عبادت و بندگی
امام رضا علیهالسلام همچون پدر و اجداد پاکش، همواره قبل از هر چیز و بعد از هر چیز، بنده ی خالص خدا بود، و همه چیز را در خط بندگی خدا دنبال میکرد، و در پرتو همین بندگی به ارزشهای والای انسانی و مقامهای بلند معنوی دست یافت، زهد و عبادت او، راز و نیاز و مناجات و سجدههای طولانی او، نشان میداد که دلداده ی خدا است و رابطه تنگاتنگ عاشقانه با ذات پاک خدا دارد، برای روشن شدن این مطلب، نظر شما را به نمونه های زیر جلب میکنم:
سجده های طولانی
یکی از همراهان حضرت رضا علیهالسلام در سفر خراسان میگوید: به روستایی رسیدیم، آن حضرت به نماز ایستاد، به سجده رفت آن را طول داد، شنیدم با کمال تواضع در سجده میگفت:
لک الحمد ان اطعتک...:
«خدایا اگر تو را اطاعت کنم، حمد و سپاس مخصوص تو است، و اگر نافرمانی کنم حجت و عذری برایم نخواهد بود، من و دیگران در احساس تو شرکتی نداریم، اگر به راه خطا رفتم، معذور نیستم، اگر نیکی به من رسد از جانب تو است، ای خدای بزرگوار، مردان و زنان با ایمان را در مشرق و مغرب در هر کجا که هستند بیامرز.» [1] .
عبدالسلام هروی میگوید: وقتی که امام رضا علیهالسلام به سناباد رسید، در خانهی حمید بن قحطبه به نماز ایستاد و پس از نماز به سجده رفت، شمردم پانصد بار گفت: سبحان الله. یعنی: «خداوند از هرگونه عیب و نقص، منزه است.» [2] .
رجاء بن ضحاک سرپرست مأمورین آوردن امام رضا علیهالسلام از مدینه به خراسان، ضمن بیان مشروحی از عبادات شبانهروزی امام رضا علیهالسلام در مسیر راه، میگوید:
فو الله رأیت رجلا کان اتقی لله تعالی منه، و لا اکثر ذکرا لله فی جمیع اوقاته منه، و لا اشد خوفا لله عزوجل منه:
«سوگند به خدا مردی را ندیدم که با تقواتر از حضرت رضا علیهالسلام باشد، و در همهی ساعات بیشتر از او به یاد خدا باشد، و بیشتر از او از خدا بترسد.» [3] .
ابراهیم بن عباس در ضمن شرح حالات امام رضا علیهالسلام میگوید: اکثر شبها از آغاز تا بامداد، به عبادت و مناجات با خدا اشتغال داشت، بسیار روزه میگرفت، و روزه سه روز در هر ماه را ترک نمیکرد، و میفرمود: «سه روز روزه گرفتن در هر ماه، معادل روزه گرفتن همه روزهای سال به حساب میآید.» [4] .
عبادت امام هشتم در زندان سرخس
از بعضی از روایات استفاده میشود که امام هشتم حضرت رضا علیهالسلام مدتی در شهر سرخس، زندانی و تحت نظر بوده است از جمله:
اباصلت هروی میگوید: در سرخس به کنار خانهای که امام هشتم علیهالسلام در آن زندانی بود رفتم، از زندانبان اجازه خواستم تا با امام ملاقات کنم.
آنها گفتند: «نمیتوانی با امام ملاقات کنی!»
گفتم: چرا؟
گفتند: امام رضا علیهالسلام نوعا شبانهروز مشغول نماز است و در یک شبانهروز هزار رکعت نماز میخواند، فقط ساعتی در آغاز روز، و قبل از ظهر، و ساعتی هنگام غروب، نماز نمیخواند، ولی در این ساعات نیز در محل نماز خود به مناجات و راز و نیاز با خدا، اشتغال دارد.... [5] .
تلاوت قرآن
رجاء بن ضحاک میگوید: امام رضا علیهالسلام شبها بسیار تلاوت قرآن میکرد، هنگامی که به آیهای میرسید که در آن سخن از بهشت و دوزخ به میان آمده بود، گریه میکرد، و از درگاه خدا تقاضای بهشت مینمود، و میگفت: پناه میبرم به خدا از آتش دوزخ. [6] .
