سید جلیل آقای حاج میرزاطاهر بن علی نقی حسینی دام عزه كه از اهل منبر ارض اقدس و از خدام كشیك چهارم آستان قدس است و بسیاری از مردم شهر مشهد بوی ارادت دارند نقل فرمود:
شبی از شبهائی كه نوبت خدمت من بود هنگام بستن درب حرم مطهر چون زائرین بیرون رفتند و حرم خلوت شد من با سایر خدام حرم مطهر را جاروب نمودیم.
آنگاه ملتفت شدیم كه یك نفر زائر عرب از حرم بیرون نرفته وپشت سر مبارك نشسته و ضریح را گرفته و با امام (علیه السلام) مشغول سخن گفتن است. لكن چون بزبان او آشنا نبودیم نفهمیدیم چه عرض می كند.
ناگهان شنیدم صدای پول آمد مثل اینكه یك مشت دو قرانی نقره میان دستش ریخته شد این بود نزدیك رفتیم و گفتیم چه خبر است و این پول از كجاست بزبان خودش گفت كه حضرت رضا (علیه السلام) به من مرحمت فرمود:
پس او را آوردیم در محل خدام كه آنجا را كشیك خانه می گویند و به یك نفر كه زبان عربی می دانست گفتیم تا كیفیت را پرسید.
او گفت: من اهل بحرینم و پولم تمام شده بود. عرض كردم ای آقای من می خواهم بروم و از خدمتت مرخص شوم و خرجی راه ندارم حال باید خرجی راه مرا بدهی تا بروم.
ناگهان دیدم این پولها میان دستم ریخته شد (سید ناقل گوید) چون آن پولها را شمردیم ده تومان و چهار قران دو قرانی چرخی رائج آن زمان بود.
منبع :كرامات رضویه