تربیت فرزند برای هر پدر و مادری یکی از مهمترین دغدغه هایی است که از بدو تولد او برای آن برنامه ریزی می کنند، این درحالی است که آموزه های دینی ما حکایت از آغاز برنامه ریزی برای تربیت فرزند قبل از ازدواج دارد.
اهمیت این مقوله را می توان در سرنوشت ساز بودن شیوه تربیتی و برنامه های والدین در آینده یک شخص و حتی یک نسل دانست. ائمه معصومین ما که به چراغ هدایت و کشتی نجات ما در طوفان حوادث روزگار و زندگی هستند، دستورالعمل ها و برنامه هایی برای همه ابعاد زندگی انسان ارایه کرده اند که در رسیدن به تکامل فرد و جامعه موثر باشد. بی گمان پیمودن راهی که این اسوه های ایمان و الگوهای کامل زندگی برای ما ترسیم کرده اند، موجب رهایی از انحطاط از مسیر سعادت و نجات از هلاکت در منجلاب گرفتاریهای روز افزون اخلاقی دنیای معاصر می گردد.
مجموعه روایات به جای مانده از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ص) در خصوص مسایل تربیتی منشوری است جامع برای ترسیم برنامه های تربیتی فرزندان یک خانواده. دراین میان امام رضا(ع) احادیث فراوانی در خصوص تربیت فرزند ارایه کرده اند که تحلیل و بررسی هریک از آنها منشا یک تحول تربیتی در زندگی تک تک ما می شود. علاوه بر روایات مذکور، سیره تربیتی آن حضرت با خانواده و اطرافیان نیز مصداقی است بر مفاهیم ارایه شده از سوی این امام همام.
امام جواد(ع)؛ تنها فرزند امام رضا(ع) است و روایات و حکایات بسیاری در خصوص مسایل تربیتی به مناسبت وجود جواد الائمه(ع)، از امام رئوف(ع) صادر شده است. در این نوشتار به بخشی از آموزه های تربیتی ثامن الائمه(ع) اشاره می شود.
تربیت معنوی؛ اصلی که فراموش می شود
برنامه ریزی برای تربیت یک فرد و یا یک نسل به زمان تولد یا آن گونه که دربرخی از خانواده های ما جاری است، در هنگام بروز یک معضل اجتماعی و فردی ناشی از عدم تربیت صحیح و یا بی توجهی والدین به گذر زمان بر فرزند خویش، محدود نمی شود. آن گونه که از سیره عملی و حیات امامان معصوم ما برمی آید، آن بزرگواران برای وجود فرزندی که باید جریان ساز و تأثیر گذار می بود، از مدتها قبل برنامه ریزی می کردند. چنانچه در ماجرای انتخاب مادر حضرت مهدی(عج) این مسأله به وضوح دیده می شود.
آنچه عنوان شد، به تدریجی بودن تربیت برمی گردد. اینکه امامی برای تولد امام پس از خویش با هدف و عالمانه گام برمی دارد، به محصور نبودن مسأله تربیت در مکان و زمان اشاره مستقیم دارد، زیرا تولد آن امام یعنی آمدن روشن شدن چراغی دیگر در جاده سعادت. انتخاب همسر مناسب، رعایت آداب ازدواج و حتی مراقبتهای روانی و سلامت دوران بارداری از جمله مقدماتی است که پیامبر و ائمه و به خصوص امام رضا(ع) به آنها به عنوان مقدمات مهم برای حضور یک فرزند صالح اشاره داشته اند.
در سیره امامان معصوم شیعه، اولین گام برای تربیت یک کودک پس از تولد، تربیت معنوی اوست و این حرکت با گفتن اذان در گوش نوزاد آغاز می شود؛ سنت حسنه ای که اکنون نیز در خانواده های مسلمان رایج است، اما ای کاش این اصل مهم و اولیه به همین یک مرحله ختم نشود و به صورت مستمر در سایر مراحل زندگی فرزند مورد توجه والدین قرار گیرد. آنچه در چند ساله اخیر به صورت تبی مرگ بار به سمت برخی خانواده های مستعد هجوم آورده است، ترس از مذهبی شدن فرزندان خانواده است!