آن حضرت در سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت میکرد، و میفرمود: «اگر خواسته باشم که در کمتر از سه روز، قرآن را ختم کنم میتوانم، ولی هرگز هیچ آیهای را نخواندم مگر اینکه در معنی آن اندیشیدم، و دربارهی اینکه آن آیه در چه موضوع و در چه وقت نازل شده فکر کردم، از این رو هر سه روز، همهی قرآن را تلاوت میکنم.» [7] .
نماز اول وقت در همه حال
در یکی از این مجالس مناظرات امام رضا علیهالسلام، «عمران صابی» که از فحول دانشمندان بود، در مجلس حاضر شد و در حضور مأمون دربارهی توحید خدا، با امام رضا علیهالسلام به بحث پرداخت، هر سؤالی که مطرح میکرد، امام با استدلال محکم، جواب او را میداد، بحث و مناظره به اوج خود رسیده بود و کاملا داغ شده بود، در همین هنگام وقت ظهر فرارسید.
امام رضا علیهالسلام هماندم به یاد نماز افتاد و به مأمون فرمود:
الصلاة قد حضرت:
«وقت نماز فرارسید.»
عمران صابی گفت:
یا سیدی لا تقطع علی مسألتی فقد رق قلبی:
«ای آقای من! دنبالهی بحث و بررسی و پاسخ به سؤال مرا قطع نکن (بنشین بعد از پایان بحث، برای نماز برو)، همانا دلم سوخت و فروریخت.»
امام رضا علیهالسلام (تحت تأثیر احساسات عمران صابی قرار نگرفت، و نماز اول وقت را فدای بحث و بررسی نکرد و) با کمال قاطعیت فرمود:
نصلی و نعود:
«نماز را انجام میدهیم و بازمیگردیم.»
امام رضا علیهالسلام با همراهان برخاستند، و نماز را خواندند، و پس از نماز به همان مجلس بازگشته و به بحث و بررسی ادامه دادند. [8] .
بیاعتنایی حضرت رضا به شیعهنماها
جمعی از شیعیان، در آن هنگام که امام رضا علیهالسلام در خراسان بود، از بلاد دور، به خراسان رفته تا به محضر امام رضا علیهالسلام برسند، این گروه در عین آنکه شیعه بودند، به گناهانی آلوده بودند، آنها یک ماه در خراسان ماندند و هر روز دو بار به در خانهی امام رضا علیهالسلام میآمدند ولی دربان اجازهی ورود به آنها نمیداد، سرانجام آنها توسط دربان به امام رضا علیهالسلام پیام دادند: «ما از راه دور آمدهایم اگر شما را ملاقات نکنیم، روسیاه خواهیم شد، و هنگام مراجعت به وطن، در نزد مردم، شرمنده و سرافکنده میگردیم، به ما اجازه ملاقات بده...»
دربان پیام آنها را به امام رضا علیهالسلام رسانید، امام اجازهی ورود به آنها داد، آنها گله کردند، امام رضا علیهالسلام به آنها فرمود: «اینکه اجازه به شما ندادم، از این رو است که شما ادعا میکنید شیعه حضرت علی علیهالسلام هستید، ولی دروغ میگویید، شیعه علی علیهالسلام، حسن و حسین علیهماالسلام، و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و... بودند، شما مدعی هستید که شیعهی امیرمؤمنان علی علیهالسلام هستید، ولی در بیشتر اعمال، با آن حضرت مخالفت مینمایید....
آنها هماندم استغفار و توبهی حقیقی کردند، آنگاه امام با آغوشی باز، از آنها پذیرایی کرد و با آنها گرم گرفت، و به دربان فرمود: «آنها چند بار به در خانهی ما آمدند؟» دربان عرض کرد: «شصت بار» امام به او فرمود: «اینک شصت بار نزد آنها بیا و بر آنها سلام کن، و سلام مرا به آنها ابلاغ نما.» دربان دستور امام رضا علیهالسلام را اجرا نمود. [9] .
به این ترتیب، امام رضا علیهالسلام با به کار بردن یکی از مراحل عملی امر به معروف و نهی از منکر (رویگردانی)، آنها را ادب کرد.
پی نوشته ها :
[1] بحار، ج 49، ص 117.
[2] عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 137.
[3] همان مدرک، ص 180.
[4] همان مدرک، ص 184.
[5] بحار، ج 49، ص 170 - عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 183 و 184.
[6] عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 182.
[7] مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 360.
[8] عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 172.
[9] اقتباس از بحارالانوار، ج 68، ص 158 و 159.