به رضای تو خدا روز قیامت راضی است
این رضا کیست که در عالم امکان یکتا است
کیست او، آنکه جهان دور مدارش بر پاست
کیست آن ضامن آهو، که در این بقعه طوس
حرمش جنت خلد است که در عرش خداست
در رضای تو، رضای علی و آل علیست
در ولای تو، جهانی است سراسر زیباست
من چه نامم و چه دانم شه و سلطان بقا
به خدا نیست خدا، لیک چو او بی همتاست
جرعه ای از حرمت چشمه خضر است روان
یانه! کوتر شده، جوشیده درون دل ماست
ای علی، ای که زموسی ید بیضا داری
چون علی تاج ولایت، به سر تو پیداست
به تو داده است اگر حکم ولایت مامون
او ندانسته همان خواست که در لوح بقاست
به رضای تو خدا روز قیامت راضی است
چون علی، حکم شفاعت به تمنای شماست
شرط توحید تویی، حصن خداوند بزرگ
خارج از حصن تو تا هست، عذاب است و بلاست
تو بهشتی که تجسم به جهان یافته ای
دست تو، دست خدای ازلی را معناست
دوزخ هر دو جهان، شعله ور از دوری ماست
از بهشتی که کلید در ان دست رضاست
انچه خود داشتی از لطف، نثار همه کن
هر چه خود داشتم از عشق به نام تو رواست
من نه انم که توانم سخن از خود گویم
یا رضا، هرچه که گفتم، متعلق به شماست
دکتر حسین بشیر