1
العیّاشى بإسناده عن محمّد بن الفضیل عن الرضا علیه السلام قال: سألته عن انتظار الفرج، فقال: أو لیس تعلم أنّ انتظار الفرج من الفرج؟ ثمّ قال: إنّ الله تبارک و تعالی یقول «و ارتقبوا إنّى معکم رقیب»
تفسیر عیّاشى 2/ 159، آیه در سوره هود / 93.
عیاشی به اسنادش از محمد بن فضیل روایت کرده است که گفت: از حضرت رضا(ع) درباره انتظار فرج پرسیدم، فرمود: مگر نمیدانی که انتظار فرج خود نوعی فرج است؟ پس فرمود: خدای تبارک و تعالی میفرماید (ارتقبوا انی معکم رقیب) «منتظر بمانید که من هم همراه شما از منتظران هستم»
2
العیّاشى بإسناده عن الحسن بن علىّ الوشّاء قال: سمعت الرضا علیه السلام یقول: قال أبوعبدالله: إنّ الله قال لنوح «إنّه لیس من أهلک» لأنّه کان مخالفاً له و جعل من اتّبعه من أهله، قال: و سألنى کیف یقرؤن هذه الآیة فى نوح؟ قلت: یقرؤها الناس علی وجهین: إنّه عملٌ غیرُ صالح، و إنّه عَمِلَ غیرَ صالح فقال: کذبوا هو إبنه، و لکنّ الله نفاه عنه حین خالفه فى دینه.
هود / 46. تفسیر عیّاشى 2/ 151.
عیاشی به اسنادش از حسن بن علی وشاء روایت کرده است که گفت: از حضرت رضا(ع) شنیدم که میفرماید: ابوعبدالله (صادق)(ع) فرموده است: خداوند به نوح فرمود: (إنه لیس من أهلک) «او از اهل تو نیست» چون فرزندش با او مخالفت کرد، و (در مقابل) کسانی را که از او پیروی کردند در شمار اهل و خانواده نوح قرار داد. حسن بن علی وشاء گوید: حضرت از من پرسید: این آیه را مردم درباره نوح چگونه قرائت میکنند؟ عرض کردم: مردم آن را به دو صورت قرائت میکنند: یکی (انّه عَمل غیر صالح)(او نتیجه عملی ناشایست است) و دیگری (إنه عَمِلَ غیر صالح)(او عمل ناشایست انجام داده است) حضرت فرمود: دروغ میگویند. او پسر نوح بوده، اما وقتی با دین او مخالفت ورزید، (بدین سبب) خداوند (فرزندن بودن) او را از نوح نفی فرمود.
3
العیّاشى بإسناده عن ابن أبى نصر البزنطى، عن أبى الحسن الرضا علیه السلام قال: قال الله فى قوم نوح «و لاینفعکم نصحى إن أردت أن أنصح لکم إن کان الله یرید أن یغویکم» قال: الأمر إلی الله یهدى و یضلّ.
هود / 34. تفسیر عیّاشى 2/ 143-144.
عیاشی به اسنادش از ابن ابی نصر بزنطی روایت کرده است که حضرت ابوالحسن الرضا(ع) فرمود: خداوند درباره قوم نوح میفرماید (و لاینفعکم نصحی إن أردت أن أنصح لکم إن کان الله یرید أن یغویکم) «اگر خداوند شما را اغوا کرده باشد و بخواهم شما را پند و اندرز دهم شما را نفعی نرساند» فرمود: اختیار با خداست، هدایت میکند، و گمراه میسازد.
