
آنچه غیرقابل تردید است آشفتگی فكری و عقیدتی موجود در جامعه عصر امام ـ علیه السّلام ـ بود كه مسافرت های امام رضا ـ علیه السّلام ـ به بصره و كوفه نیز در راستای همین مطلب قابل توجیه است. اشاره به دو نمونه از این آشفتگی ها خالی از لطف نیست.
1. وقتی امام صادق ـ علیه السّلام ـ به شهادت رسید، پیروان او به گروههایی با عقاید خاصی بدین شرح تقسیم شدند، ناووسیه كه معتقد بودند امام صادق ـ علیه السّلام ـ نمرده است و نمی میرد و او همان مهدی موعود است. اسماعیلیه كه اسماعیل فرزند امام صادق را بعد از او، امام دانستند با اینكه اسماعیل قبل از امام صادق ـ علیه السّلام ـ از دنیا رفته بود ولی اینها معتقد بودند كه اسماعیل نمرده بلكه امام برای حفظ جان او، او را مخفی كرده است. فرقه مباركه قائل شدند به اینكه چون اسماعیل قبل از امام صادق ـ علیه السّلام ـ از دنیا رفته، بعد از امام صادق باید امامت به پسر اسماعیل یعنی محمد بن اسماعیل برسد. سمطیه كه امامت بعد از امام صادق را به فرزندش محمد و بعد از او برای فرزند محمد قائل بودند كه رئیس اینها یحیی بن ابی اسمیط است .
فطحیه: این گروه این گروه معتقد بودند امام بعد از امام صادق، عبدالله افطح فرزند امام صادق ـ علیه السّلام ـ است به این دلیل كه در بین فرزندان امام، از همه بزرگتر بود و بعد از پدر هم ادعای امامت كرد و عده زیادی هم به او گرویدند. قطعیه: آن دسته از شیعیان واقعی كه معتقد بودند امام بعد از امام صادق ـ علیه السّلام ـ امام كاظم ـ علیه السّلام ـ است .
قابل توجه است كه این فرقه ها هم در زمان امام رضا ـ علیه السّلام ـ بودند و خطوط فكری خود را دنبال می كردند.
2. آشفتگی دوم در جامعه مسلمین پس از شهادت امام كاظم ـ علیه السّلام ـ بود كه پس از زندانی شدن امام كه منتهی به شهادت او نیز گردید پیروانش به عقاید مختلفی متغیر شدند از جمله:
واقفیه كه معتقد بودند موسی بن جعفر زنده است و او همان مهدی موعود است ـ اینها دشمن ترین افراد نسبت به امام رضا ـ علیه السّلام ـ بودند.
بشریّه: كه معتقد بودند موسی بن جعفر نه مرده است و نه زندانی شده است بلكه غایب شده و او مهدی موعود است، با این تفاوت كه می گفتند پس از غیبت، محمد بن بشیر را به عنوان جانشینی خود انتخاب كرده و او بعد از موسی بن جعفر، امام است.
قطعیه: وفاداران به امام رضا ـ علیه السّلام ـ كه معتقد بودند امام كاظم در زندان به شهادت رسیده و فرزندش امام رضا ـ علیه السّلام ـ پس از او امام است.
