تفویض در لغت به معنای واگذار کردن و تسلیم کردن امر به دیگری و حاکم کردن وی بر آن کار است.[1] اعتقاد تفویض با معنای غلوآمیز آن مردود علما و امامان بوده است ولی نباید نفی این معنا از تفویض را با معانی صحیح آن خلط نمود. اصل تفویض در کلام، به معانی متفاوت به کار میرود:[2]
در دوره امام رضا عقیده خدایی دانستن ائمه به عقیده تفویض امور و مدبریت ایشان سوق یافت، و اکثریت غالیان که ائمه را خدا و خالق و قدیم میدانستند به اندیشه حدوث و مخلوق بودن و به دست گرفتن مدبریت عالم در دست ائمه پس از خلقت توسط خدا روی آوردند. این مساله در دوره امام رضا حائز اهمیت است که به نوبه خود به انجام یک پژوهش مستقل نیاز دارد. فرصت تحلیل و دلایل رویآوری و چرخش این عده در این مجال مختصر وجود ندارد، اما از آنجا که این اتفاق در دوره امام رضا نمود خاصی یافت بررسی دیدگاه آن امام به این اندیشه در تایید مدعای اصلی پژوهش اهمیت مییابد. از این رو، با تکیه بر مهمترین منابعی که به دوره زندگی امام پرداختهاند سعی در تبین نگرش و روشهای مواجهه ایشان با اهل تفویض و غلوگران میشود.
از جمله مهمترین کتبی که در قرون متقدم اسلام درباره امام رضا به رشته تحریر درآمده کتاب عیون اخبار الرضا از شیخ صدوق در قرن چهارم هجری است. این کتاب که در حدود هفتاد باب و دو مجلد به چاپ رسیده است به حوادث زندگی امام به طور مشخص و با ذکر جزئیات پرداخته است. شیخ صدوق در باب چهل و ششم این کتاب تحت عنوان «آنچه از امام رضا(ع) مروی است در ادله امامان و رد بر غلات و مفوضه لعنهم الله» گفتگوی میان مامون و امام رضا را شرح میدهد که مامون از امام میپرسد که یا ابا الحسن به من رسیده که قومی در حق شما غلو کرده و از حد در گذشته، امام روایتی از پیامبر ذکر میکند که ایشان فرمودند: «مرا برتر از حق مپندارید زیرا خدا پیش از رسالت مرا بنده قرار داده...»[3] و در ادامه فرمایشات خود از امیرالمومنین روایتی ذکر میکند که «... من بیزاری میجویم به خدا از کسی که غلو کرده و ما را از اندازهمان برتر دارد چنانچه مسیح بیزار شد...»[4] ابن بابویه در همین کتاب از محمد بن موسی بن متوکل از حسین بن خالد صیرفی روایت کرده که گفت: «امام رضا فرمود: هر کس قائل به تناسخ باشد، کافر است، سپس فرمود: خدا لعن کند غالیان را چرا مجوس نشدند؟ چرا مرجئه نشدند؟ چرا حروریه نشدند؟ سپس فرمود: با ایشان ننشینید، به ایشان دوستی نکنید، بیزار شوید از ایشان که خدا از ایشان بیزار است.»[5] در این روایت، امام اظهار نظر تندی درباره غالیان، مینماید و با آنان سختتر از هر دین و مذهب دیگری برخورد کرده و حتی مجوس و مرجئه و حروریه را بر آنان ترجیح داده است، و نه تنها هیچگونه سفارشی جهت بحث و هدایت آنان نمینماید بلکه از اختلاط و همصحبتی آنان به شدت نهی کرده و اعلام بیزاری مینماید. به نظر میرسد، مطابق با این روایات، امامان شیعه شدیدترین و سختگیرانهترین نگرش و روش را - برخلاف رویه هدایت و مدارا با تمام گروههای فکری و حتی الحادی- نسبت به غالیان و تفویضیان داشتهاند و هیچگونه اغماضی را در مورد آنان روا نداشتهاند.
صدوق با ذکر اسناد و رجال روایتی از امام رضا میآورد که امام در پاسخ سوال درباره مفوضه و غالیان فرمود: «غالیان کافرانند و مفوضه مشرکان هستند، هر که نشیند با ایشان یا مخالطه کند یا (بخورد و بیاشامد)، یا مواصلت کند یا زن دهد و یا بستاند، یا ایمن گرداندشان یا امین سازدشان بر امانتی یا باور دارد سخنانشان را یا به کلمهای اعانت نمایدشان، بیرون زده از ولایت خدای عزوجل و ولایت رسول و ولایت ما اهل بیت»[6] در روایتی، یاسر خادم از امام رضا میپرسد: «چه میگویید در تفویض؟ فرمود: خداوند به نبی خود امر دین خود را تفویض کرد و فرمود: آن چه رسول بدهد و بیاورد، شما فرا گیرید و از آن چه نهی کند باز ایستید و اما آفریدن و روزی رساندن را تفویض نکرده...»[7]در این روایت، به تفویض و نه مفوضه اشاره شده است، که از منظر تحلیلی و مدعای این پژوهش استعمال کلمه تفویض قالب فکری و نه انحصارا فرقه را مد نظر دارد. امام نیز در این عبارات منحصرا تفویض امر دین به رسولخدا را مورد قبول میشمرد، و آفرینش و روزی رسانی و ... را از جمله مصادیق نادرست تفویض معرفی میکند. در ادامه روایت امام جهت تاکید بر خالقیت خداوند و نفی هر گونه دخل و تصرف بشری در روزی دادن، میراندن و زنده کردن میفرماید: «خدای عزوجل فرمود: خداوند خالق هر چیز است و فرمود: خداوندی که شما را خلق کرد، پس روزی داد، پس بمیراند و زنده کرد. آیا آنان را که خدا پنداشتهاید چنین کارهایی میتوانند بکنند خدا از آنچه برای او شریک قرار دادهاند منزه است.»[8]
شیخ صدوق در باب نوزدهم از عیون اخبار الرضا در روایتی که در آن حضرت رضا(ع) علامات امام[9] را برمیشمرد دو نکته را از عقاید مفوضه رد مینماید: 1- اعتقاد به عدم سهو توسط (پیامبر) امامان 2- مشتبه شدن امر شهادت و عدم اعتقاد به مرگ امامان، شیخ صدوق به صراحت در بخش علامات امام از قول امام رضا مینویسد: «... سهو و نسیان از برای او [امام] است... و هر امامی را طاغی زمان خودش شهید کند و جریان این امر بر آنها از روی حقیقت و صحت است نه آنچنان که غلات و مفوضه گویند چه ایشان گویند که از روی حقیقت کشته نشوند بلکه بر مردم چنین نماید و دروغ گویند. از رحمت خدا دور باشند، امر احدی از پیغمبران و حجتهای خدا بر مردم اشتباه نشد مگر امر عیسی که او از زمین زنده بالا رفت...»[10] در این عبارات غلات و مفوضه را چنان در کنار هم به کار برده است، گویی در عرض یکدیگرند و از نظر اهمیت و ظرفیت فکری هم وزن محسوب میشوند.
شیخ صدوق باب چهل و ششم عیون اخبار الرضا را اختصاص به رد غلات و مفوضه داده است، تحت عنوان «آنچه از امام رضا مروی است در ادله امامان و رد بر غلات و مفوضه لعنهم الله»[11] در انتهای این باب مینویسد: «و من آنچه در این معنی روایت کردهام، ذکر کردهام در کتاب ابطال الغلو و التفویض»[12] دو نکته با اهمیت در تایید مدعای پژوهش در این عبارت شیخ صدوق به نظر میآید. نخست آن که شیخ صدوق کتاب مستقلی درباره رد غلو و تفویض نوشته است، دوم آن که علیرغم استعمال کلمه غلات و مفوضه در عنوان این باب، در کتاب اصلی آن، از واژه غلو و تفویض استفاده کرده است، که نشانگر قالب فکری و اعتقادی و نه فرقهای برای هر دو واژه غلو و تفویض است، و تفویض در این عنوان در واقع هم عرض و هم وزن غلو به کار رفته است.
