مقتضای جامعیت و كمال دین اسلام، توجه به شؤونات مختلف انسانی در عرصه های زندگی فردی و اجتماعی اوست. از حیث نظری لازم است زمینه های آنچه را كه رشد علمی رو بدان بسته است، مهیا كرده و راهكارهای رسیدن به آن را ارایه دهد، چنان كه در حوزه عمل نیز لازم است بایستنی های عملیاتی و كرداری را به او ارزانی دارد.

یكی از مشخصه های بارز دین اسلام، دفاع از علم و تبلیغ و تشویق نسبت به فراگیری آن است كه در كتاب و سنت به عنوان یك ضرورت غیر قابل اهمال مورد تأكید قرار گرفته است. در این میان غیر از مؤدیات كتاب و سنت، سیره علمی و عملی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیز بر این مهم، تعلق گرفته است و هر یك از آن بزرگواران در راستای اعتلای كلمه علم و دانش افزونی، اقدامات تابنده ای داشته اند به گونه ای كه در طول تاریخ پرافتخار اسلام، انسانیت از زلال اقدامات علمی آن بزرگواران، سیراب گردیده و خواهد گردید. یكی از ستارگان همیشه فروزان آسمان ولایت و امامت كه تأثیر سیره علمی و عملی او در شكوفایی تمدن و بالندگی علم مسلمین، زبانزد عالم است، حضرت امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ است، نگاهی هر چند اجمالی به وضعیت فرهنگی و علمی عصر آن امام همام و اقدامات روشنگرانه ایشان در جهت تولید علم و اندیشه، می تواند برای فعالان در آن حوزه، الگویی كامل و اسوه ای حسنه باشد.
وضعیت علمی مسلمانان در عصر امام رضا ـ علیه السّلام ـ
پس از رحلت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ ، اسلام، به جهت استواری معارف و آموزه ها و آدابش در مدت كوتاهی سراسر جهان را فرا گرفت. طبیعت علم خواهی اسلام باعث شد تا در كنار پیشرفت های سیاسی و عقیدتی فراورده های علمی كشورهای جهان به محیط جامعه اسلامی راه پیدا كند و كتب علمی دیگران از یونان و هند و مصر و ایران و روم به زبان اسلامی ترجمه گردید. در عصر عباسیان فرصتی برای علمای اسلام پدید آمد تا كتب ترجمه ای را مورد بررسی و نقد قرار دهند و همین امر باعث نوآوری های زیادی در عرصه علم و تألیف كتب مختلف در حوزه های متعدد علمی از سوی مسلمانان گردید.
نهضت ترجمه تقریباً از اواخر دوره امویان (كه خود بهره ای از علم نداشتند) شروع شد و در دوره عباسیان خصوصاً در زمان هارون و مأمون عباسی به اوج خود رسید. در دوره مأمون، جامعه اسلامی تقریباً به اوج علم رسید و دانشمندان از نقاط مختلف جهان به خراسان می آمدند و جلسات بحث و گفتگو دائر بود، كتب مختلف در موضوعات متعدد علمی از جمله طبیعیات، ریاضیات، هیئت، طب و... ترجمه و بحث می شد البته یك نكته را نباید فراموش كرد و آن اینكه شرایط خاص فرهنگی حاكم بر محیط جامعه اسلامی در زمان عباسیان، چیزی نبود كه به وسیله امویان یا عباسیان پایه گذاری شده باشد بلكه نتیجه مستقیم تعالیم آسمانی اسلام بود كه به تحصیل و توسعه علم تأكید فراوان داشت و در مرحله اول علمای دینی پرچمدار این دگرگونی علمی بودند. البته خود مأمون هم حالا به هر نیتی در ترجمه كتب یونانی كوشش زیادی كرد و از معاشرت با حكما اظهار لذت می كرد. [1]