این تز و تفکر خطرناک می تواند باعث بسیاری از خطرهای اجتماعی و معضلاتی شود که در آینده دامان جامعه را فرامی گیرد. آنچه می تواند چاره این مشکل شود، معرفی درست و شایسته آموزه های و درسهای بی نظیر و حکیمانه اهل بیت(ع) است، زیرا فاصله گرفتن از این راه و گرفتار آمدن در مسیر پر مخاطره و به ظاهر جذاب دنیا بستر جدایی افراد از گرایشهای مذهبی را تاجایی فراهم می سازد که مذهبی شدن فرزند یا مذهبی بودن همسر آینده را خطری برای آینده خود می بینند.
اینجاست که به اهمیت یک اصل مهم تربیتی یعنی مهم بودن وراثت و محیط بر شخصیت فرد پی می بریم و دلیل توجه امامان را بر انتخاب همسر از خانواده های اصیل در می یابیم. به هر حال آنچه در منش و روش امام رضا(ع) ملاحظه شده است، اهمیت به تربیت معنوی کودک از همان نخستین لحظات تولد است. روشی که باید تا آخرین لحظات عمر مورد توجه والدین قرار گیرد. امام رضا(ع) در این زمینه فرموده اند: هنگام تولد فرزند درگوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویید. مراحل بعدی تربیت معنوی کودک که امام رضا(ع) در کلام و سیره خود به آن اشاره می کنند، نام گذاری، عقیقه و... است.
در سالهای اخیر تأثیر خانواده بر رشد معنوی و مذهبی کودکان، مورد توجه جامعه شناسان و روان شناسان قرار گرفته است. دو محقق در آمریکا به نامهای دولاهایت و مارکز در سال 2005 میلادی با 72 خانواده بسیار مذهبی مسلمان، مسیحی و یهودی مصاحبه هایی را انجام دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که این خانواده ها، عواملی مانند توکل به خدا، حل تعارضات روحی با دعا، انجام اعمال و مراسم مذهبی، بخشودن یکدیگر، پرهیز از گناه و همچنین ایثار و فداکاری را از مسائلی مهم در تسریع رشد معنوی فرزندان دانسته اند.
این دو محقق، کودکان و نوجوانان از 10 تا 20 ساله این خانواده ها را نیز مورد سنجش و سؤال قرار دادند. نتایج نشان داد که رفتارهای مذهبی و همچنین عادات مثبت در کودکان و نوجوانان خانواده های مذهبی، بیشتر از کودکان و نوجوانان خانواده های غیر مذهبی است. کودکان و نوجوانان مصاحبه شونده اذعان داشتند که گرایشات معنوی و منش اخلاقی آنها، اغلب به علت آموزه های والدینشان و ارائه الگوهای رفتاری مناسب از سوی آنهاست.
درس معلم گر بود زمزمه محبتی...
محبت اکسیر زندگی است. کمبود محبت مشکلاتی را پدید می آورد که نه تنها برای طفل زیان بخش است، بلکه زمینه را برای آشفتگی های اجتماعی فراهم می سازد. روان شناسان و متخصصان اطفال که چندین هزار نمونه از جرائم را بررسی کرده اند، به این نتیجه رسیده اند که بعضی از کودکان به علت اینکه در محیط خانواده مورد بی مهری پدر و مادر قرار گرفته اند، در واکنش به این کمبود به سرقت یا آزار دیگران دست زده اند.( محسن غرویان، تربیت فرزند سالم و با نشاط، ص111) روان کودک همانند جسم او نیازمند تغذیه است. همان گونه که غذای کافی و مناسب و سالم در تأمین سلامت جسمانی کودک نقش مؤثری دارد، تغذیه روحی از جمله محبت کردن به کودک نیز در سلامت روحی و تعادل روانی او بسیار مؤثر است.کودک از همان ابتدای تولد، مهر و نوازش و عاطفه اطرافیان را به خوبی درک می کند، هر چند راهی برای بیان احساس خود جز لبخند های کودکانه ندارد. از این رو لازم است، والدین به فکر تامین این نیاز روحی در فرزند خود باشند و از آن غفلت نکنند. در سیره تربیتی امام رضا(ع)، محبت به عنوان یک اصل سرنوشت ساز مورد توجه قرار دارد.
