن کريم - آيه 79 - سوره صافات. [73] قرآن کريم - آيه 109 - سوره صافات. [74] قرآن کريم - آيه 120 - سوره صافات. [75] قرآن کريم - آيه 130 - سوره صافات. [76] قرآن کريم - آيه 42 - سوره انفال. [77] قرآن کريم - آيه 43 - سوره نحل. [78] قرآن کريم - آيات 10 و 11 - سوره طلاق. [79] قرآن کريم - آيه 23 - سوره نساء. [80] قرآن کريم - آيه 28 - سوره مؤمن. [81] قرآن کريم - آيه 132 - سوره طه. [82] تحف العقول - صفحه 460.