بدیهی بود كه با این وضعیت، انحراف فكری به اوج خود برسد، سوای آنكه انحرافات ناشی از ترجمه كتب بیگانه نیز اعتقادات اصیل دینی را هدف قرار داده بود ـ بهینه ترین اقدام در این وضعیت ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی با ارایه طرق شناخت حق از باطل و در واقع یك كار معرفت شناختی در خصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود كه امام رضا ـ علیه السّلام ـ با انجام مسافرت هایی به مراكز پخش این اندیشه های انحرافی از قبیل بصره و كوفه و انجام مناظره با آنها، تأثیری مهم در نگرش صحیح مسلمین به مسائل دینی و علمی گذاشت.[1]
از دیگر عواملی كه در هدایت فكری مسلمین مؤثر بود و توسط امام رضا ـ علیه السّلام ـ صورت پذیرفت، ایجاد فضای علمی مناسب جهت طرح نظرات و اندیشه های مخالف بود. از آنجا كه محیط جامعه اسلامی مملو از نظرات و اندیشه های صحیح و سقیم بود و اهل اندیشه بلكه جامعه به طور روزمره با این اندیشه ها درگیر بودند، طبیعتاً درصد تأثیرپذیری از اندیشه های انحرافی در صورتی كه بطلان آنها ثابت و محرز نشود، بالا می رود. برای رهایی از چنین ورطه ای لازم بود اندیشه های مخالف به خوبی مطرح شود و پس از آن مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. بدیهی است رسیدن به چنین هدفی مستلزم ایجاد فضای مناسب علمی جهت طرح اندیشه هاست تا در سایه آزادی بیان مطالب طرح شود و سپس مورد نقد و بررسی منطقی و عقلانی قرار گیرد. دقیقاً چنین رویه ای از سوی امام رضا ـ علیه السّلام ـ پیگیری می شد و ایشان با ایجاد فضای مناسب، در بیان آزادانه اندیشه های مخالف و سپس نقد عقلانی آنها، در نگرش صحیح و منطقی مسلمین در خصوص تحقیق در گزاره های دینی و علمی و یا فرضیه های ارایه شده قابل بحث و نظر، تأثیر شگرفی ایجاد كردند
یكی دیگر از موارد تأثیرگذاری امام رضا ـ علیه السّلام ـ بر نوع تفكر جامعه متحول آن زمان، القاء این نكته بود كه دفاع از هر قضیه ای، باید بر اسلوب منطق و متد عقلانی منطبق باشد. دفاع عقلانی از یك اعتقاد، امری بود كه امام ـ علیه السّلام ـ در مواضع متعدد آن را به عنوان روش منطقی و عقلانی مورد توجه قرار می دادند، با این رویكرد، صاحب هر عقیده ای اول كاری كه بایستی انجام می داد منطبق كردن مدعای خود با اسلوب منطقی و عقلانی بود و همه طرف های گفت و گو در این امر مشترك بودند ـ هر كس كه مدعایش منطبق با اصول عقلانی بود به مرحله بعد كه اثبات ادعا باشد می رسید و الا در همان مرحله ابتدایی قابلیت بحث و بررسی را از دست می داد. با ترویج و تأكید بر این مهم توسط امام ـ علیه السّلام ـ راه هرگونه مغالطه و سفسطه و مجادله های غیر منطقی بسته شد. نتیجه چنین رویكردی آن شد كه جامعه علمی در راستای شناخت و پذیرش انظار و اندیشه های مختلف، به ارزیابی عقلانی و منطقی آنها بپردازد و همین مسئله باعث شد كه بطلان بسیاری از فرقه ها، مذاهب و اندیشه های رایج، روشن شده از موجودیت ساقط شوند. و این خود از بزرگترین تأثیرهایی بود كه امام ـ علیه السّلام ـ به نگرش فكری جامعه اسلامی گذاشتند.
یك تأثیرگذاری دیگر امام ـ علیه السّلام ـ مربوط به حوزه عمل است كه خود امام ـ علیه السّلام ـ با شركت در جلسات مناظره ای كه یا خودشان (قبل از ولایتعهدی) و یا مأمون (بعد از ولایتعهدی) تشكیل می دادند، عملاً روش منطقی و عقلانی بحث و مناظره و تحقیق و تتبع را به مردم القاء می كردند. ایجاد زمینه ارایه آزادانه اندیشه های مخالف توسط صاحبان ادیان و مذاهب مختلف و پاسخگویی عقلانی و منطقی به آنها با استفاده از مقبولاتشان و در نتیجه مغلوب شدن آنها، امری بود كه در نگرش اهل نظر نقش بسزایی را ایفا كرد.
امام رضا ـ علیه السّلام ـ رواج تمدن اسلامی و بالندگی علمی
نقش امام رضا ـ علیه السّلام ـ در ایجاد شكوفایی و بالندگی علمی مسلمین از جهاتی قابل توجه است. یك جهت مربوط به آثار علمی ایشان است كه می توان گفت جهش عمده ای در حوزه های مختلف علمی ایفا كردند. گفتار آن حضرت درباره امور پزشكی، خداشناسی، مناظرات آن حضرت از جمله با صباح بن نصر هندی و عمران صابی درباره خدا، پیدایش زمین، تغییر اشیاء و مسائل علمی دیگر، كلمات آن حضرت درباره مسائل فقهی و بیان فلسفه احكام، و نیز مباحث اخلاق همه و همه حاكی از گستردگی معلومات آن حضرت است[2] و مسلماً كسی كه از چنین موقعیت علمی برخوردار باشد خود وجود او اصلاً در ایجاد نهضت علمی مؤثر است. رساله ذهبیه درباره امور پزشكی توسط خود ایشان ـ علیه السّلام ـ تدوین گردید كه جزئیات احكام درباره بهداشت صحیح، خوراكیها و آشامیدنی های لازم و زمان خوردن و آشامیدن و آنچه مربوط به تقویت قوای جسمانی و خلاصی از امراض و بیماری هاست همه در آن آمده است كه مأمون كه درخواست كننده تدوین چنین كتابی از سوی امام بود، سخت تحت تأثیر علم امام قرار گرفت.