4
الصدوق قال: حدّثنا تمیم بن عبدالله بن تمیم القرشى، قال: حدّثنا أبى عن أحمد بن علىّ الأنصارى عن أبى الصلت عبدالسلام بن صالح الهروى، قال: سأل المأمون أباالحسن علىّ بن موسی الرضا علیه السلام عن قول الله تعالی «و هو الّذى خلق السموات و الأرض فى ستّة أیّام و کان عرشه علی الماء لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً»فقال: إنّ الله تبارک و تعالی خلق العرش و الماء و الملائکة قبل خلق السماوات و الأرض، و کانت الملائکة تستدلّ بأنفسها و بالعرش و الماء علی الله عزّوجلّ ثمّ جعل عرشه علی الماء لیظهر بذلک قدرته للملائکة فیعلموا أنّه علی کلّ شىء قدیر، ثمّ رفع العرش بقدرته و نقله و جعله فوق السماوات السبع، و خلق السماوات و الأرض فى ستّة أیّام و هو مستولٍ علی عرشه، و کان قادراً علی أن یخلقها فى طرفه عین، و لکنّه تعالی خلقها فى ستّة أیّام لیظهر للملائکة مایخلقه منها شیئاً بعد شىء و یستدلّ بحدوث ما یحدث علی الله تعالی ذکره مرّة بعد مرّة، و لم یخلق الله العرش لحاجة به إلیه، لأنّه غنى عن العرش، و عن جمیع ما خلق، لایوصف بالکون علی العرش، لأنّه لیس بجسم، تعالی[الله] عن صفة خلقه علوّاً کبیراً. و أمّا قوله عزّوجلّ (لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً) فإنّه عزّوجلّ خلق خلقه لیبلوهم بتکلیف طاعته و عبادته، لا علی سبیل الامتحان و التجربة، لأنّه لم یزل علیماً بکلّ شىء فقال المأمون: فرّجت عنّى یا أباالحسن فرّج الله عنک.
هود / 7. توحید صدوق 320 - 321.
صدوق از تمیم بن عبدالله بن تمیم قرشی، از پدرش، از احمد بن علی انصاری، از اباصلت عبدالسلام بن صالح هروی روایت کرده است که گفت: مأمون از ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع) درباره آیه شریفه (هو الذی خلق السموات و الأرض فی ستّه أیام و کان عرشه علی الماء لیبلوکم أیکم أحسن عملا) «او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و عرش او بر روی آب است، شما را می آزماید تا کدامیک عمل بهتر دارید» سؤال کرد، حضرت فرمود: خداوند تبارک و تعالی پیش از آفریدن آسمانها و زمین، عرش و آب و فرشتگان را آفرید، و فرشتگان از طریق وجود خود و عرش و آب به وجود خداوند عزّوجلّ پی میبردند. پس از آن، عرش خود را بر روی آب قرار داد تا بدین وسیله قدرت خود را به فرشتگان نشان دهد و بدانند که او بر هر کاری تواناست، سپس با قدرت خویش عرش را بلند کرد و از روی آب به روی آسمانهای هفتگانه انتقال داد، آن گاه در حالی که عرش خود را در ید قدرت خویش داشت، آسمانها و زمین را در شش روز (مرحله، دوره) آفرید، گر چه میتوانست در یک چشم به هم زدنی آنها را بیافریند اما در شش روز آفرید تا خلقت تدریجی آنها را به فرشتگان نشان دهد و فرشتگان از طریق پیدایش تدریجی آسمانها و زمین به وجود (و قدرت) خدای تعالی پی برند. خداوند عرش را به این جهت نیافرید که به آن نیازی داشت; چرا که او از عرش و از تمام مخلوقاتش بینیاز است، نمیتوان گفت که خداوند بر روی عرش قرار گرفته (و نشسته) است، زیرا خدا جسم نیست، او از صفات مخلوقش بسی برتر و مبراست. اما این که فرمود (لیبلوکم أیّکم أحسن عملا) خداوند عزّوجلّ بندگانش را آفرید تا ایشان را به تکلیف طاعت و عبادت خویش بیازماید، و این آزمایش از باب امتحان و تجربه نبود، چرا که خداوند از ازل همه چیز را میدانسته است، مأمون گفت: راحتم ساختی ای اباالحسن، خداوند تو را راحتی بخشد.
منبع : پایگاه بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی