وقتی از ایشان میخواهم خودش را معرفی کند، میگوید: «در حال حاضر نوکر امام رضا(ع) هستم».
اما شنیدن حکایت شیرین اولین روز خدمت بهانهای میشود تا ما هم با لذت انتظاری همراه شویم که شاید روزی نصیب خودمان هم بشود؛ «وقتی برای خادمی حضرت تقاضا دادم، به خود آقا متوسل شدم و گفتم: یا امام رضا(ع)! روزی مرا نوکری در خانهی خودت قرار بده.
و پس از مدتی، از حرم خبر دادند که برای خادمی پذیرفته شدهام و اولین شب خدمت من مصادف بود با شب اول محرم. از زمانی که به من خبر دادند تا اولین شب خدمتم، دو روز فاصله بود، و این دو روز برای من به اندازهی 20 سال گذشت؛ تمام این مدت ثانیهشماری میکردم که امروز تمام شود و فردا هم به شب برسد، تا من بتوانم در ساعت و روز مقرر، لباس خدمت به زائران حضرت را بپوشم».
از حس و حال آن لحظات که میپرسم، میشنوم: «حس و حال آن زمانم را نمیتوانم توصیف کنم ولی همینقدر بگویم که بهترین و بزرگترین خبری که در طول عمرم شنیدم، خبر پذیرفته شدنم بهعنوان خادم حضرت بود».
سپس همهی حرفش را به چند جمله خلاصه میکند: «کسانی که وارد صحن و سرای حضرت میشوند، رأفت ایشان را مثل شبنمی که روی گل مینشیند، لمس خواهند کرد؛ درست به همان شفافیت. بنابراین همهی ما، چه زائر و چه خادم، باید قدر این نعمت بزرگ را بدانیم و شکرگزارش باشیم».
منبع : http://news.aqr.ir/Portal/home/