ایشان در برخوردهای خود با امام جواد(ع) و یا در نامه هایی که از امام به یادگار مانده، اصل محبت ورزیدن به فرزند را به خوبی رعایت کرده است. امام رضا(ع) فرزند خویش را با جمله «بابی انت و امی » (پدر و مادرم به فدایت) خطاب می کرد وگاهی جوادالائمه(ع) را در آغوش می گرفت، به سینه خود می فشرد و می بوسید. اباصلت می گوید: هنگامی که جواد(ع) بربستر شهادت پدر وارد شد، حضرت رضا(ع) از بستر برخاست، به سوی او رفت، دست برگردنش انداخت، او را به سینه فشرد، میان دو چشمش را بوسید و با او سخن گفت.
امیه بن علی نقل می کند: در سالی که امام رضا(ع) حج به جای آورد و سپس به خراسان رفت، من در مکه همراه امام(ع) بودم و امام جواد(ع) نیز همراهش بود.
امام(ع) با خانه کعبه وداع کرد. وقتی طوافش تمام شد، به طرف مقام ابراهیم رفت و در آنجا نماز گزارد. جواد(ع) که خردسال بود، بر دوش موفق(غلام حضرت) طواف داده می شد. جواد(ع) به طرف حجر اسماعیل رفت، در آنجا نشست و این امر مدتی طول کشید. موفق به او گفت: جانم به فدایت باد، برخیز. او فرمود: برنمی خیزم تا وقتی که خدا بخواهد و در چهره اش غم نمایان شد. موفق خدمت امام رضا(ع) آمد و گفت: جانم به فدایت باد، جواد(ع) در حجر نشسته، برنمی خیزد. امام رضا(ع) به طرف جواد(ع) آمد و فرمود: برخیز، ای عزیز من! جواد(ع) فرمود: چگونه برخیزم، درحالی که شما با کعبه چنان وداع می کنید که گویا هرگز به سویش بازنمی گردید! برای بار سوم امام رضا(ع) فرمود: برخیز، ای عزیز من! جواد(ع)برخاست. در این چند روایتی که ذکر شد، چند اصل مورد توجه امام در برخورد با امام جواد قرار گرفته است. استفاده از واژگان و جملات محبت آمیز، سخن گفتن با فرزند، بوسیدن، در آغوش گرفتن، همراه ساختن او در موقعیتهای سرنوشت ساز، عدم برخورد تند در مقابل مقاومت فرزند و توجه به علاقه فرزند به پدر از جمله اسلوبی است که تنها در همین چند روایت تاریخی به وضوح دیده می شود.
به کودک خود احترام بگذار
احترام گذاشتن به کودک یکی از اساسی ترین مباحثی است که همواره مورد توجه روان شناسان و مربیان تربیتی بوده است. بعضی از والدین ممکن است کودک خود را دوست داشته باشند اما به او احترام نگذارند، در حالی که دوست داشتن کودک به تنهایی کافی نیست، بلکه احترام مکمل محبت است. اگر به کودک احترام گذاشته شود، او بزودی تصویر مثبتی از خود پیدا خواهد نمود.