همچنانکه در متون واکاوی شده از شیخ صدوق و شیخ مفید اثری از شاخصههای عملکرد فرقهاي و یا ذکری از مفوضه به عنوان فرقه مشاهده نشده است، در روایاتی نیز که از امام رضا (ع) نقل نمودهاند نیز نام رهبر یا فردی که جزو فرقه مفوضه باشد عنوان نکردهاند، یا لعن و طرد ننمودهاند، بلکه ایشان این سنخ از اندیشه را مورد تکفیر و تکذیب قرار دادهاند، و از تمام کسانی که از این نوع عقاید برخوردارند برائت جسته و از پیشگاه پروردگار متعال عذر خواستهاند.
شیخ صدوق در روایتی از اباصلت هروی نقل میکند، که ایشان با امام رضا (ع) درباره قومی در اطراف کوفه صحبت مینماید که اعتقاد دارند پیامبر در نماز سهو نکند، امام در پاسخ ایشان فرمود: «دروغ میگویند خدا آنان را لعنت کند آن که سهو نمیکند خدا است که معبودی جز او نیست.»[13] در این روایت، نکته حائز اهمیت این است که امام ضمن رد اندیشه آنان در این مورد، به صراحت آنان را دروغگو میداند، و اینگونه عملکرد عامدانه طراحان این نوع از افکار و عقاید را معلوم میسازد. امام آنان را جاهل و یا علاقهمندانی که در اظهار علاقهشان افراط دارند، اما به خطا رفتهاند، خطاب نمیکند، بلکه با دروغگو خواندنشان به نیات اصلی این افراد، اشاره مینماید. مطابق با این روایت، این نوع اظهار نظر صریح و لعن آنان اهداف و اغراض کسانی را که اعتقاداتی اینچنین را نشر میدهند، بیان میدارد.
شیخ صدوق در ارزیابی خود از کسانی که در امر ائمه از حد خود تجاوز نمودند، و شهادت و مرگ ائمه را انکار نمودند، زیرا اعتقاد داشتند [به دلیل تفویض مدبریت عالم به آنان] جایز نباشد که امر ائمه به نظر خلق چنین نماید که آنها را کشتن،[14] ضمن پاسخ به شک این عده مینویسد: «اینها جرات نمیکردند بر اظهار مذهب خودشان در این باب»[15] و در ادامهی روایت، امام، درباره گروهی از آنان که گمان میکنند حسین بن علی کشته نشد و چون عیسی به آسمان رفت، چنین نظر میدهد: «دروغ میگویند، غضب و لعنت خدا بر ایشان باد، کافر شدند که نبی را باور نداشتند در خبر او، که فرمود حسین بن علی کشته شود. به خدا حسین کشته شد و کشته شد آن که از او بهتر بود...»[16] در این روایت به صراحت امام ضمن لعن آنان، اهل تفویض را کافر معرفی میکند و نه مشرک، دلیل کفر آنان را نیز در این میداند که خبر رسول را در مورد کشته شدن حسین قبول نکردهاند. علاوه بر آن، امام آنان را مجددا دروغگو نیز لقب میدهد، یعنی دلایل مروجان این نوع اعتقادات، از منشاء ناپاکی و کفر سرچشمه میگیرد، کسانی که حقایق را بنا به دلایل و اهدافی غیر از ارادت به ائمه میپوشاندند و دگرگون میساختند.