با یك نگاه اجمالی به مفاد رساله ذهبیه می توان دریافت كه امام فردی بصیر و دارای احاطه كامل بر علومی از قبیل فیزیولوژی كه علم مربوط به عملكرد طبیعی بدن است، آناتومی و تشریح ساختمان بدن انسان، هواشناسی، بهداشت عمومی و میكروبیولوژی داشته اند و همچنین رساله یاد شده شامل دانش شیمی و تغذیه و بسیاری از دانش هاست. و جالب این است كه امام این رساله را در حدود 201 هجری نوشتند و تا آن زمان دانش پزشكی صورت علمی نداشت، میكروب ها كشف نشده بود، از ویتامینها آگاهی ای در دست نبود[3] و... این حركت عظیم علمی حاصل در 1200 سال قبل، نقطه جهشی برای توجه اندیشمندان به علم در حوزه های مختلف شد خصوصاً وقتی روز به روز با كشفیات علمی، انطباق این قواعد با واقع و صحت آنها پیش صاحبان علم و اندیشه ظاهر گشت.
مسافرت های علمی امام نیز در تحقق نهضت علمی تأُثیر بسزایی داشته است. كه در جای خود قابل توجه است فعالیّت های امام در موقع ولایتعهدی در راستای تبلیغ دین و مسائل علمی نیز یكی از نقش های عمده را در تحقق و كمال نهضت علمی ایفا كرد.
مؤلفه های مورد نظر امام ـ علیه السّلام ـ در ایجاد حركت علمی مسلمین
می توان گفت عمده ترین مؤلفه و پیش زمینه حركت امام در راستای نهضت علمی مسلمین آموزه های دینی مربوط به كتاب و سنت بوده است. عقلانیت تحصیل علم نیز می تواند یكی از این پیش زمینه ها بوده باشد.
از دیگر پیش زمینه ها در واقع توجه به اصول علم و معارف كلیدی در جریان تولید علم است كه امام با تكیه بر اصول علمی و معارف كلیدی نهضت علمی را به اوج خود رساندند.
اعتقاد شدید آن حضرت به لزوم ارتقای علمی مسلمین در سطح بین المللی نیز یكی از مؤلفه های مورد نظر امام ـ علیه السّلام ـ بود كه اگر مسلمین بخواهند در جامعه علمی جهان منشأ اثر باشند و جایگاه مناسب شأن خود را پیدا كنند، لازم است جنبه علمی خود را ارتقا دهند و این همان نكته ای است كه امام رضا ـ علیه السّلام ـ در سیره علمی و عملی خویش در خصوص تولید و گسترش علم، دنبال می كردند ـ اما در این میان آنچه برای جامعه اسلامی خصوصاً فرهیختگان ضروری می نماید، تأسی به حضرات ائمه ـ علیهم السّلام ـ است یعنی پیروی از سیره و سنت و روش و منش آنها در جنبه های مختلف دنیوی و اخروی. به مقتضای همین امر، توجه به سیره علمی ائمه ـ علیهم السّلام ـ و شخص امام رضا ـ علیه السّلام ـ برای پیروان آن حضرت امری لازم است. نتیجه این التزام نظری و عملی به سیره علمی آن امام، چیزی جز قدم گذاشتن در مسیری كه او اتخاذ كرده است، نخواهد بود. قدم گذاشتن در مسیر او هم یعنی تمام آنچه را كه درباره سیره علمی و راهكارهای عملی ایشان برای تولید علم بیان كردیم، عمل كنند و در مسیر تولید علم آنها را سرمشق و الگوی تحقیقات خود قرار دهند بدیهی است حركت در سایه چنین سیره علمی مقدسی، نتیجه اش موفقیت در نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری است
[1] . ر. ك: مرتضوی، سید محمد، نهضت كلامی در عصرا مام رضا ـ علیه السّلام ـ ، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1375، ص 28 ـ 30.
[2] . ر. ك: شریعتمداری، علی، روح علمی و سعه صدر در شخصیت حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ ، مجموعه آثار دومین كنگره حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ ، چاپ 1366، ج 1، ص 178.
[3] . ر. ك: فضل الله، محمد جواد، تحلیلی از زندگی امام رضا ـ علیه السّلام ـ ، ترجمه: عارف، سید محمد صادق، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ سوم، 1372، ص 161.