این طرز فکر برای والدین بسیار ضروری و برای کودکان حیاتی است، زیرا تاثیر بسزایی در بهداشت روانی کودک دارد. والدین می توانند با گوش دادن به حرفهای کودک خویش بدون آنکه برای اتمام سخنانش بی صبری کنند، کمک به فرزند برای یافتن کلمات مناسب در هنگام سخن گفتن، تحسین او در جمع، مسخره نکردن به خاطر اشتباهات و تشویق او در بیان عقایدش احترام خود را نسبت به او نشان دهند. در این صورت است که او نسبت به رفتار خود اطمینان پیدا کرده و علاوه بر کاهش اضطراب دربیان سخن و انجام عمل، می توان نسبت به تصمیم گیری او در آینده امیدوار بود.(بابک رهبری/عضو پیوسته انجمن روانشناسی بالینی)
احترام به فرزند از دیگر اصول تربیتی است که در سیره رضوی در برخورد با فرزند به چشم می خورد. محمد بن ابی عباد، که به تصویب فضل بن سهل امور نگارش حضرت رضا(ع) را به عهده گرفته بود، می گوید: حضرت رضا(ع)همواره از فرزند بزرگوارش محمد با کنیه که نزد عرب علامت بزرگداشت و احترام است- نام می برد و می فرمود: ابوجعفر به من چنین نوشت و من به ابوجعفر چنین نوشتم. با آنکه امام جواد(ع) در مدینه به سر می برد و کودکی بیش نبود، حضرت رضا(ع) وی را بسیار احترام می کرد و نامه هایی که از حضرت جواد به وی می رسید، با کمال بلاغت و نیکویی پاسخ می داد ...
آینده در دستان توست
دوران کودکی بستری است تا والدین با برنامه ریزی و بهره مندی از قوانین و اسلوب تربیتی، فرزندان خود را برای حضوری فعال و مفید در جامعه آماده سازند. توجه به مسایلی چون تشویق به هنگام، نظارت بر رفتار و گفتار کودک، ایجاد زمینه های رشد روحی، استقلال طلبی و خود اتکایی و توجه به رشد عقلانی فرزند از جمله مسایلی است که در سیره تربیتی امام هشتم به چشم می خورد.
موضوع نظارت بر فرزندان یکی از اصولی است که در برخی خانواده های جامعه ما در زندگی به فراموشی سپرده شده است. امام رضا(ع) که به دلیل سفر به ایران مدتی را دور از خانواده خود سپری می کرد، به وسیله مکاتبه و نامه نگاری و گاه پیامهای شفاهی با فرزند خویش ارتباط برقرار می کرد.
ابن ابی نصر می گوید: امام رضا(ع) در نامه ای به حضرت جواد(ع)چنین نوشته بود: ای اباجعفر، به من اطلاع دادند که خدام، هنگام خروج شما ازخانه، شما را از در کوچک بیرون می برند و این به خاطر بخل آنهاست تا از شمابه کسی خیری نرسد. فرزندم! به حقی که بر گردن تو دارم، از تو می خواهم که ورود و خروجت فقط از در بزرگ باشد.
هنگامی که خواستی از خانه خارج شوی،همراه خود طلا و نقره داشته باش و هر که از تو چیزی خواسته، عطا کن. اگرعموهایت از تو طلب کمک کردند، کمتر از پنجاه دینار عطا نکن و بیشتر از آن به اختیار توست. اگر از عمه هایت کسی از تو کمک خواست، کمتر از بیست و پنج دینارمده و بیشتر از آن به اختیار توست. فرزندم! این سفارش من به خاطر رشد ورفعت مقام توست، پس به دیگران انفاق کن و از خدای صاحب عرش، ترس فقر وتنگدستی نداشته باش.
حنان بن سدیر می گوید:... پیوسته حضرت جواد(ع) با اینکه کودک و نوجوان بود، اداره امورحضرت رضا(ع) را در مدینه به عهده داشت و به خادمان حضرت امر و نهی می کرد وهیچ یک از خدمتگزاران با وی مخالفت نمی کرد. این سخن بدان معناست که حضرت جواد(ع) به خوبی مدیریت می کرد و آنها با او مخالفت نمی کردند.
چنین رفتاری از سوی امام هشتم(ع) موجب شد تا جواد الائمه(ع) در کودکی آماده پذیرش رهبری امت اسلام گردد.
پی نوشت: نگاهی به شیوه های تربیتی امام هشتم(ع) درباره جوادالائمه(ع)/طیبه مروت