در انتها دعای زیبایی از امام رضا (ع) است که در قالب نیایش به بهترین وجه دیدگاه خود را درباره غلوکنندگان و تفویضاندیشان مشخص نموده، و جایگاه ائمه را برای جستجوگرانی که در طی اعصار و قرون در پی کسب معرفت حقیقی شان امامان هستند تبیین مینماید:
«پروردگارا من تبری و تحاشی میکنم به خدمت تو از قدرت و قوت که نیست یارا و قوتی مگر به تو. پروردگارا من تبری مینمایم به سوی تو از آن کسانی که درباره ما سخن میگویند سخنی را که ما در خود ندانستهایم، پروردگارا من بیزارم از آن کسانی که ادعا مینمایند برای ما چیزی را که حق ما نیست، خداوندا من بیزاری میجویم به خدمت تو از آنها که دربارهی ما گفتند سخنی را که ما نگفتهایم درباره خودمان، خدایا آفرینش مر تو را است و روزی دادن مر تو را، تو را بندگی مینماییم و از تو مدد میجوییم، خدایی تویی خالق ما و خالق پدران ما که سابق میبودهاند خداوندا سزاوار نمیشود خداوندی مگر به تو و درست نمیآید خدایی مگر برای تو ... ما بندگان توایم و بندگان زادگان تو. اختیار نداریم برای خودمان ضرری را و نه نفعی را و نه مرگی و نه زندگیای و نه زندگی بعد از مردنی را، خداوندا هر که پنداشت ما خدایانیم ما از او بیزاریم و هرکه پنداشت که رجوع آفریدن به سوی ما است و عهده روزی دادن بر ما است، ما از او بیزاریم، چون بیزاری عیسی بن مریم علیه السلام از نصاری. خدایا ما دعوت نکردهایم آنها را به آنچه میپندارند، مگیر ما را به آنچه میگویند و بیامرز ما را گناه آنچه میپندارند. پروردگار من مگذار بر روی زمین دیاری از کافرین را که اگر تو بگذاریشان گمراه میکنند بندگانت را و فرزند نمیآورند مگر نابکار کفر شعاری»[17]
امام در این عبارات زیبا که در قالب دعا بیان شده است، آفرینش، روزی رسانی، خالقیت و قدرت را به خداوند نسبت داده، و خود و پدرانش را بنده خدا میداند و هر نوع دفع ضرر و رساندن نفع و مرگ و زندگی پس از مرگ و روزی رسانی را از شانیت امامان سلب نموده و از آنان که این سخنان را بیان میکنند بیزاری و تبری جسته و مثل آنان را چون مسیحیان و نسبتهای ناروایی که به عیسی مسیح وارد نمودند برمیشمرد، و از خداوند برای خود از این سخنان ناروا که فراتر از منزلت امامان است، طلب بخشایش و عذر تقصیر مینماید.[18]
پی نوشت ها:
[1] - ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج7، قم: نشر ادب حوزه، 1405، ص 210.
[2]- اولین معنای تفویض در معنای دینی و قرآنی آن این است که انسان امور و تدابیر خویش را به خداوند واگذار نماید. در این حوزه میتوان گفت تفویض امور به خداوند و توکل بر خدا قریب یکدیگراند. در احادیث وارد است که به وسیله تفویض امور خویش به خدا بر او توکل کنید.
[3] -صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، صص 379-378.
[4] - همان، ص379.
[5]- همان، ص 382.
[6] - همان، ص383. رجال سند بدین ترتیب است: «محمد بن علی بن بشار گوید: روایت کرد برای ما ابوالفرج مظفر بن احمد بن حسن قزوینی از عباس بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر از حسن بن سهل قمی از محمد بن خالد از ابی هاشم جعفری» همان، ص 383.
[7]- همان، ص 382.
[8]- همان، صص383-382.
[9]- شیخ صدوق در بخش توصیف علامات امام که از قول امام رضا روایت میکند، علائمی را برای امام برمیشمارد که تامل برانگیز است و به نظر میرسد بی تاثیر از اندیشههای تفویضی نیست. ر.ک: عیون اخبار الرضا، ج1، ص 155-154.
[10] -صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، صص156-155.
[11]- همان، ج2، ص377.
[12]- همان، ج2، ص 385.
[13] - همان، ص384.
[14] - همان، ج1، ص 156.
[15] - همان.
[16] - همان، ج2، ص384.
[17] - صدوق، اعتقادات، صص92-91.
[18] - در نهایت، آن که چون این تتبع به مناسبت برگزاری کنگره امام رضا (ع) صورت پذیرفته است، اگر در نزد خداوند متعال از ارزشی برخوردار باشد تقدیم روح پاک آن امام همام میگردد و امید است که در جهت کسب معرفت حقیقی شان ائمه بزرگوار موثر افتد.
برداشتی از مقاله مفوضه و نگرش امام رضا(ع) به اندیشه تفویض / سیدمحمدرحیم ربانیزاده، نیره دلیر