مولای من...
تا کی دلتنگی هایم را بر شانه های قاصدک سوار کنم
و آن را به سوی مشهدت روانه
تاکی چشمانم به دنبال کبوتری باشد که نامه ای به پایش
بسته ام تا آن را به تو برساند.
پس قسمت من کی می شود؟!
کدامین طلوع خورشید نوید بخش دیدار من و شما را
خواهد داد؟ضامن آهو!
تا کی چشمانم را به قاب توی اتاق بدوزم که روایت داستان
ضمانتتان است
کاسه صبرم لبریز شده مولا!
صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا(ع)