نهضت ترجمه هر چند تأثیر بسزایی در ایجاد حركت علمی در جامعه مسلمین داشت اما خالی از موارد نگران كننده نیز نبود زیرا مترجمان متعصب كه متعلق به مذاهب غیر اسلامی بودند مانند زرتشتیان، صابئان، نسطوریان و برهمن ها یقیناً همه آنها به واسطه تعصبی كه داشتند در كار خود حسن نیت نداشتند و گروهی هم سعی داشتند كه از بازار داغ انتقال علوم بیگانه به محیط اسلام برای نشر عقاید فاسد خود فرصتی پیدا كنند و به همین علت است كه می بینیم در لابلای كتب ترجمه ای كه وارد جامعه اسلامی شد، آثاری از عقاید خرافی و انحرافی و غیر اسلامی وجود داشت و قهراً چنین امری از تأثیرگذاری بر افكار عمومی و انحراف آنها خالی نبود. یك هیئت علمی هم كه بتواند آثار علمی بیگانگان را مورد ارزیابی قرار دهد در عباسیان وجود نداشت. و این وضعیت مسئولیت را بر دوش امام رضا ـ علیه السّلام ـ چندین برابر می كرد. وجود فرقه های منحرف و زنادقه وضعیت علمی و فرهنگی جامعه را متلاطم كرده بود. عقل گرایی محض كه از كتب عقلی یونانی و سریانی و غیر آنها به وجود آمده بود خیلی را به مذهب اعتزال سوق داد به گونه ای كه گمان كردند تنها عقل است كه سرچشمه معرفت است و تدریجاً خود را بی نیاز از وحی دانستند و به قول دكتر طه حسین اندیشمند نابینای مصری همین عقل گرایی افراطی بود كه درهای اختلاف را بر روی مسلمانان گشود و هر جمعیتی به استدلالات واهی تمسك می كردند و بدینوسیله شماره فرقه های آنان از هفتاد گذشت. آن وضعیت موجود، طبیعتاً وظیفه ای خطیر را برای امام رقم می زد و از این روست كه می بینیم امام ـ علیه السّلام ـ در راستای تنویر افكار عمومی و مسلمین و شیعیان به تنقیح و تبیین معارف دینی و یا تشكیل جلسات مناظره و... پرداخته و راه و رسم تحقیق و تحصیل علم را ـ به مردم و اهل علم معرفی می كند و آنها را از خطر انحراف نجات می دهد. پس وضعیت علم در عصر امام رضا ـ علیه السّلام ـ بنحو مطلوبی از توسعه رسیده بود البته آشفتگی های فكری و عقیدتی موجود كم هم نبود. [2]
علت رویكرد جامعه عصر امام رضا ـ علیه السّلام ـ به تحصیل و تولید علم
به نظر می رسد اموری چند در روی آوری مردم به تحصیل و تولید علم دخالت داشته است كه به برخی اشاره می شود:
1. دوران امام رضا ـ علیه السّلام ـ را نقطه اوج نهضت ترجمه می دانند. قهراً وقتی ترجمه كتب بیگانه با دامنه وسیعی در محیط جامعه اسلامی رواج پیدا كند و با توجه به اینكه كتب ترجمه ای وارداتی هم می توانست مشتمل بر فواید علمی باشد و هم مشتمل بر مطالب غیر مفید و بلكه انحرافی، طبیعتاً توجه به این كتب با رویكرد استفاده علمی از آنها و نیز ارزیابی و نقد و بررسی مطالب غیر صواب، امری طبیعی خواهد بود و همین نكته باعث شد كه محافل علمی حول بررسی كتب ترجمه ای پدید آید و در ضمن این بررسی ها به فراورده های علمی كلانی كه اثری از آنها در كتب ترجمه ای نبود، بدست آید.
2. ورود دانشمندان در رشته های مختلف علمی از سایر بلاد به محیط جامعه اسلامی نیز در رویكرد جامعه عصر امام رضا ـ علیه السّلام ـ به توسعه علمی كمك كرد. محافل علمی كه توسط این دانشمندان برگزار می شد و اصل حضور آنها در محیط جامعه اسلامی، خود موجب تشویق و ترغیب اهل علم به روی آوری جدی تر به علوم و تولید علم گردید.
