حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) در فرمایشات خود درباره حضرت امام رضا(ع) و دلیل بیشتر بودن کرامات ضریح آن حضرت نسبت به امام حسین(ع) وقایعی را نقل کردهاند که آنها را در ادامه میخوانید:
و ازدحام گویى براى ایشان خلوت بود و از وسط آن همه جمعیت به آرامى و راحتى جلو مى آمد. تا این كه وقتى به من رسید، گویا به من سلام كرد و فرمود: «أَنَا ابْنُهُ، أَنَا ابْنُهُ». من پسر او هستم، من پسر او هستم.
و همین طور این جمله را تكرار مىكرد، بعد فرمود: «لا تُعَلِّمُوهُمْ، فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ.»(1)
چیزى به آنان (ائمه ـ علیهم السّلام) یاد ندهید، زیرا آنان از شما داناترند. بعد به حرم تشریف برد. آن آقا مى گفت: از این كه كاغذ عریضه به داخل انداخته بودم و نیز از آن همه نورانیّت و جلالت، هم چنین از این كه در میان آن همه جمعیّت و ازدحام به راحتى حركت مى نمود، و از این كه فرمود: «أَنَا ابْنُهُ»، فهمیدم كه ایشان، حضرت غائب ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ هستند.
نعمت بزرگ و گرانقدر
حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) میفرمودند: حرم مطهر حضرت امام رضا ( علیه السّلام ) نعمت بزرگ و گرانقدرى است كه در اختیار ایرانىهاست، عظمتش را خدا مىداند، به حدى كه امام جواد (علیه السّلام) مىفرماید: زیارت پدرم امام رضا علیه السّلام از زیارت امام حسین (علیه السّلام) افضل است، زیرا امام حسین (علیه السّلام) را عامه و خاصه زیارت مىنند، ولى پدرم را جز خاصه (شیعیان دوازده امامى)زیارت نمىنند، لذا كرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین ـ علیه السّلام ـ ظاهر مىشود. بنابراین، ایرانى ها باید نعمت حرم حضرت امام رضا(ع) که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.
عنایات امام رضا (علیه السّلام) به زائران خود
دیده و شنیده شده است كه اشخاصى در مشاهد مشرّفه به امامى كه صاحب ضریح است سلام كرده و جواب سلام را شنیده اند.
شخصى گفته است: هر وقت براى زیارت حضرت امام رضا (علیه السّلام) به مشهد مشرّف مى شوم (شاید در هر سال یك زیارت بیشتر نمی كرده است ) در هر بار در زیارت اول، با وجود ازدحام جمعیّت، تا ضریح راه برایم باز مى شود ...
به ضریح نزدیك مى شوم و زیارت مى كنم، و حضرت رضا (علیه السّلام)خرجى راه و حتّى مقدارى پول براى خرید سوغات را نیز به من مى دهند.
در خانه اى كه ما در مشهد بودیم نیز علویّهاى بود كه مىگفت: هر وقت كه براى زیارت به حرم مى روم، براى من هم راه به سوى بوسیدن ضریح و دست كشیدن بر آن باز مىشود.
پی نوشت:
1- اصول كافى، ج 1، ص 286؛ بحارالانوار، ج 23، ص 141؛ ج 31، ص 322؛ ج 36، ص 250؛ ج 66،