3. عملكرد مأمون سوای اغراضی كه داشته است نیز به نحوی می تواند در این قضیه مؤثر باشد. مأمون از دانشمندان بلاد مختلف دعوت كرد تا به خراسان بیایند. ـ از مجالست با آن ابراز خرسندی می كرد ـ محافل علمی و جلسات مناظره تشكیل می داد و خلاصه نسبت به اموری از این قبیل استقبال می كرد. در باب ترجمه كتب هزینه های زیادی صرف كرد و همین امر به نحوی در شكل دهی وضعیت علمی جامعه تأثیرگذار بود ـ البته در خصوص صدور این امور از مأمون عباسی، با توجه به دشمنی ای كه با امام رضا ـ علیه السّلام ـ به عنوان امام مسلمین و كسی كه در علوم مختلف منحصر به فرد است، داشت، شاید نتوان مصرانه به علم دوستی مأمون رأی داد و حتی به شهادت تاریخ تشكیل جلسات مناظره برای امام رضا ـ علیه السّلام ـ توسط مأمون فقط به انگیزه مغلوب كردن آن حضرت بوده است نه چیز دیگر ـ دلیل دیگر آنكه پس از شهادت امام رضا ـ علیه السّلام ـ دیده نشد كه مأمون جلسه علمی و یا مناظره علمی برگزار كند. علت چنین امری هم روشن است زیرا تا امام رضا ـ علیه السّلام ـ به عنوان امام مسلمین و عالم اهل بیت در قید حیات بودند، به جهت سیطره ابهت علمی ایشان كه بر جهان علم سایه افكنده بود از یك طرف و نگرانی مأمون از روی آوردن جامعه علمی اسلامی و غیر اسلامی به آن حضرت، از سوی دیگر، آن خلیفه عباسی بر آن شد تا برای رهایی از این مخمصه و اینكه نشان بدهد كه او هم اهل علم است و از طرفی جامعه جهانی او را به سبب دشمنی با امام ـ علیه السّلام ـ مخالف علم و دانش نخواند و بدینوسیله پایه های حكومت خود را محكم كند، به این سری امور ارزشی اقدام كند. اما در هر صورت و بدون توجه به هر نیتی كه داشته است، این گونه اقدامات او در روی آوردن جامعه اسلامی به توسعه علمی بی تأثیر نبوده است.
4. گزینه اصلی و مهم در این راستا، خود وجود مقدس امام رضا ـ علیه السّلام ـ بود. وجود امام ـ علیه السّلام ـ به عنوان عالم اهل بیت كه از قدرت تكلم در حوزه های مختلف علمی به عنوان شخصیت منحصر به فرد، برخوردار است به گونه ای كه هر حركت او در راستای مسائل علمی منشأ اثر و تحولی در آن حوزه می شد، در باب تولید و توسعه علم توسط مسلمین امری غیر قابل انكار است. طرح مباحث علمی كه تا آن زمان از جانب كسی دیگر مطرح نشده بود، ارایه نظرات جدید و راهكارهای عملی در رشته های مختلف طبیعی و نیز در مباحث نظری، انگیزه ورود اهل نظر به حوزه تتبع و تحقیق را شدت بخشید كه در جای خود قابل توجه است.
امام رضا ـ علیه السّلام ـ و جهت دهی نگرش علمی مسلمین
در این خصوص اشاره ای به گروهها و فرقه های مختلف مذهبی و علمی موجود در آن عصر با عقاید و آراء مختلف صحیح و غیر صحیح لازم به نظر می رسد تا از این رهگذر نقش امام در هدایت فكری جامعه و نگرش صحیح مسلمین به علم روشن تر گردد
[1] . ر. ك: مكارم شیرازی، ناصر، مناظرات تاریخی، امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ با پیروان مذاهب و مكاتب مختلف، مجموعه آثار دومین كنگره جهانی حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ ، تیرماه 1366، ج 1، ص 428 ـ 429.
[2] . ر. ك: همان، ص 434 ـ 432.